- تاریخ ثبتنام
- Jul 2, 2013
- ارسالیها
- 1,614
- پسندها
- 1,829
- امتیازها
- 113
- محل سکونت
- تهرانـــ
- تخصص
- عکاسی
اعتبار :
هرچه ما جلوگیری کردیم تا به کلمه*های مصوب فرهنگستان فانتزی زبان و ادب فارسی کار نداشته باشیم، نمی*شود.
دست آدم که نیست.
این*بار «ایسنا» رفته کلمات مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی را پیدا کرده و رسانده به دست ما تشنگان بی*زبان و بی*ادب فارسی.
این هم شما و این کلمه*ها و ترکیب*های خنده*دار رسمی:
اسکی (ski) = برف*سُری
دست*شان درد نکند با این کلمه*سازی. احتمالا به چوب اسکی می*گویند: ترمز برف*سُری.
فقط از فرهنگستان زبان و ادب فارسی تقاضا داریم، با توجه به کلمه کامل «برف*سُری»، برای آن حالت خاصی هم که آدم می*نشیند و با منتهاالیه خود روی برف سر می*خورد، کلمه پیشنهاد کند.
اسکیت (skating) = چرخ*سُری
یعنی اگر ماشینی توی زمستان چرخش سر بخورد و بزنیم به کسی، پلیس اینطور می*نویسد:
تصادف به علت اسکیت*کردن با ماشین*سواری.
کیک بوکسینگ (kick boxing) = پامُشت
پامُشت؟ من مطمئنم هیچ*کدام از اساتید مستقر در فرهنگستان کیک*بوکسینگ ندیدند و پامشت را از لغت*نامه و نهایتا سرچ در گوگل به دست آوردند. اما باز خوشحالم حالا که بدون تحقیق، و به*صورت قضا قورتکی کلمه می*سازند، کیک بوکسینگ را «پا زدن در حال جعبه» ترجمه نکرده*اند!
با این اوصاف به زودی پاتوپ به جای فوتبال، شلیک*توپ جایگزین والیبال، دست*توپ معادل هندبال و سبدتوپ به*جای بسکتبال استفاده می*شود.
ژیمناستیک (gymnastic) = چم*ورزی
گزارشگر: شما چه ورزشی می*کنی؟
ورزشکار: من چم می*ورزم.
راکت (racket) = دستاک
دستاک؟ یعنی وجدانی، عالمی بمیره، به این نان و نمک، اگر چهارتا از این اساتید توی عمرشان رفته باشند استادیوم. استادیوم که خوب است باشگاه هم نرفتند. باشگاه که هیچی، مطمئن باشید دنبال بچه*شان هم نرفته*اند تا دم باشگاه. هی کلمه*ها را گوگل می*کنند بعد کلمه می*سازند همین می*شود دیگر...
دست آدم که نیست.
این*بار «ایسنا» رفته کلمات مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی را پیدا کرده و رسانده به دست ما تشنگان بی*زبان و بی*ادب فارسی.
این هم شما و این کلمه*ها و ترکیب*های خنده*دار رسمی:
اسکی (ski) = برف*سُری
دست*شان درد نکند با این کلمه*سازی. احتمالا به چوب اسکی می*گویند: ترمز برف*سُری.
فقط از فرهنگستان زبان و ادب فارسی تقاضا داریم، با توجه به کلمه کامل «برف*سُری»، برای آن حالت خاصی هم که آدم می*نشیند و با منتهاالیه خود روی برف سر می*خورد، کلمه پیشنهاد کند.
اسکیت (skating) = چرخ*سُری
یعنی اگر ماشینی توی زمستان چرخش سر بخورد و بزنیم به کسی، پلیس اینطور می*نویسد:
تصادف به علت اسکیت*کردن با ماشین*سواری.
کیک بوکسینگ (kick boxing) = پامُشت
پامُشت؟ من مطمئنم هیچ*کدام از اساتید مستقر در فرهنگستان کیک*بوکسینگ ندیدند و پامشت را از لغت*نامه و نهایتا سرچ در گوگل به دست آوردند. اما باز خوشحالم حالا که بدون تحقیق، و به*صورت قضا قورتکی کلمه می*سازند، کیک بوکسینگ را «پا زدن در حال جعبه» ترجمه نکرده*اند!
با این اوصاف به زودی پاتوپ به جای فوتبال، شلیک*توپ جایگزین والیبال، دست*توپ معادل هندبال و سبدتوپ به*جای بسکتبال استفاده می*شود.
ژیمناستیک (gymnastic) = چم*ورزی
گزارشگر: شما چه ورزشی می*کنی؟
ورزشکار: من چم می*ورزم.
راکت (racket) = دستاک
دستاک؟ یعنی وجدانی، عالمی بمیره، به این نان و نمک، اگر چهارتا از این اساتید توی عمرشان رفته باشند استادیوم. استادیوم که خوب است باشگاه هم نرفتند. باشگاه که هیچی، مطمئن باشید دنبال بچه*شان هم نرفته*اند تا دم باشگاه. هی کلمه*ها را گوگل می*کنند بعد کلمه می*سازند همین می*شود دیگر...