Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

سرگذشت کراوات بستن در ایران

اطلاعات موضوع

Kategori Adı خیاطی
Konu Başlığı سرگذشت کراوات بستن در ایران
نویسنده موضوع masterina
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan masterina

masterina

کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Aug 3, 2016
ارسالی‌ها
16
پسندها
2
امتیازها
0

اعتبار :

امر انقلابی موقعیت خاص و ممتازی به پدیده ها می دهد و آن ها را به شدت درگیر مناسبات تازه و دگرگون خواه می کند. امر انقلابی موقعیتی می آفریند که پدیده ها «آن چنان که بودند دیگر نیستند». و اگر آدم ها، چیزها و کالاها نتوانند خود را در شرایط جدید جای دهند، در مرزبندی ایجاد شده به جمع محذوفین فرو می غلتند. در بستر جامعه انقلابی، برخی اشیا و چیزها تغییر هویت می دهند و مانند بسیاری از انسان ها به جماعت انقلابی می پیوندند (مثل دیوارهای شهر)، برخی چیزها هم پس از مدتی از منازعه انقلابی و ضدانقلابی بودن خارج می شوند (مثل ویدیو در کشور خودمان) و برخی چیزها به عنوان نمادی برای امر «غیرانقلابی» باقی می مانند.

در مرور این تجربه به نظر می رسد که کراوات موقعیتی متفاوت برای ما داشته باشد. حساسیت نسبت به کراوات در جامعه انقلابی به این دلیل نبود که کراواتی ها انقلابی نبودند، حتی برخی از شخصیت های مهم انقلابی کراواتی بودند؛ بلکه به این دلیل بود که نظم پوشش انقلابی، قاعده خود را بر انقلابیون تحمیل کرد و شکل خاص خود را پدید آورد و اشکال دیگر را به حاشیه راند.

انقلاب در ابتدا نیروهای خود را از میان همه گروه های اجتماعی عضوگیری کرد اما بعد گروه بندی خاص خود را آفرید. برهه انقلاب برهه گوناگونی ها بود اما برهه تثبیت انقلاب برهه یکدستی، همگونی و وحدت بود؛ وحدت در پوشش، ایده، ایدئولوژی، رفتار و...


کراوات به عنوان یک شی تزیینی، جنبه کارکردی متفاوتی در مقایسه با سایر لباس ها دارد و شکل های اولیه قرن هفدهمی کراوات نیز تفاوت اندکی با شکل های امروزین اش داشته اند.1 شکل امروزین آن به دهه 1920 بر می گردد که تشخصی مردانه همراه با نظافت و آراستگی به آدم ها می دهد. اگرچه ورود کراوات به ایران با این حس تشخص و آراستگی هم همراه بوده است اما کراوات در ایران آن روزها معانی و کاربردهای متفاوت دیگری هم داشته است. در ایرانی که ورود به عصر تجدد را تجربه می کرد، کراوات نماد انسانی متجدد بود که خود را با امروزی، شیک و مدرن بودن معنا می کرد.

با این همه، کراوات در عصر پهلوی مصرف عمومی برای همه مردم پیدا نکرد و رگه های بدبینی میان برخی از نیروهای چپ و مذهبی نسبت به این پوشش در همان زمان هم وجود داشت. اما پس از انقلاب اسلامی بود که کراوات معانی متضادی به خود گرفت و به عنوان یک شی، هویتی ضدانقلابی یافت و پوشیدنش به یک مسئله عقیدتی و ایدئولوژیک تبدیل شد و برمبنای آن، انسان ها به دو دسته متفاوت تقسیم شدند. در حالی که دیگر مظاهر پوشش غربی (کت و شلوار، اونیفورم های رسمی و...) چندان مورد اتهام قرار نگرفتند، کراوات این پارچه کوچک که برخی بر گردن شان می آویزند، به مثابه موجودی جان دار ظاهر شد و به رغم کوچکی اش معانی زیادی بر آن حمل شد: غرب زده، طاغوتی، تجملاتی، بی قید و مبتذل.


کراوات در این قرائت، تنها دیگر نماد آراستگی و نظافت و مردانگی نبود بلکه نماد حلول شیطان و غرب زدگی در بدن و روح آدمی تلقی شد؛ چرا که از جهانی سخن می گفت که به ما تعلق نداشت. کراوات نشانه ای از غرب زدگی بود در حالی که همه چیزهای غربی دیگر بر تن ما، به فراموشی سپرده شد. آیا کراوات قرار بود بار گناه همه نشانه های دیگری که ما را سراسر غربی کرده اند به دوش بکشد؟ آیا به راستی کراوات، فرهنگ غربی را نمایندگی می کرد؟ اگر دیدگاه کسانی که کراوات را به مثابه یک شی سیاسی می دیدند فهرست کنیم، به اتهامات متعددی برای این پوشش کوچک پی می بریم.

اول. نوعی پوشش که ما را به بیگانگان شبیه می کند و از این رو از پوشیدن آن باید اجتناب کرد: «یکی از راه های تهاجم فرهنگی و تغییر فرهنگ مسلمان به ویژه جوانان مسلمان، تشبیه آن ها به کفار است. بدین معنی که مسلمانان در لباس، کفش، کلاه، انگشتر، گردن بند و سایر پوشیدنی ها، خود را شبیه کافران سازند؛ همانند پوشیدن کراوات و پاپیون».2


دوم. نماد فراماسونری و شیطان پرستی؛ «هیچ فکر کرده اید که چرا این نوع پوشاک تزیینی در همه جای دنیا تقریبا به یک شکل است و از نظر ساختار عوض نمی شود؟ مثلا چرا پایین کراوات به جای هفتی، هشتی نمی شود و یا چرا صاف نمی گردد. شاید کراوات طرح پارچه ای ابلیسک باشد که به صورت وارونه به گردن بشر بسته اند. حالا شاید بتوان گفت فراماسون ها یا دیگر فرقه های کابالایی از این که این نماد شیطان را که در همه جای دنیا پخش کرده اند، راضی نیستند و به دنبال این هستند که به گردن هر انسان آن را آویزان کنند که اگر هم شده به صورت ظاهری افسار انسان در دست شیطان باشد. امان از این عقده تمام نشدنی ابلیس از فرزندان آدم».3

سوم. کراوات به عنوان صلیب مسیحیت و سمبول و نماد فرهنگ غربی؛ «این پدیده که تاریخچه آن به دوران شکل گیری صهیونیست ها در اروپا باز می گردد، اندک اندک در اواخر قرن نوزدهم در میان بقیه ملل جهان، توسط لابی ها و سرمایه داران یهود، ترویج شده و به عنوان قسمتی از لباس مردمان غرب، رسما مورد استفاده قرار گرفت.


پس از پیروزی انقلاب اسلامی کراوات به عنوان یکی از بدعت های غربی از پیکره پوشش مردان ایرانی به تدریج حذف گردید و به عنوان یک ضدفرهنگ به آن نگاه شد اما کلیک کنید و با شروع پروژه تهاجم فرهنگی غرب علیه ایران، این نماد ضدارزش یک بار دیگر با رنگ و لعاب تجدد وارد برخی از مشاغل شد که به نظر می رسد عدم توجه به اشاعه فرهنگ آن در جامعه آثار مخربی را در آینده نزدیک برای فضای اجتماعی و فرهنگی جامعه به وجود بیاورد».4

چهارم. مخالف روح ایرانی- اسلامی: «چندی پیش چهل و چهارمین اجلاس اقتصادی داووس در کشور سوئیس برگزار شد و رئیس جمهور و هیئت همراه برای استفاده از فرصت های به وجودآمده در عرصه بین الملل، در این اجلاس شرکت کردند. اما آن چه بیش از همه و در فضای ایستادگی ملت ایران مقابل زیاده خواهی های غرب و نظام استکبار سبب حیرت می شود، پوشش ظاهری مشاور امور بین الملل رئیس جمهور در اجلاس داووس است. محمودسریع القلم که براساس شنیده ها سه روز پیش از شروع اجلاس داووس، به سوئیس سفر کرده بود، با پوششی غربی در این اجلاس شرکت کرده است که تامل برانگیز است. حال باید از آقای روحانی پرسید که چگونه از مشورت های چنین مشاوری، استقلال ملی، به عزت ملی و روح ایرانی- اسلامی قابل استخراج است؟».5


برمبنای چنین اتهاماتی، کراوات نوعی دشمن کوچ تلقی می شود که قرار است از طریق آن ارزش های جامعه مهاجم به فرهنگ خودی یورش برد. جالب این که در متن خبری که ایسنا در سوم تیر 1394 گزارش کرد نیز آمده بود که به فروشندگان کراوات در بوتیک ها اعلام شده تا نسبت به جمع آوری این شی اقدام کنند6 و کراوات ها را نیز از گردن مانکن های خود در ویترین مغازه ها خارج سازند.7 پیش تر از این نیز در تابستان 1391 نیروی انتظامی نسبت به استفاده سازمان یافته از کراوات در بیمارستان ها هشدار داده بود.8 همچنان که وکلایی که از کراوات استفاده می کنند نیز مورد انتقاد قرار گرفته اند.9 گویی مبارزه با کراوات، این شی کوچک، قرار است نماید باشد از نقد بزرگ ترین ارزش ها و هنجارهای غربی.

بدین ترتیب مبارزه با غرب به مبارزه ای نشانه شناسانه تقلیل می یابد. اما گر قرار است نمادهای غربی از جامعه پاک شود، چرا با کلیت لباس های غربی (یعنی همه آن چیزی که ما امروزه می پوشیم) مبارزه نمی شود و چرا صرفا به یک شوی تزیینی- کراوات- اکتفا می شود؟

واقعیت این است که حذف دیگر چیزها به سادگی کراوات ممکن نبود. نمی شد کت را حذف کرد و شلوار را نگاه داشت، یا پیراهن را حذف کرد و دیگر چیزها را نگاه داشت؛ یعنی علاوه بر جنبه تزیینی بودن کراوات10 می توان به نقشی که کراوات در زنجیره پوشش دارد اشاره کرد.
 
بالا پایین