یه روز که مصطفی خورد زمین و پاش زخمي شد ، بلند شد و گفت : مرد باید با هر زمین خوردن بلند بشه و بگه:خودم خوردم زمين ... بگه عیبی نداره زخم پام خوب میشه و اگه نشد،قطعش می کنم... که یهو متوجه شد محمد داره بهش میخنده . خیلی عصبانی شد رفت داس رو از ماشینش برداشت تا باهاش گردن محمد رو بزنهههه اما...