سالها پیش ، شبی زنده یاد همایون خرم میهمان هوشنگ ابتهاج بود . آن شب « سایه » به « خرم » میگوید : خیلی دلم می خواهد روی یک آهنگی از شما شعری بسرایم . خرم میگوید : همان شب ، ساعتی بعد به بالکن رفتم . از هوای خوب و نسیم و باغچه و شب اواخر تابستان به وجد آمدم . باران نُت بر ذهنم هجوم آورد . همان شب نتها را نوشتم و روزهای بعد آهنگی ساختم . آهنگ را برای سایه اجرا کردم و سایه رفت که شعرش را بسراید . و او شعری سرود بسیار زیبا و دلنشین :
شبی که آواز نی تو شنیدم
چو آهوی تشنه پی تو دویدم
دوان دوان تا لب چشمه رسیدم
نشانه ای از نی و نغمه ندیدم
تو ای پری کجایی ؟ که رخ نمی نمایی
از آن بهشت پنهان ، دری نمی نمایی
و در نهایت این تصنیف زیبا در سال 1352 با صدای دلنشین حسین قوامی اجرا شد
بعدها این تصنیف با صدای خوانندگان دیگری باز خوانی شد .
هنرمندانی همچون الهه ، هوشمند عقیلی و علی رستمیان .
.
.
روزگار همین است .
یک روز شعری را « سایه » می سراید و روزی دیگر « سایه های بیداری » آن را برای تو نقل میکند
به این امید که نرگس عزیز از سایه های بیداری راضی و خشنود باشد .
شبی که آواز نی تو شنیدم
چو آهوی تشنه پی تو دویدم
دوان دوان تا لب چشمه رسیدم
نشانه ای از نی و نغمه ندیدم
تو ای پری کجایی ؟ که رخ نمی نمایی
از آن بهشت پنهان ، دری نمی نمایی
و در نهایت این تصنیف زیبا در سال 1352 با صدای دلنشین حسین قوامی اجرا شد
بعدها این تصنیف با صدای خوانندگان دیگری باز خوانی شد .
هنرمندانی همچون الهه ، هوشمند عقیلی و علی رستمیان .
.
.
روزگار همین است .
یک روز شعری را « سایه » می سراید و روزی دیگر « سایه های بیداری » آن را برای تو نقل میکند
به این امید که نرگس عزیز از سایه های بیداری راضی و خشنود باشد .