Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

آرزوهایی که حرام شدند!

اطلاعات موضوع

Kategori Adı آرشیو داستان های کوتاه
Konu Başlığı آرزوهایی که حرام شدند!
نویسنده موضوع *مینا*
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan *مینا*

*مینا*

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Sep 12, 2013
ارسالی‌ها
3,063
پسندها
366
امتیازها
83
محل سکونت
زیر اسمون خدا
تخصص
ترانه سرا
دل نوشته
هر وقت دلت شکست خورده هاشو خودت جمع کن نزار هر نامردی منت دست زخمیشو روت بزاره
بهترین اخلاقم
بخشیدن
مدل گوشی
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
تیم باشگاهی مورد علاقه

اعتبار :

[h=2]آرزوهایی که حرام شدند![/h]

ARDALAN
جادوگری که روی درخت انجیر زندگی میکند به لستر گفت: یه آرزو کن تا برآورده کنم.
لستر هم با زرنگی آرزو کرد دو تا آرزوی دیگر هم داشته باشد بعد با هر کدام از این سه آرزو سه آرزوی دیگر آرزو کرد آرزوهایش با سه آرزوی قبلی شد نه آرزو. بعد با هر کدام از این دوازده آرزو سه آرزوی دیگر خواست که تعداد آرزوهایش رسید به 52 یا ...
به هر حال از هر آرزویش استفاده کرد برای خواستن یه آرزوی دیگر تا وقتی که تعداد آرزوهایش رسید به ...
5 میلیارد و هفت میلیون و 18 هزار و 34 آرزو بعد آرزو هایش را پهن کرد روی زمین و شروع کرد به کف زدن و رقصیدن جست و خیز کردن و آواز خواندن و آرزو کردن برای داشتن آرزوهای بیشتر بیشتر و بیشتر در حالی که دیگران میخندیدند و گریه میکردند عشق می ورزیدند و محبت میکردند لستر وسط آرزوهایش نشست آنها را روی هم ریخت تا شد مثل یک تپه طلا و نشست به شمردنشان تا ......
پیر شد و بعد یک شب او را پیدا کردند در حالی که مرده بود و آرزوهایش دور و برش تلنبار شده بودند آرزوهایش را شمردند حتی یکی از آنها هم گم نشده بود همشان نو بودند و برق میزدند.
بفرمائید چند تا بردارید به یاد لستر هم باشید که در دنیای سیب ها و بوسه ها و کفش ها همه آرزوهایش را با خواستن آرزوهای بیشتر حرام کرد
 
بالا پایین