Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

فصل سرد لبخند

  • نویسنده موضوع sting
  • تاریخ شروع
  • Tagged users هیچ

اطلاعات موضوع

Kategori Adı دیابت
Konu Başlığı فصل سرد لبخند
نویسنده موضوع sting
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan sting

sting

معـاون ارشـد انجمـن
تاریخ ثبت‌نام
Jun 26, 2013
ارسالی‌ها
27,708
پسندها
5,661
امتیازها
113
محل سکونت
تهـــــــــــران
وب سایت
www.biya2forum.com
تخصص
کیسه بوکس
دل نوشته
اگه تو زندگی یکی از سیم های سازت پاره شد... آهنگ زندگیتو رو جوری ادامه بده هیچکس نفهمه به تو چی گذشت ، حتی اونیکه سیم رو پاره کرد!
بهترین اخلاقم
نــــدارم
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه

اعتبار :

فصل سرد لبخند

در اوج عالم توهم و رويا
در پهناي عميق عشق
وسعت رهايي بي همتا
خارج از اين گلمه هاي بي معنا
خارج از سکوتي سرد
خارج از چشمهاي اشکبارت
دل غمگينت صداي آرامت
جايي هست در عمق خيال
در آنجا نگاهي را خواهم يافت
خارج از اين وزيدن ها
زماني که دلم روياي پرواز ميخواهد
در عمق قطره اي از اشک خشکت غرق شوم
آرام باش کمي
کمي بخند
تا فراموش شود
کمي آرام تر باش
ما زخمهايمان آنقدر زياد شده که هيچ چسب زخمي قدرت تحمل ما را ندارند
چسب زخم ها هم از ما بيزار اند
اين هواي گنگ و مبهم را ميتوان گذاشت کنار
تا باز باد سردي بوزد لاي آن گيسوهاي لختت
تو چه ميخواستي
چه وابستگي اي بود؟
بودن برخي از همان ابتدا
براي ما کافي نيست
نه
نميماند در همين شرايط
در اوج دلتنگي
فرياد کشيدن محال است
شايد براي همين لبخند نميزنم گلم
خنده هايم گذراست گذرا
دلخوشي ميدانم براي تو هم نمانده
بهتر است آرام بمانيم
دلت نخواسته آيا دست نوازشي که از ته درياي تنهاييت بر آمده است
شايد هردو آراميم
گوش کن...
زمانيکه صداها قطع ميشود
در اوج شلوغي هيچ صدايي نيست عزيزم مرا ببين
چشمان خسته مرا ببين
ديگر درخشان نيست
اما غمگين که هست
شايد بتواند آرامت کند
اين چشمها
دستانم هنوز پينه دارند ولي...هنوز نابود نشده ام
هنوز مانده ام نميدانم براي چه
ور دار از روي زمين دلم را
نگذار بيش از اين له شود پس
ببين بگذار در جيبت
آنجا امن تر است
نزديکتوست
دلم ميتواند تو را حس کند...تو که آرامي با او....
او هم با تو آرام ميگيرد خوپ
او که آرام بگيرد من هم آرامم
من هم هيچ چيز نميخواهم ديگر
من هم صدايم در حنجره ام ميماند بيرون نميزند
من هم...
من هم خوب ميشوم پس از اين
پس تو هم آرام باش
تو هم بخواب
ميبوسمت
که ناراحت نباشي ديگر
حرف آخر را بزن گلم تا آخر حرفت همين باشد
آخرين نابوديمان در همان ايستگاه قطار...وسط آن محله آرام دلنواز دلگير دلواز
تا آنجا هم را دوست داريم بعد ديگر نيستيم که دوست داشتني حتي بماند
عشق پس از همه اينها به آسمان پرواز خواهد کرد گلم و محو خواهد شد و ما بدل به جاودانگي
اما ما اين بار هستيم که قبل از خاموشي شکستش ميدهيم
ديگر هيچ جلودار ما نميتواند باشد چون تو آرامي و من به آرامي تو آرامم
چون اين صداهاي آزاردهنده ديگر برنميخيزند که ما را آزار دهند
تو زنده اي کنار من
و من هيچ نخواهم پرسيد از کس ديگري جز خودت
تو هستي و من سرمستم به مستي تو
ادامه خواهيم داد
چرکنوشته: فصل سرد لبخند
 
بالا پایین