Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

خلاصه زندگينامه امام حسن عسگري عليه السلام

اطلاعات موضوع

Kategori Adı امام حسن عسکری (ع)
Konu Başlığı خلاصه زندگينامه امام حسن عسگري عليه السلام
نویسنده موضوع *JujU*
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan *JujU*

*JujU*

کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Nov 6, 2013
ارسالی‌ها
2,786
پسندها
394
امتیازها
83
محل سکونت
تهران
تخصص
فکر کردن به چیزایی که دیگران ساده ازش رد میشن
دل نوشته
هر روز معجزه است اگر به خدا ایمان بیاوریم..

اعتبار :

[h=2]خلاصه زندگينامه امام يازدهم حضرت حسن عسكرى (ع )[/h]
[h=2]ويژگيهاى زندگى امام حسن عسكرى (ع )[/h]
[h=3]بـعـد از امـام هـادى (عليه السلام ) مقام امامت به فرزندش امام حسن عسكرى (عليه السلام )[/h]
[h=3]رسيد؛ زيرا خصال و ويژگيهاى امامت در وجود او جمع بود و در خصايص مقام مقدس امامت ، از[/h]
[h=3]هـمـه مـردم زمـان خـودش بـرتـرى داشـت او در عـلم ، زهـد، كمال عقل ، عصمت ، شجاعت ، كرم[/h]
[h=3]و اعمال بسيار كه انسان را به پيشگاه خدا نزديك مى كند، سـرآمـد هـمه اهل زمان خود بود. از[/h]
[h=3]سوى ديگر پدر بزرگوارش امام هادى (عليه السلام ) با تصريح و اشاره ، جانشينى و امامت آن[/h]
[h=3]حضرت را بيان نمود.[/h]
[h=3]امـام حـسـن عـسـكـرى (عـليـه السـلام ) در (هـشـتـم ) مـاه ربـيـع الاخـر سـال 232 هـجـرى ، در[/h]
[h=3]مـديـنـه چـشـم بـه ايـن جـهـان گـشـود و روز جـمـعـه هـشـتـم ربـيـع الاوّل سـال 260 در سـن 28[/h]
[h=3]سـالگـى در سامرّا از دنيا رفت و در خانه اش در سامرا كنار قـبـر پـدرش ، به خاك سپرده شد[/h]
[h=3]مادرش اُمّولد بود و ((حديثه )) نام داشت و مدّت خلافت و امامت امام حسن عسكرى (عليه[/h]
[h=3]السلام ) شش سال بود.[/h]
[h=2]نمونه هايى از دلايل امامت امام حسن عسكرى (ع )[/h]
[h=3]1 ـ ((يـحـيـى بـن يـسـار عـنـبرى )) مى گويد: ابوالحسن امام هادى (عليه السلام ) چهار ماه قبل[/h]
[h=3]از وفات خود به (امامت ) پسرش امام حسن عسكرى (عليه السلام ) وصيّت كرد، من و عدّه اى از[/h]
[h=3]دوستان را بر آن وصيّت به گواهى گرفت .[/h]
[h=3]2 ـ ((على بن عمر نوفلى )) مى گويد: در محضر امام هادى (عليه السلام ) در صحن خانه اش بودم[/h]
[h=3]، پسرش ((محمّد)) در كنار ما عبور كرد، به امام هادى (عليه السلام ) عرض كردم : فدايت گردم ![/h]
[h=3]اين آقا (يعنى محمّد) بعد از شما امام و صاحب ماست ؟[/h]
[h=3]در پاسخ فرمود:((لا، صاحِبُكُمْ مِنْ بَعْدِى الْحَسَنُ؛ نه ، بلكه امام و صاحب شما بعد از من ، حسن[/h]
[h=3](عليه السلام ) است )).[/h]
[h=3]3 ـ ((عـلى بـن مـهـزيـار)) مـى گويد: به امام هادى (عليه السلام ) عرض كردم : پناه مى برم به[/h]
[h=3]خدا! اگر براى شما اتّفاقى (يعنى مرگ ) رخ دهد ما به چه كسى رجوع كنيم (و او را امام خود قرار[/h]
[h=3]دهيم ؟).[/h]
[h=3]در پاسخ فرمود:((عَهْدِى اِلَى الاَْكْبَرِ مِنْ وُلْدِى يَعْنِى الْحَسَن (عليه السلام )؛ عهد (امامت ) من به[/h]
[h=3]بزرگترين فرزندان من يعنى حسن (عليه السلام ) است )).[/h]
[h=3]4 ـ معرّفى امام حسن عسكرى (عليه السلام ) در مجلس سوگوارى امام جواد (عليه السلام ) :[/h]
[h=3]جماعتى از بنى هاشم كه يكى از آنان ((حسن بن حسين افطس )) بود. هنگام وفات امام جواد[/h]
[h=3](عـليـه السـلام ) در خـانـه امـام هادى (عليه السلام ) اجتماع كرده بودند و براى امام هادى[/h]
[h=3](عـليـه السلام ) در صحن خانه فرشى در زمين گسترده بودند و مردم در محضرش نشسته بودند،[/h]
[h=3]گفتند: تخمين زديم كه از آل ابوطالب و بنى عبّاس و قريش 150 نفر مرد بودند غـيـر از غـلامـان و[/h]
[h=3]سـايـر مردم . ناگاه امام هادى (عليه السلام ) به حسن بن على (امام حسن عسكرى ) نگاه كرد[/h]
[h=3]كه گريبان چاك كرده و در سمت راست آن حضرت ايستاده و ما او را نمى شناختيم پس از[/h]
[h=3]ساعتى كه حسن عسكرى (عليه السلام ) ايستاده بود امام هادى (عليه السلام ) به او روكرد و[/h]
[h=3]فرمود:[/h]
[h=3]((پـسر جان ! شكر خدا را در وجود خودت تازه كن كه خداوند موضوع تازه اى در مورد تو فرموده[/h]
[h=3]است )).[/h]
[h=3]حسن عسكرى (عليه السلام ) گريه كرد و كلمه استرجاع به زبان آورد و گفت :[/h]
[h=3]((اَلْحَمْدُللّهِِ رَبِّالْعالَمِينَوَاِيّاهُ اَسْئَلُ تَمامَ نِعَمِهِ عَلَيْنا وَاِنّاللّهِِ وِانّا اِلَيْهِراجِعُون )).[/h]
[h=3]((حـمـد و سـپـاس خـداونـدى را كـه پـروردگـار جـهـانـيـان اسـت و تـنـهـا از درگـاه او تكميل نعمتش[/h]
[h=3]را بر ما مساءلت مى نمايم و همه ما از آن خدا هستيم و همه ما به سوى او باز مى گرديم )).[/h]
[h=3]ما سؤ ال كرديم : اين جوان كيست ؟.[/h]
[h=3]گـفـتند: اين شخص ، حسن بن على (عليه السلام ) فرزند او يعنى فرزند امام هادى (عليه[/h]
[h=3]السـلام ) اسـت ، بـه نـظـر مـا مـى آمد كه حضرت حسن عسكرى (عليه السلام ) در آن وقت ،[/h]
[h=3]بـيـسـت سـال يـا در ايـن حـدود، سـال دارد، در آن وقت او را شناختيم . و دانستيم كه امام هادى[/h]
[h=3](عليه السلام ) با امامت و قائم مقامى او بعد از خودش اشاره نمود.[/h]
[h=2]نشانه اى از امامت امام حسن عسكرى (ع )[/h]
[h=3]((ابـوهاشم جعفرى )) مى گويد: از تنگى و فشار زندان و دشوارى كُند و زنجير (كه در زنـدانـهـاى[/h]
[h=3]بـنـى عبّاس مبتلا بودم ) به امام حسن عسكرى (عليه السلام ) شكايت كردم ، در نامه اى براى[/h]
[h=3]من نوشت :[/h]
[h=3]((تو همين امروز ظهر، نماز ظهر را در خانه خودت مى خوانى )).[/h]
[h=3]هـمـانـگـونـه كـه فـرمـوده بـود، هـنـگـام ظـهـر مـرا از زنـدان آزاد كـردند و نماز ظهر را در مـنـزل[/h]
[h=3]خـودم خواندم و من از نظر مخارج زندگى در فشار و تنگدستى بسر مى بردم و مى خـواسـتـم در[/h]
[h=3]نـامـه اى كـه براى آن حضرت نوشتم ، از او بخواهم كه كمك مالى كند ولى شرم كردم آن را[/h]
[h=3]بنويسم لذا به خانه ام رفتم ، آن حضرت صد دينار براى من فرستاد و به من نوشت :[/h]
[h=3]((هـرگـاه نياز پيدا كردى شرم و ملاحظه نكن ، آن را از ما بخواه كه به خواست خدا، آنچه بخواهى[/h]
[h=3]به تو خواهد رسيد)).[/h]
[h=3]و روايات در اين راستا، بسيار است كه براى رعايت اختصار به همين مقدار بسنده مى شود.[/h]
[h=3]ساير خصوصيّات آخر عمر امام حسن عسكرى (عليه السلام )[/h]
[h=3]حـضـرت ابـومـحـمـّد امـام حـسـن عـسـكـرى (عـليـه السـلام ) در اوّل مـاه ربـيـع الاوّل سـال 260[/h]
[h=3]هـجـرى ، بـيـمـار شـد و در روز جـمعه هشتم همين ماه در همين سـال ، وفـات يـافـت ، او[/h]
[h=3]هـنـگـام وفات ، 28 سال داشت و جسد مطهّر او را در ((سامرا)) در خانه خود كنار قبر پدر[/h]
[h=3]بزرگوارش ، به خاك سپردند.[/h]
[h=3]پـسـرش حـضـرت مـهـدى مـنـتـظـر (اَرْواحـُنـا لَهُ الفـِداءِ) را كـه امـيـد جـهـانـيـان بـراى تشكيل[/h]
[h=3]حكومت حقّ جهانى است ، بجاى گذارد.[/h]
[h=2]فرزند امام حسن عسكرى (ع )[/h]
[h=3]ولادت حـضرت مهدى (عج ) در پنهانى انجام شد و وجود چنين پسرى را مخفى نمودند؛ زيرا[/h]
[h=3]خـفـقـان و سـانـسـور شديد حكومت طاغوتيان عبّاسى ، همه جا را فراگرفته بود و سلطان زمـان[/h]
[h=3]در جـسـتـجـوى آن حـضـرت بود و براى آگاهى از وضع او، بسيار تلاش مى نمود و بـخـصـوص در[/h]
[h=3]مـذهـب شـيـعـه دوازده امامى ، آمدن او شايع شده بود و همگان مى دانستند كه شيعيان در[/h]
[h=3]انتظار آمدن او بسر مى برند، بر همين اساس ، امام حسن عسكرى (عليه السلام ) در زمـان[/h]
[h=3]حياتش ، آن فرزندش را آشكار نكرد و بيشتر مردم بعد از وفات آن حضرت نمى دانستند كه او چنين[/h]
[h=3]پسرى دارد.[/h]
[h=3]بـرادر امـام حـسـن عـسـكـرى (عـليـه السـلام ) كـه ((جـعفر)) نام داشت (و بر اثر انحراف و[/h]
[h=3]دروغـگـويـى ، بـه ((جـعـفـر كذّاب )) معروف گرديد) ارث آن حضرت را تصاحب كرد و در زندانى كردن[/h]
[h=3]كنيزهاى آن حضرت و آزار رساندن به همسران آن حضرت كوشش كرد و به اصـحـاب امـام حـسـن[/h]
[h=3]عسكرى (عليه السلام ) كه يقين به وجود پسر آن حضرت و اعتقاد به امامت او داشتند و در انتظار[/h]
[h=3]او بسر مى بردند، ناسزا مى گفت و از آنان بدگويى مى كرد و دشـمـنـى بـا آنان آغاز كرد و آنچنان[/h]
[h=3]آنان را ترساند كه همه آنان را پراكنده نمود (با تـوجـّه بـه ايـنكه جعفر كذّاب با حكومت عبّاسيان[/h]
[h=3]همدست شده بود) خلاصه اينكه : او نسبت بـه بازماندگان امام حسن عسكرى (عليه السلام )[/h]
[h=3]شرايط بسيار سختى را پديد آورد، او باعث شد كه آنان را زندانى كردند و به كُند و زنجير كشيدند و[/h]
[h=3]تهديد، تحقير و توهين نمودند وانواع آزارها به آنان رساندند، ولى سلطان زمان (معتمد يازدهمين[/h]
[h=3]خليفه عبّاسى ) با همه كوششهايش ، به آن پسر بزرگوار (حضرت مهدى (عليه السلام ) ) دست[/h]
[h=3]نيافت .[/h]
[h=3]و در ظاهر، جعفر (كذّاب ) اموال امام حسن عسكرى (عليه السلام ) را براى خود برداشت و در[/h]
[h=3]ميان شيعيان امام حسن (عليه السلام ) كوشش بسيار كرد تا او را به عنوان امام دوازدهم به[/h]
[h=3]جـاى بـرادرش بـپـذيـرنـد ولى هـيـچـيـك از شـيعيان ، دعوت او را نپذيرفتند، حتّى در اين[/h]
[h=3]گـمـراهـى ، از سـلطـان زمـان كمك خواست و اموال بسيار در اين را خرج كرد و به هرجا كه گـمـان[/h]
[h=3]مـى بـرد كه مى تواند از آن استفاده كند، دست انداخت ، ولى نتيجه نگرفت و نقشه هايش نقش[/h]
[h=3]برآب گرديد.[/h]
[h=3]بـراى جـعـفر در اين رابطه در تاريخ ، داستانها، روايات و مطالب بسيار، وجود دارد كه بـراى رعايت[/h]
[h=3]اختصار در اين كتاب مختصر از ذكر آنها خوددارى شد، آن داستانها نزد شيعه دوازده امامى و آگاهان[/h]
[h=3]به تاريخ ، معروف مى باشد.[/h]



سایت جامع سربازان اسلام
 
بالا پایین