Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

رقص سلولها در سلولی دو نفره

  • نویسنده موضوع sting
  • تاریخ شروع
  • Tagged users هیچ

اطلاعات موضوع

Kategori Adı دیابت
Konu Başlığı رقص سلولها در سلولی دو نفره
نویسنده موضوع sting
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan sting

sting

معـاون ارشـد انجمـن
تاریخ ثبت‌نام
Jun 26, 2013
ارسالی‌ها
27,708
پسندها
5,661
امتیازها
113
محل سکونت
تهـــــــــــران
وب سایت
www.biya2forum.com
تخصص
کیسه بوکس
دل نوشته
اگه تو زندگی یکی از سیم های سازت پاره شد... آهنگ زندگیتو رو جوری ادامه بده هیچکس نفهمه به تو چی گذشت ، حتی اونیکه سیم رو پاره کرد!
بهترین اخلاقم
نــــدارم
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه

اعتبار :

گذشت لحظه بي تويي
به چشمان بي گناه و غمگينت کمي خيره ماندم
شروع کردم به گريستن بي صدا و بي اشک تنها چشمانم پر شده بود
صداي آرامت را.. در گوشم زمزمه کردم
چرا قبول نميکني آرامش من در آغوش توست آرام من
چرا هيچ صدايي از تو نيست پس
مگر نميداني که چقدر دوستت دارم
مگر تنهايي پر از درد من برايت پنهان است؟
چرا يکبار بخاطر من نه!!
چرا غصه هاي مرا بهانه دردهايت ميکني
درد نکش عزيزم من تحمل آن بارهايت را دارم بگذار من کولشان کنم گلم
عاشق نعره کشيدنم ولي جرات نکرده ام تابحال ميداني ميگويند بد است انگار آنها خودشان خيلي خوبند
آرام من
رقص باد را ببين اين سايه محو را
اين سيل پرهجوم را
اين....
اين ترانه خفته را
اين آغوش باز مانده خالي از تو
دستان سردم نواي تو را سر ميکنند ببين
شايد راهي جز اين نيست گلم
شايد من يک لحظه آرامشم را مديون تو ام يک لحظه بي صدايي، سکوت، درد
دردش زياد نيست نترس..فقط کمي ميلرزاندم
بگذار بخوابيم
قبل خواب ميگويم دوستت دارم و بوسه اي بر لبهاي خسته ات
قبل خواب دستم را بگير تا بخوابم راحت
اما ميترسم فردا که چشم باز کنم ديگر پيشم نباشي چکار کنم
نه گفتن فايده ندارد
من ميترسم از از دست دادن تو
ترسي چيره شده در ذره ذره وجودم ترس از نحضي اين شانس کثيفم
من همه ام تويي اما باور نميکني
ديگر همه ساکت شدتد انگار
نميخندند!!!!!!!!
حال از بازدمت دم ميگيرم تا ذره ذره وجودم سيراب شود
اين نيروها را کسي نميتواند از ما بربايد
ما عاشقانه نفس ميکشيم
کسان ديگر را نبين آنها کسي نيستند
آرام تر شديم حالا ديگر نفس هايمان حبس نيست
دلم ميخواهد فرياد بزنم در گوشم صداي بغضي بي مانند تو هم اشک بريز با من
اشکهايمان براي خودمان است
اشک تو براي من
گونه خيست را ميبوسم
عرقت را پاک ميکنم
دوستت دارم
عشق را نبايد جست
عشق را بايد حس کرد
حس را به حقيقت محض
بدل.
چرکنوشته:رقص سلولها در سلولي دو نفره
 
بالا پایین