Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

☺ داستان با سه كلمه ☺ بــدو بـيـــااااا ☺

اطلاعات موضوع

Kategori Adı گپ و گفتمان
Konu Başlığı ☺ داستان با سه كلمه ☺ بــدو بـيـــااااا ☺
نویسنده موضوع mosTafa
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan parivash

Mehrdad

کـاربـر ویــژه
کـاربــر حـرفــه ای
تاریخ ثبت‌نام
Mar 13, 2014
ارسالی‌ها
721
پسندها
1,208
امتیازها
93
محل سکونت
بندرعباس_یزد_اصفهان :|
دل نوشته
هرکه اینو خوند خر است :|
مدل گوشی

اعتبار :

ه روز که مصطفی خورد زمین و پاش زخمي شد ، بلند شد و گفت : مرد باید با هر زمین خوردن بلند بشه و بگه:خودم خوردم زمين ... بگه عیبی نداره زخم پام خوب میشه و اگه نشد،قطعش می کنم... که یهو متوجه شد محمد داره بهش میخنده . خیلی عصبانی شد رفت داس رو از ماشینش برداشت تا باهاش گردن محمد رو بزنهههه اما امیرحسین آمد تا جلوش رو بگیره که ناگهان محمد گفت ابوالشخاخ برو کنار د مادر فاااادر
 
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها]: Pari_A

mosTafa

مـدیـر ارشـد انجمـن
تاریخ ثبت‌نام
Sep 15, 2013
ارسالی‌ها
5,132
پسندها
4,080
امتیازها
113
محل سکونت
مشهد
تخصص
انتخاب آدم اشتباهی
دل نوشته
لیاقت ش رو نداشت ...
بهترین اخلاقم
احمق م
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه

اعتبار :

یه روز که مصطفی خورد زمین و پاش زخمي شد ، بلند شد و گفت : مرد باید با هر زمین خوردن بلند بشه و بگه:خودم خوردم زمين ... بگه عیبی نداره زخم پام خوب میشه و اگه نشد،قطعش می کنم... که یهو متوجه شد محمد داره بهش میخنده . خیلی عصبانی شد رفت داس رو از ماشینش برداشت تا باهاش گردن محمد رو بزنهههه اما امیرحسین آمد تا جلوش رو بگیره که ناگهان محمد گفت ابوالشخاخ برو کنار د مادر فاااادر !یک دفعه دانیال با شلوار کردی ...
 

R Ǿ ღ ღ Ǿ Y A

مـدیـر ارشـد انجمـن
تاریخ ثبت‌نام
Aug 26, 2013
ارسالی‌ها
1,139
پسندها
842
امتیازها
113
محل سکونت
همــدان
وب سایت
dreamy95.blogfa.com
تخصص
خــــرابکاری :|
بهترین اخلاقم
مهـــربون
مدل گوشی
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
ماه تولد

اعتبار :

یه روز که مصطفی خورد زمین و پاش زخمي شد ، بلند شد و گفت : مرد باید با هر زمین خوردن بلند بشه و بگه:خودم خوردم زمين ... بگه عیبی نداره زخم پام خوب میشه و اگه نشد،قطعش می کنم... که یهو متوجه شد محمد داره بهش میخنده . خیلی عصبانی شد رفت داس رو از ماشینش برداشت تا باهاش گردن محمد رو بزنهههه اما امیرحسین آمد تا جلوش رو بگیره که ناگهان محمد گفت ابوالشخاخ برو کنار د مادر فاااادر !یک دفعه دانیال با شلوار کردی پرید وســط و گفــت
 

DaniyaL

Wing To Fly
کـاربـر انجمــن
تاریخ ثبت‌نام
Feb 5, 2014
ارسالی‌ها
1,300
پسندها
1,877
امتیازها
113
محل سکونت
Rasht
دل نوشته
آدمها تو را نمی فهمند فقط ترجمه ات میکنند آن هم به زبان خودشان
تیم ایرانی مورد علاقه
تیم باشگاهی مورد علاقه
جنسیت
ماه تولد

اعتبار :

یه روز که مصطفی خورد زمین و پاش زخمي شد ، بلند شد و گفت : مرد باید با هر زمین خوردن بلند بشه و بگه:خودم خوردم زمين ... بگه عیبی نداره زخم پام خوب میشه و اگه نشد،قطعش می کنم... که یهو متوجه شد محمد داره بهش میخنده . خیلی عصبانی شد رفت داس رو از ماشینش برداشت تا باهاش گردن محمد رو بزنهههه اما امیرحسین آمد تا جلوش رو بگیره که ناگهان محمد گفت ابوالشخاخ برو کنار د مادر فاااادر !یک دفعه دانیال با شلوار کردی پرید وســط و گفــت بزنید محمد رو که ثواب دارد
 

Mehrdad

کـاربـر ویــژه
کـاربــر حـرفــه ای
تاریخ ثبت‌نام
Mar 13, 2014
ارسالی‌ها
721
پسندها
1,208
امتیازها
93
محل سکونت
بندرعباس_یزد_اصفهان :|
دل نوشته
هرکه اینو خوند خر است :|
مدل گوشی

اعتبار :

یه روز که مصطفی خورد زمین و پاش زخمي شد ، بلند شد و گفت : مرد باید با هر زمین خوردن بلند بشه و بگه:خودم خوردم زمين ... بگه عیبی نداره زخم پام خوب میشه و اگه نشد،قطعش می کنم... که یهو متوجه شد محمد داره بهش میخنده . خیلی عصبانی شد رفت داس رو از ماشینش برداشت تا باهاش گردن محمد رو بزنهههه اما امیرحسین آمد تا جلوش رو بگیره که ناگهان محمد گفت ابوالشخاخ برو کنار د مادر فاااادر !یک دفعه دانیال با شلوار کردی پرید وســط و گفــت بزنید محمد رو که ثواب دارد.ممد يهو دراورد
 

DaniyaL

Wing To Fly
کـاربـر انجمــن
تاریخ ثبت‌نام
Feb 5, 2014
ارسالی‌ها
1,300
پسندها
1,877
امتیازها
113
محل سکونت
Rasht
دل نوشته
آدمها تو را نمی فهمند فقط ترجمه ات میکنند آن هم به زبان خودشان
تیم ایرانی مورد علاقه
تیم باشگاهی مورد علاقه
جنسیت
ماه تولد

اعتبار :

یه روز که مصطفی خورد زمین و پاش زخمي شد ، بلند شد و گفت : مرد باید با هر زمین خوردن بلند بشه و بگه:خودم خوردم زمين ... بگه عیبی نداره زخم پام خوب میشه و اگه نشد،قطعش می کنم... که یهو متوجه شد محمد داره بهش میخنده . خیلی عصبانی شد رفت داس رو از ماشینش برداشت تا باهاش گردن محمد رو بزنهههه اما امیرحسین آمد تا جلوش رو بگیره که ناگهان محمد گفت ابوالشخاخ برو کنار د مادر فاااادر !یک دفعه دانیال با شلوار کردی پرید وســط و گفــت بزنید محمد رو که ثواب دارد.ممد يهو دراورد اسلحه شو تا همه رو
 

R Ǿ ღ ღ Ǿ Y A

مـدیـر ارشـد انجمـن
تاریخ ثبت‌نام
Aug 26, 2013
ارسالی‌ها
1,139
پسندها
842
امتیازها
113
محل سکونت
همــدان
وب سایت
dreamy95.blogfa.com
تخصص
خــــرابکاری :|
بهترین اخلاقم
مهـــربون
مدل گوشی
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
ماه تولد

اعتبار :

یه روز که مصطفی خورد زمین و پاش زخمي شد ، بلند شد و گفت : مرد باید با هر زمین خوردن بلند بشه و بگه:خودم خوردم زمين ... بگه عیبی نداره زخم پام خوب میشه و اگه نشد،قطعش می کنم... که یهو متوجه شد محمد داره بهش میخنده . خیلی عصبانی شد رفت داس رو از ماشینش برداشت تا باهاش گردن محمد رو بزنهههه اما امیرحسین آمد تا جلوش رو بگیره که ناگهان محمد گفت ابوالشخاخ برو کنار د مادر فاااادر !یک دفعه دانیال با شلوار کردی پرید وســط و گفــت بزنید محمد رو که ثواب دارد.ممد يهو دراورد اسلحه شو تا همه رو بکــشه اما تا به خودش بیاد گردنــش رو زدن
 

Mehrdad

کـاربـر ویــژه
کـاربــر حـرفــه ای
تاریخ ثبت‌نام
Mar 13, 2014
ارسالی‌ها
721
پسندها
1,208
امتیازها
93
محل سکونت
بندرعباس_یزد_اصفهان :|
دل نوشته
هرکه اینو خوند خر است :|
مدل گوشی

اعتبار :

یه روز که مصطفی خورد زمین و پاش زخمي شد ، بلند شد و گفت : مرد باید با هر زمین خوردن بلند بشه و بگه:خودم خوردم زمين ... بگه عیبی نداره زخم پام خوب میشه و اگه نشد،قطعش می کنم... که یهو متوجه شد محمد داره بهش میخنده . خیلی عصبانی شد رفت داس رو از ماشینش برداشت تا باهاش گردن محمد رو بزنهههه اما امیرحسین آمد تا جلوش رو بگیره که ناگهان محمد گفت ابوالشخاخ برو کنار د مادر فاااادر !یک دفعه دانیال با شلوار کردی پرید وســط و گفــت بزنید محمد رو که ثواب دارد.ممد يهو دراورد اسلحه شو تا همه رو بکــشه اما تا به خودش بیاد گردنــش رو زدن.ممد نمرد و دوباره در اورد
 

*افسون*

کـاربــر حـرفــه ای
تاریخ ثبت‌نام
Mar 2, 2019
ارسالی‌ها
256
پسندها
1,020
امتیازها
93

اعتبار :

یه روز که مصطفی خورد زمین و پاش زخمي شد ، بلند شد و گفت : مرد باید با هر زمین خوردن بلند بشه و بگه:خودم خوردم زمين ... بگه عیبی نداره زخم پام خوب میشه و اگه نشد،قطعش می کنم... که یهو متوجه شد محمد داره بهش میخنده . خیلی عصبانی شد رفت داس رو از ماشینش برداشت تا باهاش گردن محمد رو بزنهههه اما امیرحسین آمد تا جلوش رو بگیره که ناگهان محمد گفت ابوالشخاخ برو کنار د مادر فاااادر !یک دفعه دانیال با شلوار کردی پرید وســط و گفــت بزنید محمد رو که ثواب دارد.ممد يهو دراورد اسلحه شو تا همه رو بکــشه اما تا به خودش بیاد گردنــش رو زدن.ممد نمرد ودوباره درآورد،یدفه مصطفی از خواب پرید
 

DaniyaL

Wing To Fly
کـاربـر انجمــن
تاریخ ثبت‌نام
Feb 5, 2014
ارسالی‌ها
1,300
پسندها
1,877
امتیازها
113
محل سکونت
Rasht
دل نوشته
آدمها تو را نمی فهمند فقط ترجمه ات میکنند آن هم به زبان خودشان
تیم ایرانی مورد علاقه
تیم باشگاهی مورد علاقه
جنسیت
ماه تولد

اعتبار :

یه روز که مصطفی خورد زمین و پاش زخمي شد ، بلند شد و گفت : مرد باید با هر زمین خوردن بلند بشه و بگه:خودم خوردم زمين ... بگه عیبی نداره زخم پام خوب میشه و اگه نشد،قطعش می کنم... که یهو متوجه شد محمد داره بهش میخنده . خیلی عصبانی شد رفت داس رو از ماشینش برداشت تا باهاش گردن محمد رو بزنهههه اما امیرحسین آمد تا جلوش رو بگیره که ناگهان محمد گفت ابوالشخاخ برو کنار د مادر فاااادر !یک دفعه دانیال با شلوار کردی پرید وســط و گفــت بزنید محمد رو که ثواب دارد.ممد يهو دراورد اسلحه شو تا همه رو بکــشه اما تا به خودش بیاد گردنــش رو زدن.ممد نمرد ودوباره درآورد،یدفه مصطفی از خواب پرید دید امیرحسین داره نگاش میکنه
 

*افسون*

کـاربــر حـرفــه ای
تاریخ ثبت‌نام
Mar 2, 2019
ارسالی‌ها
256
پسندها
1,020
امتیازها
93

اعتبار :

یه روز که مصطفی خورد زمین و پاش زخمي شد ، بلند شد و گفت : مرد باید با هر زمین خوردن بلند بشه و بگه:خودم خوردم زمين ... بگه عیبی نداره زخم پام خوب میشه و اگه نشد،قطعش می کنم... که یهو متوجه شد محمد داره بهش میخنده . خیلی عصبانی شد رفت داس رو از ماشینش برداشت تا باهاش گردن محمد رو بزنهههه اما امیرحسین آمد تا جلوش رو بگیره که ناگهان محمد گفت ابوالشخاخ برو کنار د مادر فاااادر !یک دفعه دانیال با شلوار کردی پرید وســط و گفــت بزنید محمد رو که ثواب دارد.ممد يهو دراورد اسلحه شو تا همه رو بکــشه اما تا به خودش بیاد گردنــش رو زدن.ممد نمرد ودوباره درآورد،یدفه مصطفی از خواب پرید دید امیر حسین داره نگاش میکنه،گفت:هااااا چیه به من زل زدی؟!
 

R Ǿ ღ ღ Ǿ Y A

مـدیـر ارشـد انجمـن
تاریخ ثبت‌نام
Aug 26, 2013
ارسالی‌ها
1,139
پسندها
842
امتیازها
113
محل سکونت
همــدان
وب سایت
dreamy95.blogfa.com
تخصص
خــــرابکاری :|
بهترین اخلاقم
مهـــربون
مدل گوشی
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه
جنسیت
ماه تولد

اعتبار :

یه روز که مصطفی خورد زمین و پاش زخمي شد ، بلند شد و گفت : مرد باید با هر زمین خوردن بلند بشه و بگه:خودم خوردم زمين ... بگه عیبی نداره زخم پام خوب میشه و اگه نشد،قطعش می کنم... که یهو متوجه شد محمد داره بهش میخنده . خیلی عصبانی شد رفت داس رو از ماشینش برداشت تا باهاش گردن محمد رو بزنهههه اما امیرحسین آمد تا جلوش رو بگیره که ناگهان محمد گفت ابوالشخاخ برو کنار د مادر فاااادر !یک دفعه دانیال با شلوار کردی پرید وســط و گفــت بزنید محمد رو که ثواب دارد.ممد يهو دراورد اسلحه شو تا همه رو بکــشه اما تا به خودش بیاد گردنــش رو زدن.ممد نمرد ودوباره درآورد،یدفه مصطفی از خواب پرید دید امیر حسین داره نگاش میکنه،گفت:هااااا چیه به من زل زدی؟! امیرحسین وحشت زده گفت پاشــو که سد دز شکسته
 

DaniyaL

Wing To Fly
کـاربـر انجمــن
تاریخ ثبت‌نام
Feb 5, 2014
ارسالی‌ها
1,300
پسندها
1,877
امتیازها
113
محل سکونت
Rasht
دل نوشته
آدمها تو را نمی فهمند فقط ترجمه ات میکنند آن هم به زبان خودشان
تیم ایرانی مورد علاقه
تیم باشگاهی مورد علاقه
جنسیت
ماه تولد

اعتبار :

یه روز که مصطفی خورد زمین و پاش زخمي شد ، بلند شد و گفت : مرد باید با هر زمین خوردن بلند بشه و بگه:خودم خوردم زمين ... بگه عیبی نداره زخم پام خوب میشه و اگه نشد،قطعش می کنم... که یهو متوجه شد محمد داره بهش میخنده . خیلی عصبانی شد رفت داس رو از ماشینش برداشت تا باهاش گردن محمد رو بزنهههه اما امیرحسین آمد تا جلوش رو بگیره که ناگهان محمد گفت ابوالشخاخ برو کنار د مادر فاااادر !یک دفعه دانیال با شلوار کردی پرید وســط و گفــت بزنید محمد رو که ثواب دارد.ممد يهو دراورد اسلحه شو تا همه رو بکــشه اما تا به خودش بیاد گردنــش رو زدن.ممد نمرد ودوباره درآورد،یدفه مصطفی از خواب پرید دید امیر حسین داره نگاش میکنه،گفت:هااااا چیه به من زل زدی؟! امیرحسین وحشت زده گفت پاشــو که سد دز شکسته بریم قلعه رودخان تا
 

Amirhoo3in

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Dec 27, 2013
ارسالی‌ها
1,083
پسندها
913
امتیازها
113
محل سکونت
ساحل کارون
دل نوشته
زندگی آبراهی است به نام وفا,میریزد توی جویی به نام صفا,میرود به رودی به نام عشق,میریزد به دریایی به نام وداع:(
مدل گوشی
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه

اعتبار :

ه روز که مصطفی خورد زمین و پاش زخمي شد ، بلند شد و گفت : مرد باید با هر زمین خوردن بلند بشه و بگه:خودم خوردم زمين ... بگه عیبی نداره زخم پام خوب میشه و اگه نشد،قطعش می کنم... که یهو متوجه شد محمد داره بهش میخنده . خیلی عصبانی شد رفت داس رو از ماشینش برداشت تا باهاش گردن محمد رو بزنهههه اما امیرحسین آمد تا جلوش رو بگیره که ناگهان محمد گفت ابوالشخاخ برو کنار د مادر فاااادر !یک دفعه دانیال با شلوار کردی پرید وســط و گفــت بزنید محمد رو که ثواب دارد.ممد يهو دراورد اسلحه شو تا همه رو بکــشه اما تا به خودش بیاد گردنــش رو زدن.ممد نمرد ودوباره درآورد،یدفه مصطفی از خواب پرید دید امیر حسین داره نگاش میکنه،گفت:هااااا چیه به من زل زدی؟! امیرحسین وحشت زده گفت پاشــو که سد دز شکسته بریم قلعه رودخان تا پرچم کارون در قلعه رودخان نصب کنیم😳😐
 

*افسون*

کـاربــر حـرفــه ای
تاریخ ثبت‌نام
Mar 2, 2019
ارسالی‌ها
256
پسندها
1,020
امتیازها
93

اعتبار :

ه روز که مصطفی خورد زمین و پاش زخمي شد ، بلند شد و گفت : مرد باید با هر زمین خوردن بلند بشه و بگه:خودم خوردم زمين ... بگه عیبی نداره زخم پام خوب میشه و اگه نشد،قطعش می کنم... که یهو متوجه شد محمد داره بهش میخنده . خیلی عصبانی شد رفت داس رو از ماشینش برداشت تا باهاش گردن محمد رو بزنهههه اما امیرحسین آمد تا جلوش رو بگیره که ناگهان محمد گفت ابوالشخاخ برو کنار د مادر فاااادر !یک دفعه دانیال با شلوار کردی پرید وســط و گفــت بزنید محمد رو که ثواب دارد.ممد يهو دراورد اسلحه شو تا همه رو بکــشه اما تا به خودش بیاد گردنــش رو زدن.ممد نمرد ودوباره درآورد،یدفه مصطفی از خواب پرید دید امیر حسین داره نگاش میکنه،گفت:هااااا چیه به من زل زدی؟! امیرحسین وحشت زده گفت پاشــو که سد دز شکسته بریم قلعه رود خان تا پرچم کارون در قلعه رود خان نصب کنیم ؟! مصطفی در حالی که اشک شوق می ریخت گفت:
 

پــــــــــرستو

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Jun 26, 2013
ارسالی‌ها
824
پسندها
1,491
امتیازها
93
محل سکونت
شیراز
تخصص
ضــــد حال زدن , رک گویی
دل نوشته
قلــبها دریچه نفوذند انکــس که صادقانه نفوذ کند پایدارترین مهمان دل استـ
مدل گوشی
سیم کارت

اعتبار :

ه روز که مصطفی خورد زمین و پاش زخمي شد ، بلند شد و گفت : مرد باید با هر زمین خوردن بلند بشه و بگه:خودم خوردم زمين ... بگه عیبی نداره زخم پام خوب میشه و اگه نشد،قطعش می کنم... که یهو متوجه شد محمد داره بهش میخنده . خیلی عصبانی شد رفت داس رو از ماشینش برداشت تا باهاش گردن محمد رو بزنهههه اما امیرحسین آمد تا جلوش رو بگیره که ناگهان محمد گفت ابوالشخاخ برو کنار د مادر فاااادر !یک دفعه دانیال با شلوار کردی پرید وســط و گفــت بزنید محمد رو که ثواب دارد.ممد يهو دراورد اسلحه شو تا همه رو بکــشه اما تا به خودش بیاد گردنــش رو زدن.ممد نمرد ودوباره درآورد،یدفه مصطفی از خواب پرید دید امیر حسین داره نگاش میکنه،گفت:هااااا چیه به من زل زدی؟! امیرحسین وحشت زده گفت پاشــو که سد دز شکسته بریم قلعه رود خان تا پرچم کارون در قلعه رود خان نصب کنیم ؟! مصطفی در حالی که اشک شوق می ریخت گفت: خوشحالم که فقط ی خواب بود
 

*افسون*

کـاربــر حـرفــه ای
تاریخ ثبت‌نام
Mar 2, 2019
ارسالی‌ها
256
پسندها
1,020
امتیازها
93

اعتبار :

یه روز که مصطفی خورد زمین و پاش زخمي شد ، بلند شد و گفت : مرد باید با هر زمین خوردن بلند بشه و بگه:خودم خوردم زمين ... بگه عیبی نداره زخم پام خوب میشه و اگه نشد،قطعش می کنم... که یهو متوجه شد محمد داره بهش میخنده . خیلی عصبانی شد رفت داس رو از ماشینش برداشت تا باهاش گردن محمد رو بزنهههه اما امیرحسین آمد تا جلوش رو بگیره که ناگهان محمد گفت ابوالشخاخ برو کنار د مادر فاااادر !یک دفعه دانیال با شلوار کردی پرید وســط و گفــت بزنید محمد رو که ثواب دارد.ممد يهو دراورد اسلحه شو تا همه رو بکــشه اما تا به خودش بیاد گردنــش رو زدن.ممد نمرد ودوباره درآورد،یدفه مصطفی از خواب پرید دید امیر حسین داره نگاش میکنه،گفت:هااااا چیه به من زل زدی؟! امیرحسین وحشت زده گفت پاشــو که سد دز شکسته بریم قلعه رود خان تا پرچم کارون در قلعه رود خان نصب کنیم ؟! مصطفی در حالی که اشک شوق می ریخت گفت: خوشحالم که فقط ی خواب بود!
امیر حسین گفت :چته هنوز که خوابی انگار،من الان یه چیزی گفتما!
 

mosTafa

مـدیـر ارشـد انجمـن
تاریخ ثبت‌نام
Sep 15, 2013
ارسالی‌ها
5,132
پسندها
4,080
امتیازها
113
محل سکونت
مشهد
تخصص
انتخاب آدم اشتباهی
دل نوشته
لیاقت ش رو نداشت ...
بهترین اخلاقم
احمق م
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه

اعتبار :

یه روز که مصطفی خورد زمین و پاش زخمي شد ، بلند شد و گفت : مرد باید با هر زمین خوردن بلند بشه و بگه:خودم خوردم زمين ... بگه عیبی نداره زخم پام خوب میشه و اگه نشد،قطعش می کنم... که یهو متوجه شد محمد داره بهش میخنده . خیلی عصبانی شد رفت داس رو از ماشینش برداشت تا باهاش گردن محمد رو بزنهههه اما امیرحسین آمد تا جلوش رو بگیره که ناگهان محمد گفت ابوالشخاخ برو کنار د مادر فاااادر !یک دفعه دانیال با شلوار کردی پرید وســط و گفــت بزنید محمد رو که ثواب دارد.ممد يهو دراورد اسلحه شو تا همه رو بکــشه اما تا به خودش بیاد گردنــش رو زدن.ممد نمرد ودوباره درآورد،یدفه مصطفی از خواب پرید دید امیر حسین داره نگاش میکنه،گفت:هااااا چیه به من زل زدی؟! امیرحسین وحشت زده گفت پاشــو که سد دز شکسته بریم قلعه رود خان تا پرچم کارون در قلعه رود خان نصب کنیم ؟! مصطفی در حالی که اشک شوق می ریخت گفت: خوشحالم که فقط ی خواب بود! امیر حسین گفت :چته هنوز که خوابی انگار،من الان یه چیزی گفتما!
مصطفی که تازه متوجه حرف امیرحسین شده بود ،
 

*افسون*

کـاربــر حـرفــه ای
تاریخ ثبت‌نام
Mar 2, 2019
ارسالی‌ها
256
پسندها
1,020
امتیازها
93

اعتبار :

یه روز که مصطفی خورد زمین و پاش زخمي شد ، بلند شد و گفت : مرد باید با هر زمین خوردن بلند بشه و بگه:خودم خوردم زمين ... بگه عیبی نداره زخم پام خوب میشه و اگه نشد،قطعش می کنم... که یهو متوجه شد محمد داره بهش میخنده . خیلی عصبانی شد رفت داس رو از ماشینش برداشت تا باهاش گردن محمد رو بزنهههه اما امیرحسین آمد تا جلوش رو بگیره که ناگهان محمد گفت ابوالشخاخ برو کنار د مادر فاااادر !یک دفعه دانیال با شلوار کردی پرید وســط و گفــت بزنید محمد رو که ثواب دارد.ممد يهو دراورد اسلحه شو تا همه رو بکــشه اما تا به خودش بیاد گردنــش رو زدن.ممد نمرد ودوباره درآورد،یدفه مصطفی از خواب پرید دید امیر حسین داره نگاش میکنه،گفت:هااااا چیه به من زل زدی؟! امیرحسین وحشت زده گفت پاشــو که سد دز شکسته بریم قلعه رود خان تا پرچم کارون در قلعه رود خان نصب کنیم ؟! مصطفی در حالی که اشک شوق می ریخت گفت: خوشحالم که فقط ی خواب بود! امیر حسین گفت :چته هنوز که خوابی انگار،من الان یه چیزی گفتما!
مصطفی که تازه متوجه حرف امیر حسین شده بود،لبخند ملیحی زد وگفت:نگران نباش داداش!
 

Ops

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Jan 24, 2014
ارسالی‌ها
10,600
پسندها
3,164
امتیازها
113
محل سکونت
AhWaZ
تخصص
SheYtOni
دل نوشته
:)
بهترین اخلاقم
MehRabOni
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه

اعتبار :

یه روز که مصطفی خورد زمین و پاش زخمي شد ، بلند شد و گفت : مرد باید با هر زمین خوردن بلند بشه و بگه:خودم خوردم زمين ... بگه عیبی نداره زخم پام خوب میشه و اگه نشد،قطعش می کنم... که یهو متوجه شد محمد داره بهش میخنده . خیلی عصبانی شد رفت داس رو از ماشینش برداشت تا باهاش گردن محمد رو بزنهههه اما امیرحسین آمد تا جلوش رو بگیره که ناگهان محمد گفت ابوالشخاخ برو کنار د مادر فاااادر !یک دفعه دانیال با شلوار کردی پرید وســط و گفــت بزنید محمد رو که ثواب دارد.ممد يهو دراورد اسلحه شو تا همه رو بکــشه اما تا به خودش بیاد گردنــش رو زدن.ممد نمرد ودوباره درآورد،یدفه مصطفی از خواب پرید دید امیر حسین داره نگاش میکنه،گفت:هااااا چیه به من زل زدی؟! امیرحسین وحشت زده گفت پاشــو که سد دز شکسته بریم قلعه رود خان تا پرچم کارون در قلعه رود خان نصب کنیم ؟! مصطفی در حالی که اشک شوق می ریخت گفت: خوشحالم که فقط ی خواب بود! امیر حسین گفت :چته هنوز که خوابی انگار،من الان یه چیزی گفتما! مصطفی که تازه متوجه حرف امیر حسین شده بود،لبخند ملیحی زد وگفت:نگران نباش داداش! باهم پرچمو نصب میکنیم!
 
بالا پایین