مشاعره کده بیا ۲ فروم

[نبات]

من به بند تو اسیرم تو زمن بی خبری؟
آفرین! معرفت این است که ز من می گذری

طعنه ی غیر ندیدی که بسوزد دل تو
که بدانی که چه سخت است به خدا در به دری

خلوت عشق گزیدن هنر لب زدن است
لب من تر کن از آن جام لبان شکری

معرفت نیست من اینجا و تو آنجا و دلی
بگذاریم به امید نگاه دگری

درد و اندوه مرا تا قلم مرگ نوشت
قلم افسوس بخورد از من و این بی نظری

ما که رفتیم ولی این دل ناقابل ما هست
هست گرو پیش لبانت بخری یا نخری

جناب آقای شهریار

 

[eLOy]

یک جام با تو خوردن یک عمر می‌پرستی
یک روز با تو بودن، یک روزگار مستی

#فروغی_بسطامی

 

[نبات]

دزدیده چون جان می روی اندر میان جان من
سرو خرامان منی ای رونق بستان من

چون می روی بی‌من مرو ای جان جان بی‌تن مرو
وز چشم من بیرون مشو ای شعله تابان من

هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من

تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم
ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من

بی‌پا و سر کردی مرا بی‌خواب و خور کردی مرا
سرمست و خندان اندرآ ای یوسف کنعان من

از لطف تو چو جان شدم وز خویشتن پنهان شدم
ای هست تو پنهان شده در هستی پنهان من

گل جامه در از دست تو ای چشم نرگس مست تو
ای شاخ‌ها آبست تو ای باغ بی‌پایان من

یک لحظه داغم می کشی یک دم به باغم می کشی
پیش چراغم می کشی تا وا شود چشمان من

و ادامه....
قشنگ بود،حیفم اومد ننویسم

 

[eLOy]

نیست ممکن راه شبنم را به رنگ و بو زدن
این کشش از عالم بالاست مجذوب مرا

#صائب_تبریزی

 

[نبات]

ابر می بارد و من می شوم از یار جدا
چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا

ابر و باران و من و یار ستاده به وداع
من جدا گریه کنان، ابر جدا، یار جدا

و ادامه

غمگینه ولی قشنگه

جناب آقای امیرخسرو دهلوی

 

[eLOy]

ای دل به صبر کوش که هر چیز بگذرد
زبن حبس هم مرنج که این نیزبگذرد

#ملک_الشعرای_بهار

 

[نبات]

ای دل به صبر کوش که هر چیز بگذرد
زبن حبس هم مرنج که این نیزبگذرد

#ملک_الشعرای_بهار

حبس = قرنطینه ------ کرونا..

دیری ست زبانزدِ خلایق شده ایم
قربانی افشای حقایق شده ایم

گفتیم عیان نمی شود، شد،...به درک
دزدی که نکرده ایم، عاشق شده ایم

 

[eLOy]

‌
ما را به جز تو
در همه عالم عزیز نیست
گر رد کنی بضاعت
مزجاة ور قبول

#سعدى

 

[نبات]

لاله بوی می نوشین بشنید از دم صبح

داغ دل بود و به امید دوا باز آمد

 

[eLOy]

دل دیوانه چه جائیست که باشد جایت
بر سر و چشمم اگر جای کنی جاست ترا

جان بخواه از من بیدل که روانت بدهم
بجز از جان ز من آخر چه تمناست ترا

#خواجوی_کرمانی

 

[eLOy]

اشک رنگین، داغ حرمان، زخم رشک مدعی


وه چه گل ها بهر تابوت تمنا چیده ام ...

#کلیم_کاشانی

 

[نبات]

من را به غیر عشق به نامی صدا نکن
غم را دوباره وارد این ماجرا نکن

 

[eLOy]

نهم جان بر سر دل، چون دلم را یاد فرمودی

که تا در تحفه آوردن نباشد شرمسارم دل

#اوحدی

 

[نبات]

لاله داغ است از فغانِ بلبل و گل بی خبر

آشنا رحمی نکرد اما دلِ بیگانه سوخت

 

[eLOy]

تو را می‌خواهم ای جانانهٔ من
تو را می‌خواهم ای آغوش جانبخش
تو را ای عاشق دیوانهٔ من

#فروغ_فرخزاد

 

[نبات]

نام من عشق است آیــا می‌شناسیدم؟
زخمی‌ام -زخمی سراپا- می‌شناسیدم؟


بـــا شما طی‌کـــــرده‌ام راه درازی را
خسته هستم -خسته- آیا می‌شناسیدم؟

راه ششصدســاله‌ای از دفتر "حــافظ "
تا غزل‌های شما، ها! می‌شناسیدم؟

این زمانم گــــرچه ابر تیره پوشیده‌است
من همان خورشیدم اما، می‌شناسیدم

پای ره وارش شکسته سنگلاخ دهر
اینک این افتاده از پا، می‌شناسیدم

می‌شناسد چشم‌هایم چهره‌هاتان را
همچنانی که شماها می‌شناسیدم

اینچنین بیگــــانه از من رو مگردانید
در مبندیدم به حاشا!، می‌شناسیدم!

من همان دریایتان ای رهروان عشق
رودهای رو به دریـــا! می‌شنـاسیدم

اصل من بــــودم , بهــانه بود و فرعی بود
عشق"قیس"و حسن"لیلا" می‌شناسیدم؟

در کف "فرهـاد" تیشه من نهادم، من!
من بریدم "بیستون" را می‌شناسیدم

مسخ کرده چهره‌ام را گرچه این ایام
با همین دیدار حتی می‌شنـاسیدم

من همانم, آَشنــای سال‌هـای دور
رفته‌ام از یادتان!؟ یا می‌شناسیدم!؟

جناب حسین منزوی

 

[eLOy]

#من با #تو می نویسم و می خوانم...!

#من با #تو راه می‌ روم و حرف می ‌زنم!

وز شوقِ این محال که دستم به دست #توست...

#من جای راه رفتن پرواز می‌کنم!


#فریدون_مشیری

 

[نبات]

من و تو هر دو میبافیم, وجه مشترک داریم

تو موهای خودت را, من خیالِ با تو بودن را

 

[eLOy]

ای غذای جان مستم نام تو
چشم و عقلم روشن از ایام تو

منتظر بنشسته‌ام تا در رسد
از پی جان خواستن، پیغام تو

#مولانا

 

[نبات]

وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی

تا با تو بگویم غم شب های جدایی

جناب هوشنگ ابتهاج عزیز