Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

فرشته

  • نویسنده موضوع sting
  • تاریخ شروع
  • Tagged users هیچ

اطلاعات موضوع

Kategori Adı آرشیو داستان های کوتاه
Konu Başlığı فرشته
نویسنده موضوع sting
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan sting

sting

معـاون ارشـد انجمـن
تاریخ ثبت‌نام
Jun 26, 2013
ارسالی‌ها
27,708
پسندها
5,661
امتیازها
113
محل سکونت
تهـــــــــــران
وب سایت
www.biya2forum.com
تخصص
کیسه بوکس
دل نوشته
اگه تو زندگی یکی از سیم های سازت پاره شد... آهنگ زندگیتو رو جوری ادامه بده هیچکس نفهمه به تو چی گذشت ، حتی اونیکه سیم رو پاره کرد!
بهترین اخلاقم
نــــدارم
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه

اعتبار :

در مطب دكتر به شدت به صدا در آمد. دكتر گفت در را شكستي! بيا تو. در باز شد و دختر كو چولوي نه ساله كه خيلي پريشان بود به طرف دكتر دويد و گفت: آقاي دكتر! مادرم! و در حالي كه نفس نفس ميزد ادامه داد: التماس ميكنم با من بياييد.
مادرم خيلي مريض است، دكتر گفت: بايد مادرت را اينجا بياوري، من براي ويزيت خانه كسي نميروم، دخترك گفت: ولي دكتر،اگر شما نياييد اوميميرد! و اشك از چشمانش سرازير شد.
دل دكتر به رحم آمد وتصميم گرفت همراه او برود
دختر دكتر را به طرف خانه راهنمايي كرد، جايي كه مادر بيمارش در رخت خواب افتاده بود، دكتر شروع كرد به معاينه و توانست با آمپول و قرص، تب او را پايين بياورد و نجاتش دهد.
او تمام شب را بر بالين زن ماند، تا صبح كه علايم بهبودي در او ديده شد.

زن به سختي چشمانش را باز كرد و از دكتر به خاطر كاري كه كرده بود تشكر كرد، دكتر به او گفت: بايد از دخترت تشكر كني، اگر او نبود حتما ميمردي!
مادر با تعجب گفت: ولي دكتر، دختر من سه سال است كه از دنيا رفته! و به عكس بالاي تختش اشاره كرد، پاهاي دكتر از ديدن عكس روي ديوار سست شد، اين همان دختر بود! يك فرشته كوچك و زيبا.....

 
بالا پایین