v!olet
مــدیـر بـازنشـسـتـه
- تاریخ ثبتنام
- Jun 26, 2013
- ارسالیها
- 1,388
- پسندها
- 192
- امتیازها
- 0
- محل سکونت
- تو قلب عشقم
- وب سایت
- www.biya2forum.com
- تخصص
- ...
- دل نوشته
- نیستی خودت کنارم و صدات همش تو گوشمه
- بهترین اخلاقم
- ...
اعتبار :
پیشگفتار
نقشِ رُستم نام مجموعه*ای باستانی در روستای زنگی*آباد واقع در شمال شهرستان مرودشت استان فارس ایران است که در فاصلهٔ ۶ کیلومتری از تخت جمشید قرار دارد. این محوطهٔ باستانی یادمان*هایی از عیلامیان، هخامنشیان و ساسانیان را در خود جای داده*است و از حدود سال ۱۲۰۰ پیش از میلاد تا ۶۲۵ میلادی همواره مورد توجه بوده*است زیرا آرامگاه چهار تن از پادشاهان هخامنشی، نقش برجسته*های متعددی از وقایع مهم دوران ساسانیان، بنای کعبه زرتشت و نقش*برجستهٔ ویران*شده*ای از دوران عیلامیان در این مکان قرار دارند و در دورهٔ ساسانی، محوطهٔ نقش رستم از نظر دینی و ملی نیز اهمیت بسیار داشته*است.
در گذشته، نام این مکان سه*گنبدان یا دوگنبدان بوده*است که در بین مردم منطقه، به نام*های کوه حاجی*آباد،کوه استخر یا کوه نِفِشت نیز خوانده می*شد و احتمالاً نام نقش رستم پس از آنکه ایرانیان بین رستم، پهلوان شاهنامه و سنگ*نگاره*های شاهان ساسانی ارتباط برقرار کردند به این مکان داده شد.
قدیمی*ترین نقش موجود در نقش رستم مربوط به دورهٔ عیلام است که نقش دو ایزد و ایزدبانو و شاه و ملکه را به*تصویر کشیده بود ولی بعدها در دورهٔ ساسانی، بهرام دوم بخش*هایی از آن را پاک کرد و نقش خود و درباریانش را به جای آن تراشید. کعبه زرتشت بنای سنگی و بُرج*مانند موجود در این محوطه*است که به احتمال زیاد در دورهٔ هخامنشی ساخته شده بود و کاربرد آن تاکنون مشخص نشده است؛ بر سه گوشهٔ این بنا دو کتیبه از شاپور اول و کرتیر نوشته شده*است که از نظر تاریخی ارزش زیادی دارند. چهار آرامگاه دخمه*ای در سینهٔ کوه رحمت کنده شده*اند که متعلق به داریوش بزرگ، خشایارشا، اردشیر یکم و داریوش دوم هستند که همهٔ آن*ها از ویژگی*های یکسانی برخوردارند.
اردشیر بابکان نخستین کسی*ست که در این محوطه، سنگ*نگاره*ای تراشید و صحنهٔ تاجگیری*اش از دست اهورامزدا را ثبت کرد. پس از وی نیز شاهان ساسانی صحنه*های تاجگذاری*شان یا شرح نبردها و افتخارتشان را بر سینهٔ کوه نقش کردند. اینکه اردشیر و پسرش شاپور دوم نقش*برجسته*هایی را در کنار نقش*برجسته*های همتایان هخامنشی خود در نقش رستم تراشیدند، احتمالاً نشان از راهکردی فرهنگی و سیاسی در تقلید از گذشته داشته*است.
نام و پیشینه
نقش رستم در شمال مرودشت و در فاصلهٔ ۶ کیلومتری از تخت جمشید بر دنبالهٔ کوهی که مردم محلی آن را حسین*کوه می*خوانند، واقع شده*است. وقتی بر سکوی تخت جمشید قرار بگیریم، حسین*کوه را به*خوبی می*بینیم که به*صورت سه صخرهٔ بزرگ سر بر هوا کشیده*است، به همین دلیل در گذشته به آن سه*گنبدان می*گفته*اند.[۱] حسین*کوه و محوطهٔ نقش رستم در بین مردم محلی به کوه حاجی*آباد، کوه استخر یا کوه نِفِشت معروف است ولی کتزیاس از آن با نام کوه دوگنبدان یاد می*کند و می*گوید:[۲] «کالبد پادشاهان ایران را به پارس برده، در کوه دوگنبدان به*درون آرامگاه می*گذاشتند. داریوش فرمان داد تا در کوه دوگنبدان آرامگاهی درآوردند. این کار چنانکه خواست وی بود، انجام شد.» دیودور سیسیلی (کتاب ۱۷، بند ۷۱) نیز آرامگاه*های نقش*رستم را این گونه یاد کرده*است که راهی برای ورود به آرامگاه*ها نبوده و تابوت را با اسبابی به درون مقبره وارد می*کردند.[۳]
احتمالاً سنگ*نگاره*های شاهان ساسانی، که یادآور و تداعی*کنندهٔ جنگ*ها و پیروزی*های رستم، پهلوان بزرگ شاهنامه بود، باعث شد تا ایرانیان این سنگ*تراشی*ها را که چیرگی پهلوانان بر دشمنان را نشان می*داد، نقش رستم بنامند.[۴] اردمان و اشمیت بر این باورند که اهمیت نقش رستم به آن حد بوده*است که تصاویر سازه*های برج*شکل بر روی نخستین سری سکه*های ضرب شده در تاریخ ایران (۳۰۰ تا ۱۵۰ پیش از میلاد مسیح) اشاره مستقیم به آن مکان داشته*اند.[۵] سازه*های پاسارگاد و نقش رستم از دیدگاه معماری نیز اهمیت دارند و بعدها خود الگویی برای ساخت سازه*هایی چون نیایشگاه نورآباد شدند.[۶]
دیوید استروناخ بر این باور است که سازه*های هخامنشی در پاسارگاد و نقش رستم می*توانسته*اند تاثیر پذیرفته از هنر اورارتویی در نیایشگاه*های برج*شکل اورارتو باشند.[۷] اما خانم هاید ماری کخ معتقد است که شکل آرامگاه*های هخامنشی در نقش رستم، کاملاً ابتکاری و حاصل نوآوری داریوش بزرگ بوده*است.[۸]
نشانه*ای از آنکه اردشیر بابکان اطلاعات دقیق و یا آگاهی روشنی دربارهٔ هخامنشیان می*داشت در دسترس نیست. اما این حقیقت که او و پسرش شاپور دوم نقش*برجسته*هایی را در کنار نقش*برجسته*های همتایان هخامنشی خود در نقش رستم تراشیدند، نشان از راهکردی فرهنگی و سیاسی در تقلید از گذشته داشته*است.[۹]
کاوش*ها
نقش عیلامی
قدیمی*ترین نقش موجود در نقش رستم مربوط به دورهٔ عیلام است که بعدها بهرام دوم آن را محو کرد و نقش خود و درباریانش را جایگزین آن نمود اما اندکی از نقش پیشین سالم مانده*است و می*توان آن را با توجه به نقش*برجستهٔ کورنگان تا حدودی بازشناخت.[۱۳]
آنچه که از این نقش باقی مانده، دو ایزد و ایزدبانو را نشان می*دهد که بر روی تختی که پایه*های آن به*صورت مارهای پیچیده است، نشسته*اند و در سمت راست و چپ آن*ها اشخاص دیگری ایستادهاند.[۱۴] در تصویر سمت راست، پیکر کامل مردی با ریش و موی بلند نقش شده که کلاه گردی به سر دارد و با یک بند، آن را بسته*است و ردای بلندی به*تن دارد. این مرد به حالت احترام دست*هایش را به سینه گذاشته و رو به خدایی دارد که نقشش محو شده*است.
در سمت چپ تصویر، اثر شخصی دیگر قابل تشخیص است که تاجی کنگره*دار بر سر نهاده و چهرهٔ ظریف و بی*ریشی دارد که زن بودن وی را نشان می*دهد. این*دو شخص را شاه و ملکه می*دانند که در پیشگاه ایزد و ایزدبانو در حال نیایش بوده*اند؛ از نقش ایزد و ایزدبانو اثرات اندکی به*جای مانده، ولی قابل تشخیص نیست.[۱۵]
نقشِ رُستم نام مجموعه*ای باستانی در روستای زنگی*آباد واقع در شمال شهرستان مرودشت استان فارس ایران است که در فاصلهٔ ۶ کیلومتری از تخت جمشید قرار دارد. این محوطهٔ باستانی یادمان*هایی از عیلامیان، هخامنشیان و ساسانیان را در خود جای داده*است و از حدود سال ۱۲۰۰ پیش از میلاد تا ۶۲۵ میلادی همواره مورد توجه بوده*است زیرا آرامگاه چهار تن از پادشاهان هخامنشی، نقش برجسته*های متعددی از وقایع مهم دوران ساسانیان، بنای کعبه زرتشت و نقش*برجستهٔ ویران*شده*ای از دوران عیلامیان در این مکان قرار دارند و در دورهٔ ساسانی، محوطهٔ نقش رستم از نظر دینی و ملی نیز اهمیت بسیار داشته*است.
در گذشته، نام این مکان سه*گنبدان یا دوگنبدان بوده*است که در بین مردم منطقه، به نام*های کوه حاجی*آباد،کوه استخر یا کوه نِفِشت نیز خوانده می*شد و احتمالاً نام نقش رستم پس از آنکه ایرانیان بین رستم، پهلوان شاهنامه و سنگ*نگاره*های شاهان ساسانی ارتباط برقرار کردند به این مکان داده شد.
قدیمی*ترین نقش موجود در نقش رستم مربوط به دورهٔ عیلام است که نقش دو ایزد و ایزدبانو و شاه و ملکه را به*تصویر کشیده بود ولی بعدها در دورهٔ ساسانی، بهرام دوم بخش*هایی از آن را پاک کرد و نقش خود و درباریانش را به جای آن تراشید. کعبه زرتشت بنای سنگی و بُرج*مانند موجود در این محوطه*است که به احتمال زیاد در دورهٔ هخامنشی ساخته شده بود و کاربرد آن تاکنون مشخص نشده است؛ بر سه گوشهٔ این بنا دو کتیبه از شاپور اول و کرتیر نوشته شده*است که از نظر تاریخی ارزش زیادی دارند. چهار آرامگاه دخمه*ای در سینهٔ کوه رحمت کنده شده*اند که متعلق به داریوش بزرگ، خشایارشا، اردشیر یکم و داریوش دوم هستند که همهٔ آن*ها از ویژگی*های یکسانی برخوردارند.
اردشیر بابکان نخستین کسی*ست که در این محوطه، سنگ*نگاره*ای تراشید و صحنهٔ تاجگیری*اش از دست اهورامزدا را ثبت کرد. پس از وی نیز شاهان ساسانی صحنه*های تاجگذاری*شان یا شرح نبردها و افتخارتشان را بر سینهٔ کوه نقش کردند. اینکه اردشیر و پسرش شاپور دوم نقش*برجسته*هایی را در کنار نقش*برجسته*های همتایان هخامنشی خود در نقش رستم تراشیدند، احتمالاً نشان از راهکردی فرهنگی و سیاسی در تقلید از گذشته داشته*است.
نقش رستم در شمال مرودشت و در فاصلهٔ ۶ کیلومتری از تخت جمشید بر دنبالهٔ کوهی که مردم محلی آن را حسین*کوه می*خوانند، واقع شده*است. وقتی بر سکوی تخت جمشید قرار بگیریم، حسین*کوه را به*خوبی می*بینیم که به*صورت سه صخرهٔ بزرگ سر بر هوا کشیده*است، به همین دلیل در گذشته به آن سه*گنبدان می*گفته*اند.[۱] حسین*کوه و محوطهٔ نقش رستم در بین مردم محلی به کوه حاجی*آباد، کوه استخر یا کوه نِفِشت معروف است ولی کتزیاس از آن با نام کوه دوگنبدان یاد می*کند و می*گوید:[۲] «کالبد پادشاهان ایران را به پارس برده، در کوه دوگنبدان به*درون آرامگاه می*گذاشتند. داریوش فرمان داد تا در کوه دوگنبدان آرامگاهی درآوردند. این کار چنانکه خواست وی بود، انجام شد.» دیودور سیسیلی (کتاب ۱۷، بند ۷۱) نیز آرامگاه*های نقش*رستم را این گونه یاد کرده*است که راهی برای ورود به آرامگاه*ها نبوده و تابوت را با اسبابی به درون مقبره وارد می*کردند.[۳]
احتمالاً سنگ*نگاره*های شاهان ساسانی، که یادآور و تداعی*کنندهٔ جنگ*ها و پیروزی*های رستم، پهلوان بزرگ شاهنامه بود، باعث شد تا ایرانیان این سنگ*تراشی*ها را که چیرگی پهلوانان بر دشمنان را نشان می*داد، نقش رستم بنامند.[۴] اردمان و اشمیت بر این باورند که اهمیت نقش رستم به آن حد بوده*است که تصاویر سازه*های برج*شکل بر روی نخستین سری سکه*های ضرب شده در تاریخ ایران (۳۰۰ تا ۱۵۰ پیش از میلاد مسیح) اشاره مستقیم به آن مکان داشته*اند.[۵] سازه*های پاسارگاد و نقش رستم از دیدگاه معماری نیز اهمیت دارند و بعدها خود الگویی برای ساخت سازه*هایی چون نیایشگاه نورآباد شدند.[۶]
دیوید استروناخ بر این باور است که سازه*های هخامنشی در پاسارگاد و نقش رستم می*توانسته*اند تاثیر پذیرفته از هنر اورارتویی در نیایشگاه*های برج*شکل اورارتو باشند.[۷] اما خانم هاید ماری کخ معتقد است که شکل آرامگاه*های هخامنشی در نقش رستم، کاملاً ابتکاری و حاصل نوآوری داریوش بزرگ بوده*است.[۸]
نشانه*ای از آنکه اردشیر بابکان اطلاعات دقیق و یا آگاهی روشنی دربارهٔ هخامنشیان می*داشت در دسترس نیست. اما این حقیقت که او و پسرش شاپور دوم نقش*برجسته*هایی را در کنار نقش*برجسته*های همتایان هخامنشی خود در نقش رستم تراشیدند، نشان از راهکردی فرهنگی و سیاسی در تقلید از گذشته داشته*است.[۹]
کاوش*ها
تصویری از کاوش*های انجام*شده توسط مؤسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو در محوطهٔ نقش رستم
نقش رستم برای نخستین بار در سال ۱۹۲۳ میلادی (۱۳۰۲ خورشیدی) توسط ارنست هرتسفلد بررسی و کاوش شد. هرتسفلد دیوارهٔ بیرونی سازه*های دژگونهٔ ساخته شده از آجرهای گلین مربوط به دوران ساسانی را بررسی کرد و بقایای برج و باروهایی که در دورهٔ ساسانی برای محافظت از این مکان به دور آن کشیده شده بود را از خاک بیرون آورد.[۱۰] همچنین، این محوطه در چندین فصل در بین سال*های ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ میلادی مورد کاوش گروه مؤسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو به رهبری اریک فریدریش اشمیت قرار گرفت و آثار مهمی همچون نسخهٔ پارسی میانه کتیبه شاپور و برخی از سنگ*نگاره*های مدفون از دورهٔ ساسانی، در خلال این کاوش*ها یافت شدند.[۱۱] در کاوش*های مرکزی، اشمیت به یک ساختمان رسید و در بخش*های غربی بازمانده*های دو ساختمان ساخته شده از آجرهای گلین پیدا شدند. در غرب قلهٔ کوه، یک آب*انبار چندضلعی (با قطر ۷٫۲ متر) که از سنگ*های خود محل ساخته شده*بود از زیر خاک بیرون آورده شد.[۱۲]نقش عیلامی
قدیمی*ترین نقش موجود در نقش رستم مربوط به دورهٔ عیلام است که بعدها بهرام دوم آن را محو کرد و نقش خود و درباریانش را جایگزین آن نمود اما اندکی از نقش پیشین سالم مانده*است و می*توان آن را با توجه به نقش*برجستهٔ کورنگان تا حدودی بازشناخت.[۱۳]
آنچه که از این نقش باقی مانده، دو ایزد و ایزدبانو را نشان می*دهد که بر روی تختی که پایه*های آن به*صورت مارهای پیچیده است، نشسته*اند و در سمت راست و چپ آن*ها اشخاص دیگری ایستادهاند.[۱۴] در تصویر سمت راست، پیکر کامل مردی با ریش و موی بلند نقش شده که کلاه گردی به سر دارد و با یک بند، آن را بسته*است و ردای بلندی به*تن دارد. این مرد به حالت احترام دست*هایش را به سینه گذاشته و رو به خدایی دارد که نقشش محو شده*است.
در سمت چپ تصویر، اثر شخصی دیگر قابل تشخیص است که تاجی کنگره*دار بر سر نهاده و چهرهٔ ظریف و بی*ریشی دارد که زن بودن وی را نشان می*دهد. این*دو شخص را شاه و ملکه می*دانند که در پیشگاه ایزد و ایزدبانو در حال نیایش بوده*اند؛ از نقش ایزد و ایزدبانو اثرات اندکی به*جای مانده، ولی قابل تشخیص نیست.[۱۵]
آثار به*جامانده از نقوش عیلامی که در میان تصویر، نقش بهرام دوم مشخص است.
دربارهٔ پیشینه و تاریخ این نقش، عقاید مختلفی وجود دارد؛ ارنست هرتسفلد و هایدماری کخ قدمت آن را مربوط به ۴۰۰۰ سال پیش می*دانند[۱۶] اما شاپور شهبازی معتقد است که شکل کلاه پادشاه و تاج ملکه، همانند نقوشی هستند که تاریخشان حدود ۸۰۰ تا ۶۰۰ سال پیش از میلاد است و از سوی دیگر، تخت ایزد و ایزدبانو که به شکل مار است، همانند نقش*برجستهٔ کورنگان به حدود ۱۲۰۰ سال پیش از میلاد بازمی*گردد. بنابراین نگاره*های عیلامی نقش*رستم در دو دورهٔ متفاوت کنده*کاری شده*اند.[۱۷] عیسی بهنام هم تاریخ این نقوش را حدود ۱۲۰۰ قبل از میلاد می*داند.[۱۸]