*JujU*
کاربر انجمن
- تاریخ ثبتنام
- Nov 6, 2013
- ارسالیها
- 2,786
- پسندها
- 394
- امتیازها
- 83
- محل سکونت
- تهران
- تخصص
- فکر کردن به چیزایی که دیگران ساده ازش رد میشن
- دل نوشته
- هر روز معجزه است اگر به خدا ایمان بیاوریم..
اعتبار :
[h=1]
کلیدواژه: مهارت حرکتی[1]، روانشناسی کار[2]، لرزشسنج پیرون، لرزشسنج مارپیچ، دقّت هدفگیری
[/h][h=1]مقدّمه[/h][h=1]یکی از خصوصیّات آدمی این است که افرادش با هم متفاوتند. آدمها هم از نظر جسمانی و ظاهری با هم تفاوت دارند و هم از نظر ذهنی و روانی و هم از نظر سازگاری اجتماعی. مطالعهی علمی دربارهی تفاوتهای فردی[3] با تحقیقات گالتون[4] و ریموند برنارد کتل[5] آغاز گردید. گالتون میخواست بداند چه عواملی باعث میشود تا بعضی افراد نسبت به دیگران باهوشتر شوند. او تلاش میکرد رابطهی بین وراثت و هوش و همچنین همبستگی بین خصیصههای مختلف افراد را کشف نماید. کتل علاقهمند به مطالعه دربارهی تفاوتهای فردی از نظر حسّی و حرکتی و بعضی استعدادهای دیگر بود. مردم گاهی از لحاظ ظاهری باهم متفاوتند. این تفاوتها قابل مشاهدهاند. همچون تفاوت در اندازهی قد، وزن، رنگ پوست، رنگ چشم و ... از سوی دیگر افراد از نظر هوش، استعداد، عواطف، هیجانها و بهطور کلّی رفتار نیز باهم تفاوت دارند که همه مستقیماً قابل مشاهده نمیباشند. بهطور کلّی میتوان گفت افراد آدمی از جهات زیر متفاوتند:
ساختمان بدنی و اندامها، چهره و زیبایی، قدرت عضلانی و نیروهای جسمانی، تواناییهای عمومی ذهنی و استعدادهای خاص، ثبات و هیجانپذیری، عواطف و گرایشها و سازگاری با محیط اجتماعی.
مجموع این تفاوتها کلّاً در رفتار و توانایی فرد اثر میگذارد و در نتیجه باعث میشود که هرگاه فردی را شناختیم، انتظارات معیّنی از او داشته باشیم. امروز تلاش روانشناسان این است که اوّلاً تفاوتهای خاصّ میان افراد را بشناسند، دوم اینکه به عوامل این تفاوتها پی ببرند و سوم اینکه در صورت امکان بعضی از آنها را از لحاظ کمّی کیفی تغییر داده و به سطح بهینه سوق دهند. (مقدّمیپور، 1383)
«انسان از زمانهای قدیم به تفاوت بین افراد در انجام کارها و وظایف پی برده بود. زیرا هرکس کار یا حرفهای را بر میگزیند که توانایی انجام آنرا داشته باشد. همچنین بعضی کارها را فقط به افراد بهخصوصی محوّل مینمودند.» (مقدّمیپور، 1383، ص 24)
حال چرا باید در انتخاب افراد وسواس به خرج داد؟ آقای مقدّمیپور در ادامهی همین مطلب در کتابروانشناسی کار اضافه میکند:
«پشتوانهی نظری افزایش وسواس در امر گزینش نیروی انسانی برای مشاغل مختلف، پذیرش همین واقعیّت، یعنی تفاوتهای فردی است. زیرا برای انجام هر کار و موفّقیّت در هر وظیفهی شغلی، نیاز به یکسری تواناییها و ویژگیهای جسمانی، ذهنی و شخصیّتی خاص است. مثلاً در بعضی از مشاغل، تواناییهای شناختی نقش اوّل را ایفا میکند، در برخی دیگر، نیروهای بدنی و جنبشی بسیار اهمّیّت دارد، و پارهای از وظایف شغلی مستلزم دارا بودن توان بالای ارتباطی، مردمآمیزی و حسن رفتار با دیگران است.»
در حالیکه همهی مردم به یک اندازه از این خصوصیّات و تواناییها برخوردار نیستند. آدمها حتّی در رفتارهای ساده و عادی با هم تفاوت دارند، امّا تفاوت توانایی آنان در انجام کارهای ساده بسیار کم و گاهی غیرقابل تشخیص است.در حالیکه توانایی آنان در مهارتهای پیچیده و دشوار کاملاً آشکار میگردد. بنابراین برای انتخاب افراد مناسب جهت مشاغل معیّن، باید توانشهای آنان را سنجید و برای هر شغل فردی را برگزید که بتواند از عهدهی انجام آن برآید یا لااقل توانایی بالقوّهی دیگری و انجام آنرا داشته باشد. یعنی اطمینان حاصل نماییم که بعد از گذراندن یک دورهی آموزشی قادر به انجام وظیفهی مورد نظر به نحو مطلوب خواهد بود. (همان)
علاوه بر فرآیندهای شناختی مهارتهای دیگری نیز در رفتار کار مؤثّرند. از آنجائیکه این عوامل عینیتر هستند، پژوهشهای زیادی در مورد رابطهی آنها با ثمربخشی کار صورت گرفته است. این مهارتها یا در ارتباط با دستکاری فیزیکی اشیاء در محیط مطرح میشوند، یا به درک روابط فنّی آنها و یا به قدرت کاربرد حواسّ ما. بهطور کلّی این استعدادها، تواناییهای حسّی و حرکتی فرد را شامل میشوند و ما را در انجام فعّالیّتهای حرکتی و ادراک محرّکها یاری میکنند. توانشهای حرکتی مربوط به مشاغل یدی و فعّالیّتهای فنّی میشوند و به دو شکل آشکار میگردند: یکی هوش مکانیکی[6]و دیگری مهارتهای پسیکو موتور[7] یا روانی- حرکتی. از توانشهای حسّی میتوان به حواسّ چندگانهی موجود اشاره کرد که بیشتر در مباحث احساس و ادراک از آنها صحبت به میان میآید. (مقدّمیپور، 1383)
[/h][h=2]هوش مکانیکی[/h][h=1]منظور از هوش مکانیکی آن سری از استعدادهاست که باعث فهم و درک اصول فنّی و مکانیک و روابط بین اجزاء اشیاء میگردد. این تواناییها در تشخیص روابط فنّی در فعّالیّتهای صنعتی دخالت دارند. قریحهی مکانیکی همان عناصر ذهنی هستند که برای صنعتکاران و تکنسینها توانایی ساختن وسایل و ابزار دقیق با کارایی بالا، تشخیص عیب دستگاههای فنّی معیوب و تعمیر آنها را فراهم میآورد.
برای تست هوش مکانیکی افراد آزمونهای گوناگونی وجود دارد که میتوان آنها را به صورت گروهی هم انجام داد امّا چون این مبحث از موضوع اصلی این نوشتار فاصله دارد فقط به ذکر نام برخی از این آزمونها اکتفا خواهد شد.
آزمونهایی مانند: تست MECA، تست مککاری، تست T.G.P گوگلن، تست مینهسوتا، تست مونتاژ قطعات وینبرگ، تست اهرمهای مِیلی، تست تجسّم فضایی مینهسوتا و تست هوش عملی بوناردل. (همان)
[/h][h=2]مهاتهای روانی- حرکتی[/h][h=1]مهارتهای روانی- حرکتی یا پسیکو موتور به تماس و دستکاری فیزیکی اشیاء در محیط کار مربوط میشوند. این تواناییها چگونگی و کیفیّت کارکرد اندامهای حرکتی ما را در حین انجام کار تعیین میکنند و در مشاغل بیشماری حائز اهمّیّت هستند. بهطور کلّی هرگاه ما شغلی داشته باشیم که برای انجام وظایف آن مجبور باشیم از اندامهای حرکتی خود نظیر دست استفاده کنیم، این مهارتها مطرح میشوند. به این مهاتها از این جهت روانی- حرکتی گویند که هم جنبهی عصبی دارند و هم جنبهی حرکتی. یعنی شامل مهارتهای اندامی و عضلانی در ارتباط با کار با ابزار و ماشینآلات و وسائل فنّی میشوند. (مقدّمیپور، 1383)
برای سنجش و ارزیابی میزان تواناییهای روانی- حرکتی نیز آزمونهای گوناگونی وجود دارد که مقصود اصلی این نوشتار پرداختن به سه مورد از این آزمایشها میباشد که در ادامه به آنها پرداخته خواهد شد. علاوه بر سه موردی که خواهند آمد موارد دیگری نیز هستند و از آنجا که به بحث ما مربوط نمیشوند فقط به ذکر نام آنها بسنده میشود:
آزمونهایی مانند: تست مهارت انگشتان اکونور، تست صفحه و میلهی هايز، تست صفحات بوناردل، تست پوردو و پگبورد، تست مود.
در مورد این مهارتها نیز بر سر یک عاملی بودن یا چند عاملی بودن آنها بحثهایی وجود دارد، امّا پژوهشها اغلب مؤیّد نظریّهی وجود چند عامل مهارت روانی- حرکتی است. علاوه بر آن مطالعات نشان دادهاند که تعداد این مهارتها زیاد است. مثلاً فریدمن و ایونس سه عامل جداگانهی روانی- حرکتی را در پژوهشهای خود کشف کردهاند که عبارتند از:
· سرعت روانی- حرکتی
· هماهنگی روانی- حرکتی
· مهارت دستی
همچنین یکی از نتایج این پژوهشها بیانگر عدم ارتباط مهارتهای روانی- حرکتی با یکدیگر است. دیگر محقّقین فهرستهای طولانیتری از این مهارتها را ارائه دادهاند. از جمله فلایشمن یازده مهارت را بهعنوان مهارت روانی- حرکتی پیشنهاد نموده است که عبارتند از:
· دقّت کنترل[8]: یعنی هماهنگی کنترلشده و ظریف عضلات و فعّالیّتها به هنگام فعّالیّت غضلانی بزرگ.
· هماهنگی چند عضلهای[9]: حرکت چند عضله به صورت همزمان و هماهنگ.
· پاسخگزینی[10]: قدرت فوقالعاده تشخیص و توانایی حرکت درست در برابر محرّکهای دیداری.
· زمان واکنش[11]: شامل سرعت واکنش در برابر یک محرّک.
· سرعت حرکت بازو[12]: که صرفاً سرعت، بدون در نظر گرفتن دقّت مورد نظر است.
· کنترل سرعت[13]: یعنی هماهنگی حرکات پیوسته مناسب با تغییرات سرعت و جهت یک هدف یا محرّک در حال حرکت.
· چالاکی دستها[14]: که عبارت است از دستکاری اشیاء نسبتاً بزرگ در شرایط سرعت، با استفاده از حرکات دست و بازو.
· چالاکی انگشتان[15]: دستکاری اشیاء ریز با استفاده از انگشتان.
· پایداری بازو- دست[16]: شامل استواری جادادن اشیاء وقتی که سرعت و قدرت در حدّاقل میباشد.
· سرعت مچ[17]: که همان مهارت نواختن سازهای زهی است.
· نشانهگیری[18]: یعنی درستی و دقّت حرکات جهتدار.
آنچه در اینجا باید مورد توجّه قرار گیرد این است که خیلی از مهارتها در جریان تمرین و تکرار افزایش مییابد. بنابراین اگر کسی یکبار قبل از اشتغال و بار دیگر بعد از اشتغال به شغلی، مورد آزمون قرار گیرد، مسلّماً نتایج یکسان نخواهد بود. (همان)
در بسیاری از مشاغل حرکت و مهارت حرکتی فاکتوری مهم و با ارزش در موفّقیّت شاغل در آن شغل و همچنین موفّقیّت آن کارخانه و شرکت مربوطه، میباشد. برای همین است که نزد صاحبان مشاغل و سرمایهگذارن بسیار مهم است که چه کارمند یا کارگری را بهکار خواهند گرفت. مثلاً کسی که میخواهد در حرفهی تایپ به صورت حرفهای مشغول کار شود، باید دارای حرکت دست بسیار سریع باشد و این همان مهارت حرکتی است. برای همین کسیکه قصد دارد شخصی را به عنوان تایپیست استخدام کند میبایست از توانایی و سرعت حرکت دست او آگاه باشد و با اطمینان او را استخدام کند. این مثالی بسیار ساده و ملموس بود تا اهمّیّت مهارتهای حرکتی معلوم شود. در برخی مشاغل مسئله حسّاستر از این میباشد و نوع شغل به گونهایست که با جان افراد سروکار دارد. مشاغلی مانند جرّاحیهای پزشکی، ساخت تجهیزات هواپیمایی و ...، برای همین مسئلهی مهارت و دقّت کارگران در این مشاغل بسیار مهم خواهد شد.
در همهی اینها حرکت و هماهنگی چشم و دست و پا بسیار مهم است. لذا در روانشناسی تجربی ارزیابی توانایی حرکتی افراد، مورد سنجش واقع میشود.
یکی رشتههایی که به بحث مفصّل دربارهی مهارتهای حرکتی و تواناییهای فردی میپردازد،روانشناسی کار میباشد. عمدهی مطالبی که تا به حال بیان شد در روانشناسی کار بررسی میشوند.
جنگ جهانی اوّل کمک بزرگی به رشد این علم نمود، زیرا همزمان با آغاز آن، ارتش آمریکا جستجوی روشهایی را که بتواند بر اساس آنها بهترین استفاده را از میلیونها سرباز، در جنگ بنماید، شروع نمود. کاربرد روانشناسی در شیوههای گزینش افسران و تشخیص افراد مناسب جهت مشاغل پیچیده و مهم، پیروزی بزرگی نصیب روانشناسی کار نمود. (همان)
آزمونها آلفا و بتا اوّلین اقدام روانشناسان در این زمینه بود. این تجربه موجب گردید که بعدها از نظرات روانشناسان در تهیّهی آزمونها و مقیاسها برای انتخاب داوطلبان استفاده شود. چندی بعد یعنی در دههی سوم قرن بیستم، یکسری آزمایشها که به مطالعات هاثورن[19] شهرت یافتند، در کارخانهی هاثورن متعلّق به شرکت الکتریکی غربی در شیکاگو انجام گرفت تا اثر بعضی عوامل فیزیکی از قبیل نور و روشنایی و نقش استراحت کوتاه مدّت و سایر شرایط کار را بر روی فعّالیّت و عملکرد کارگران بررسی نمایند. (همان)
مهارتهای حرکتی به صورت عمومی میتواند تحت تمرین و تکرار، بهبود و با دقّتتر شود. مثل دوچرخهسواری و تمرین آن و یا کارهای آکروباتیک. پس مهارتهای حرکتی ذاتی نیستند و با تمرین و تکرار قویتر میشوند بر خلاف هوش که ذاتی است و با تمرین و تکرار بر مقدار آن افزوده و یا کاسته نخواهد شد.(مطالب کلاسی)
[/h][h=2]شرایط دستگاه و تست[/h][h=1]هر آزمایشگر به کمک آزمایش در صدد بررسی فرضیّهی منطقی خود مبنی بر وجود ارتباط علّی و معلولی یا ارتباط همبستگی بین دو یا چند پدیده و رویداد است.
در اینجا خوب است که به برخی خصوصیّاتی که یک دستگاه و ابزار برای انجام آزمایشات روانشناسی تجربی باید داشته باشد، اشاره کنیم. البته مباحث مفصّلتر در این زمینه در درس روانسنجی ارائه میشوند و ما در اینجا به همان مقداری که در کلاس درس روانشناسی تجربی استاد خدادادی (1389) اشاره شده است بسنده میکنیم.
1- روایی[20]: یعنی همان چیزی را بسنجد که ادّعا میکند. مثلاً اگر قرار باشد لرزش دست را اندازهگیری کنیم این دستگاه دقیقاً به سنجش میزان لرزش دست بپردازد. (مطالب کلاسی) یعنی میزان کارآیی آن برای اندازهگیری خصیصهی مورد سنجش چه اندازه است؟ در یکی دیگر از تعاریف روایی گفته شده است که روایی عبارت است از توافق بین نمرهی آزمون با صفت یا خصیصهای که آزمون برای اندازهگیری آن ساخته شده است. (ایروانی، 1379)
2- پایایی[21]: یا اعتبار؛ در سنجشهای مختلف مقادیری که نتیجه میدهد، تغییر نکند. مثلاً متری که با استفاده از آن کش میآید به درد سنجش نمیخورد زیرا هر بار یک نتیجهی گوناگون با دفعات سابق نتیجه خواهد داد. (مطالب کلاسی) یعنی هروسیلهی سنجش بایستی از دقّت اندازهگیری و ثبات و پایایی قابل قبولی برخوردار باشد. منظور از ثبات و پایایی آن است که هرگاه یک آزمون چند بار دربارهی یک آزمودنی یا گروهی از آزمودنیها اجرا شود نمرهی آنها در همهی موارد یکسان باشد. اعتبار معنای دیگری نیز دارد و آن اینکه سؤالهای آزمون تا چه اندازه با یکدیگر همبستگی متقابل دارند. (ایروانی، 1379)
3- هنجار[22]: یعنی اینکه وسیله استاندارد باشد و معیار واحدی را برای سنجش همهی افراد حائز باشد. (مطالب کلاسی)
بنابر این یک آزمایش خوب و معتبر باید اوّل اینکه تقدّم رتبهای بین علّت و معلول را رعایت کرده باشد، دوم اینکه آزمایش بتواند به گونهی کامل تغییرات همزمان متغیّر مستقل و وابسته را در رابطه با هم نشان دهد، سوم اینکه تمامی متغیّرهای نامربوط را بتواند کنترل یا خنثی کند و بالأخره چهارم اینکه نتایج یک آزمایش خوب یعنی یافتههای آزمایش را به زمان و مکان و سایر گروههای آزمودنی و در حدّ وسیع به جامعه بتوان تعمیم داد. (ایروانی، 1379)
انجام آزمایش با استفاده از دستگاه لرزشسنج V پیرون:
هدف: مطالعهی دقّت در ترسیم یک خطّ فضایی با یک حرکت آزاد.
وسایلآزمایش: یک زاویهی فلزی که به چند صورت درجهبندی شده است و بهنام لرزشسنج V پیرون هم شناخته میشود که طول شاخکهای آن 22 سانتیمتر و فاصلهی آنها از یکدیگر بین 2 تا 12 میلیمتر متغیّر است، یک قلم فلزی برای ترسیم میسر، یک زنگ اخبار (یا یک مترونوم که هم زمانسنج است و هم تعداد خطاها را ثبت میکند).
رأس زاویه، زنگ اخبار، منبع انرژی و قلم فلزی، بهصورت سری بههم وصل شدهاند، بهطوری که تماس قلم فلزی با دیوارههای زاویه موجب برقراری جریان الکتریکی میشود و زنگ را به صدا در میآورد.
شیوهی آزمایش: با این دستگاه بهصورتهای گوناگون و متنوّعی میتوان آزمایش انجام داد که با توجّه به خواستهی آزمونگر و هدف او از انجام این آزمایش میتوان نوع آن را مشخّص نمود. در اینجا به شرحی که از کتاب دکتر حمزه گنجی (1384) آمده است اشاره میشود:
کار آزمودنی این است که با قلم فلزی یک خطّ مستقیم در مسیر نیمساز زاویه رسم کند. به عبارت دیگر، آزمودنی باید، بدون تماس با اضلاع زاویه، از وسط آن شروع کند و تا رأس پیش برود.
حرکت دست باید ممتد باشد و در مدّت تقریباً 5 تا 10 ثانیه انجام گیرد.
آزمودنی به صورت سرپا و راحت در مقابل دستگاه قرار میگیرد. قلم فلزی را بر میدارد، ساعد را آزاد نگه میدارد و به چیزی تکیه نمیدهد. بازو نیز به بدن نمیچسبد.
آزمایش در سه موقعیّت زیر انجام میگیرد:
1- زاویه به صورت افقی و موازی بدن قرار میگیرد. طرف باز زاویه در سمت راست آزمودنی قرار میگیرد.
2- زاویه به صورت عمود بر بدن قرار میگیرد، طرف باز زاویه به طرف آزمودنی میچرخد.
3- زاویه به صورت افقی و موازی بدن قرار میگیرد، طرف باز زاویه به سمت چپ آزمودنی میچرخد.
در هریک از موقعیّتها، آزمودنی ابتدا 3 یا 4 تمرین انجام میدهد تا با موقعیّت آزمایش سازگار شود. آنگاه، در هر موقعیّت 30 مسیر ترسیم میکند. آزماینده، در هر مسیر، نقطهی اوّلین تماس آزمودنی با زاویه را یادداشت میکند. دقّت مسیر برابر است با نسبت فاصلهی طی شده به کلّمسیر (22 سانتیمتر).
تحلیل نتایج:
در هر موقعیّت، میانگین حسابی اندازهها و انحراف استاندارد آنها را محاسبه میکنند. معنیدار بودن تفاوتهای میانگینها محاسبه میشود. نتایج بهدست آمده اجازه میدهد تا در مورد مهارت آزمودنی برای انجامدادن حرکات دقیق در ترسیم مسیرهای مختلف فضایی قضاوت شود. اگر تفاوتهای سه میانگین معنیدار باشد مفهومش این خواهد بود که آزمودنی تحت تأثیر شرایط کار قرار میگیرد. امّا اگر تفاوتها معنیدار نباشند مفهومش این خواهد بود که آزمودنی از توانایی ذاتی برخوردار است و چندان تحت تأثیر موقعیّت قرار نمیگیرد. هر اندازه میانگینها به عدد 22 نزدیکتر باشند، به همان اندازه، دقّت آزمودنی بیشتر خواهد بود. پایین بودن مقدار انحراف استانداردها، ثبات دقّت آزمونی را نشان خواهد داد.
[/h][h=1]انجام آزمایش با استفاده از دستگاه لرزشسنج مارپیچ[/h][h=1]هدف: ارزیابی مهارت حرکتی دست و هماهنگی چشم و دست.
وسایل مورد نیاز: دستگاه لرزشسنج مارپیچ، مترونوم.
حرکتها را در یک تقسیمبندی کلّی میتوان به به دو بخش تقسیم کرد:
1. حرکات درشت، مانند کندن زمین با کلنگ.
2. حرکات ریز، مانند خطّاطی و منبّتکاری.
بخشی از حرکات اندامها درشت است و بخشی از آنها ریز است. این دستگاه برای سنجش حرکات ظریف و ریز است. مسلّماً ظرافتی که در کار دست یک جرّاح چشم وجود دارد بسیار دقیقتر است از ظرافت کار یک خطّاط. (مطالب کلاسی)
کسیکه مدّت زیادی کارش با حرکات درشت بوده است، در این عمل مهارت مییابد امّا از قدرت و دقّت حرکات ظریفش کاسته میشود و در مقابل چنین شخصی کسیکه مدّت زیادی کارش با حرکات ظریف بوده است، در این عمل مهارت مییابد امّا از قدرت و دقّت حرکات درشت او کاسته میشود.
این دستگاه در بین مردم و در رسانهها بیشتر به نام دستگاه اعصابسنج معروف است. ظاهر این دستگاه بسیار ساده است. یک میلهی فلزی طولانی که به صورت مارپیچ است و دارای پیچ و تابهای منظّمی است که روی حساب پیچ خوردهاند. این دستگاه دارای یک الکترود فلزی است که قابل رفت و آمد در طول مارپیچ است و به یک لامپ یا بوق یا دستگاه مترونوم سری شده است. تا وقتیکه الکترود فلزی به میلهی مارپیچ متّصل نشود، جریان الکتریسیته قطع خواهد بود امّا اگر برخوردی داشته باشد جریان وصل شده و لامپ روشن میشود و یا اگر از بوق یا مترونوم استفاده شده باشد، صدایی تولید کرده و یک خطا ثبت خواهد شد. (همان)
لازم به ذکر است که داشتن لرزش در دست امری طبیعی است و همهی افراد دستشان دارای لرزش است امّا آنچه ما در اینجا مورد بررسی قرار خواهیم داد میزان لرزش توسّط سنجش تعداد خطاها و زمان سپری شده میباشد. هرچه تعداد خطاها کمتر و زمان سپری شده کمتر باشد، مهارت حرکتی فرد بیشتر خواهد بود و هر چه خطاها بیشتر و زمان سپری شده نیز بیشتر باشد نتیجه عکس خواهد شد. این آزمایش رابطه و هماهنگی عمل دست و چشم را نیز به خوبی نشان میدهد. (همان)
[/h][h=2]شیوهی آزمایش[/h][h=1]انجام این آزمایش از دو طریق ممکن است:
الف- آزمودنی در مقابل دستگاه در حالتی که راحت باشد قرار میگیرد، میتواند نشسته باشد یا اینکه بایستد؛ با شروع زمان آزمودنی کار خود را آغاز میکند. به این صورت که با در دست گرفتن الترود از ابتدای میلهی مارپیچ حرکت دست را شروع میکند و مسیر را طی میکند و تا انتهای آن ادامه میدهد. در این میان باید مدّت زمان سپری شده را حساب کرد و خطاهای ناشی از لرزش دست را نیز شمرد.
ب- آزمودنی در مقابل دستگاه در حالتی که راحت باشد قرار میگیرد، میتواند نشسته باشد یا اینکه بایستد؛ آزمایشگر از آزمودنی میخواهد که الکترود را در دست گرفته و در نقطهی معیّنی از میلهی مارپیچ نگه دارد. با شروع این کار زمان را شروع میکنند و تا زمانیکه اتّصالی صورت نگرفته باشد زمان را حساب میکنند. با اوّلین برخورد الکترود به میلهی مارپیچ زمان را نگه میدارند. آزمودنی هر چه بیشتر بتواند از برخورد الکترود با بدنهی میله جلوگیری کند، مشخّص میشود که لرزش دست کمتری داشته است.
در پایان امر نتایج به دست آمده یعنی تعداد برخوردها (خطاها) و مقدار زمان سپری شده را در جدولی ترسیم کرده و به راحتی میتوان بین آزمودنیها مقایسه انجام داد و به بررسی آنها پرداخت. (همان)
[/h][h=2]نتیجه[/h][h=1]هر مقدار که آزمودنی این آزمایش را تکرار کند به تجربهی او افزوده خواهد شد و میزان لرزش دستش بیشتر در اختیارش قرار خواهد گرفت.
انجام آزمایش با استفاده از دستگاه لرزشسنج دقّت هدفگیری:
هدف: اندازهگیری دقّت در یک حرکت هدفگیر و اندازهگیری وسعت حرکات غیر ارادی
وسایل آزمایش: لرزشسنج دقّت هدفگیری فلزی، چراغ چشمکزن، زمانسنج صدادار و کورنومتر. (مترونوم)
تصویری که مشاهده میکنید، عکس دستگاه مترونوم میباشد. این دستگاه کار را برای انجام آزمایشها بسیار راحت کرده است. این وسیله در واقع به عنوان کمکی در انجام آزمایشها به کار میرود و نقش اساسی در انجام آزمایش ندارد. توسّط این وسیله میتوان به آسانی مقدار زمان صرفشده و تعداد خطاهایی را که رخ داده است را اندازهگیری کرد. در ابتدای شروع آزمایش زمانسنج دستگاه و تعداد خطاها را صفر باید کرد و زمانیکه آزمایش آغاز میگردد با زدن کلید شروع زمانسنج به کار میافتد و بر حسب ثانیه مقدار زمان صرف شده را گزارش میدهد. در حین سنجیدن زمان اگر خطایی هنگام انجام آزمایش رخ دهد آنها را نیز میشمارد و با صدای بوق به آزمونگیرنده اطّلاع میدهد. البته این دستگاه قابلیّت این را دارد که صدای بوق را قطع کرد. زیرا ممکن است این صدا، هر چند که کم به نظر میرسد، موجب استرس و فشار روانی به آزمودنی شود و در نتیجه این میشود که آزمایش از اعتبار ساقط شده و نتایج حقیقی به ما تحویل نخواهد شد.
شیوهی آزمایش- قسمت اوّل (دقّت هدفگیری). آزمودنی در مقابل لرزشسنج مینشیند و قلم فلزی را طوری در دست میگیرد که گویی میخواهد تیری از بالای شانه به طرف هدف پرتاب کند. او قلم فلزی را بهطور متوالی در هر یک از سوراخها ده بار فرو میکند. برای انجام دادن اینکار، از سوراخ بزرگتر شروع میکند و با صدای زمانسنج، که با آهنگ یک ضربان در ثانیه تنظیم شده است، پیش میرود. با ضربان اوّل، قلم را در سوراخ فرو میکند و با ضربان دوم بیرون میآورد و همینطور تا آخر ادامه میدهد (آزمودنی ابتدا آهنگ ضربانهای زمانسنج را، بدون فرو بردن قلم فلزی، تمرین میکند).
در جریان آزمایش، قلم فلزی باید به اندازهی 5 تا 10 میلیمتر فرو رود.
در مورد هر سوراخ، تعداد دفعات تماس با دیوارهی سوراخ یادداشت میشود (خواه به هنگام فروبردن، خواه به هنگام در آوردن قلم). آزمایش را زمانی متوقّف میکنند که خطای آزمودنی به 121010'> برسد.
قسمت دوم: (وسعت حرکات غیرارادی):
الف- آزمودنی قلم فلزی را در دست میگیرد و بین ساعد و بازو یک زاویهی تقریباً 100 درجهای تشکیل میدهد. او، با علامت آزماینده، قلم فلزی را در بزرگترین سوراخ فرو میکند و آنقدر آنرا نگه میدارد تا آزماینده اجازهی درآوردن بدهد. در این مدّت، آزمودنی باید از تماس با دیوارههای سوراخ اجتناب ورزد.
آزماینده، به نوبهی خود، باید تماسهای قلم با لرزشسنج را ثبت کند، بهطوری که بتواند آنها را، حتّی اگر خیلی سریع و پشت سر هم باشند، بشمارد. در این قسمت، استفاده از خطاسنج ضرورت خاص خواهد داشت.
آزماینده، خطاسنج را در لحظهای که به آزمودنی فرمان آماده باش میدهد، بهکار میاندازد، بعد، در لحظهای که میگوید شروع کن، و به هنگامیکه آزمودنی قلم را در سوراخ فرو میکند، کورنومتر را بهکار میاندازد. در پایان ده ثانیه، در حالیکه فرمان ایست میدهد، کورنومتر را متوقّف میکند. آزمودنی نیز بلافاصله قلم فلزی را از سوراخ بیرون میآورد.
آزمایش را با بزرگترین سوراخ شروع میکنند و به تدریج تا جایی پیش میروند که آزمودنی بهطور آشکار و دائم با دیوارههای سوراخ تماس حاصل کند.
ب- اگر وقت اجازه بدهد، آزمایش را به ترتیب زیر تکمیل میکنند: از آزمودنی میخواهند که یک فعّالیّت بدنی تقریباً سنگین انجام دهد. مثلاً از او میخواهند که پلّههای یک طبقه از ساختمان را 5 بار متوالی بدود یا روی زانوها 30 بار بنشیند و پا شود. در پایان این فعّالیّت، لرزشهای غیرارادی او را با لرزشسنج ثبت میکنند.لازم به یادآوری است که آزمایش بازهم از سوراخ بزرگتر آغاز میشود.
تحلیل نتایج: جدول زیر را تنظیم میکنند و در آن، برای هر یک از سوراخها، اندازههای لازم را نشان میدهند:
یکی از نتایج ملموس این آزمایش این است که افرادی که دارای استرس و اضطراب هستند و این حالت منجر به لرزیدن دستشان میگردد، نمیتوانند از این آزمایش موفّق بیرون آیند.
منابع:
1- ایروانی، محمود و خداپناهی، محمّدکریم.(1379). روانشناسی احساس و ادراک. چاپ پنجم. تهران: سمت.
2- گنجي، حمزه. (1384). راهنمای عملی روانشناسي تجربي. چاپ دهم. تهران: نشر ساوالان.
3- مقدّمیپور، مرتضی. (1383). روانشناسی کار. چاپ دوم. تهران: مؤسّسهی کتاب مهربان نشر.
مطالب مطرح شده در کلاس روانشناسی تجربی استاد: دکتر خدادادی. پاییز 1389. مؤسّسهی آموزشی- پژوهشی امام خمینی (ره).
[1] orientation
[2] work psychology
[3] Individual differences
[4] Sir Francis Galton
[5] R. B. Cattel
[6] Mechanical Comprehension
[7] Psycho-Motor
[8] Control Precision
[9] Multiple Coordination
[10] Response Orientation
[11] Reaction Time
[12] Speed of arm movement
[13] Rate Control
[14] Manual dexterity
[15] Finger dexterity
[16] Arm-Hand Steadiness
[17] Wrist-Finger Speed
[18] Aiming
[19] Hawthorne
[20] validity
[21] reliability
[22] norm
منبع:mshams.blogfa.com
[/h]
بررسی مهارتهای حرکتی و هماهنگی چشم و دست
[/h][h=1]چکیده[/h][h=1]تصوّر کنید که قصد دارید کارخانهای را تأسیس کنید و با قرار دادن سرمایهای زیاد به تولید محصولی خاص بپردازید. برای عملی کردن این تصمیم علاوه بر گذراندن مراحل قانونی و احداث کارخانه و ابزار آلات ویژهی آن کار، موضوع مهمّ دیگری پیش روی شماست. آن موضوع صف طویلی از کارگران خواهان شغل است که در پشت درب دفتر شما صف کشیدهاند. شما نه قادر به این هستید که همهی آنها را بپذیرید و نه میتوانید همهی آنها را رد نمایید. بهترین کار در این موقع طرّاحی یک آزمون علمی- عملی برای سنجش کارگرانی است که به کار شما میآیند و شرایط استخدام شدن را دارند. ما در این نوشتار به برخی از این آزمونها که در یک نامگذاری کلّی به آزمونهای سنجش مهارتهای حرکتی معروف هستد، خواهیم پرداخت و معرّفی خواهیم کرد.کلیدواژه: مهارت حرکتی[1]، روانشناسی کار[2]، لرزشسنج پیرون، لرزشسنج مارپیچ، دقّت هدفگیری
[/h][h=1]مقدّمه[/h][h=1]یکی از خصوصیّات آدمی این است که افرادش با هم متفاوتند. آدمها هم از نظر جسمانی و ظاهری با هم تفاوت دارند و هم از نظر ذهنی و روانی و هم از نظر سازگاری اجتماعی. مطالعهی علمی دربارهی تفاوتهای فردی[3] با تحقیقات گالتون[4] و ریموند برنارد کتل[5] آغاز گردید. گالتون میخواست بداند چه عواملی باعث میشود تا بعضی افراد نسبت به دیگران باهوشتر شوند. او تلاش میکرد رابطهی بین وراثت و هوش و همچنین همبستگی بین خصیصههای مختلف افراد را کشف نماید. کتل علاقهمند به مطالعه دربارهی تفاوتهای فردی از نظر حسّی و حرکتی و بعضی استعدادهای دیگر بود. مردم گاهی از لحاظ ظاهری باهم متفاوتند. این تفاوتها قابل مشاهدهاند. همچون تفاوت در اندازهی قد، وزن، رنگ پوست، رنگ چشم و ... از سوی دیگر افراد از نظر هوش، استعداد، عواطف، هیجانها و بهطور کلّی رفتار نیز باهم تفاوت دارند که همه مستقیماً قابل مشاهده نمیباشند. بهطور کلّی میتوان گفت افراد آدمی از جهات زیر متفاوتند:
ساختمان بدنی و اندامها، چهره و زیبایی، قدرت عضلانی و نیروهای جسمانی، تواناییهای عمومی ذهنی و استعدادهای خاص، ثبات و هیجانپذیری، عواطف و گرایشها و سازگاری با محیط اجتماعی.
مجموع این تفاوتها کلّاً در رفتار و توانایی فرد اثر میگذارد و در نتیجه باعث میشود که هرگاه فردی را شناختیم، انتظارات معیّنی از او داشته باشیم. امروز تلاش روانشناسان این است که اوّلاً تفاوتهای خاصّ میان افراد را بشناسند، دوم اینکه به عوامل این تفاوتها پی ببرند و سوم اینکه در صورت امکان بعضی از آنها را از لحاظ کمّی کیفی تغییر داده و به سطح بهینه سوق دهند. (مقدّمیپور، 1383)
«انسان از زمانهای قدیم به تفاوت بین افراد در انجام کارها و وظایف پی برده بود. زیرا هرکس کار یا حرفهای را بر میگزیند که توانایی انجام آنرا داشته باشد. همچنین بعضی کارها را فقط به افراد بهخصوصی محوّل مینمودند.» (مقدّمیپور، 1383، ص 24)
حال چرا باید در انتخاب افراد وسواس به خرج داد؟ آقای مقدّمیپور در ادامهی همین مطلب در کتابروانشناسی کار اضافه میکند:
«پشتوانهی نظری افزایش وسواس در امر گزینش نیروی انسانی برای مشاغل مختلف، پذیرش همین واقعیّت، یعنی تفاوتهای فردی است. زیرا برای انجام هر کار و موفّقیّت در هر وظیفهی شغلی، نیاز به یکسری تواناییها و ویژگیهای جسمانی، ذهنی و شخصیّتی خاص است. مثلاً در بعضی از مشاغل، تواناییهای شناختی نقش اوّل را ایفا میکند، در برخی دیگر، نیروهای بدنی و جنبشی بسیار اهمّیّت دارد، و پارهای از وظایف شغلی مستلزم دارا بودن توان بالای ارتباطی، مردمآمیزی و حسن رفتار با دیگران است.»
در حالیکه همهی مردم به یک اندازه از این خصوصیّات و تواناییها برخوردار نیستند. آدمها حتّی در رفتارهای ساده و عادی با هم تفاوت دارند، امّا تفاوت توانایی آنان در انجام کارهای ساده بسیار کم و گاهی غیرقابل تشخیص است.در حالیکه توانایی آنان در مهارتهای پیچیده و دشوار کاملاً آشکار میگردد. بنابراین برای انتخاب افراد مناسب جهت مشاغل معیّن، باید توانشهای آنان را سنجید و برای هر شغل فردی را برگزید که بتواند از عهدهی انجام آن برآید یا لااقل توانایی بالقوّهی دیگری و انجام آنرا داشته باشد. یعنی اطمینان حاصل نماییم که بعد از گذراندن یک دورهی آموزشی قادر به انجام وظیفهی مورد نظر به نحو مطلوب خواهد بود. (همان)
علاوه بر فرآیندهای شناختی مهارتهای دیگری نیز در رفتار کار مؤثّرند. از آنجائیکه این عوامل عینیتر هستند، پژوهشهای زیادی در مورد رابطهی آنها با ثمربخشی کار صورت گرفته است. این مهارتها یا در ارتباط با دستکاری فیزیکی اشیاء در محیط مطرح میشوند، یا به درک روابط فنّی آنها و یا به قدرت کاربرد حواسّ ما. بهطور کلّی این استعدادها، تواناییهای حسّی و حرکتی فرد را شامل میشوند و ما را در انجام فعّالیّتهای حرکتی و ادراک محرّکها یاری میکنند. توانشهای حرکتی مربوط به مشاغل یدی و فعّالیّتهای فنّی میشوند و به دو شکل آشکار میگردند: یکی هوش مکانیکی[6]و دیگری مهارتهای پسیکو موتور[7] یا روانی- حرکتی. از توانشهای حسّی میتوان به حواسّ چندگانهی موجود اشاره کرد که بیشتر در مباحث احساس و ادراک از آنها صحبت به میان میآید. (مقدّمیپور، 1383)
[/h][h=2]هوش مکانیکی[/h][h=1]منظور از هوش مکانیکی آن سری از استعدادهاست که باعث فهم و درک اصول فنّی و مکانیک و روابط بین اجزاء اشیاء میگردد. این تواناییها در تشخیص روابط فنّی در فعّالیّتهای صنعتی دخالت دارند. قریحهی مکانیکی همان عناصر ذهنی هستند که برای صنعتکاران و تکنسینها توانایی ساختن وسایل و ابزار دقیق با کارایی بالا، تشخیص عیب دستگاههای فنّی معیوب و تعمیر آنها را فراهم میآورد.
برای تست هوش مکانیکی افراد آزمونهای گوناگونی وجود دارد که میتوان آنها را به صورت گروهی هم انجام داد امّا چون این مبحث از موضوع اصلی این نوشتار فاصله دارد فقط به ذکر نام برخی از این آزمونها اکتفا خواهد شد.
آزمونهایی مانند: تست MECA، تست مککاری، تست T.G.P گوگلن، تست مینهسوتا، تست مونتاژ قطعات وینبرگ، تست اهرمهای مِیلی، تست تجسّم فضایی مینهسوتا و تست هوش عملی بوناردل. (همان)
[/h][h=2]مهاتهای روانی- حرکتی[/h][h=1]مهارتهای روانی- حرکتی یا پسیکو موتور به تماس و دستکاری فیزیکی اشیاء در محیط کار مربوط میشوند. این تواناییها چگونگی و کیفیّت کارکرد اندامهای حرکتی ما را در حین انجام کار تعیین میکنند و در مشاغل بیشماری حائز اهمّیّت هستند. بهطور کلّی هرگاه ما شغلی داشته باشیم که برای انجام وظایف آن مجبور باشیم از اندامهای حرکتی خود نظیر دست استفاده کنیم، این مهارتها مطرح میشوند. به این مهاتها از این جهت روانی- حرکتی گویند که هم جنبهی عصبی دارند و هم جنبهی حرکتی. یعنی شامل مهارتهای اندامی و عضلانی در ارتباط با کار با ابزار و ماشینآلات و وسائل فنّی میشوند. (مقدّمیپور، 1383)
برای سنجش و ارزیابی میزان تواناییهای روانی- حرکتی نیز آزمونهای گوناگونی وجود دارد که مقصود اصلی این نوشتار پرداختن به سه مورد از این آزمایشها میباشد که در ادامه به آنها پرداخته خواهد شد. علاوه بر سه موردی که خواهند آمد موارد دیگری نیز هستند و از آنجا که به بحث ما مربوط نمیشوند فقط به ذکر نام آنها بسنده میشود:
آزمونهایی مانند: تست مهارت انگشتان اکونور، تست صفحه و میلهی هايز، تست صفحات بوناردل، تست پوردو و پگبورد، تست مود.
در مورد این مهارتها نیز بر سر یک عاملی بودن یا چند عاملی بودن آنها بحثهایی وجود دارد، امّا پژوهشها اغلب مؤیّد نظریّهی وجود چند عامل مهارت روانی- حرکتی است. علاوه بر آن مطالعات نشان دادهاند که تعداد این مهارتها زیاد است. مثلاً فریدمن و ایونس سه عامل جداگانهی روانی- حرکتی را در پژوهشهای خود کشف کردهاند که عبارتند از:
· سرعت روانی- حرکتی
· هماهنگی روانی- حرکتی
· مهارت دستی
همچنین یکی از نتایج این پژوهشها بیانگر عدم ارتباط مهارتهای روانی- حرکتی با یکدیگر است. دیگر محقّقین فهرستهای طولانیتری از این مهارتها را ارائه دادهاند. از جمله فلایشمن یازده مهارت را بهعنوان مهارت روانی- حرکتی پیشنهاد نموده است که عبارتند از:
· دقّت کنترل[8]: یعنی هماهنگی کنترلشده و ظریف عضلات و فعّالیّتها به هنگام فعّالیّت غضلانی بزرگ.
· هماهنگی چند عضلهای[9]: حرکت چند عضله به صورت همزمان و هماهنگ.
· پاسخگزینی[10]: قدرت فوقالعاده تشخیص و توانایی حرکت درست در برابر محرّکهای دیداری.
· زمان واکنش[11]: شامل سرعت واکنش در برابر یک محرّک.
· سرعت حرکت بازو[12]: که صرفاً سرعت، بدون در نظر گرفتن دقّت مورد نظر است.
· کنترل سرعت[13]: یعنی هماهنگی حرکات پیوسته مناسب با تغییرات سرعت و جهت یک هدف یا محرّک در حال حرکت.
· چالاکی دستها[14]: که عبارت است از دستکاری اشیاء نسبتاً بزرگ در شرایط سرعت، با استفاده از حرکات دست و بازو.
· چالاکی انگشتان[15]: دستکاری اشیاء ریز با استفاده از انگشتان.
· پایداری بازو- دست[16]: شامل استواری جادادن اشیاء وقتی که سرعت و قدرت در حدّاقل میباشد.
· سرعت مچ[17]: که همان مهارت نواختن سازهای زهی است.
· نشانهگیری[18]: یعنی درستی و دقّت حرکات جهتدار.
آنچه در اینجا باید مورد توجّه قرار گیرد این است که خیلی از مهارتها در جریان تمرین و تکرار افزایش مییابد. بنابراین اگر کسی یکبار قبل از اشتغال و بار دیگر بعد از اشتغال به شغلی، مورد آزمون قرار گیرد، مسلّماً نتایج یکسان نخواهد بود. (همان)
در بسیاری از مشاغل حرکت و مهارت حرکتی فاکتوری مهم و با ارزش در موفّقیّت شاغل در آن شغل و همچنین موفّقیّت آن کارخانه و شرکت مربوطه، میباشد. برای همین است که نزد صاحبان مشاغل و سرمایهگذارن بسیار مهم است که چه کارمند یا کارگری را بهکار خواهند گرفت. مثلاً کسی که میخواهد در حرفهی تایپ به صورت حرفهای مشغول کار شود، باید دارای حرکت دست بسیار سریع باشد و این همان مهارت حرکتی است. برای همین کسیکه قصد دارد شخصی را به عنوان تایپیست استخدام کند میبایست از توانایی و سرعت حرکت دست او آگاه باشد و با اطمینان او را استخدام کند. این مثالی بسیار ساده و ملموس بود تا اهمّیّت مهارتهای حرکتی معلوم شود. در برخی مشاغل مسئله حسّاستر از این میباشد و نوع شغل به گونهایست که با جان افراد سروکار دارد. مشاغلی مانند جرّاحیهای پزشکی، ساخت تجهیزات هواپیمایی و ...، برای همین مسئلهی مهارت و دقّت کارگران در این مشاغل بسیار مهم خواهد شد.
در همهی اینها حرکت و هماهنگی چشم و دست و پا بسیار مهم است. لذا در روانشناسی تجربی ارزیابی توانایی حرکتی افراد، مورد سنجش واقع میشود.
یکی رشتههایی که به بحث مفصّل دربارهی مهارتهای حرکتی و تواناییهای فردی میپردازد،روانشناسی کار میباشد. عمدهی مطالبی که تا به حال بیان شد در روانشناسی کار بررسی میشوند.
جنگ جهانی اوّل کمک بزرگی به رشد این علم نمود، زیرا همزمان با آغاز آن، ارتش آمریکا جستجوی روشهایی را که بتواند بر اساس آنها بهترین استفاده را از میلیونها سرباز، در جنگ بنماید، شروع نمود. کاربرد روانشناسی در شیوههای گزینش افسران و تشخیص افراد مناسب جهت مشاغل پیچیده و مهم، پیروزی بزرگی نصیب روانشناسی کار نمود. (همان)
آزمونها آلفا و بتا اوّلین اقدام روانشناسان در این زمینه بود. این تجربه موجب گردید که بعدها از نظرات روانشناسان در تهیّهی آزمونها و مقیاسها برای انتخاب داوطلبان استفاده شود. چندی بعد یعنی در دههی سوم قرن بیستم، یکسری آزمایشها که به مطالعات هاثورن[19] شهرت یافتند، در کارخانهی هاثورن متعلّق به شرکت الکتریکی غربی در شیکاگو انجام گرفت تا اثر بعضی عوامل فیزیکی از قبیل نور و روشنایی و نقش استراحت کوتاه مدّت و سایر شرایط کار را بر روی فعّالیّت و عملکرد کارگران بررسی نمایند. (همان)
مهارتهای حرکتی به صورت عمومی میتواند تحت تمرین و تکرار، بهبود و با دقّتتر شود. مثل دوچرخهسواری و تمرین آن و یا کارهای آکروباتیک. پس مهارتهای حرکتی ذاتی نیستند و با تمرین و تکرار قویتر میشوند بر خلاف هوش که ذاتی است و با تمرین و تکرار بر مقدار آن افزوده و یا کاسته نخواهد شد.(مطالب کلاسی)
[/h][h=2]شرایط دستگاه و تست[/h][h=1]هر آزمایشگر به کمک آزمایش در صدد بررسی فرضیّهی منطقی خود مبنی بر وجود ارتباط علّی و معلولی یا ارتباط همبستگی بین دو یا چند پدیده و رویداد است.
در اینجا خوب است که به برخی خصوصیّاتی که یک دستگاه و ابزار برای انجام آزمایشات روانشناسی تجربی باید داشته باشد، اشاره کنیم. البته مباحث مفصّلتر در این زمینه در درس روانسنجی ارائه میشوند و ما در اینجا به همان مقداری که در کلاس درس روانشناسی تجربی استاد خدادادی (1389) اشاره شده است بسنده میکنیم.
1- روایی[20]: یعنی همان چیزی را بسنجد که ادّعا میکند. مثلاً اگر قرار باشد لرزش دست را اندازهگیری کنیم این دستگاه دقیقاً به سنجش میزان لرزش دست بپردازد. (مطالب کلاسی) یعنی میزان کارآیی آن برای اندازهگیری خصیصهی مورد سنجش چه اندازه است؟ در یکی دیگر از تعاریف روایی گفته شده است که روایی عبارت است از توافق بین نمرهی آزمون با صفت یا خصیصهای که آزمون برای اندازهگیری آن ساخته شده است. (ایروانی، 1379)
2- پایایی[21]: یا اعتبار؛ در سنجشهای مختلف مقادیری که نتیجه میدهد، تغییر نکند. مثلاً متری که با استفاده از آن کش میآید به درد سنجش نمیخورد زیرا هر بار یک نتیجهی گوناگون با دفعات سابق نتیجه خواهد داد. (مطالب کلاسی) یعنی هروسیلهی سنجش بایستی از دقّت اندازهگیری و ثبات و پایایی قابل قبولی برخوردار باشد. منظور از ثبات و پایایی آن است که هرگاه یک آزمون چند بار دربارهی یک آزمودنی یا گروهی از آزمودنیها اجرا شود نمرهی آنها در همهی موارد یکسان باشد. اعتبار معنای دیگری نیز دارد و آن اینکه سؤالهای آزمون تا چه اندازه با یکدیگر همبستگی متقابل دارند. (ایروانی، 1379)
3- هنجار[22]: یعنی اینکه وسیله استاندارد باشد و معیار واحدی را برای سنجش همهی افراد حائز باشد. (مطالب کلاسی)
بنابر این یک آزمایش خوب و معتبر باید اوّل اینکه تقدّم رتبهای بین علّت و معلول را رعایت کرده باشد، دوم اینکه آزمایش بتواند به گونهی کامل تغییرات همزمان متغیّر مستقل و وابسته را در رابطه با هم نشان دهد، سوم اینکه تمامی متغیّرهای نامربوط را بتواند کنترل یا خنثی کند و بالأخره چهارم اینکه نتایج یک آزمایش خوب یعنی یافتههای آزمایش را به زمان و مکان و سایر گروههای آزمودنی و در حدّ وسیع به جامعه بتوان تعمیم داد. (ایروانی، 1379)
انجام آزمایش با استفاده از دستگاه لرزشسنج V پیرون:
هدف: مطالعهی دقّت در ترسیم یک خطّ فضایی با یک حرکت آزاد.
وسایلآزمایش: یک زاویهی فلزی که به چند صورت درجهبندی شده است و بهنام لرزشسنج V پیرون هم شناخته میشود که طول شاخکهای آن 22 سانتیمتر و فاصلهی آنها از یکدیگر بین 2 تا 12 میلیمتر متغیّر است، یک قلم فلزی برای ترسیم میسر، یک زنگ اخبار (یا یک مترونوم که هم زمانسنج است و هم تعداد خطاها را ثبت میکند).
رأس زاویه، زنگ اخبار، منبع انرژی و قلم فلزی، بهصورت سری بههم وصل شدهاند، بهطوری که تماس قلم فلزی با دیوارههای زاویه موجب برقراری جریان الکتریکی میشود و زنگ را به صدا در میآورد.
شیوهی آزمایش: با این دستگاه بهصورتهای گوناگون و متنوّعی میتوان آزمایش انجام داد که با توجّه به خواستهی آزمونگر و هدف او از انجام این آزمایش میتوان نوع آن را مشخّص نمود. در اینجا به شرحی که از کتاب دکتر حمزه گنجی (1384) آمده است اشاره میشود:
کار آزمودنی این است که با قلم فلزی یک خطّ مستقیم در مسیر نیمساز زاویه رسم کند. به عبارت دیگر، آزمودنی باید، بدون تماس با اضلاع زاویه، از وسط آن شروع کند و تا رأس پیش برود.
حرکت دست باید ممتد باشد و در مدّت تقریباً 5 تا 10 ثانیه انجام گیرد.
آزمودنی به صورت سرپا و راحت در مقابل دستگاه قرار میگیرد. قلم فلزی را بر میدارد، ساعد را آزاد نگه میدارد و به چیزی تکیه نمیدهد. بازو نیز به بدن نمیچسبد.
آزمایش در سه موقعیّت زیر انجام میگیرد:
1- زاویه به صورت افقی و موازی بدن قرار میگیرد. طرف باز زاویه در سمت راست آزمودنی قرار میگیرد.
2- زاویه به صورت عمود بر بدن قرار میگیرد، طرف باز زاویه به طرف آزمودنی میچرخد.
3- زاویه به صورت افقی و موازی بدن قرار میگیرد، طرف باز زاویه به سمت چپ آزمودنی میچرخد.
در هریک از موقعیّتها، آزمودنی ابتدا 3 یا 4 تمرین انجام میدهد تا با موقعیّت آزمایش سازگار شود. آنگاه، در هر موقعیّت 30 مسیر ترسیم میکند. آزماینده، در هر مسیر، نقطهی اوّلین تماس آزمودنی با زاویه را یادداشت میکند. دقّت مسیر برابر است با نسبت فاصلهی طی شده به کلّمسیر (22 سانتیمتر).
تحلیل نتایج:
در هر موقعیّت، میانگین حسابی اندازهها و انحراف استاندارد آنها را محاسبه میکنند. معنیدار بودن تفاوتهای میانگینها محاسبه میشود. نتایج بهدست آمده اجازه میدهد تا در مورد مهارت آزمودنی برای انجامدادن حرکات دقیق در ترسیم مسیرهای مختلف فضایی قضاوت شود. اگر تفاوتهای سه میانگین معنیدار باشد مفهومش این خواهد بود که آزمودنی تحت تأثیر شرایط کار قرار میگیرد. امّا اگر تفاوتها معنیدار نباشند مفهومش این خواهد بود که آزمودنی از توانایی ذاتی برخوردار است و چندان تحت تأثیر موقعیّت قرار نمیگیرد. هر اندازه میانگینها به عدد 22 نزدیکتر باشند، به همان اندازه، دقّت آزمودنی بیشتر خواهد بود. پایین بودن مقدار انحراف استانداردها، ثبات دقّت آزمونی را نشان خواهد داد.
[/h][h=1]انجام آزمایش با استفاده از دستگاه لرزشسنج مارپیچ[/h][h=1]هدف: ارزیابی مهارت حرکتی دست و هماهنگی چشم و دست.
وسایل مورد نیاز: دستگاه لرزشسنج مارپیچ، مترونوم.
حرکتها را در یک تقسیمبندی کلّی میتوان به به دو بخش تقسیم کرد:
1. حرکات درشت، مانند کندن زمین با کلنگ.
2. حرکات ریز، مانند خطّاطی و منبّتکاری.
بخشی از حرکات اندامها درشت است و بخشی از آنها ریز است. این دستگاه برای سنجش حرکات ظریف و ریز است. مسلّماً ظرافتی که در کار دست یک جرّاح چشم وجود دارد بسیار دقیقتر است از ظرافت کار یک خطّاط. (مطالب کلاسی)
کسیکه مدّت زیادی کارش با حرکات درشت بوده است، در این عمل مهارت مییابد امّا از قدرت و دقّت حرکات ظریفش کاسته میشود و در مقابل چنین شخصی کسیکه مدّت زیادی کارش با حرکات ظریف بوده است، در این عمل مهارت مییابد امّا از قدرت و دقّت حرکات درشت او کاسته میشود.
این دستگاه در بین مردم و در رسانهها بیشتر به نام دستگاه اعصابسنج معروف است. ظاهر این دستگاه بسیار ساده است. یک میلهی فلزی طولانی که به صورت مارپیچ است و دارای پیچ و تابهای منظّمی است که روی حساب پیچ خوردهاند. این دستگاه دارای یک الکترود فلزی است که قابل رفت و آمد در طول مارپیچ است و به یک لامپ یا بوق یا دستگاه مترونوم سری شده است. تا وقتیکه الکترود فلزی به میلهی مارپیچ متّصل نشود، جریان الکتریسیته قطع خواهد بود امّا اگر برخوردی داشته باشد جریان وصل شده و لامپ روشن میشود و یا اگر از بوق یا مترونوم استفاده شده باشد، صدایی تولید کرده و یک خطا ثبت خواهد شد. (همان)
لازم به ذکر است که داشتن لرزش در دست امری طبیعی است و همهی افراد دستشان دارای لرزش است امّا آنچه ما در اینجا مورد بررسی قرار خواهیم داد میزان لرزش توسّط سنجش تعداد خطاها و زمان سپری شده میباشد. هرچه تعداد خطاها کمتر و زمان سپری شده کمتر باشد، مهارت حرکتی فرد بیشتر خواهد بود و هر چه خطاها بیشتر و زمان سپری شده نیز بیشتر باشد نتیجه عکس خواهد شد. این آزمایش رابطه و هماهنگی عمل دست و چشم را نیز به خوبی نشان میدهد. (همان)
[/h][h=2]شیوهی آزمایش[/h][h=1]انجام این آزمایش از دو طریق ممکن است:
الف- آزمودنی در مقابل دستگاه در حالتی که راحت باشد قرار میگیرد، میتواند نشسته باشد یا اینکه بایستد؛ با شروع زمان آزمودنی کار خود را آغاز میکند. به این صورت که با در دست گرفتن الترود از ابتدای میلهی مارپیچ حرکت دست را شروع میکند و مسیر را طی میکند و تا انتهای آن ادامه میدهد. در این میان باید مدّت زمان سپری شده را حساب کرد و خطاهای ناشی از لرزش دست را نیز شمرد.
ب- آزمودنی در مقابل دستگاه در حالتی که راحت باشد قرار میگیرد، میتواند نشسته باشد یا اینکه بایستد؛ آزمایشگر از آزمودنی میخواهد که الکترود را در دست گرفته و در نقطهی معیّنی از میلهی مارپیچ نگه دارد. با شروع این کار زمان را شروع میکنند و تا زمانیکه اتّصالی صورت نگرفته باشد زمان را حساب میکنند. با اوّلین برخورد الکترود به میلهی مارپیچ زمان را نگه میدارند. آزمودنی هر چه بیشتر بتواند از برخورد الکترود با بدنهی میله جلوگیری کند، مشخّص میشود که لرزش دست کمتری داشته است.
در پایان امر نتایج به دست آمده یعنی تعداد برخوردها (خطاها) و مقدار زمان سپری شده را در جدولی ترسیم کرده و به راحتی میتوان بین آزمودنیها مقایسه انجام داد و به بررسی آنها پرداخت. (همان)
[/h][h=2]نتیجه[/h][h=1]هر مقدار که آزمودنی این آزمایش را تکرار کند به تجربهی او افزوده خواهد شد و میزان لرزش دستش بیشتر در اختیارش قرار خواهد گرفت.
انجام آزمایش با استفاده از دستگاه لرزشسنج دقّت هدفگیری:
هدف: اندازهگیری دقّت در یک حرکت هدفگیر و اندازهگیری وسعت حرکات غیر ارادی
وسایل آزمایش: لرزشسنج دقّت هدفگیری فلزی، چراغ چشمکزن، زمانسنج صدادار و کورنومتر. (مترونوم)
تصویری که مشاهده میکنید، عکس دستگاه مترونوم میباشد. این دستگاه کار را برای انجام آزمایشها بسیار راحت کرده است. این وسیله در واقع به عنوان کمکی در انجام آزمایشها به کار میرود و نقش اساسی در انجام آزمایش ندارد. توسّط این وسیله میتوان به آسانی مقدار زمان صرفشده و تعداد خطاهایی را که رخ داده است را اندازهگیری کرد. در ابتدای شروع آزمایش زمانسنج دستگاه و تعداد خطاها را صفر باید کرد و زمانیکه آزمایش آغاز میگردد با زدن کلید شروع زمانسنج به کار میافتد و بر حسب ثانیه مقدار زمان صرف شده را گزارش میدهد. در حین سنجیدن زمان اگر خطایی هنگام انجام آزمایش رخ دهد آنها را نیز میشمارد و با صدای بوق به آزمونگیرنده اطّلاع میدهد. البته این دستگاه قابلیّت این را دارد که صدای بوق را قطع کرد. زیرا ممکن است این صدا، هر چند که کم به نظر میرسد، موجب استرس و فشار روانی به آزمودنی شود و در نتیجه این میشود که آزمایش از اعتبار ساقط شده و نتایج حقیقی به ما تحویل نخواهد شد.
شیوهی آزمایش- قسمت اوّل (دقّت هدفگیری). آزمودنی در مقابل لرزشسنج مینشیند و قلم فلزی را طوری در دست میگیرد که گویی میخواهد تیری از بالای شانه به طرف هدف پرتاب کند. او قلم فلزی را بهطور متوالی در هر یک از سوراخها ده بار فرو میکند. برای انجام دادن اینکار، از سوراخ بزرگتر شروع میکند و با صدای زمانسنج، که با آهنگ یک ضربان در ثانیه تنظیم شده است، پیش میرود. با ضربان اوّل، قلم را در سوراخ فرو میکند و با ضربان دوم بیرون میآورد و همینطور تا آخر ادامه میدهد (آزمودنی ابتدا آهنگ ضربانهای زمانسنج را، بدون فرو بردن قلم فلزی، تمرین میکند).
در جریان آزمایش، قلم فلزی باید به اندازهی 5 تا 10 میلیمتر فرو رود.
در مورد هر سوراخ، تعداد دفعات تماس با دیوارهی سوراخ یادداشت میشود (خواه به هنگام فروبردن، خواه به هنگام در آوردن قلم). آزمایش را زمانی متوقّف میکنند که خطای آزمودنی به 121010'> برسد.
قسمت دوم: (وسعت حرکات غیرارادی):
الف- آزمودنی قلم فلزی را در دست میگیرد و بین ساعد و بازو یک زاویهی تقریباً 100 درجهای تشکیل میدهد. او، با علامت آزماینده، قلم فلزی را در بزرگترین سوراخ فرو میکند و آنقدر آنرا نگه میدارد تا آزماینده اجازهی درآوردن بدهد. در این مدّت، آزمودنی باید از تماس با دیوارههای سوراخ اجتناب ورزد.
آزماینده، به نوبهی خود، باید تماسهای قلم با لرزشسنج را ثبت کند، بهطوری که بتواند آنها را، حتّی اگر خیلی سریع و پشت سر هم باشند، بشمارد. در این قسمت، استفاده از خطاسنج ضرورت خاص خواهد داشت.
آزماینده، خطاسنج را در لحظهای که به آزمودنی فرمان آماده باش میدهد، بهکار میاندازد، بعد، در لحظهای که میگوید شروع کن، و به هنگامیکه آزمودنی قلم را در سوراخ فرو میکند، کورنومتر را بهکار میاندازد. در پایان ده ثانیه، در حالیکه فرمان ایست میدهد، کورنومتر را متوقّف میکند. آزمودنی نیز بلافاصله قلم فلزی را از سوراخ بیرون میآورد.
آزمایش را با بزرگترین سوراخ شروع میکنند و به تدریج تا جایی پیش میروند که آزمودنی بهطور آشکار و دائم با دیوارههای سوراخ تماس حاصل کند.
ب- اگر وقت اجازه بدهد، آزمایش را به ترتیب زیر تکمیل میکنند: از آزمودنی میخواهند که یک فعّالیّت بدنی تقریباً سنگین انجام دهد. مثلاً از او میخواهند که پلّههای یک طبقه از ساختمان را 5 بار متوالی بدود یا روی زانوها 30 بار بنشیند و پا شود. در پایان این فعّالیّت، لرزشهای غیرارادی او را با لرزشسنج ثبت میکنند.لازم به یادآوری است که آزمایش بازهم از سوراخ بزرگتر آغاز میشود.
تحلیل نتایج: جدول زیر را تنظیم میکنند و در آن، برای هر یک از سوراخها، اندازههای لازم را نشان میدهند:
سوراخها | 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
تعداد تماسها در حالت هدفگیری | | | | | | | | | | |
تعداد تماسها در مطالعهی وسعت حرکات غیرارادی و در حالت آرامش | | | | | | | | | | |
تعداد تماسها در مطالعهی وسعت حرکات غیرارادی و بعد از فعّالیّت بدنی | | | | | | | | | | |
یکی از نتایج ملموس این آزمایش این است که افرادی که دارای استرس و اضطراب هستند و این حالت منجر به لرزیدن دستشان میگردد، نمیتوانند از این آزمایش موفّق بیرون آیند.
منابع:
1- ایروانی، محمود و خداپناهی، محمّدکریم.(1379). روانشناسی احساس و ادراک. چاپ پنجم. تهران: سمت.
2- گنجي، حمزه. (1384). راهنمای عملی روانشناسي تجربي. چاپ دهم. تهران: نشر ساوالان.
3- مقدّمیپور، مرتضی. (1383). روانشناسی کار. چاپ دوم. تهران: مؤسّسهی کتاب مهربان نشر.
مطالب مطرح شده در کلاس روانشناسی تجربی استاد: دکتر خدادادی. پاییز 1389. مؤسّسهی آموزشی- پژوهشی امام خمینی (ره).
[1] orientation
[2] work psychology
[3] Individual differences
[4] Sir Francis Galton
[5] R. B. Cattel
[6] Mechanical Comprehension
[7] Psycho-Motor
[8] Control Precision
[9] Multiple Coordination
[10] Response Orientation
[11] Reaction Time
[12] Speed of arm movement
[13] Rate Control
[14] Manual dexterity
[15] Finger dexterity
[16] Arm-Hand Steadiness
[17] Wrist-Finger Speed
[18] Aiming
[19] Hawthorne
[20] validity
[21] reliability
[22] norm
منبع:mshams.blogfa.com
[/h]