Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

داستان درس استاد.

  • نویسنده موضوع sting
  • تاریخ شروع
  • Tagged users هیچ

اطلاعات موضوع

Kategori Adı داستان و حکایت
Konu Başlığı داستان درس استاد.
نویسنده موضوع sting
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan sting

sting

معـاون ارشـد انجمـن
تاریخ ثبت‌نام
Jun 26, 2013
ارسالی‌ها
27,708
پسندها
5,661
امتیازها
113
محل سکونت
تهـــــــــــران
وب سایت
www.biya2forum.com
تخصص
کیسه بوکس
دل نوشته
اگه تو زندگی یکی از سیم های سازت پاره شد... آهنگ زندگیتو رو جوری ادامه بده هیچکس نفهمه به تو چی گذشت ، حتی اونیکه سیم رو پاره کرد!
بهترین اخلاقم
نــــدارم
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه

اعتبار :

حکيمي شاگردان خود را براي يک گردش تفريحي به کوهستان برده بود.
بعد از پياده‌روي طولاني،
همه خسته و تشنه در کنار چشمه‌اي نشستند و تصميم گرفتند استراحت کنند.

حکيم به هر يک از آن‌ها ليواني داد و از آن‌ها خواست قبل از نوشيدن آب يک مشت نمک درون ليوان بريزند.

شاگردان هم اين کار را کردند.
ولي هيچ‌يک نتوانستند آب را بنوشند، چون خيلي شور شده بود.

سپس استاد مشتي نمک را داخل چشمه ريخت و از آن‌ها خواست از آب چشمه بنوشند وهمه از آب گواراي چشمه نوشيدند.

حکيم پرسيد:
«آيا آب چشمه هم شور بود؟»

همه گفتند: «نه، آب بسيار خوش‌طعمي بود.»

حکيم گفت:
«رنج‌هايي که در اين دنيا براي شما در نظر گرفته شده است نيز همين مشت نمک است نه کمتر و نه بيشتر.

اين بستگي به شما دارد که ليوان آب باشيد و يا چشمه که بتوانيد رنج‌ها را در خود حل کنيد.

پس سعي کنيد چشمه باشيد تا بر رنج‌ها فايق آييد.»

دريا باش که اگر يک سنگ به سويت پرتاب کردند سنگ غرق شود نه آن که تو متلاطم شوي...?

 
بالا پایین