تو را ز جرگــــهی انبوه خاطرات قدیمی
برون کشیدهام و دل نهادهام به صفایت
تو سخت و دیر به دست آمدی مرا و عجب نیست
نمیکنــــم اگـــر ای دوست، سهل و زود ، رهایت
#حسین_منزوی
دیگر به بخشی از تو قانع نیستم
آری
با هرچه داری دوست میدارم مرا باشی
یک فصل از یک قصه؟ نه این را نمیخواهم
میخواهم از این پس تمام ماجرا باشی...
#حسین_منزوی
هزار عاشق دیوانه در من است که هرگز
به هیچ بند و فسونی نمیکنند رهایت
دل است جای تو تنها و جز خیال تو کس نیست
اگر هر آینه ، غیر از تویی نشست به جایت
#حسین_منزوی