مهنوش
مــدیـر بـازنشـسـتـه
- تاریخ ثبتنام
- Feb 1, 2014
- ارسالیها
- 107
- پسندها
- 96
- امتیازها
- 0
- محل سکونت
- پايتخت
- تخصص
- گيتاريست
- دل نوشته
- تو مال این صحبتا نیستی نیستی نه
اعتبار :
بنا به گزارش تاريخنگاران يونانى، * پيش از آمدن آريايى*ها به فلات ايران، مردمى در بخشى از دره*هاى شمالى اين سرزمين مى*زيستند که «مرد» يا «آمارد» خوانده مى*شدند. اينان مردمى سلحشور و جنگجو بودند. مؤلف کتاب ايران *باستان جايگاه اين قوم را نواحى تنکابن ذکر کرده است؛ ولى چون سفيدرود را در قديم «آمارد» مى*گفتند، به نظر مى*رسد که درهٔ رودهاى شاهرود و سفيدرود نيز جزءِ زيستگاه*هاى «آمارد»ها بوده باشند. يکى از زيستگاه*هاى آماردها، دشت قزوين و مناطق کوهستانى شمالى و جنوبى و غربى آن است که به مسکن مهاجران آريايى تبديل شده و مردم ديلم در آن مستقر گرديده*اند. از اين*رو مى**توان گفت که مردم قزوين در اصل آريايى و از خاندان ديلم بوده*اند که به واسطهٔ آميزش با آماردها، تازيان، ترکان و مغولان تغييراتى در ويژگى نژادى، زبان و فرهنگ آن*ها پديد آمده است. |
زبان مردمِ قزوينِ قديم، زبان ديلمى بوده است؛ يعنى مانند مردم رودبار و الموت کنونى گفت*وگو مى*کرده**اند. در قديم، * قلمرو زبان ديلمى در استان قزوين محدوده*اى شامل بخش*هاى شمالى (الموت، رودبار و طالقان) و بخش*هاى جنوبى استان قزوين (سراسر رامند) را در بر مى*گرفته است. امروزه هم مردم اين نواحى به زبانى نزديک به زبان پهلوى سخن مى**گويند. مردم شهر قزوين نيز تا حملهٔ* مغول به زبان پهلوى گفت**وگو مى*کرده*اند. با گذشت زمان، * به تدريج اين زبان فراموش شده و فارسى کنونى جانشين آن گرديده است. |
پس از حاکميت ترکان سلجوقى، کم*کم زبان ترکى در بخش*هايى از ايران*زمين رواج يافت و در دورهٔ فرمانروايى مغولان نيز که بيش از سه قرن دوام يافت، به روندِ رواج و گسترش اين زبان يارى رساند. |
در حال حاضر، در محدودهٔ استان قزوين مردم دهستان*هاى خرقان، ابهررود، قاقزان، تارم، افشاريه، زهرا و بعضى از روستاهاى بشاريات، اقبال و پشگلدره، و در خود شهر قزوين نيز بخش*هاى شمالى و شمال غربى شهر؛ يعنى محله*هاى درب*کوشک، شيخ*آباد، گوسفند*ميدان، قملاق و ديمج که در سده*هاى پيشين جايگاه و نيز توقفگاه اميران، درباريان، خادمان و مأموران دربار صفوى بوده است، بيشتر به زبان ترکى سخن مى*گويند؛ در صورتى که مردم محله*هاى شرقى، * جنوبى و مرکزي؛ يعنى محله*هاى پنبه*ريسه، راه *چمان، راه **رى، خندقبار، مغلاوک، آخوند، سکه شريحان و خيابان، که کم*تر با مأموران و درباريان تماس داشته*اند، به زبان فارسى سخن مى*گويند. |
در حال حاضر، به جز مردم بومى، قوم*هايى هم*چون کرد، لر، ترک و طايفه*هايى چون مراغه*اى*ها (کله*بزى*ها) در اين استان زندگى مى*کنند. شاهسون*هاى اينانلو، شاهسون*هاى بغدادى، طايفه*هاى انصارى، رشوند، کاکاوند، غياثوند و چگنى از جملهٔ* اين طايفه*ها هستند که در طى صدها سال با يک*ديگر همزيستى مسالمت*آميز داشته*اند و از آداب و رسوم و سنت**هاى قومى هم*ديگر تأثير پذيرفته*اند. |
استان قزوين زادگاه انديشمندان و سياستمداران برجسته*اى بوده است که در صحنهٔ سياست، هنر و ادب سرزمين ايران درخشيده*اند. سرشنا*س*ترين چهرهٔ سياسى اين خطه ميرزاحسين*خان مشيرالدوله (سپهسالار) است که در عهد ناصرى وزير و صدراعظم بوده است. ساختمان مجلس شوراى ملى در ميدان بهارستان و مسجد سپهسالار تهران از بناهايى است که اين رجل سياسى بنا نهاده است. از اديبان و شاعران نامدار قزوين نيز مى*توان از عبيد زاکانى شاعر و نويسنده و اديب نکته*سنج و طنزپرداز قرن ششم و هفتم هجرى قمري؛ شيخ احمد غزالي؛ خواجه امام ابوالقاسم رافعي؛ امام زکرياى قزويني؛ حمداللّه مستوفى مورخ و نويسندهٔ نامدار، و از معاصران عارف قزوينى، علامه على*اکبر دهخدا، علامه محمد قزوينى و سيد اشرف*الدين قزوينى (نسيم شمال) را نام برد که هر يک منشاءِ خدمات درخشانى در عرصهٔ هنر و ادب ايران شده*اند. |
در زير، به برخى از عادت*ها و سنت*هاى مردم قزوين، به اجمال، * اشاره مى*کنيم. اين سنت*ها به طور مشخص، مراسم مربوط به عيدها و جشن و سرورهاى ملى و مذهبى و سوگ و عزاهاى خصوصى و مذهبى را در بر مى*گيرند: |