Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

حرفه: خرابکار/ رمزگشایی از قتل‌هایی عجیب و خشونت زندگی روزمره

اطلاعات موضوع

Kategori Adı معرفی کتاب
Konu Başlığı حرفه: خرابکار\/ رمزگشایی از قتل‌هایی عجیب و خشونت زندگی روزمره
نویسنده موضوع پــــــــــرستو
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan پــــــــــرستو

پــــــــــرستو

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Jun 26, 2013
ارسالی‌ها
824
پسندها
1,491
امتیازها
93
محل سکونت
شیراز
تخصص
ضــــد حال زدن , رک گویی
دل نوشته
قلــبها دریچه نفوذند انکــس که صادقانه نفوذ کند پایدارترین مهمان دل استـ
مدل گوشی
سیم کارت

اعتبار :


[h=1][/h] رمان «حرفه: خرابکار»، جلوه‌هایی از خشونت در زندگی روزمره را با زبانی طنز و در قالب داستانی پلیسی به تصویر می‌کشد.

به گزارش خبرآنلاین، کتاب «حرفه: خرابکار» نوشته «مهدیه مطهر از سوی انتشارات افق روانه بازار نشر شد. این کتاب دوازده فصل دارد که «گام آبی روی سیاره سرخ»، «چه راز غریبی است میان من و آینه»، «نقاب‌دار»، «پابرهنه»، «لال‌بازی»، «یک پاییز قبل از پابرهنه»، «فقط یک چراغ روشن است و مرا تا قلب تاریکی‌ها فرو می‌برد»، «شهر زیر پای جوکرها» از جمله عناوین این فصل هاست. مضمون این کتاب به قتل‌های عجیبی مربوط می‌شود که کارآگاه، دستیار و سایه (مسئول آزمایشگاه پلیس) فارغ از روابط پیچیده‌ای که با هم دارند، باید قاتل‌ها را پیدا کنند. در معرفی ناشر از این کتاب می خوانیم: «قتلهای عجیبی رخ داده‌اند و کارآگاه، دستیار و سایه(مسئول آزمایشگاه پلیس) فارغ از روابط پیچیده‌ای که با هم دارند باید قاتل‌ها را پیدا کنند. رمان حرفه: خرابکار جلوه‌هایی از خشونت در زندگی روزمره را با زبانی طنز و در قالب داستانی پلیسی به تصویر می‌کشد » مهدیه مطهر، نویسنده کتاب «حرفه: خرابکار» کارشناس ارشد رشته ادبیات فارسی است که رمان «سایه اکالیپتوس‌ها» او در سومین دوره جایزه هفت اقلیم تقدیر شد. در قسمتهایی از کتاب می‌خوانیم:
«کارآگاه انگشت‌های اشاره‌ای دو دستش را برمی‌گرداند طرف خودش. می‌کندشان توی دهانش و سوت می‌زند. سه تا پشت هم، بلبلی و بلند: «هراکلیت، بیا پسر!»
کارآگاه پیچ ظبط را می‌پیچاند و صدا بالا می‌رود: «باریکلا کوهن! خوب است. تا ته رفتن همیشه خوب است. آدم باید همه چیز را تا ته‌اش برود. تا ته ته.»
*
کارگاه ریسمان سیاه را می پیچد دور دستش و به سایه اشاره می کند، راه بیفتند. از کنار ساعت همیشه خوابیده وسط از روی سنگ فرش ها می روند سمت چمن ها. سایه که جوراب شلواری مشکی چسبان پوشیده پایش را پس می کشد، بوی سرد چمن می رود توی بینی اش: «فکر نمی کنید پا گذاشتن رو قانون سبز چمن کار درستی نباشد؟ اینجا شبیه منطقه ممنوعه شکار است، من و خرگوش هیچ وقت پایمان را نمی گذاریم.»
این رمان در 212 صفحه و با قیمت 12000 تومان منتشر و روانه بازار نشر شده است.
 
بالا پایین