:: بازی جمله سازی ::

[*افسون*]

الوی ومصطفی تو دور همیشون بساط تریاک راه انداخته بودن که افسون با تراکتورش از راه رسید و لهشون کرد

مصطفی،جوجه، کلاغ

 

[eLOy]

مصطفی امروز جوجه کلاغ خرید =))

افسون / معتاد / طناز

 

[R Ǿ ღ ღ Ǿ Y A]

افــسون و طناز تو پارک نشسته بودن یه معتاد اومد بهشون مواد داد اونا هم مصرف کردن
بستنی قیفی.. زمستون.. عاشق

 

[eLOy]

فقط رویاست که تو زمستون با بستنی قیفی عشق بازی می کنه چون عاشق بستنیه نه چیز دیگه

زیبا / گاری / پزشک

 

[*افسون*]

الوی با گاری یه پزشک زیبا رو به مطبش رسوند

خط کش،ماله،تله

 

[DaniyaL]

با خط کش که ماله الوی بود برای امیرحسین تله گذاشتم :-|

فلافل - قلعه رودخان - فرار

 

[*افسون*]

مصطفی از مشهد در حالی که فلافلی تو دستش بود به سمت قلعه رود خان فراری شد

گیوتین، مهندس،معده

 

[eLOy]

مهندس افسون که معده اش درد گرفته بود گیوتین رو گذاشت کنار و رفت...

/ /

 

[*افسون*]

الوی مزرعه ای پهناور دارد که در آن بز وگاو و مرغ پرورش می دهد

همراه(تلفن)، تفاهم،شِکَر

 

[eLOy]

افسون چای بدون شکر می خورد و به طناز گفت تلفن رو بده زنگ بزنم به نامزدم بگم ما باهم‌ تفاهم نداریم=))

سیب / تخم مرغ / غار

 

[*افسون*]

الوی تو غار تنهایی خودش سیب زمینی آب پز وتخم مرغ میل می کند

مار،کتاب،بشکه

 

[eLOy]

افسون که عین بشکه شده بود از چاقی وقتی داشت کتاب می خوند یهو عکس مار رو توی کتاب دید که این جمله رو نوشته بود:
اگه مار ببینید بطور معجزه آسایی از ترس لاغر می شوید=))


حمله / بانک / مدرسه

 

[DaniyaL]

موقعی که از مدرسه برمیگشتم. دیدم الوی از بانک با کیف پر از پول بیرون اومد. تعقییش کردم، موقعی که به دکه اصغر تردست رسید تا با امیرحسین فلافل و ده سیخ جیگر بخوره بهشون حمله کردم و کیف رو دزدیدم :دی


مصطفی - مهریه - کارون =))

 

[eLOy]

مصطفی که سردفترِ دفتر ازدواج و طلاق بود مهریه ی افسون رو مشخص کرد و به ثبت رسوند و به شوهر مال باخته گفت پیشنهاد می کنم برو لب کارون قدم بزن و از آزادیت لذت ببر=)))))))

کبوتر / نفت / دمپایی

 

[*افسون*]

الوی نفت ریخت رو کبوتر زبون بسته ومامانش با تا دمپایی از خجالتش دراومد

هیجان،نفتالین،بنجامین

 

[eLOy]

بنجامین با هیجان نفتالین رو ریخت روی سر @طناز* =))

جنگل / دروازه‌بان / مترو

 

[طناز*]

دروازه بان عصباني به الوي گفت:تو جنگل بودي كِ نميدوني بايد اول مسافرا از مترو پياده شن بعدش تو سوار شي؟!!

عسل/زهرمار/خاك

 

[eLOy]

بیژن خاک بر سر بجای عسل زهرمار داد به @طناز* و الفاتحه مع الصلوات =)))

طناب / اجاق گاز / سرویس بهداشتی

=))

 

[طناز*]

الوي تو دستشىويي با طناب خودش و دار زد و طناز كله پاچه شو بار گذاشت روي اجاق گاز تا بخوره

بي جنبه/هاوايي/بلدم

 

[eLOy]

@طناز* بی جنبه : )) بلد نیست هاوایی کجاست میگه
من هاوایی رو بلدم =))

گربه / شلوار کردی / بستنی