دوم راهنمایی یه معلم ریاضی داشتیم
تیکه کلامش این بود:
خدا رو چه دیدی شاید شد...
یادم میاد همون سال یکی از بچه ها تصادف کرد
و دیگه نتونست راه بره...
دیگه مدرسه هم نیومد
فقط یه بار اومد واسه خداحافظی که شبیه مراسم عزاداری بود
همه گریه می کردیم و حالمون خراب بود
گریه مون وقتی شروع شد که گفت به درک...
به نقل از روزنامه سعودی عکاظ، ساخت این مکان با 95 درصد پیشرفت، به مراحل نهایی خود نزدیک شده و در چند روز آینده راه اندازی می شود.
این مکان جدید برای طواف افراد دارای ناتوانی جسمی و سن بالا ساخته می شود و ظرفیت میزبانی 1500 نفر در ساعت را خواهد داشت.
این سازه جدید با عرض 12 متر در ارتفاع...
دیوانه نمی گوید دوست ات دارم
دیوانه می رود تمام دوست داشتن را
به هرجان کندنی
جمع می کند از هر دری
می زند زیر بغل
...می ریزد پای کسی
که قرار نیست بفهمد دوست اش دارد
ولى من با اينكه ديوانه ات هستم
باز هم مي خواهم بدانى كه دوستت دارم