فال و فال گیری به معنای کوشش در پیشگویی آینده (معمولاً آینده یک فرد ) فال یعنی شگون ، به زبان یا به دل نیک آوردن ، پیش بینی خوش بینانه ، از راه روش های نهانی یا فراطبیعی است . فالگیری یکی از شاخه های نهان شناسی است .
خود کلمه ( فال ) یک واژه عربی ا ست . اصلاً فال است باهمزه اما فال روان تر و رایج تر است ، لغتی است کهن و در قرآن مجید به کار نرفته ، مگر معادلهایش که تطیر و طایر باشد ( یعنی آواز یا پرواز پرنده ای نظیر کلاغ یا جغد راعلامت شومی داشتن ) .
ایرانیان قدیم به فال نیک مروا و به فال بد مرغوا می گفتند که هر دو به معنی مرغ آوا می باشد . برای این که با آواز و جهت حرکت پرندگان فال می زدند ، بعضی پرندگان را خوش یمن می دانستند از دست راست حرکت بکند یا از دست چپ آوایی در بیاورند .
فال زدن از قدیم بوده و هنوز هم در فرهنگ عامه جهانی زنده است و انواع و اقسام دارد که مشهورترین انواع آن در جامعه ما فال قهوه ، فال حافظ و استخاره است .
در این جا با چند اصلاح دراین زمینه آشنا می شویم :
*فالگیر :
کسی با کسانی اند که با وسایلی مانند ورق بازی ، قهوه ، نخود یا شمع و ...فالگیری
می کنند .
*غیب گو :
شخصی که با یکی از روش های زیر مانند خیره شدن در کره کریستالی ، آونگ چوب ، تخته الفبا و تحقیق و دنبال کردن پرواز پرندگان و تعبیر خواب غیب گویی می کند .
*افسون گر :
کسی که افسون کند یعنی کلماتی را برای جادو کردن به کار برد .
*جادوگر :
کسانی که با کشیدن اشکال خطوط و یا جدول هایی روی تکه کاغذ یا فلز طلسم خوش بختی محافظت و یا دفع آزار و اذیت از انسان را به کار می برد و یا جادوی سیاه تولید مشکل یا بدبختی برای شخص بنماید .
*پیشگوکیست و پیشگو چیست ؟
پیشگویی به معنای این است که فردی درباره ی موضوع و یا موضوعاتی که در آینده رخ می دهد خبر دهد . جهان در کایت خود هر چند محدود است ، اما خداوند متعال آن را عظیم آفریده است و بشر در این مجموعه ذره ای بسیار محدود و کوچک است ولیکن خداوند او را چنان آفریده است که می تواند در اندیشه خود و با اندیشه خود جهان و جهانهایی را کوچک کرده و یا بسازد و این تعبیر پدیده های سهل و ممتنع است و درک و فهم آن برای همگان امکان پذیرنیست از این رو تهم و افسانه های بسیار در میان مردم به وجود می آید و یا دانش و علم پیشرفت می کند و به تعبیر مولانا :
چون خیالی در دلت آمد نشستهر کجا که بگریزی با تو است
انسان ها در هر جامعه ای در ترکیبی از تو هم و دانش زندگی می کنند و اصول و ارزش هایی را با این ترکیب شکل داده و رفتار ، عمل و عکس العمل خود را نشان می دهند و به عنوان مثال فردی که در یک جامعه آفریقایی ، با یک قبیله سرخ پوستی به سر می برد میزان دانش و تو هم او شکل خاص دارد و با آن کسی که در ایران و یا فرانسه زندگی می کند متفاوت است .
دانش در مفهوم کلی یعنی هر نوع دانستن و بشر با طی دورانی نزدیک به 450 هزار سال در زمین هر روز تجربه ای داشته و چیزی آموخته وبه جامعه بعدی انتقال داده است .
پیشرفت دانش سبب می شود که انسان بتواند رابطه بین چیزها و موضوعات را شناسایی کرده و آن را بفهمد و بپرسد و قادر شود ضمن درک رابطه بین چیزها از دانش خود برای خلث و ایجاد موضوعات جدید با اشیا بهره مند شود مثلاً آن را می شناسد ، آتش را می یابد و طلا ، نقره و مس را کشف می کند و آن گاه با نهادن این فلزات در آتش یا ترکیب جدیدی ایجادخواهد کرد و به تدریج دانش بشر وسیع تر و پیچیده تر می گردد . دانش می تواند سبب پیش بینی ما گردد چنان که در امر هواشناسی یا در باب تغییراتی که در لایه ازن صورت می گیرد یا پیش بینی خشکسالی برای مناطق و یا این که پزشکی به بیمار می گوید اگر این دارو را مصرف نکنی یک ماه دیگر خواهی مرد .
وقتی چنین دانشی در جامعه ای به وجود آید آیا می توان پیش بینی کرد که سرنوشت آن جامعه چه خواهد بود ؟
نه ! ولی اگر کسی به این سوال جواب بدهد از تو هم بوده نه از دانش .
تو هم در جامعه از ابتدای تاریخ تا آینده دور خواهد بود این تو هم پدیده ای است خلاف عقل و دین است و سبب می شود جماعت ها گاه خود را پست و فرودست بدانند و عده ای خود را اعلا و فراتر بدانند .
ما انکار نمی کنیم که خداوند بزرگ به برخی افراد نیروی پیش گویی داده ا ست اما این استثنا است !
*فال چگونه پیدا شد ؟
بشر از زمانی که خود را شناخت و به این نکته مهم پی برد که دارای نیروی فارق العاده به نام فکر ا ست و به کمک آن می تواند بر بسیاری از مشکلات زندگی خود فایق شود در این اندیشه نیز افتاد که هر طور که می تواند در بهبود اوضاع شخصی و خانوادگی خود بکوشد و در این تصمیم زمانی مصمم تر شد که به تدریج دریافت در زندگی مسایلی هم وجود دارد و پیش می آید که نه قدرت بدنی و نه نیروی عقلانی قادر به حل این مسایل باشد .
قرن ها بشر با این مشکلات به طریقه های مختلفی دسته وپنجه نرم کرد و در هر مورد نیز شکست خورد تا به تدریج این فکر برای او پیش آمد که علاوه بر نیروهای طبیعی و شناخته شده نیروهای دیگری نیز ممکن است وجود داشته باشد که او قادر به شناختن آن ها و پیدا کردن راه حلی برای مقابله با آن ها نیست .
وقتی که بزرگترین دانشمندان زمان نیز در راه کشف این مجهول که هنوز اسمی هم نداشت درمانده و ناتوان شدند گروهی موقع شناس فرصت طلب نیز پیدا شدند که تصمیم گرفتند با توجه به ازیاد روز افزون کسانی که در زندگی روزمره دچار مسایلی می شوند که آن مسایل را معلول فعالیت های همان موجود یا نیرو یا عامل ناموجود فرض می کند .
درصدد بهره برداری ازنیازمندان برآیند و فال و پیش گویی به این ترتیب به وجود آمد .
*اولین پیشگو فرانسوی بود .
اولین کسی که به فکر موضوع پیش گویی برای افراد بشر را در یک چهار چوب قرار دادی و تعیین شده مورد بررسی قرار داد «میشل گوگولن » فرانسوی بود و شرح کارش در سال 1930 میلادی بود . او ابتدا به موضوع فال و پیش گویی اصلاً اعتقاد نداشت .
اما بعد از چند سال مطالعه در نظر خود نسبت به فال و فال بینی تجدید نظر کرد .
بعد ها او معتقد به این شد که نیروهای دیگری نیز وجود دارند که می توانند در سرنوشت اشخاص در سراسر جهان تاثیر مثبت و منفی داشته باشد ویکی از این نیروها تاثیر ستارگان در سرنوشت بشر است .
حالا آیا به راستی خورشید و سیارات وماه و مریخ و دیگر اجرام آسمانی در سرنوشت و شخصیت انسان تاثیر می گذارند و آن را تغییر می دهند ؟
آیا بشر در زندگی خود کوچک ترین نقش و تاثیری ندارد ؟
علم ستاره شناسی در میان تمدن های باستانی ( سومر ، بابل ، آشور ) و بعد در ایران و سایر تمدن های غرب آسیا که به تمدن بین النهرین معروف است بیشتر از دو جنبه رواج داشت و به خاطر اعتقادی که مردم چه از طبقه عام و چه خاص به پیش گویی و فال داشتند این علم بیش از سایر علوم متداول حتی ریاضیات پیشرفت داشت .
دو جنبه تصمیم علم نجوم یکی جنبه علمی و محاسباتی آن برای گشودن تدریجی اسرار آسمان بود که این جنبه تا زمان حاضر نیز ادامه یافته است ولی جنبه دوم آن ، همان پیش گویی و پیش بینی آینده افراد بشر و تاثیر اوضاع کواکب بر زندگی و روزمره افراد بشر بود با وجود همه اختلافات و منازعات میان « منکران » و « معتقدان » یک راه باریک ایجاد تفاهم میان دو گروه وجود دارد و آن هم این است که اغلب دانشمندان و مخصوصاً ستاره شناسان که مراتب علمی آنان مورد قبول هر دو گروه است روی این نکته توفق نظر دارند .
آن این است که ( کره زمین ما ، تحت تاثیر اجرام آسمانی قرار دارد ) و بعد این طور نتیجه می گیرند که وقتی اجرام آسمانی که مواد طبیعی که از مجموعه آن ها کره زمین به وجود آمده است پس بر افراد بشری که جزیی از موجودات همین ( کره تاثیر پذیر ) می باشند می تواند تاثیر بگذارند یعنی این که حال و آینده ما بسه به گردش سیارات و اوضاع چرخ فلک است .
* چه کسانی به فال اعتقاد دارند و از فال گیر چه می خواهند ؟
کسانی که به فال و فال بینی اعتقاد دارند و در جوامع مختلف کم نیستند .
نکته شگفت آور این است که نه تنها افراد عادی و بی سواد و کم سواد بلکه افرادی از طبقات روشن فکر اجتماع نیز به این خرافات اعتقاد دارند .
فال بینی در هامبورگ و مونیخ و آلمان همان قدر رواج و رونق دارد که در دهلی و بمبی و هندوستان یا قاهره و اسکندریه و مصر و واشنگتن و شیکاگوی امریکا . اگر هندوستان ومصر جز و جهان سومی ها محسوب می شوند آمریکا و آلمان که جزو کشورهای صنعتی و پیش رفته جهان امروز هستند . پس مراجعه به فالگیران دلایل و جهات دیگری می تواند داشته باشد .
خود کلمه ( فال ) یک واژه عربی ا ست . اصلاً فال است باهمزه اما فال روان تر و رایج تر است ، لغتی است کهن و در قرآن مجید به کار نرفته ، مگر معادلهایش که تطیر و طایر باشد ( یعنی آواز یا پرواز پرنده ای نظیر کلاغ یا جغد راعلامت شومی داشتن ) .
ایرانیان قدیم به فال نیک مروا و به فال بد مرغوا می گفتند که هر دو به معنی مرغ آوا می باشد . برای این که با آواز و جهت حرکت پرندگان فال می زدند ، بعضی پرندگان را خوش یمن می دانستند از دست راست حرکت بکند یا از دست چپ آوایی در بیاورند .
فال زدن از قدیم بوده و هنوز هم در فرهنگ عامه جهانی زنده است و انواع و اقسام دارد که مشهورترین انواع آن در جامعه ما فال قهوه ، فال حافظ و استخاره است .
در این جا با چند اصلاح دراین زمینه آشنا می شویم :
*فالگیر :
کسی با کسانی اند که با وسایلی مانند ورق بازی ، قهوه ، نخود یا شمع و ...فالگیری
می کنند .
*غیب گو :
شخصی که با یکی از روش های زیر مانند خیره شدن در کره کریستالی ، آونگ چوب ، تخته الفبا و تحقیق و دنبال کردن پرواز پرندگان و تعبیر خواب غیب گویی می کند .
*افسون گر :
کسی که افسون کند یعنی کلماتی را برای جادو کردن به کار برد .
*جادوگر :
کسانی که با کشیدن اشکال خطوط و یا جدول هایی روی تکه کاغذ یا فلز طلسم خوش بختی محافظت و یا دفع آزار و اذیت از انسان را به کار می برد و یا جادوی سیاه تولید مشکل یا بدبختی برای شخص بنماید .
*پیشگوکیست و پیشگو چیست ؟
پیشگویی به معنای این است که فردی درباره ی موضوع و یا موضوعاتی که در آینده رخ می دهد خبر دهد . جهان در کایت خود هر چند محدود است ، اما خداوند متعال آن را عظیم آفریده است و بشر در این مجموعه ذره ای بسیار محدود و کوچک است ولیکن خداوند او را چنان آفریده است که می تواند در اندیشه خود و با اندیشه خود جهان و جهانهایی را کوچک کرده و یا بسازد و این تعبیر پدیده های سهل و ممتنع است و درک و فهم آن برای همگان امکان پذیرنیست از این رو تهم و افسانه های بسیار در میان مردم به وجود می آید و یا دانش و علم پیشرفت می کند و به تعبیر مولانا :
چون خیالی در دلت آمد نشستهر کجا که بگریزی با تو است
انسان ها در هر جامعه ای در ترکیبی از تو هم و دانش زندگی می کنند و اصول و ارزش هایی را با این ترکیب شکل داده و رفتار ، عمل و عکس العمل خود را نشان می دهند و به عنوان مثال فردی که در یک جامعه آفریقایی ، با یک قبیله سرخ پوستی به سر می برد میزان دانش و تو هم او شکل خاص دارد و با آن کسی که در ایران و یا فرانسه زندگی می کند متفاوت است .
دانش در مفهوم کلی یعنی هر نوع دانستن و بشر با طی دورانی نزدیک به 450 هزار سال در زمین هر روز تجربه ای داشته و چیزی آموخته وبه جامعه بعدی انتقال داده است .
پیشرفت دانش سبب می شود که انسان بتواند رابطه بین چیزها و موضوعات را شناسایی کرده و آن را بفهمد و بپرسد و قادر شود ضمن درک رابطه بین چیزها از دانش خود برای خلث و ایجاد موضوعات جدید با اشیا بهره مند شود مثلاً آن را می شناسد ، آتش را می یابد و طلا ، نقره و مس را کشف می کند و آن گاه با نهادن این فلزات در آتش یا ترکیب جدیدی ایجادخواهد کرد و به تدریج دانش بشر وسیع تر و پیچیده تر می گردد . دانش می تواند سبب پیش بینی ما گردد چنان که در امر هواشناسی یا در باب تغییراتی که در لایه ازن صورت می گیرد یا پیش بینی خشکسالی برای مناطق و یا این که پزشکی به بیمار می گوید اگر این دارو را مصرف نکنی یک ماه دیگر خواهی مرد .
وقتی چنین دانشی در جامعه ای به وجود آید آیا می توان پیش بینی کرد که سرنوشت آن جامعه چه خواهد بود ؟
نه ! ولی اگر کسی به این سوال جواب بدهد از تو هم بوده نه از دانش .
تو هم در جامعه از ابتدای تاریخ تا آینده دور خواهد بود این تو هم پدیده ای است خلاف عقل و دین است و سبب می شود جماعت ها گاه خود را پست و فرودست بدانند و عده ای خود را اعلا و فراتر بدانند .
ما انکار نمی کنیم که خداوند بزرگ به برخی افراد نیروی پیش گویی داده ا ست اما این استثنا است !
*فال چگونه پیدا شد ؟
بشر از زمانی که خود را شناخت و به این نکته مهم پی برد که دارای نیروی فارق العاده به نام فکر ا ست و به کمک آن می تواند بر بسیاری از مشکلات زندگی خود فایق شود در این اندیشه نیز افتاد که هر طور که می تواند در بهبود اوضاع شخصی و خانوادگی خود بکوشد و در این تصمیم زمانی مصمم تر شد که به تدریج دریافت در زندگی مسایلی هم وجود دارد و پیش می آید که نه قدرت بدنی و نه نیروی عقلانی قادر به حل این مسایل باشد .
قرن ها بشر با این مشکلات به طریقه های مختلفی دسته وپنجه نرم کرد و در هر مورد نیز شکست خورد تا به تدریج این فکر برای او پیش آمد که علاوه بر نیروهای طبیعی و شناخته شده نیروهای دیگری نیز ممکن است وجود داشته باشد که او قادر به شناختن آن ها و پیدا کردن راه حلی برای مقابله با آن ها نیست .
وقتی که بزرگترین دانشمندان زمان نیز در راه کشف این مجهول که هنوز اسمی هم نداشت درمانده و ناتوان شدند گروهی موقع شناس فرصت طلب نیز پیدا شدند که تصمیم گرفتند با توجه به ازیاد روز افزون کسانی که در زندگی روزمره دچار مسایلی می شوند که آن مسایل را معلول فعالیت های همان موجود یا نیرو یا عامل ناموجود فرض می کند .
درصدد بهره برداری ازنیازمندان برآیند و فال و پیش گویی به این ترتیب به وجود آمد .
*اولین پیشگو فرانسوی بود .
اولین کسی که به فکر موضوع پیش گویی برای افراد بشر را در یک چهار چوب قرار دادی و تعیین شده مورد بررسی قرار داد «میشل گوگولن » فرانسوی بود و شرح کارش در سال 1930 میلادی بود . او ابتدا به موضوع فال و پیش گویی اصلاً اعتقاد نداشت .
اما بعد از چند سال مطالعه در نظر خود نسبت به فال و فال بینی تجدید نظر کرد .
بعد ها او معتقد به این شد که نیروهای دیگری نیز وجود دارند که می توانند در سرنوشت اشخاص در سراسر جهان تاثیر مثبت و منفی داشته باشد ویکی از این نیروها تاثیر ستارگان در سرنوشت بشر است .
حالا آیا به راستی خورشید و سیارات وماه و مریخ و دیگر اجرام آسمانی در سرنوشت و شخصیت انسان تاثیر می گذارند و آن را تغییر می دهند ؟
آیا بشر در زندگی خود کوچک ترین نقش و تاثیری ندارد ؟
علم ستاره شناسی در میان تمدن های باستانی ( سومر ، بابل ، آشور ) و بعد در ایران و سایر تمدن های غرب آسیا که به تمدن بین النهرین معروف است بیشتر از دو جنبه رواج داشت و به خاطر اعتقادی که مردم چه از طبقه عام و چه خاص به پیش گویی و فال داشتند این علم بیش از سایر علوم متداول حتی ریاضیات پیشرفت داشت .
دو جنبه تصمیم علم نجوم یکی جنبه علمی و محاسباتی آن برای گشودن تدریجی اسرار آسمان بود که این جنبه تا زمان حاضر نیز ادامه یافته است ولی جنبه دوم آن ، همان پیش گویی و پیش بینی آینده افراد بشر و تاثیر اوضاع کواکب بر زندگی و روزمره افراد بشر بود با وجود همه اختلافات و منازعات میان « منکران » و « معتقدان » یک راه باریک ایجاد تفاهم میان دو گروه وجود دارد و آن هم این است که اغلب دانشمندان و مخصوصاً ستاره شناسان که مراتب علمی آنان مورد قبول هر دو گروه است روی این نکته توفق نظر دارند .
آن این است که ( کره زمین ما ، تحت تاثیر اجرام آسمانی قرار دارد ) و بعد این طور نتیجه می گیرند که وقتی اجرام آسمانی که مواد طبیعی که از مجموعه آن ها کره زمین به وجود آمده است پس بر افراد بشری که جزیی از موجودات همین ( کره تاثیر پذیر ) می باشند می تواند تاثیر بگذارند یعنی این که حال و آینده ما بسه به گردش سیارات و اوضاع چرخ فلک است .
* چه کسانی به فال اعتقاد دارند و از فال گیر چه می خواهند ؟
کسانی که به فال و فال بینی اعتقاد دارند و در جوامع مختلف کم نیستند .
نکته شگفت آور این است که نه تنها افراد عادی و بی سواد و کم سواد بلکه افرادی از طبقات روشن فکر اجتماع نیز به این خرافات اعتقاد دارند .
فال بینی در هامبورگ و مونیخ و آلمان همان قدر رواج و رونق دارد که در دهلی و بمبی و هندوستان یا قاهره و اسکندریه و مصر و واشنگتن و شیکاگوی امریکا . اگر هندوستان ومصر جز و جهان سومی ها محسوب می شوند آمریکا و آلمان که جزو کشورهای صنعتی و پیش رفته جهان امروز هستند . پس مراجعه به فالگیران دلایل و جهات دیگری می تواند داشته باشد .