Welcome!
By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.
SignUp Now!
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser.
-
یک لحظه نقاب از رخ زیبات براندند
صد دلشده را زان رخ تو کار برآمد
یک زمزمه از عشق تو با چنگ بگفتم
صد نالهٔ زار از دل هر تار برآمد
#عطار
-
تا تو پیدا آمدی پنهان شدم
زانکه با معشوق پنهان خوشتر است
درد بر من ریز و درمانم مکن
زانکه درد تو ز درمان خوشتر است
#عطار
-
ای غذای جان مَستم نام تو
چشم عقلم روشن از انعام تو
عقل من ديوانه جانم مست شد
تا چشيدم جرعهای از جام تو...
#عطار
-
دلبرم ، رخ گشاده می آید
تاب در زلف داده ، می آید
ای عجب ! چشم اوست مست و خراب
وز لبش ، بوی باده می آید ...
#عطار
-
تا تو پیدا آمدی پنهان شدم
زانکه با معشوق پنهان خوشتر است
درد بر من ریز و درمانم مکن
زانکه درد تو ز درمان خوشتر است
#عطار
-
تا تو پیدا آمدی پنهان شدم
زانکه با معشوق پنهان خوشتر است
درد بر من ریز و درمانم مکن
زانکه درد تو ز درمان خوشتر است
#عطار
-
در جام جهان نمای ما ریز
آن باده که کیمیای جان است
ای مطرب ساده ساز بنواز
کامشب شب بزم عاشقان است
#عطار
-
وقت است که ساقی سرِ می بگشاید
مطرب ره چنگ و دم نی بگشاید
تاروی چو خورشیدِ تو نَبْوَد به صبوح
کارم به کلیدِ صبح کی بگشاید
#عطار