:: بازی جمله سازی ::

[eLOy]

الوی برای صبحانه داشت پنیر میخورد، که سرایدار با چوب گلف طناز رو زد و خونیش کرد =))

شاه فنر / فسنجون / سبزی پلو

 

[*افسون*]

داشتم فسنجون وبا سبزی پلو میل میکردمکه شاه فنر با شدت تو ظرف فسنجون خورد و تمام محتویاتش پخش صورتم شد

کنسرو لوبیا،ابر،هواپیما

 

[eLOy]

طناز کنسرو لوبیا خورد از داخل هواپیما داشت به ابرها نگاه می کرد که اثرات نفخ لوبیا امانش را بریده و او را راهی wc کرد

سیگار / قاشق / استخر

 

[طناز*]

با سيگار صورت الوي و سوزوندم و با قاشق سرب مذاب ريختم تو چشاش تا كور شه اخر سرم تو استخر غرقش كردم
اخيش

روماني/طلبكار/ترمز

 

[eLOy]

@*افسون* بابت قسط بدهی تراکتور رومانی‌اش با طلبکار درگیر شد و ترمز دستی را کشید و به قصد کُشت به سمت @طناز* که طلبکار اصلی بود حرکت کرد تا او را لِه و لَورده کند=)) والا

تمساح / آینه بغل / شوفاژ

 

[*افسون*]

ببین نمیتونی بین ما رو بهم بزنی حسود
تمساح از آیینه بغل ماشین الوی رو دید که داره با شوفاژِتمساحه خودشو گرم میکنه وچون خیلی رو شوفاژش حساس بود به سمت اون حمله ور شد

 

[*افسون*]

کلمه های بعدی
ذغال،نبات،گوریل

 

[eLOy]

@*افسون* همین که نبات رو برداشت گوریل کیسه ذغال ها رو روی سر @طناز* خالی کرد=))

آشپال / پیژامه / مشهد

 

[*افسون*]

آخه اینا رو چجوری ربط دادی به هم
الوی در حالی که با پیژامه ش آشپال استیل داغ رو گرفته بود تا مشهد رفت

سنجد، اردک،خرگوش

 

[mosTafa]

@*افسون* میخواست به خرگوشش سنجد بده بخوره! ولی هرکار میکرد نمیخورد
بلاخره بعد نیم ساعت حیوون زبون بسته زد زیر گریه گفت: بابا جان من اردک م! خرگوش کیه دیگه؟ تو هنوز نمیدونی مرغ خوردی دل درد گرفتی یا کلاغ خوردی!
نبایدم بدونی من اردک م یا خرگوش.
لیسانس م داری حتما؟؟؟؟

 

[*افسون*]

شما فک کنم اردک باشی
لیسانسم دارم میگیرم گوش شیطون کر
دیشبم من کلاغ خوردم چقدم خوشمزه بود
کلمه هاتم که فراموش کردی بذاری آقای دکتر
نمک،کلانتر،مصطفی

 

[eLOy]

مصطفی نمک را به کلانتر داد

جوهر نمک / باقلوا / خورشید

 

[*افسون*]

جوهر نمک زیر نور خورشید تبدیل به باقلوا شد

نارنجک،مصطفی،کاموا

 

[eLOy]

@طناز* داشت با نخ کاموا یه شال واسه شوهر پیرش می بافت که مصطفی یه نارنجک دینامیتی انداخت زیر پاش و ادامه ی داستان رو خودتون حدس بزنید=))

قند / افسون / شوهرش =))

 

[*افسون*]

خواهرِافسون وشوهرش از بازار مسگرا قند خریدند

کمد ،الوی،خمپاره

 

[eLOy]

خمپاره زدن @*افسون* رو ترکوندن الوی هم زود از راه رسید و از تو کمد @*افسون* هر چی تنقلات و هله و هوله بود رو برد =)) والا به قرآن...

سنگ / پتو / سطل

 

[*افسون*]

چقد شکمویی،که منتظر ترکیدن منی

الوی پتوش رو که خیلی کثیف بودبا سنگ سابید وبا سطل روش آب ریخت

واکس ،سمنو،تراکنش

 

[eLOy]

تراکنش با موفقیت انجام شد از خرید واکس و سمنو متشکریم=))

افسون / کلک خیال انگیز / طناز و عشقش

 

[*افسون*]

افسون داشت موسیقی کلک خیال انگیز رو گوش میداد که الوی در مورد طناز و عشقش پرسید واونم گفت به توچه آخه این حرفا

نمرود،الوی،تربچه

 

[mosTafa]

الوی در سفری به مصر، با پادشاه نمرود ملاقات کرد! نمرود به اون تربچه ای داد و گف به هنگام بازگشت به وطنت، این تربچه را بزن توی سر @*افسون*


اینم برا اینکه انقد توی سه کلمه ت مصطفی مصطفی ننویسی خخخخخخخخ


افسون ، تریاک ، دورهمی