*JujU*
کاربر انجمن
- تاریخ ثبتنام
- Nov 6, 2013
- ارسالیها
- 2,786
- پسندها
- 394
- امتیازها
- 83
- محل سکونت
- تهران
- تخصص
- فکر کردن به چیزایی که دیگران ساده ازش رد میشن
- دل نوشته
- هر روز معجزه است اگر به خدا ایمان بیاوریم..
اعتبار :
محاسن و معايب روش تجربی در روانشناسی
چکيدهدر این نوشتار به تعریف روانشناسی تجربی خواهیم پرداخت. سپس به بیان مختصری از تاریخچهی آن اشاره خواهد شد. بعد از آن به شکلگیری برخی مکاتب روانشناسی خواهیم پرداخت و سپس و در نهایت به محاسن ومعایب آن اشاره خواهیم کرد.کلیدواژه: روانشناسی تجربی[1]امروزه، روانشناسي آزمايشي بهعنوان رشتهاي از علم روانشناسي و در ارتباط نزديك با زيستشناسي، فيزيولوژي، نورولوژي و ... مطرح ميشود. در اين نوع روانشناسي، مباحث ويژهاي مانند ادراك، حافظه، انگيزش و يادگيري با استفاده از روش آزمايش، در شرائط كنترلشدهي آزمايشگاهي مورد مطالعه قرار ميگيرد. گرچه روانشناسی آزمایشی (تجربی) در مقایسه با سایر علوم تاریخچهی کوتاهتری دارد و هنوز مراحل نوزادی خود را در این مدّت سپری میکند ولی روشهای آزمایشی که مطرح میکند در طبقهبندی افراد از لحاظ دقّت، هوش، شنوایی، بینایی و .... مفید و مؤثّر است.اگر در آن زمان قلمرو روانشناسی آزمایشی محدود به موضوعهایی نظیر احساس و ادراک، یادگیری و حافظه بود امروزه وضعیّت کاملا ً تغییر کرده است و قلمرو پژوهش در روانشناسی آزمایشی بسیاری از موضوعهای روانشناختی نظیر روانشناسی اجتماعی،روانشناسی محیط و غیره را دربرمیگیرد. (ايرواني، 1378)روش. كاربرد روش آزمايش معيار علم روانشناسي بهعنوان يك علم مستقل است كه ابتدا توسّط ويلهلم وونت[2] در اوّلين آزمايش، بهعنوان يك روش علمي، بهمنظور بررسي روابط موجود ميان متغيّرها و ردّ و قبول فرضيّه بهكار برده ميشود آزمايشگاه روانشناسي در سال 1879 بهكار برده شد. پس از تحوّل و پيشرفت اين علم، با انقلاب رفتارگرايي در روانشناسي و رويكرد گشتالت، از اين روش براي مطالعهي رفتار موجود زنده و تفكّر بهعنوان كنش مغز استفادهي بسيار شده است. اگرچه موضوع روانشناسي بهمراتب پيچيدهتر از موضوع ساير علوم طبيعي است و برخي پديدههاي رواني را نميتوان با روش آزمايش مطالعه كرد، ولي انجام مطالعات منظّم و استفاده از آزمونهاي روانسنجي معتبر در روش باليني، در شرائط كنترلشده نيز يك روش آزمايشي است كه برخي آنرا "روش تجربي" ناميدهاند. به همين دليل بهنظر برخي از روانشناسان اين روش را از روش آزمايش و روانشناسي آزمايشي متمايز ميدانند. امروزه بر اساس نظريّهي اخبار و پردازش اطّلاعات، مباحث روانشناسي شناختي با استفاده از دستاوردهاي علوم اعصاب (نوروساينس) در چارچوب روانشناسي آزمايشي مورد مطالعه قرار ميگيرد. در اين ديدگاه روانشناسي آزمايشي بهعنوان زيرمجموعهاي از علوم اعصاب، در كنار روانشناسي زيستي، روانشناسي فيزيولوژيك، نوروپسيكولوژي، سيبرنتيك و ... مطرح ميشود كه موضوع آن رفتار و تفكّر بهعنوان كنش عصب مركزي و مغز است. (همان)موضوع روانشناسي آزمايشي همان موضوع مورد مطالعه در روانشناسي علمي است كه با روش آزمايش و استفاده از امكانات آزمايشگاهي و در شرائط كنترل متغيّرها به مطالعهي رفتار موجود زنده و پديدههاي رواني ميپردازد. بههمين دليل اين نوع روانشناسي را آزمايشگاهي نيز ناميدهاند. موضوع روانشناسي آزمايشي كه در ابتدا در مكتب ويلهلم وونت منحصر به مطالعه و كشف قانونمندي حواس و توصيف محتواي هوشياري يا عناصر ذهن بوده است، امروزه، مطالعهي كنش مغز و فرآيندهاي پيچيدهي ذهني است كه در قالب تظاهرات رفتار و تفكّر متبلور ميشود. (همان)پس از وونت شاگردان او در اقصي نقاط جهان بهويژه در آلمان و ساير كشورهاي اروپايي و حتّي در آمريكا به تأسيس آزمايشگاههاي روانشناسي همّت گماشتند. در اين آزمايشگاهها بهتدريج ابزار و آلات دقيقتر و مجهّز به سيستمهاي الكترونيكي تهيّه و تدوين گرديد و آزمونهاي رواني بهمنظور سنجش استعدادهاي ذهني، رواني و مهارتهاي حسّي- حركتي تحوّل و تنوّع بسيار پيدا كرد. (همان)خوب است قبل از ورود به بحث و اشاره به محاسن و معایب روش تجربی در روانشناسی به تاریخچهای بسیار مختصر از علم روانشناسی و رویکردهای گوناگون به آن اشارهای داشته باشیم. سپس به تعریف و بیان محاسن و معایب روانشناسی تجربی (آزمایشگاهی) خواهیم پرداخت.
آغاز روانشناسی علمیتاريخچهي روانشناسي آزمايشي همان تاريخ روانشناسي علمي است كه متأثّر از فلسفهي تحصّلي اوايل قرن نوزده در آلمان و مطالعات پيرامون مناسبات روان و فيزيك (پسيكوفيزيك) در كنار علوم شيمي، زيستشناسي و بهويژه فيزيولوژي است. (همان)بنابراين روانشناسي آزمايشي بين سالهاي 1800 تا 1850 بر پايهي تحقيقات فيزيولوژيستها و پديدارشناسها در كنار علوم زيستي بنيانگذارده ميشود. (همان)«هرچند طیّ قرون متمادی فلاسفه و دانشمندان همواره به کارکرد ذهن و بدن آدمی توجّه نشان میدادند امّا آغاز روانشناسی علمی را معمولاً مقارن با تأسیس نخستین آزمایشگاه روانشناسی توسّط ویلهلم وونت در دانشگاه لایپزیک[3] آلمان به سال 1879 میدانند.»(اتکینسون، 1387، ص 45)در مورد شروع علمی روانشناسی وونت تنها نبود و همکارانی نیز داشت که در این زمینه به او کمک میکردند و چه بسا اثرگذاری زیادی نیز داشتند. افرادی چون گوستاو فخنر[4](1897-1801) و هرمان ابینگهوس[5]که تحقیقات علمی وونت و فخنر در مورد احساسها و آزمایشهای ابینگهوس دربارهی حافظه شروع شد. (برتیوم و لامورد، 1373) کارهای فخنر را میتوان شروع رسمی روانشناسی تجربی دانست. قبل از فخنر تنها فیزیولوژی روانشناختی و روانشناسی فیزیولوژیک وجود داشتند و آزمایشهای فخنر بود که منجر به بنیانگذاری روانشناسی جدید شد. (شمساسفندآباد، 1382)
رویکردهای گوناگون در روانشناسیدر خلال پنجاه سال مکاتب مختلف با دیدگاههای مختلف در مورد آنچه روانشناسی باید باشد، بنیانگذارده شدند که برخی به شرح زیر هستند:
ساختنگری[6]: اوّلینمکتب روانشناسی است و مبتکر آن تیچنر (1927-1867) است. (همان)«روانشناسی ساختینگری در اساس به آشکارکردن ساختارذهن میپردازد و در صدد پاسخگویی به سه سؤال اصلی است: عناصر تجربه چه هستند؟ چگونه ترکیب میشوند؟ چرا و علّت آن چیست؟» (همان، ص 18)
رفتارنگری[7]: بنیانگذار این مکتب جان بی. واتسون[8](1985-1878) است. این رویکرد به بررسی علمی رفتار میپردازد که بر اساس اصل محرّک- پاسخ[9] استوار است. به اعتقاد واتسون برای اینکه روانشناسی به صورت علم درآید دادههای آن باید مانند دادههای علوم دیگر قابل وارسی همگان باشد. رفتار امری است همگانی. علم باید با واقعیّات همگانی سروکار داشته باشد.
روانشناسی گشتالت: حوالی سال 1912، روانشناسی گشتالت در آلمان جوانه زد. گشتالت به معنای شکل یا شکلبندی است و رویکرد ورتایمر، کافکا و کهلر میباشد. روانشناسان گشتالت اساساً به مفهوم ادراک کار داشتند و اینکه کل چیزی متفاوت از مجموع اجزای آن است.
روانتحلیلگری[10]: این مکتب را فروید(1939-1856) بنیان نهاد. در این مکتب بر مطالعهی شخصیّت (نهاد، خود و فراخود) و هشیاریها و ناهشیاریها تکیه میشود.رویکردهای دیگری نیز وجود دارند که به ذکر نام آنها بسنده میشود: رویکرهای شناختی، پدیدارشناختی، زیستشناختی و ...
روانشناسی تجربی چیست؟ساختنگری[6]: اوّلینمکتب روانشناسی است و مبتکر آن تیچنر (1927-1867) است. (همان)«روانشناسی ساختینگری در اساس به آشکارکردن ساختارذهن میپردازد و در صدد پاسخگویی به سه سؤال اصلی است: عناصر تجربه چه هستند؟ چگونه ترکیب میشوند؟ چرا و علّت آن چیست؟» (همان، ص 18)
رفتارنگری[7]: بنیانگذار این مکتب جان بی. واتسون[8](1985-1878) است. این رویکرد به بررسی علمی رفتار میپردازد که بر اساس اصل محرّک- پاسخ[9] استوار است. به اعتقاد واتسون برای اینکه روانشناسی به صورت علم درآید دادههای آن باید مانند دادههای علوم دیگر قابل وارسی همگان باشد. رفتار امری است همگانی. علم باید با واقعیّات همگانی سروکار داشته باشد.
روانشناسی گشتالت: حوالی سال 1912، روانشناسی گشتالت در آلمان جوانه زد. گشتالت به معنای شکل یا شکلبندی است و رویکرد ورتایمر، کافکا و کهلر میباشد. روانشناسان گشتالت اساساً به مفهوم ادراک کار داشتند و اینکه کل چیزی متفاوت از مجموع اجزای آن است.
روانتحلیلگری[10]: این مکتب را فروید(1939-1856) بنیان نهاد. در این مکتب بر مطالعهی شخصیّت (نهاد، خود و فراخود) و هشیاریها و ناهشیاریها تکیه میشود.رویکردهای دیگری نیز وجود دارند که به ذکر نام آنها بسنده میشود: رویکرهای شناختی، پدیدارشناختی، زیستشناختی و ...
حال به تعریف این مطلب طبق مطالبی که در کلاس عنوان شده است میپردازیم:
کاربرد روش آزمایشی در روانشناسی برای شناخت علمی رفتار و فرآیندهای ذهنی.
به نقدهایی که ممکن است به این تعریف وارد شود اشاره نمیکنیم امّا این نکته را نباید فراموش کرد که این مطالب قطعی و غیر قابل تغییر نیستند و بر دانشجویان بهویژه دانشجویان با انگیزهی مسلمان است تا با تحقیقات علمی و مناسب، به تعاریف متناسب با جهانبینی و تفکّر بومی خودشان دست یابند.
معایب و محاسن روش تجربیکاربرد روش آزمایشی در روانشناسی برای شناخت علمی رفتار و فرآیندهای ذهنی.
به نقدهایی که ممکن است به این تعریف وارد شود اشاره نمیکنیم امّا این نکته را نباید فراموش کرد که این مطالب قطعی و غیر قابل تغییر نیستند و بر دانشجویان بهویژه دانشجویان با انگیزهی مسلمان است تا با تحقیقات علمی و مناسب، به تعاریف متناسب با جهانبینی و تفکّر بومی خودشان دست یابند.
الف) معایب:
1. تأکید بر کلّیّات: بسیاری از پژوهشها بر اساس سنّت قانونگرا[11] انجام میشوند که بر ادغام مردم برای یافتن وجوه مشترک تأکید دارد تا سنّت فردنگر[12]که به یگانه بودن فرد اهمّیّت میدهد.
2. پژوهش زمانبر و وقتگیر است.
3. مهارت فنّی: پژوهش مستلزم داشتن مهارت فنّی قابل ملاحظهایست که موجب دلسردی افرادی میشود که خواهان پژوهش هستند.
1. تأکید بر کلّیّات: بسیاری از پژوهشها بر اساس سنّت قانونگرا[11] انجام میشوند که بر ادغام مردم برای یافتن وجوه مشترک تأکید دارد تا سنّت فردنگر[12]که به یگانه بودن فرد اهمّیّت میدهد.
2. پژوهش زمانبر و وقتگیر است.
3. مهارت فنّی: پژوهش مستلزم داشتن مهارت فنّی قابل ملاحظهایست که موجب دلسردی افرادی میشود که خواهان پژوهش هستند.
- اصول اخلاقی: اگر قبول داشته باشيم كه كسب علوم براي خدمت به انسانهاست بهويژه در علوم انساني به اهمّيّت رعايت اخلاق در آزمايشهاي روانشناسي پي ميبريم. (ايرواني، 1378)بهطور کلّی پژوهش بهوسیلهی تبدیل کردن اشخاص به آزمودنیها، موجب سلب انسانیّت اشخاص شرکتکننده میشود و برخی از بررسیهای روانشناختی مانند آنهایی که شامل فریبکاری است، به مشکلات اخلاقی گرفتار هستند. آزمودنیها ممکن است احساس کنند که تحت بازجویی قرار دارند، لذا احساس اضطراب شدیدی میکنند و همچنین پژوهش ممکن است به یافتههایی بینجامد که خوشایند نباشد. (بارکر، 1380)
معيارهاي اخلاقي هر پژوهشگري را ملزم ميسازد تا اصول زير را در انجام آزمايشهاي خود رعايت كند:
· قبول انجام هر پژوهشي كه مغاير با اصول اخلاقي نباشد.· توجّه به مخاطرات احتمالي نسبت به جسم و روان آزمودنيها.· توافق منصفانه و صريح در حقوق و تعهّدات با آزمونيها.· عدم استفاده از شيوهي فريبكاري، مگر در شرائط ضروري پژوهش.· آزمودنيها در مورد حضور و غياب خود آزادي عمل داشته باشند.· حفاظت از جان و مال رواني آزمودنيها در طيّ پژوهش.· ارائهي اطّلاعات كافي و صريح در حدّ نياز به آزمودنيها دربارهي پژوهش مورد نظر.· تصحيح و رفع هرگونه پيامد ناخوشايند به حال آزمودنيها پس از انجام پژوهش.· مراقبت از جان حيوانات و آزار آنها در طيّ آزمايشها.· رعايت اين معيارها در روانشناسي با كم و بيش تفاوت از حسّاسيّت بيشتري برخوردار است. بنابراين، پس از مهيّا كردن تمام وسائل و شرائط آزمايش در برابر آزمودنيهاي انسان يا حيواني قرار ميگيريم كه بايستي با رعايت تمام اصول اخلاقي به آزمايش بپردازيم. (ايرواني، 1378)
5. کل را فدای جزء میکند یعنی انسان را بهصورت یک کل درنظر نمیگیرد بلکه آنرا به اجزاءکوچک تقسیم میکند.
6. ذهنیّت را فدای عینیّت میکند یعنی روانشناسی تجربی دنبال آن نیست که علّت رفتارها چیست و چگونه بهوجود میآیند.
7. پرهزینه و پرخرج بودن آن.
8. مصنوعی و کنترلشده بودن محیط آزمایشگاه.
9. وجود متغیّرهای مزاحمی چون مشاهدهگر و آزمونگر و ... .
10. محدودیّت در سنجش عوامل و پدیدههای غیرقابلرؤیت و غیرحسّی.
11. ابطالپذیری نتایج.
12. تعمیم نتایج بدست آمده از حیوانات بر روی انسانها مشکل است.
13. در بعضی اوقات ذهنیّت فرد آزمایشگر در نتیجهگیری تأثیر دارد.
14. تغییرات فیزیولوژیک مانند گرسنگی ، تشنگی ، فشار خون می تواند در نتایج آزمایش مؤثر باشد.
ب) محاسن:
1- این روش به کنجکاویهای یک محقّق پاسخ میگوید.
2- خواست شخصی. بعضی از روانشناسان پژوهش را برای رضایت درونی انجام میدهند یعنی آنها چالش پژوهشی را دوست دارند.
3- رقابت میان حرفهها. برخی افراد بهعنوان راهی برای پیشبرد رشتهی تخصّصی خود به پژوهش روی میآورند. (بارکر، 1380)
4- دادن نتایج عینی.نتایج بهصورت عینی و ملموس بیان میشود.
5- آزمایشها قابل تکرار و تعمیمپذیری هستند.
6- نتایج قابل اندازه گیری است. یعنی میتوانیم گزارههای کیفی را به گزارههای کمّی تبدیل کرد. گزارههای کیفی مانند خوب، بد، کم، زیاد و ... و گزارههای کمّی مانند عدد برحسب واحدهای اندازهگیری مثل میلیمتر و شمارش مقادیر.
7- محرّکها قابل کنترل هستند و ارزیابی اثر متغیّر مستقل بر وابسته، آسانتر و دقیقتر است. محرّکها و عوامل تحت کنترل آزمایشگر است.
8- منشأ بسیاری از فرضیّات و نظریّات علمی است.
9- آزمایشگر میتواند متغیرهای مزاحم را حذف یا کنترل کرده و اثر آنها را برروی آزمودنی بررسی کند.(مطالب کلاسی)
نتیجهگیری· قبول انجام هر پژوهشي كه مغاير با اصول اخلاقي نباشد.· توجّه به مخاطرات احتمالي نسبت به جسم و روان آزمودنيها.· توافق منصفانه و صريح در حقوق و تعهّدات با آزمونيها.· عدم استفاده از شيوهي فريبكاري، مگر در شرائط ضروري پژوهش.· آزمودنيها در مورد حضور و غياب خود آزادي عمل داشته باشند.· حفاظت از جان و مال رواني آزمودنيها در طيّ پژوهش.· ارائهي اطّلاعات كافي و صريح در حدّ نياز به آزمودنيها دربارهي پژوهش مورد نظر.· تصحيح و رفع هرگونه پيامد ناخوشايند به حال آزمودنيها پس از انجام پژوهش.· مراقبت از جان حيوانات و آزار آنها در طيّ آزمايشها.· رعايت اين معيارها در روانشناسي با كم و بيش تفاوت از حسّاسيّت بيشتري برخوردار است. بنابراين، پس از مهيّا كردن تمام وسائل و شرائط آزمايش در برابر آزمودنيهاي انسان يا حيواني قرار ميگيريم كه بايستي با رعايت تمام اصول اخلاقي به آزمايش بپردازيم. (ايرواني، 1378)
5. کل را فدای جزء میکند یعنی انسان را بهصورت یک کل درنظر نمیگیرد بلکه آنرا به اجزاءکوچک تقسیم میکند.
6. ذهنیّت را فدای عینیّت میکند یعنی روانشناسی تجربی دنبال آن نیست که علّت رفتارها چیست و چگونه بهوجود میآیند.
7. پرهزینه و پرخرج بودن آن.
8. مصنوعی و کنترلشده بودن محیط آزمایشگاه.
9. وجود متغیّرهای مزاحمی چون مشاهدهگر و آزمونگر و ... .
10. محدودیّت در سنجش عوامل و پدیدههای غیرقابلرؤیت و غیرحسّی.
11. ابطالپذیری نتایج.
12. تعمیم نتایج بدست آمده از حیوانات بر روی انسانها مشکل است.
13. در بعضی اوقات ذهنیّت فرد آزمایشگر در نتیجهگیری تأثیر دارد.
14. تغییرات فیزیولوژیک مانند گرسنگی ، تشنگی ، فشار خون می تواند در نتایج آزمایش مؤثر باشد.
ب) محاسن:
1- این روش به کنجکاویهای یک محقّق پاسخ میگوید.
2- خواست شخصی. بعضی از روانشناسان پژوهش را برای رضایت درونی انجام میدهند یعنی آنها چالش پژوهشی را دوست دارند.
3- رقابت میان حرفهها. برخی افراد بهعنوان راهی برای پیشبرد رشتهی تخصّصی خود به پژوهش روی میآورند. (بارکر، 1380)
4- دادن نتایج عینی.نتایج بهصورت عینی و ملموس بیان میشود.
5- آزمایشها قابل تکرار و تعمیمپذیری هستند.
6- نتایج قابل اندازه گیری است. یعنی میتوانیم گزارههای کیفی را به گزارههای کمّی تبدیل کرد. گزارههای کیفی مانند خوب، بد، کم، زیاد و ... و گزارههای کمّی مانند عدد برحسب واحدهای اندازهگیری مثل میلیمتر و شمارش مقادیر.
7- محرّکها قابل کنترل هستند و ارزیابی اثر متغیّر مستقل بر وابسته، آسانتر و دقیقتر است. محرّکها و عوامل تحت کنترل آزمایشگر است.
8- منشأ بسیاری از فرضیّات و نظریّات علمی است.
9- آزمایشگر میتواند متغیرهای مزاحم را حذف یا کنترل کرده و اثر آنها را برروی آزمودنی بررسی کند.(مطالب کلاسی)
باید توجّه داشت که گذشته از فراگیر نبودن موارد ذکر شده و کامل نبودن آنها، بسیاری از موارد مذکور در محاسن و معایب و نیز تعدادی از مواردی که ذکر نشد، جنبهی دوسویه داشته و از طرفی حُسن محسوب میشوند و از طرفی عیب محسوب میشوند، مثل عینی بودن نتایج در روش آزمایشی که هم جزء محاسن و هم جزء معایب بهحساب میآید.
منابع1- ايرواني، محمود. (1378). روانشناسي آزمايشي (تجربي). تهران: انتشارات بينالمللي شمس.2- اتکینسون، ریتا و همکاران. (1387). زمینهی روانشناسی هیلگارد. ترجمهی براهنی، محمّدنقی و همکاران. چاپ دهم. تهران: رشد.3- بارکر، کریس و پیسترنگ، نانسی و الیوت، رابرت. (1380). روشهای پژوهش در روانشناسی بالینی و مشاوره. ترجمهی آوادیس یانس، هامایاک و نیکخو، محمّدرضا. تهران: سخن.4- برتیوم، فرانسوا و لامورد، آندره. (1373). مقدّمهی تحقیق در روانشناسی. ترجمهی گنجی، حمزه. تهران: پناهافزار.5- شمساسفندآباد، حسن. (1382). روانشناسی تجربی. تهران: سمت.6- مطالب مطرح شده در کلاس روانشناسی تجربی استاد: دکتر خدادادی. پاییز 1389. مؤسّسهی آموزشی- پژوهشی امام خمینی (1).
[1]Experimental psychology
[2]Wilhelm Wundt
[3]Leipzig
[4]Gustav Fechner
[5]Hermann Ebbinghaus
[6]structuralism
[7]Behaviorism
[8]John B. Watson
[9]Stimulus-Response
[10]Psychoanalysis
[11]nomothetic
[12]idiographic
منبع:mshams.blogfa.com
[1]Experimental psychology
[2]Wilhelm Wundt
[3]Leipzig
[4]Gustav Fechner
[5]Hermann Ebbinghaus
[6]structuralism
[7]Behaviorism
[8]John B. Watson
[9]Stimulus-Response
[10]Psychoanalysis
[11]nomothetic
[12]idiographic
منبع:mshams.blogfa.com