Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

نتایح جستجو

  1. سایه های بیداری

    قسمت اول : در سالهایی نه چندان دور ، یک بار ، عناد و لج بازی را ، به اشتباه با غرور یکی...

    قسمت اول : در سالهایی نه چندان دور ، یک بار ، عناد و لج بازی را ، به اشتباه با غرور یکی پنداشتم . خسرانی حاصل شد جبران ناپذیر . هر گاه داستان بیگ بنگ را آغاز هستی انگار کنیم ، سه موضوع هنوز قابل فهم نیست : زمان و مکان ( فضا زمان ) و ماده . با دو موضوع ماده و مکان ، کاری ندارم . سخنم بر...
  2. سایه های بیداری

    قسمت دوم : می پرسد : تو میگویی خداوند قادر مطلق است درسته ؟ دیندار : بله بیگ بنگی : آیا خداوند...

    قسمت دوم : می پرسد : تو میگویی خداوند قادر مطلق است درسته ؟ دیندار : بله بیگ بنگی : آیا خداوند قادر به خلق هر چیزی است ؟ دیندار : بله بیگ بنگی : آیا خداوند میتواند سنگی بسیار بزرگ را خلق کند که خودش نتواند آن را جابجا کند ؟ دیندار : مبهوت ! . . هر پاسخ بله یا نه ، به این سوال ، نفی قادر مطلق...
  3. سایه های بیداری

    چنانت دوست میدارم که گر روزی فراق افتد تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم تو را در...

    چنانت دوست میدارم که گر روزی فراق افتد تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم تو را در بوستان باید که پیش سرو بنشینی وگرنه باغبان گوید که دیگر سرو ننشانم :heart:
  4. سایه های بیداری

    سلام و عرض ادب از مدیران ، بیشتر از آنچه دیشب به آن منتج شد انتظار بیشتری نداشتم و ندارم . چون...

    سلام و عرض ادب از مدیران ، بیشتر از آنچه دیشب به آن منتج شد انتظار بیشتری نداشتم و ندارم . چون اولین سعیشان در شرایط ناهمگون ، باز پس گیری اهدایی به درد نخورشان هست . یعنی رنگ مدیریتی و دسترسی . خوشبختانه اگر هنوز پاک نشده باشد و اگر خوب یادم مانده باشد در همین پروفایل و در اولین روز ورودم...
  5. سایه های بیداری

    سلام هستی جان . دوست آرام و همیشه مودب من سالهاست که با هم دوست هستیم و رابطۀ عمیق و صمیمانۀ...

    سلام هستی جان . دوست آرام و همیشه مودب من سالهاست که با هم دوست هستیم و رابطۀ عمیق و صمیمانۀ دوستی ما هرگز منقطع نگشته و کم و بیش تقریبا همیشه پیوسته بوده . بعد از این نیز خواهد بود . در طول سالهای سیر در دنیای مجازی ، دوستهای انگشت شماری داشتم که تو یکی از بهترین ها بودی . اخلاق مرا خوب می...
  6. سایه های بیداری

    نبات عزیز محمد مسعود روزنامه نگار زمان شاه مینویسد : در کشور ما پر خونی مرض بسیار بدی هست...

    نبات عزیز محمد مسعود روزنامه نگار زمان شاه مینویسد : در کشور ما پر خونی مرض بسیار بدی هست یادم هست که یکی از صدراعظم های ما ، پر خون بود بردنش حمام فین کاشان خونش را کم کردند و ادامه میدهد : اصلا گاهی وقتها ، خود به دست خویش قمه میگیریم و بر سر خویش میزنیم تا خونمان کم شود ... عزیز دل...
  7. سایه های بیداری

    حرف حساب !

    چند سال پیش ، وزارت کشور و در ذیل آن شهرداری تهران ، از چند کارشناس شهر شناسی و جامعه شناسی ژاپن دعوت کردند که بیایند و معضل ترافیک تهران را بررسی و راه حلی برای آن ارائه دهند . کارشناسان آمدند و هر کدام در حوضۀ بخصوصی شروع به تحقیق کردند . پس از ماه ها تحقیق و بررسی ، هیئت مذکور در یک جمله ،...
  8. سایه های بیداری

    نه بابا ! باش :D

    نه بابا ! باش :D
  9. سایه های بیداری

    اگه تا الانم مطمئن نبودم ، الان دیگه کاملا مطمئن شدم :D:D

    اگه تا الانم مطمئن نبودم ، الان دیگه کاملا مطمئن شدم :D:D
  10. سایه های بیداری

    خوبم عزیزم ممنون . خب آره من یه مدتی ماموریت کاری بودم . ولی همش یه ماه هم نشد . بعدش دیگه بودم...

    خوبم عزیزم ممنون . خب آره من یه مدتی ماموریت کاری بودم . ولی همش یه ماه هم نشد . بعدش دیگه بودم تا الان که در خدمت شما هستم . :rose: :D
  11. سایه های بیداری

    سلام خوبی هستی ؟ چه خبر ؟ چند وقتی نبودی . مسافرت بودی ؟

    سلام خوبی هستی ؟ چه خبر ؟ چند وقتی نبودی . مسافرت بودی ؟
  12. سایه های بیداری

    جایی که نفر قبلی گفته رو رفتی؟

    نه . آبشار های کمتر از ارتفاع 30 متر حال نمیده :laughting: :laughting: روستای علویجه اصفهان ؟ :D
  13. سایه های بیداری

    جایی که نفر قبلی گفته رو رفتی؟

    به قول دوستی : از نماد آزادی توی این کشور فقط ملاغه و کفگیر آزادی ساخت کره باقی مانده . نه نرفتم . آبشار « چملی » در 60 کیلومتری تبریز رفتی ؟
  14. سایه های بیداری

    جایی که نفر قبلی گفته رو رفتی؟

    علیصدر و یکی دیگه آره شکمو تراس یه بد اخلاق رفتی ؟ :D
  15. سایه های بیداری

    جایی که نفر قبلی گفته رو رفتی؟

    آره خب . بد جوری هم رفتم :rose: :D شما چی ؟ توی دل کسی رفتی ؟
  16. سایه های بیداری

    احساستو با یک بیت شعر نشون بده

    باشه چشم :love_struck: خیلی زشته اَه اَه اَه :crying::crying: اینقدر بلا نباش بچه :batting_eyelashes::batting_eyelashes:
  17. سایه های بیداری

    کاش من هم یه کوچولوی تپل خوشگل بودم . :batting_eyelashes: ( امام سایه ها ) :D

    کاش من هم یه کوچولوی تپل خوشگل بودم . :batting_eyelashes: ( امام سایه ها ) :D
  18. سایه های بیداری

    [IMG] :rose: :heart::rose:

    :rose: :heart::rose:
  19. سایه های بیداری

    حرف های بی تعارف!!!

    احمقها ! از دانایی و فهم و شعور ، به کارت لیسانس و فوق لیسانس توی کیف و جیبشان می بالند و دانایان ، به محصول فهم و اندیشه و درک خویش ، حاصل از آن کارت . تویی که ده سال در دانشگاه ، خودت را علاف یک کارت کردی و « جُوی » فهم و شعور عایدت نشد گندم کاری ات بسی عبث است . چون به غیر از خریت چیزی درو...
  20. سایه های بیداری

    احساستو با یک بیت شعر نشون بده

    @نبات بیا ببین از سایت ویسگون چی پیدا کردم : https://s17.picofile.com/file/8426936826/1053500x686_1439088899214186.jpg این شعر هم زیرش بود . منظورم زیر تصویر بود نه زیر خود یارو : :laughting::laughting: من به بند تو اسیرم ، تو ز من بیخبری ؟ آفرین ! معرفت این است که ز من میگذری باقی شعر را...
  21. سایه های بیداری

    پیشنهادات و انتقادات

    ممنونم از پاسخی که مرقوم فرمودید . ولی خداییش نگاه کنید ببینید من گفتم با گوشی یا کامپیوتر ؟ انجمن با گوشی هیچ مشکلی برای باز شدن ندارد . چون خودم هم با گوشی امتحان کردم . فقط با رایانه مشکل ورود دارم . البته اونم فقط در بدو ورود حدود 10 دقیقه . بعدش عادی شده و به روال سابق بر میگردد . فقط...
  22. سایه های بیداری

    عرق نعناع

    عرق نعناع فصل اول – قسمت هشتم همانطور که گفته بود ، فردای آن روز رفتارش به کلی عوض شد . راستش از همان بعد از ظهر ، تغییر رفتار داد . چون عصری موقع رفتن ، بدون خداحافظی رفت . امروز صبح نیز وقتی وارد سالن شد ، سرش را انداخت پایین و بدون دادن سلام به طرف رخت کن مخصوص خودشان رفت . به هنگام چایی...
  23. سایه های بیداری

    سلام انوش جان :rose: کجایی پس ؟ خیلی سست و بی حال شدی انوش آخه یه حرکتی ، فعالیتی ... مومن...

    سلام انوش جان :rose: کجایی پس ؟ خیلی سست و بی حال شدی انوش آخه یه حرکتی ، فعالیتی ... مومن خدا ، اینجا که اونجا نیست . :D برو هر چقدر دلت میخواهد نقل قول بگیر ، بلوا کن ، شلوغ کن نگران نباش ، هر وقت کفرم را در آوردی ، یواشکی خودم بهت یادآوری میکنم که ترمز را بکشی :D :D :D
  24. سایه های بیداری

    پیشنهادات و انتقادات

    سلام آقای مسئول ( به قول « زنگ انشای » یوتیوب ) دو مورد برایم پیش آمده . اولی لطفا اصلاح دومی پیشنهاد اولی : چند روزی هست که در بدو ورود به انجمن ، یک ربعی ادا و اطوار در می آورد و قفل میکند . به طوری که حتی پنجره های باز شدۀ روی رایانه ام را نیز تحت تاثیر میگذارد و هیچکدام عمل نمیکند . اول...
  25. سایه های بیداری

    عرق نعناع

    عرق نعناع فصل اول - قسمت هفتم همیشه رکورد زود رسیدن ، مال خودم هست . لیوانی پر از آب کردم و شاخه های گل یاس را درون آن گذاشتم . گوشۀ سالن ، میز کوچکی برای خودم دارم که به هنگام کشیدن طرح یا نقشۀ کارهای مورد سفارش و یا نوشتن بعضی یادداشتهای مربوط به کارگاه ، از آن استفاده میکنم . لیوان را روی...
  26. سایه های بیداری

    پروانه ها ، گرد گل میگردند اینکه پروانه ها زیبا هستند یا گلها ؟ راستش فرقی نمیکند چون هر دو...

    پروانه ها ، گرد گل میگردند اینکه پروانه ها زیبا هستند یا گلها ؟ راستش فرقی نمیکند چون هر دو زیبایند با این تفاوت که گلها ، رایحۀ دلنشینی نیز دارند که پروانه ها را جذب خود میکنند . :rose::rose::heart::rose::rose:
  27. سایه های بیداری

    اساس کشاورزی در سه مرحله خلاصه میشود : کاشت ، داشت ، برداشت اساس آدمی نیز بر سه اصل استوار است...

    اساس کشاورزی در سه مرحله خلاصه میشود : کاشت ، داشت ، برداشت اساس آدمی نیز بر سه اصل استوار است : گفتار ، رفتار و کردار ، پندار اگر یک کشاورز ، قبل از مرحلۀ داشت به سراغ برداشت برود ، چیزی عایدش نمی شود . آدمی نیز اگر قبل از پندار به سراغ گفتار برود ، نتیجه اش همان پیام قبلی من می شود ...
  28. سایه های بیداری

    حرف حساب !

    از نتیجۀ حاصله ، بسیار خوشحالم این ، نتیجۀ زحمات همۀ بر و بچه های نازنین « بیا تو فروم » هست . محمد نازنین هم که جای خود دارد . ( هر چند ازش دلخورم ) حتم دارم بهتر از این نیز خواهد شد : کاربران آنلاین...
  29. سایه های بیداری

    گاهگاهی ! می آمدم و چند خطی در دفتر خاطراتت خط خطی میکردم . خط تبسمی بر لبت می نشاندم و خط غمی...

    گاهگاهی ! می آمدم و چند خطی در دفتر خاطراتت خط خطی میکردم . خط تبسمی بر لبت می نشاندم و خط غمی از جبینت می زدودم . یک روز قطار مهر بر روی خط من هویدا شد . و بر روی خط تو قطار با سرعت به ایستگاه من و تو نزدیک میشد نرسیده به ایستگاه از سرعت خود کاست هر دو می نگریستیم در ایستگاه دو خط بود...
  30. سایه های بیداری

    روزی فکر میکردم دلگرمی من خلاصه شده به خواندن یک کتاب یا یک مطلب ارزنده . بعدها فهمیدم که...

    روزی فکر میکردم دلگرمی من خلاصه شده به خواندن یک کتاب یا یک مطلب ارزنده . بعدها فهمیدم که دلگرمی من ، فهم من از آن کتاب و یا آن مطلب است امروز میدانم که دلگرمی من وجود نازنین توست :rose: :heart::rose:
  31. سایه های بیداری

    حرف حساب !

    وقتی در آینه می نگریم ، فقط خودمان را می بینیم . منطقی هست . اما کافی نیست . چه بخواهیم چه نخواهیم ، آینه ! تصاویر دیگری را نیز نمایش میدهد همانند صورتگر چیره دستی که لزوماً بر نُک کلک خویش بسنده نمیکند بلکه با خیال خویش ، بوم بی جان را ، جان می بخشد . تا زمانی که در آیینه ها فقط خودمان را...
  32. سایه های بیداری

    وااااااااااااااای چقدر قشنگ !!! ولی تراس من خیلی درب و داغونه نبات هیچ شباهتی به این ندارد...

    وااااااااااااااای چقدر قشنگ !!! ولی تراس من خیلی درب و داغونه نبات هیچ شباهتی به این ندارد هیییییییییییییییییییییی روزگاررررررررررررررررر !!! آخه چرا ؟ ممنونم زشتو :rose::heart::rose:
  33. سایه های بیداری

    ظهرها بخوابید تا باهوش تر شوید

    من بعد از 5 اومدم . دعوام نکنیا باششششششششششه ؟ :D :rose:
  34. سایه های بیداری

    مدل لباس مجلسی

    فعلا یکی از اینها را انتخاب کنید لطفا لباس خونگی هم به چشم به نظرم سومی از بالا ، به شما بیاد . البته اگر زیر 22 سال باشید . :rose: اگر 44 باشید برو روی پنجمی یا آخری سلیقه ام چطوره ؟ :D
  35. سایه های بیداری

    مدل هاي مانتو ايراني ۹۵

    هر کدامش را پسندیدید ، اعلام بفرمائید برایتان مهیا کنم . :D:rose: هر چند که من هیچکدام را نپسندیدم :D
  36. سایه های بیداری

    یعنی این سرتق را باید یه لقمه اش کرد . چه عشوه و غمزه ای هم میاد پدر سوخته . :heart:

    یعنی این سرتق را باید یه لقمه اش کرد . چه عشوه و غمزه ای هم میاد پدر سوخته . :heart:
  37. سایه های بیداری

    داری یا نداری؟

    دارم . نرگس :laughting::laughting: درد با درمان ؟
  38. سایه های بیداری

    داری یا نداری؟

    داشتم . ولی بهش جواب رد دادم . گفتم قصد ادامۀ تحصیل دارم :roflym::roflym: . . همسر الدنگ ؟ :laughting:
  39. سایه های بیداری

    گالری عکس هنرمندان

    سلام انوش جان . مطلبی که در ذیل این عکس مینویسم ، هیچ ربطی به عقیده و نظر شما ندارد . لذا به هیچ وجه دلم نمیخواهد که اینطور برداشت کنی که یه وقت توی ذوقت زده باشم . فقط نظر شخصی خودم هست . همین . مادربزرگ من از این پیراهن های بلند زنانۀ آذربایجانی می پوشید . نمیدانم دیدید تا حالا یا نه ؟...
  40. سایه های بیداری

    سلام ممنونم محمد جان :rose:

    سلام ممنونم محمد جان :rose:
  41. سایه های بیداری

    آرش

    آرش قسمت دوم – محمد محمد عموی بزرگ آرش و برادر بزرگتر حمید بود . تا آنجا که یادم هست سه یا چهار سال از من و حمید بزرگتر بود . من و حمید تقریبا هم سن هستیم . با چند ماه فاصله . رابطۀ من و محمد مثل عاشق و معشوق بود . هرگز توی فامیل کسی را به اندازۀ او دوست نداشتم . با اینکه با حمید هم سن بودم ،...
  42. سایه های بیداری

    نمیخای دست از این بلا بازی ورداری نه ؟ باشه ! به یاد بیاور بعد از ظهر تابستانی که در تراس ،...

    نمیخای دست از این بلا بازی ورداری نه ؟ باشه ! به یاد بیاور بعد از ظهر تابستانی که در تراس ، سفرۀ نان و پنیر و هندوانه ای گسترانیده خواهیم کرد و سایه هایی خوفناک تو را احاطه خواهد نمود . آنگاه جان لطیف و نحیف شما را یک بَلّه ( لقمه ) کرده و خواهد خورد و تو فریاد خواهی زد : کسی نیست مرا یاری کند...
  43. سایه های بیداری

    داری یا نداری؟

    اونایی که دندان مصنوعی دارند ، شبها یه کاسۀ آب بالای سرشان میگذارند و دندانهایشان را در می آورند و توی کاسه میگذارند . یه بنده خدایی که اینو دیده بود و از قضا یک چشم مصنوعی داشت ، شبها یه کاسه آب بالای سرش میگذاشت و چشمش را در می اورد و توی کاسه میگذاشت . یه شب تشنه اش میشود و خواب آلو دست...
  44. سایه های بیداری

    خوش به حالتان . ما اصلا حال نداریم . از در که وارد میشویم درست وسط پذیرایی هستیم . :D

    خوش به حالتان . ما اصلا حال نداریم . از در که وارد میشویم درست وسط پذیرایی هستیم . :D
  45. سایه های بیداری

    سلام نرگس جان خوبم . ممنون :rose: شما چطور ؟ دماغت چاقه ؟ :D روبه راهی یا پشت به راه ؟ :D

    سلام نرگس جان خوبم . ممنون :rose: شما چطور ؟ دماغت چاقه ؟ :D روبه راهی یا پشت به راه ؟ :D
  46. سایه های بیداری

    سالها پیش ، شبی زنده یاد همایون خرم میهمان هوشنگ ابتهاج بود . آن شب « سایه » به « خرم » میگوید ...

    سالها پیش ، شبی زنده یاد همایون خرم میهمان هوشنگ ابتهاج بود . آن شب « سایه » به « خرم » میگوید : خیلی دلم می خواهد روی یک آهنگی از شما شعری بسرایم . خرم میگوید : همان شب ، ساعتی بعد به بالکن رفتم . از هوای خوب و نسیم و باغچه و شب اواخر تابستان به وجد آمدم . باران نُت بر ذهنم هجوم آورد . همان شب...
  47. سایه های بیداری

    سلام قند عسل :batting_eyelashes: ممنونم نازنین :heart:

    سلام قند عسل :batting_eyelashes: ممنونم نازنین :heart:
  48. سایه های بیداری

    سپاسگزارم آقا مصطفی . ارادتمندم . :rose:

    سپاسگزارم آقا مصطفی . ارادتمندم . :rose:
  49. سایه های بیداری

    حرف حساب !

    طبق معمول دنبال یک حرف حساب میگشتم تا به گنجینۀ چرت و پرتهایم در این تاپیک بیفزایم . ناگهان چشمم افتاد به آمار ارسالی هایم . همین دیگه . حرف حسابتر از این نیافتم ...
  50. سایه های بیداری

    عرق نعناع

    عرق نعناع فصل اول - قسمت ششم در ساعات آخر کار اداری ، کار من هم به اتمام رسید . البته به لطف یک اصفهانی خوب و با مرام . خدا نکند که کسی کارش در بعضی از این اداره ها گره بخورد . که نه با دست باز شدنیست و نه با دندان . کارمندان بعضی از این ارگانها و اداره ها ، وقتی پشت میزشان قرار میگیرند ،...
  51. سایه های بیداری

    آرش

    اگر حال و حوصلۀ خواندن مطالب بلند را نداری و می خواهی سه خط در میان بخوانی ، برو پی کارت . هیچ نیازی به خواندن تو ندارم . برای تو ننوشته ام . برای کسی یا کسانی نوشته ام که درک صحیحی از زندگی دارند و زندگانی را بر زنده مانی ترجیح میدهند . صفحه را ببند و برو . همین الان . آرش – قسمت اول داشتم...
  52. سایه های بیداری

    حرف حساب !

    در هر دورۀ زمانی ، یه سری هنرپیشه و هنرمند و آواز خوان و نوازنده و شاعر و نویسنده و .... وجود دارند که با توجه به موقعیت زمانی ، همرنگ مردم و جامعه و یا حکومت وقت هستند . منظورم از همرنگی با مردم و جامعه این نیست که اگر یک جامعه خل و چل هستند اینها نیز به همین روال هستند . همرنگی با حکومت ، چرا...
  53. سایه های بیداری

    داری یا نداری؟

    با دختر همسایه آره والّا :D مداد تراش کُند که به جای تراشیدن مدادت ، آن را میجود ؟ :laughting:
  54. سایه های بیداری

    :: نمایش احساس با عکس ::

    یکی لنگۀ این بخرم برات ؟ آره ؟ :heart:
  55. سایه های بیداری

    احساستو با یک بیت شعر نشون بده

    یکی از « سیمین » ها ( همیشه قاطی میکنم کدام سیمین زن جلال آل احمد بود ) در خاطراتش می نویسد : با نیما همسایه بودیم . گویا با زنش دعواش شده بود . خُلقش تنگ بود و بی حوصله . موضوع را جویا شدم . گفت با عیال دعوامون شده . بهش گفتم : عیبی ندارد . همۀ زن و شوهر ها دعوا میکنند . حالا برای اینکه از دلش...
  56. سایه های بیداری

    ماجرای کت و شلوارهای آنگلا مرکل چیست؟

    پس لباس احرام تغییر کرده بود و ما بی خبر . :D بعد اونوقت از این نما بنده های ( نماینده که نداریم همشون نما بنده هستند ) کله پوک یکی نپرسید که با شلوار و کاپشن چطوری طواف کردی ؟ :laughting: :laughting:
  57. سایه های بیداری

    احساستو با یک بیت شعر نشون بده

    اولندش بمیری خب ؟ بگو چشم . :D دویمندش اینقدر بلا نباش . بگو خب . :heart: سیومندش جایزۀ واقعی چی می خواهی ؟ برای یه صبح جمعه ، کله پاچه خوبه ؟ :laughting: اگر مورد پسنده بگو چشم . محققان نمیخواهد که . من میگویم : تو عسلی عسل :heart:
  58. سایه های بیداری

    :: نمایش احساس با عکس ::

    خب پس خوش آمدید . :rose: اما به شرطی که این کلمۀ استاد را به دمب من نبندی . :D منم خوشحالم . آخه اگر پیدام نمیکردی همچنان گم و گور بودم . :laughting:
  59. سایه های بیداری

    :: نمایش احساس با عکس ::

    انوش ! هر چی فکر کردم شاخص احساس شما در این تصویر چیست ، راستش عقلم به جایی قد نداد . اما دو برداشت متفکرانه از احساس شما در این تصویر دارم که عرض میکنم : برداشت اول : در بدو ورودتان به « انجمن بیا تو فروم » ادای احترام کردید . ( قابل تقدیر است ) :rose::rose::rose: برداشت دوم : به خاطر کرونا...
  60. سایه های بیداری

    وارد کننده مستقیم عطر و آویز ماشین

    سلام بر « عطر 22 » نمیدانم تا به حال به اعلامیه های فوت توجه کردید یا نه ؟ اگر نکردید ، بکنید . :D اعلامیه های فوت اشخاص در تهران ، خیلی تیتروار نوشته میشود . مثلا : مرحوم مشالله خان چشم طلا خانواده های : پنجه سربی و چشم طلا زیرش هم تاریخ و زمان و مکان ختم نوشته می شود . همین . خیلی...
  61. سایه های بیداری

    ماجرای کت و شلوارهای آنگلا مرکل چیست؟

    شما که اینهمه زحمت کشیدید یه تحقیق هم در مورد کاپشن احمدی نژاد بکنید . قربونت . فدات . :D :D
  62. سایه های بیداری

    احساستو با یک بیت شعر نشون بده

    الان سادیسمم شکوفا شده کسی یه بیت در این مورد بلده به من یاد بده ؟ جایزه داره ها . چند روز نیشش نمیزنم . :laughting::laughting:
  63. سایه های بیداری

    داری یا نداری؟

    داشتم فکر میکردم این سوال ربطی هم با تاپیک داره یا نه ؟ همین . :D
  64. سایه های بیداری

    ♪♥♫ الان داری چه آهنگی گوش میدی ؟

    سنگ خارا زنده یاد بانو مرضیه
  65. سایه های بیداری

    سلام . ممنون نرگس جان :rose:

    سلام . ممنون نرگس جان :rose:
  66. سایه های بیداری

    سلام انوش خان خوش آمدی . :rose: چه خبر ؟ چه خبر از تاپ فروم بی محتوا ؟ راستی یوزرها و اخراجی...

    سلام انوش خان خوش آمدی . :rose: چه خبر ؟ چه خبر از تاپ فروم بی محتوا ؟ راستی یوزرها و اخراجی هایت به صد تا رسید ؟ فکر میکردم فقط من سمجم . شما از منم سمجتری . آماده ای برای کل کل ؟ :D
  67. سایه های بیداری

    به کدام مذهب است این ؟ به کدام ملت است این ؟ که کشند عاشقی را ، که تو عاشقم چرایی ؟ :heart: :rose:

    به کدام مذهب است این ؟ به کدام ملت است این ؟ که کشند عاشقی را ، که تو عاشقم چرایی ؟ :heart: :rose:
  68. سایه های بیداری

    مژه ها و چشم یارم ، به نظر چنان نماید که میان سنبلستان ، چرد آهوی ختایی درِ گلسِتان چشمم ، ز...

    مژه ها و چشم یارم ، به نظر چنان نماید که میان سنبلستان ، چرد آهوی ختایی درِ گلسِتان چشمم ، ز چه رو همیشه باز است به امید آنکه شاید ، تو به چشم من در آیی در سایت گنجور زیل این غزل ، طبق معمول همۀ اشعار موجود ، حاشیه های نوشته اند . انتظار داشتم در مورد بیت اول ( مژه ها و چشم یارم ) معنا و...
  69. سایه های بیداری

    دختر همسایـــــــــــــــــــــــه

    سکه های من ؛ سکته های او قسمت اول آفتاب اُریب غروب پاییزی از پشت شیشۀ ماشین ، چشمهای مرد را می آزُرد . به سختی می توانست مقابل خود را ببیند . جاده باریک بود و هر بار که تریلی یا کامیونی با سرعت از بغلش رد میشد ، شورلت هشت سیلندر قدیمی با هوای متراکم حاصل از عبور کامیون ، تا مسافتی طولانی رقص...
  70. سایه های بیداری

    عرق نعناع

    عرق نعناع فصل اول - قسمت پنجم تمام بعد از ظهر ، بدون هیچ توجهی به ایشان ، به کارم مشغول بودم . اما همچنان ، سنگینی نگاهش را احساس میکردم . یکی دو بار هم که اتفاقی ، نگاهمان تلاقی داشت ، متوجه شدم که احساسم بی مورد نبوده . چون در حین انجام کار ، مرا نیز زیر نظر داشت . نمیدانم ! شاید هم تداخل...
  71. سایه های بیداری

    ♥ ♥ ♥ دلتنگ که باشی ♥ ♥ ♥

    آدمها برای داشتن یک مدرک دانشگاهی ، یک ماشین مدل بالا ، یک خانۀ ویلایی ، یک دست مبل ، یک دست لباس شیک ، یک جفت کفش ، و ... کلی غرور از خود در میکنند . هر چند که هر کدام از آنها ، تاریخ مصرفی فانی دارند . اگر روزی مردی که شما را دوست دارد ، غرور داشتن شما را نداشته باشد ، حتم داشته باشید که تاریخ...
  72. سایه های بیداری

    ♥ ♥ ♥ دلتنگ که باشی ♥ ♥ ♥

    خانمها را نمیدانم اما در مورد آقایون ، اگر مردی غرورش را از دست بدهد ، بعد از آن ، آن عشق فقط یک لاشه است که می بایست یک عمر بدوش بکشد . برای مرد ، عشق بدون غرور بی معنیست .
  73. سایه های بیداری

    ابزار تراش سبلان ، لوازم اندازه گیری وتراشکاری براده برداری

    همش چهار تا اشتباه تایپی . 16 میگیره . قبوله . بیا کلاس بالا پسرم :D
  74. سایه های بیداری

    حرف حساب !

    به ندرت اتفاق می افتد که از کسی چیزی درخواست کنم . بس که مغرورم و بد اخلاق . اما اگر از کسی چیزی درخواست کنم و انجام ندهد ، دوباره همان درخواست را نمیکنم . همین دیگه .
  75. سایه های بیداری

    یک جمله واسه مخاطب خاصت بنویس

    دیووووووووووونه :D
  76. سایه های بیداری

    یک جمله واسه مخاطب خاصت بنویس

    اولی که خیار بود :D دومی و سومی ؟ نمیدانم .
  77. سایه های بیداری

    خاکی از مردم بماند ، در جهان وز وجود عاشقان ، خاکستری :heart:

    خاکی از مردم بماند ، در جهان وز وجود عاشقان ، خاکستری :heart:
  78. سایه های بیداری

    عرق نعناع

    عرق نعناع فصل اول - قسمت چهارم ناهارش را خورده و نخورده بلند شد . ظرف غذا و وسایلش را از روی میز جمع کرد و راه افتاد . دو سه قدمی دور شده بود که صدایش کردم . چهره اش گرفته و غمگین بود . ظاهراً کمی تند رفته بودم . رفتار آمرانه ام ، آن هم در حضور همۀ بچه ها چندان مناسب غرور و متانت ایشان نبود...
  79. سایه های بیداری

    آن یکی می رفت بالای درخت می فشاند او میوه را دزدانه سخت صاحب باغ آمد و گفت ای نبات بهر کی این...

    آن یکی می رفت بالای درخت می فشاند او میوه را دزدانه سخت صاحب باغ آمد و گفت ای نبات بهر کی این میوه ها را می برات ( یعنی : می بری تو . الان اختراع کردم ) :D گفت ای پِـِـِدَر بزرگ مهربان ( پدر را کشیده بخوان ) میبرم این میوه ها را بر فلان گفت ، گو ! اینک فلان آید به باغ میوه و ناهار و اینک...
  80. سایه های بیداری

    این یکی دیگه توی بالکن عمل نمیاد :D به پارچۀ مخصوصی که یوزارسیف با آن زلیخا جوان میکند قسم :D

    این یکی دیگه توی بالکن عمل نمیاد :D به پارچۀ مخصوصی که یوزارسیف با آن زلیخا جوان میکند قسم :D
  81. سایه های بیداری

    جایی که نفر قبلی گفته رو رفتی؟

    دِ همین کارا را میکنی که می پیچنت توی بقچه میگذارند دم در . نکن . اینقدر از درخت بالا نرو . می افتی دست و پات میشکنه . اونوقت نمیتونیم بریم علیصدر . بله . دهها بار . راستش اون موقع که اصفهان بودم ، هر کی از شهرستان برام مهمان می اومد ، یه اصفهان گردی حسابی میکردیم . یه بار تعطیلات عید...
  82. سایه های بیداری

    جایی که نفر قبلی گفته رو رفتی؟

    تنهایی ؟ من که پول ندارم ماشینم را نو کنم . درب و داغونه . یه ماشین بخر بیا دنبالم با هم بریم . سر راهمان یه سر هم به غار موسی صدر می زنیم . :D جواب سوال : نه نرفتم
  83. سایه های بیداری

    جایی که نفر قبلی گفته رو رفتی؟

    نکنه همون باغ ارم هستش اسمش را عوض کردند . آره ؟ :D بله . سال 73 رفتم . 26 سال پیش . آرامگاه فردوسی ؟ طوس ؟
  84. سایه های بیداری

    جایی که نفر قبلی گفته رو رفتی؟

    نه والّا . کلا از داستان عفاف و عفیف هراس دارم . :D حالا کجا هست ؟ نیشابور . مقبرۀ عطار ؟
  85. سایه های بیداری

    جایی که نفر قبلی گفته رو رفتی؟

    بله . چندین بار پارک جمشیدیه ؟ :D
  86. سایه های بیداری

    جایی که نفر قبلی گفته رو رفتی؟

    سوال یادت رفت بچه . :D
  87. سایه های بیداری

    عرق نعناع

    عرق نعناع فصل اول - قسمت سوم رسول بود . آمده بود دنبالم . برای چایی صبحانه . چند نفر دور میز و بعضی نیز لقمه ای نان و لیوانی چایی به دست ، در جای جای سالن پخش بودند . خانمها ، اکثراً دور میز بودند . لیوان چائیم را که رسول برایم آماده کرده بود از روی میز برداشتم و بر خلاف معمول هر روز که چائیم...
  88. سایه های بیداری

    ها آفرین بخر . منم برات خیار میخرم . یه عالمه ! :D:D

    ها آفرین بخر . منم برات خیار میخرم . یه عالمه ! :D:D
  89. سایه های بیداری

    سپاسگزارم دختر مهربان :rose:

    سپاسگزارم دختر مهربان :rose:
  90. سایه های بیداری

    بمیری ! خب ؟ :D بگو خب ! :D به جای اینکه عکسش را برام بفرستی ، از عیدی و پاداش امسالت ، یه جعبۀ...

    بمیری ! خب ؟ :D بگو خب ! :D به جای اینکه عکسش را برام بفرستی ، از عیدی و پاداش امسالت ، یه جعبۀ اینطوری برام بخر . هرچی ابزار داشتم ، در و همسایه برد و دیگر نیاورد . یکی برام میخری کوچولوی زشتو ؟ :batting_eyelashes::batting_eyelashes:
  91. سایه های بیداری

    ممنون محمد جان گل بسیار زیبایی هست :rose: نمیدونم طبیعیه یا فتو شاپ ولی اگر طبیعی باشه ، خیلی...

    ممنون محمد جان گل بسیار زیبایی هست :rose: نمیدونم طبیعیه یا فتو شاپ ولی اگر طبیعی باشه ، خیلی قشنگه . به قول معلم دینی دوران دبیرستان : « مگر در زمین کارخانۀ رنگرزی هست که اینهمه گلهای رنگارنگ می روید ؟ اینها همه کار خداست . » همیشه این جمله را تکرار میکرد و واقعا رو مخ بود . یه روز گفتم...
  92. سایه های بیداری

    مشاعره کده بیا ۲ فروم

    یا صبا نکهتی از خاک ره یار بیار ببر اندوه دل و مژدۀ دلدار بیار دو کلمۀ « ای » و « یا » هر دو از حروف ندا هستند بیتی که اولش با حرف « ی » شروع بشه در خاطرم نبود « ای صبا » را « یا صبا » کردم که تمرد از قانون مشاعره نکرده باشم :D:D
  93. سایه های بیداری

    مشاعره کده بیا ۲ فروم

    لطفا بیت آخر را معنا کن بچه :rose: به سایت گنجور هم سرک نکش . آفرین . :D:D:D
  94. سایه های بیداری

    حرف حساب !

    در قدیم حمامهای عمومی برای گرم کردن آب ، دارای آتشدانی بود که سوخت آن ، هیزم و گاهی نیز مدفوع خشک شدۀ گاو و گوسفند بود . مدفوع گاو و گوسفند را به صورت « کوکو سیب زمینی » ( البته در اندازۀ چند برابر کوکو ) در می آوردند و مقابل آفتاب می چیدند تا خشک شود سپس آنها را در کنار آتشدان حمام ، انبار...
  95. سایه های بیداری

    عرق نعناع

    عرق نعناع فصل اول - قسمت دوم میدانستم که عمل توهین آمیز ایشان در رابطه با گوش نکردن به دکلمه غزل حافظ ، در راستای همان یاس و نامیدی روحی وی میباشد . نه ، قصد توهین به من . لذا از این بابت چندان دلگیر نشدم . ......................... تمام شب ، بوی خوش یاس که از پنجرۀ اتاق خوابم برای مدهوش...
  96. سایه های بیداری

    مشاعره کده بیا ۲ فروم

    دل آزاده از طول امل ، بسیار می پیچد که مصحف بر خود از شیرازه ، زنار می پیچید نمیدانم چه می ریزد ز کلک نامه پردازم که هر سطری به خود از درد ، چون طومار می پیچد مخور صائب فریب فضل از عمامۀ زاهد که در گنبد ز بی مغزی ، صدا بسیار می پیچد
  97. سایه های بیداری

    آدرس بده خودم برات بیاورم کرونای اصل :laughting::laughting:

    آدرس بده خودم برات بیاورم کرونای اصل :laughting::laughting:
  98. سایه های بیداری

    علیک سلام پسرم سلامتی حاصل است . الّا محنت دوری شما بسیار خشنودم که احوال شریفتان خوش است و...

    علیک سلام پسرم سلامتی حاصل است . الّا محنت دوری شما بسیار خشنودم که احوال شریفتان خوش است و خرم هشتاد کیلو که وزنی نیست خرس کوچولو :D تهران چه میکنی ؟ نکنه طلاقت دادند و خلاص !!! :cook:
  99. سایه های بیداری

    شنیدم کلی وزن اضافه کردی و چاق شدی بس که این روزها سلام می خوری :D سلامت کو پس ؟ البته اگر...

    شنیدم کلی وزن اضافه کردی و چاق شدی بس که این روزها سلام می خوری :D سلامت کو پس ؟ البته اگر چربیهای اضافی شکم را مهار کنی ، چاقی بهت میاد مخصوصا چاقی گونه هایت :blushing: دروغم چیه ؟ به پیرهن پاره پارۀ یوزارسیف قسم :D کم پیدایی ماده ببر . چرا ؟ ( شکلک ببر نبود . برو جلو آینه خودت را نگاه کن )...
بالا پایین