sting
معـاون ارشـد انجمـن
- تاریخ ثبتنام
- Jun 26, 2013
- ارسالیها
- 27,708
- پسندها
- 5,661
- امتیازها
- 113
- محل سکونت
- تهـــــــــــران
- وب سایت
- www.biya2forum.com
- تخصص
- کیسه بوکس
- دل نوشته
- اگه تو زندگی یکی از سیم های سازت پاره شد... آهنگ زندگیتو رو جوری ادامه بده هیچکس نفهمه به تو چی گذشت ، حتی اونیکه سیم رو پاره کرد!
- بهترین اخلاقم
- نــــدارم
اعتبار :
پسر جان!!!!!!!
..............
میهمانی عبور خواهد کرد
از آسمان هفتم این شهر.
یادت باشد اما
که چنگیز فرار کرده دیروز
از جهنم خدایانمان.
و چه عادت دارد هنوز
بریدن سر و جیب جماعت سر به هوا را.
...............
تقویم عرق فروش شهرمان
صادق ترین نشان برج ها ست.
گشنه بودی اگر.
بدان
که اجاق کور مطبخ خانه مان
رمضان را
بهانه میگیرد
در خاموشی هر روزش.
...........
منقرض میشد
لباس های کودکی دیروزم
اگر
لخت نبود قانون زاییدن
از روز نخست.
...............
نزدیک است
فصل اهدای
سبدهای کالا.
وچه هیز
چشمهای مقسم محل
عکس کارت های ملی را
اندازه میگیرد
در سنگینی ترازو.
............
دست به دامان تبرباش.
که سرو باغچه مان
لو خواهد داد
درختی را
که باز کرد برگ از سر
در سپیدی اشعار خزان.
مبادا!!
بی حکم بهار
حدی جاری سازی
باکینه ی... دستهای... تبر.
...........
کورند
تیر های برق محل.
اما همیشه باور کن
قدرت اعجاز سپیدی عصا را.
بی پرده... فرزند!
شکر نخور هرگز
در این منزل اوقافی.
...........
ریشه ها را به زور جا دادم
در گلدان باغچه ی مسجد.
ترک ها
حکایت دارد از بلوغ ریشه ها.
پس
گل را بخشکان.
و یا
بزرگتر بگیر
حجم گلدان مغز ها را.
اما
هیچوقت نگو به خاک های این باغ
حکم (ابد ) ریشه ها را در زندان.
...........
قضایم را که خواندی
رسید بگیر
از محراب (آبی).
اینجا ..در برزخ
مناره ها کلفتند و نامهربان.
......
باز خواهم گشت .
اینبار
در لباس عنکبوتیی یک مرد.
رمز حقوق کارت را حک کن
زیر حشره کش کنار طاقچه ی اتاق مادرت.
...............
من را
در توازی دنیا ی پس از مرگ
خواهی دید.
روزی اگر
راز و زمان را بخیسانی
زیر دندان های تفکر تکرار.
ببین... اینجایم...
سوار بر فیلی
که ابابیل
هرگز به انقراضش تن نخواهند داد.
.........
روحم طاقت فشار کینه ی سنگی را ندارد
که زخم از تیشه فرهادی دارد
که شیرینش به خسرو رسید اخر.
اگر برامد از دستت
به خرمایی و قرانی
باجی بده
تا ...............................شادی روح درگذشتگان این تاریخ تکراری
..............
میهمانی عبور خواهد کرد
از آسمان هفتم این شهر.
یادت باشد اما
که چنگیز فرار کرده دیروز
از جهنم خدایانمان.
و چه عادت دارد هنوز
بریدن سر و جیب جماعت سر به هوا را.
...............
تقویم عرق فروش شهرمان
صادق ترین نشان برج ها ست.
گشنه بودی اگر.
بدان
که اجاق کور مطبخ خانه مان
رمضان را
بهانه میگیرد
در خاموشی هر روزش.
...........
منقرض میشد
لباس های کودکی دیروزم
اگر
لخت نبود قانون زاییدن
از روز نخست.
...............
نزدیک است
فصل اهدای
سبدهای کالا.
وچه هیز
چشمهای مقسم محل
عکس کارت های ملی را
اندازه میگیرد
در سنگینی ترازو.
............
دست به دامان تبرباش.
که سرو باغچه مان
لو خواهد داد
درختی را
که باز کرد برگ از سر
در سپیدی اشعار خزان.
مبادا!!
بی حکم بهار
حدی جاری سازی
باکینه ی... دستهای... تبر.
...........
کورند
تیر های برق محل.
اما همیشه باور کن
قدرت اعجاز سپیدی عصا را.
بی پرده... فرزند!
شکر نخور هرگز
در این منزل اوقافی.
...........
ریشه ها را به زور جا دادم
در گلدان باغچه ی مسجد.
ترک ها
حکایت دارد از بلوغ ریشه ها.
پس
گل را بخشکان.
و یا
بزرگتر بگیر
حجم گلدان مغز ها را.
اما
هیچوقت نگو به خاک های این باغ
حکم (ابد ) ریشه ها را در زندان.
...........
قضایم را که خواندی
رسید بگیر
از محراب (آبی).
اینجا ..در برزخ
مناره ها کلفتند و نامهربان.
......
باز خواهم گشت .
اینبار
در لباس عنکبوتیی یک مرد.
رمز حقوق کارت را حک کن
زیر حشره کش کنار طاقچه ی اتاق مادرت.
...............
من را
در توازی دنیا ی پس از مرگ
خواهی دید.
روزی اگر
راز و زمان را بخیسانی
زیر دندان های تفکر تکرار.
ببین... اینجایم...
سوار بر فیلی
که ابابیل
هرگز به انقراضش تن نخواهند داد.
.........
روحم طاقت فشار کینه ی سنگی را ندارد
که زخم از تیشه فرهادی دارد
که شیرینش به خسرو رسید اخر.
اگر برامد از دستت
به خرمایی و قرانی
باجی بده
تا ...............................شادی روح درگذشتگان این تاریخ تکراری