Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

خط و زبان هخامنشیان، ایرانی است

  • نویسنده موضوع Ops
  • تاریخ شروع
  • Tagged users هیچ

اطلاعات موضوع

Kategori Adı تاریخ ایران
Konu Başlığı خط و زبان هخامنشیان، ایرانی است
نویسنده موضوع Ops
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan Ops

Ops

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Jan 24, 2014
ارسالی‌ها
10,600
پسندها
3,164
امتیازها
113
محل سکونت
AhWaZ
تخصص
SheYtOni
دل نوشته
:)
بهترین اخلاقم
MehRabOni
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه

اعتبار :

از نظر اتمولوژی واژه آرامی و ایلامی وایرانی ممکن است یک ریشه داشته باشند این امررا می تواند بعضی یافته های تاریخی وقرائن دیگر نیز ثابت کند.

روزگاری بیش از سه‌چهارم سرزمین‌های شاروَند (متمدّن) جهان، از سِند و یکسرت گرفته تا نیل و دانوب (هند و فرارود تا مصر و اروپا)،‌ زیر نگین فرمان و فرهنگ جهانشاهی پهناور ایرانیان به روزگار هخامنشی جای داشت.

پس روشن است،‌ مردمانی که بتوانند بر نزدیک به ۸۰% سرزمین‌های شاروَند جهان روزگار خویش فرمان برانند،‌ می‌بایست که از تاریخی کهن و فرهنگی پُرمایه برخوردار بوده و همۀ ویژگی‌های یک فرهنگ پویا، و از آن گونه خط و زبانی توانمند را در چنبرۀ دستان و اندیشۀ توانمند خویش فراچنگ آورده باشند.
اکنون و با این پیش زمینه، می‌پردازیم به آنچه که تاکنون بیگانگان به خوردمان داده‌اند:
۱/ نخستین خط‌های جهان، سومری و سپس فینیقی بوده است!
۲/ خط و زبان امروزین اروپایی‌ها (لاتین)، برگرفته از فینیقی و یونانی‌باستان است!
۳/ خط و زبان ایرانیان به روزگار هخامنشی، “‌آرامی” بوده است!
آیا به راستی تاکنون با خود اندیشیده‌اید که چرا بدون اما و اگر، چنین دروغ‌هایی را به گونه‌ای ناآگاهانه پذیرفته، و دست و پا بسته در برابرش سر خم کرده‌ایم؟
و اما پاسخ آن دروغ‌ها
۱/ یکی آنکه سومری‌ها، خود گروهی ایرانی‌تبار بودند (۱) که دستکم فراتر از ۶-۵ هزار سال پیش در میانرودان پراکنده گشتند؛ و همانگونه که خواهیم دید، خط موسوم به فینیقی نیز، خود برگرفته از خط‌های ایران باختری می‌باشد.
اما با این‌ همه، خطی که به تازگی در جیرفت (درۀ هلیل‌رود) و نیز پیشوای ورامین یافت شده،‌ بیش از ۷ تا ۸ هزار سال پیشینه دارد.

۲/ دوم آنکه بر پایۀ پژوهش‌های زنده‌یادان استاد ذبیح بهروز و استاد رکن‌الدین همایون‌فرخ، “خط لاتین/ یونانی” برگرفته از خط‌های کهن ایرانی می‌باشد.
۳/ و سوم دربارۀ مردمانی با نام ساختگی “آرامی” نیز پرسشی پیش می‌آید و آن هم اینکه،
«این آرامی‌ها که بودند؟ در کدامین شهر و سرزمین زندگی می‌کردند؟ ‌نام پادشاهان و فرمانروایانشان چه بود؟‌ هم‌هنگام با کدام شاروَندی (تمدّن) و دودمان‌های ایرانی و یا دیگر همسایگانشان می‌زیسته‌اند و به سر می‌برده‌اند؟‌ و نیز آنکه با چه سرزمین‌هایی همسایه بوده و دستکم چه جنگ‌هایی میان ایشان و دولت‌های همسایه‌شان رخ داده است؟ ویرانه‌های شهر و بارو و دژهایشان کجاست؟ آیا تاکنون سنگ‌نوشته،‌ کوزه،‌ سفال و یا هر چیز دیگری ازین دست، که نام و نشان آن‌ها را با خود داشته باشد،‌ یافت شده؟»،
و بسیاری ‌پرسش‌های دیگر که به خوبی می‌دانیم تاکنون هیچ پاسخی به آن‌ها داده نشده و در آینده نیز داده نخواهد شد. زیرا واژۀ دروغینِ آرامی، ساخته و پرداختۀ اندیشه پندارباف غرب است؛ آن ‌هم تنها برای آنکه فرهنگ کهن و والای ایرانی، نوپا نشان داده شود.
به هر روی چنین است که، چنانچه مردمانی خط و زبان توانمندی نداشته باشند،‌ پس از فرهنگ و شاروَندی درخوری هم نمی‌توانسته‌اند که برخوردار باشند. بنابراین، به آسانی می‌توان هدف آنانی را که ایران را وام‌گیرنده از خط و زبان دیگران می‌نمایانند، ‌دریافت و بدانجا رسید که، «ایرانیان مردمانی بی‌فرهنگ بوده‌ و آنچه هم که دربارۀ پیشینه شکوهمند‌شان گفته می‌شود،‌ دروغ است»!
آری،‌ گروهی دشمن و بدخواه که تنها پوست میشی به رنگ خاورشناس و ایران‌پژوه بر روی خود کشیده‌اند، در پژوهشکده‌های باخترزمین و نیز بدبختانه در کشور خودمان نشسته و به بافتن و سرهم کردن چنین دروغ‌هایی سرگرم‌اند، تا سربلندی و سرافرازی ما ایرانیان و نیز بزرگی‌های فرهنگ کهنِ میهن‌مان “ایران” را از میان ببرند.
اکنون و با چنین پیشگفتاری است که چرایی داستان کهنه و نخ‌نمای «ای بابا، گذشته را ول کن و به آینده بچسب» بیشتر روشن می‌شود. زنده‌یاد دکتر محمود حسابی درین‌باره می‌فرمایند: «این “ول کن بابا” را انگلیسی‌ها توی دهان ما انداختند، و همین هم ما را بیچاره و آن‌ها را آقا کرد».
هر که ناموخت از گذشت روزگار
هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار (رودکی)
 

Ops

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Jan 24, 2014
ارسالی‌ها
10,600
پسندها
3,164
امتیازها
113
محل سکونت
AhWaZ
تخصص
SheYtOni
دل نوشته
:)
بهترین اخلاقم
MehRabOni
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه

اعتبار :

و اما داستان دروغین “خط و زبان آرامی”
درین باره استاد رکن‌الدین همایون‌فرخ در کتاب “سهم ایرانیان در پیدایش و آفرینش خط در جهان” چنین آورده‌اند:

«آنچه در تاریخ ملل خوانده و شنیده‌ایم،‌ در همۀ موارد حکم بر اینست که ملت غالب،‌ نفوذ معنوی خود را بر ملت مغلوب تحمیل می‌کند و خواه و ناخواه ملت مغلوب،‌ تحت تاثیر سنن و زبان ملت غالب قرار می‌گیرد. ولی در مورد ایران،‌ آن هم زمان شاهنشاهی هخامنشی، پس از اینکه بزرگترین شاهنشاهی جهان را به وجود آورد… با آنکه شاهان آن به کرّات گفته‌اند که ایرانی‌اند؛ اما به گفتۀ برخی، ایشان خط و زبان ملی خویش را بر خلاف همۀ موازین عقلی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی رها کرده و تحت تابعیت زبان مجعولی که “آرامی” نام دارد، قرار گرفته و زبان دربار و دولت و ملت خود را زبان و خط آرامی که سامی است، قرار داده‌اند! … هیچ منطق و عقل سلیمی نمی‌تواند این فرضیۀ سخیف را بپذیرد که “کوروش،‌ کبوجیه، داریوش و خشیارشا” زبان مادری خود را از دست داده و به زبان مجعولی از قومی بیگانه -که وجود خارجی هم ندارد-،‌ سخن گفته و مهمتر از همه آنکه در رواج و نشر این خط و زبان بیگانه در سراسر کشور شاهنشاهی ایران،‌ مجاهدت و کوشش نیز کرده‌اند! چرا که اصطلاح خط و زبان آرامی برای مردم سرزمین ایران در دورۀ شاهنشاهی هخامنشی، یک اصطلاح ساختگی و مغرضانه است و با هیچ دلیل و منطق و برهانی جور درنمی‌آید».

بر پایۀ دو سند آشکار و استوار از زمان داریوش بزرگ که یکی کتیبۀ بیستون و دیگری کتیبۀ “جزیره‌الفیل” در مصر است،‌ نام این خط و زبان، “ایرانی” بوده نه “آرامی!”. در سنگ‌نوشتۀ داریوش بزرگ – بند ۲۰ از ستون چهارم که زبان پارسی است،‌ می‌نویسد:
«داریوش شاه گوید به خواست اهورامزدا،‌ این نوشتار من است که من کردم. به جز این، به خط و زبان «ایرانی/ ایری‌یَ (آریایی)»، هم روی لوح (خط میخی/ کتیبه‌ای) و هم روی چرم (خط کتابی) نوشته شده. جز آن،‌ پیکر خود را نیز بساختم و جز آن، تبارنامۀ خود را نوشتم. در پیش من این نوشته خوانده شد. پس از آن، من این نوشته‌ها را همه جا در میان کشورها فرستادم».
استاد همایون‌فرخ درین باره می‌افزایند:
«خوشبختانه این سندِ استوار،‌ راهِ هرگونه دروغ‌پردازی را بر روی بدخواهان می‌بندد، چرا که این سند بی‌اندازه روشن و گویا بوده و نیز برای ما ایرانیان سندی است سپند که بر پایۀ آن، ما خط و زبانی را که دیگران به دروغ “آرامی” خوانده‌اند، “ایرانی” خوانده و آرامی خواندن آن را دشمنی با تاریخ کهن و فرهنگ درخشان کشورمان ایران می‌دانیم».
به هر روی، گویند به روزگار پسین، خط دیگری در میان مردمان حیره و در همین سرزمین‌ها کاربرد داشت که ریشه در شاخه‌ای از خط نبتی داشته و از ۱۶۰۰ سال پیش در آنجا به کار می‌رفته است. برخی پژوهشگران برین باورند که این خط نیز برگرفته از همان خطی بوده که از خط‌های “ایران باختری” به شمار می‌رفته است؛ و گویند این خطِ پایۀ مادر، همان خطی است که در روزگاران پیش از آن در میانرودان (دل ایرانشهر) گسترش یافته بود،‌ و اینک نیز نام ساختگی “آرامی” بر آن نهاده‌اند.
و اما از راست به چپ نوشته شدنِ خطی که “آرامی” می‌نامندش نیز خود نشانۀ دیگری است بر اینکه این خط برگرفته از “خط کتابی ایرانی” بوده؛ و خوبست بدانیم، نوادۀ دیگر خط کتابی ایرانی، همین “خط فارسی” امروزین خودمان می‌باشد.
با فراگشت هزاران سالۀ خط‌های کهن ایرانی، دو شاخۀ،
۱/ خط “کتیبه‌ای/میخی” ویژۀ کتیبه‌ها.
۲/ خط “کتابی/دبیره” ویژۀ نوشتن بر روی کاغذ و چرم پدید آمد. (۲)
خطِ نخست، همان خط ناموَر به “میخی” است و خط نوشتاری دوم نیز، باز هم دگرگشت یافت و به سان خط ایرانی هخامنشی کتابی (پارسی)، خط پارسی میانه (پهلوی اشکانی و ساسانی)، و آنگاه خط فارسی (دری – امروزین) در آمد. همچنین دبیران ایرانی در حیره، با دگرگونی‌هایی در آن، خط پیرآموز را پدید آوردند که ۲۴ واک (حرف) داشت. سپس با افزودن ۸ واک دیگر به ۲۰ واک از آن (به جز گ، چ، پ، ژ)، الفبایی ساختند که زبان عربی نیز بتواند بدان نگاشته شود. (امروزه این خط ایرانی، به نادرست “عربی” خوانده می‌شود)
عزیزانی که توانایی دریافت و یا فهم درست از معنای “فراگشت خط” را نداشته، و تاکنون نتوانسته و یا نخواسته‌اند که پیوند میان خط پهلوی و فارسی را دریابند، نگارۀ زیر را ببینند:
به هر روی، اینک پاسخ ‌این پرسش که چرا بیگانگان پای می‌فشارند تا خط ما ایرانیان را اَنیرانی (غیر ایرانی) جلوه داده و همگان را به پذیرش این دروغ وادارند،‌ بهتر روشن می‌شود. چرا که فرهنگ کهن و پرمایۀ ایران،‌ پیشینه‌ای بس ستُرگ و درخشان داشته و خط ما نیز به سان فرهنگمان، از هزاره‌های دور و روزگاران کهن ره پیموده،‌ دگرگشت یافته و امروزه در پس روزگار پُرشکوه نیاکانمان به ما رسیده است. پس ناگفته پیداست که برای نابودی چنین فرهنگ توانمندی، می‌بایست تا پیوندهای استوار میان امروز و دیروز آن را، که یکی همین افزارِ داده‌پرداز فرهنگ -خط- می‌باشد،‌ از هم گسیخت.
ازین رو، همگی ما و به ویژه دانشجویان و دانشگاهیانِ گرامی کشورمان، باید اندک تکانی به خود داده و از این پیلۀ تنگ “خودناآگاهی” که دشمنان به گِردمان کشیده‌اند،‌ به درآییم؛ و زین پس با دیدی روشن بر آستانۀ فرهنگ پُربار و گرانسنگ کشورمان «ایران» بنگریم. (۳)
پی نوشت:
مهرداد معمارزاده طهران
(۱) لودینگرا – شاعر سومری (۶ هزار سال پیش): «نیاکان ما از جایی به نام “سرزمین مقدس” آمدند، که در شرق اینجاست».
(۲) اگرچه باختریانِ پندارباف، دربارۀ این خط هزاران ساله و دگرگشت یافته با نام “پارسی باستان”، باز هم به داستان‌سرایی پرداخته و داشتن خط کتابی نزد ما ایرانیان را، به کمک “آرامی”ها و همچنین خط میخی پارسی باستان را نیز دست‌ساخته‌ای یک شَبه از داریوش بزرگ می‌دانند!
(۳) فرتورهای پیوست را که به کوشش استاد رکن‌الدین همایون‌فرخ بر روی تمبر کار شده، ببینید. خط فارسی دری امروزین، دنبالۀ فراگشت “خط ایرانی کهن (کتابی)” می‌باشد؛ و خط کاربردی برای نوشتن زبان عربی نیز، برگرفته از همین خط فارسیِ دگرگشت یافته‌ای است که “پیرآموز” نامیده می‌شود.
۱/ خط نگاره‌ای «هیراتیک»/ مادر خط میخی – ایرانی/ بیش از هفت هزارۀ پیش/ روی تندیس یک پا.
۲/ خط نشانه‌ای «ادئوگرام»/ مادر خط میخی نگاره‌ای/ روی یک مهر استوانه‌ای.
۳/ خط نگاره‌ای میخی «کونیفرم»/ ۴۰۰۰ سال پیش/ روی یک مهر استوانه‌ای عقیق.
۴/ نمونۀ خط میخی مادر ایرانی/ ۳۰۰۰ سال پیش/ روی مهر استوانۀ عقیق.
۵/ خط پارسی باستان – هخامنشی (میخی)/ روی مهر استوانه‌ای.
۶/ خط میخی پارسی/ روی مهر استوانه‌ای عقیق سفید/ با نگارۀ داریوش بزرگ.


تمبری در امارات متحده عربی / ام القوین
 
بالا پایین