Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

گلچین مقالات

اطلاعات موضوع

Kategori Adı نوجوانان و جوانان
Konu Başlığı گلچین مقالات
نویسنده موضوع ♔ŠĦДĦДB♔
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan ♔ŠĦДĦДB♔

♔ŠĦДĦДB♔

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Aug 2, 2013
ارسالی‌ها
5,570
پسندها
1,239
امتیازها
113
محل سکونت
اهواز
تخصص
چت كردن
دل نوشته
زندگي هميشه برخلاف ارزوهايم گذشت.....
بهترین اخلاقم
زودرنج

اعتبار :

بسم الله الرحمن الرحیم

نویسنده:احمدموحد

نوجواني و جواني

ويژگي هاي منحصر به فردي كه دوره نوجواني وبدنبال آن دوره جواني دارد، اين دوره را از ديگر دوره هاي زندگي انسانها متمايز كرده است،اين دوره به زعم بسياري از انديشمندان از مهمترين وحساس ترين وپر مخاطره ترين دوره زندگي است.انواع سؤالات را را از خود مي پرسد ودرصدد پاسخگويي مي آيد.فرد هنوز شخصيت ثابتي پيدا نكرده است.

بحراني ترين فرآيند يعني بلوغ در آستانه دوره نوجواني رخ ميدهد ،رفتارهاي متضادي را از او شاهد هستيم.تغييرات وتحولات سريعي در اين دوران چه از نظر جسماني وچه از نظر رواني براي وي رخ مي دهد. در مورد ويژگي ها وخصوصيات نوجوانان و جوانان سخن بسيار گفته شده است.

دوره نوجواني كه از دوازده يا سيزده سالگي تا هجده سالگي ادامه دارد،هجده سالگي مرز بين نوجواني وجواني مي باشد.درآغاز دوره نوجواني يعني سيزده سالگي براي نخستين بار نوجوان در باره جنس مخلف فكر مي كند،كه اين تفكر در آغاز دوره جواني منجر به ازدواج وي مي گردد.استقلال از والدين در دوره نوجواني رخ مي دهد واشتغال وانتخاب شيوه زندگي در دوره جواني انجام مي شود.مرحله بلوغ انسان يا ظهور وپيدايش نشانه هاي بلوغ جنسي در دوره نوجواني است .

در يك تقسيم بندي دوره زندگي انسان هارا به دوران جنيني،مرحله كودكي،نوجواني،جواني،ميانسالي،بزرگسالي،پيري،وكهولت تقسيم كرده اند.جواني به دوره اي از زندگي جانداران از قبيل حيوان ودرخت وانسان كه به حد ميانه عمر خود رسيده باشند ويا به دوره اي بيان مي شود كه ميان دوره نوجواني ميانسالي قرار دارد.سن جواني را از 18سالگي تا24يا26وحتي28 هم گفته اند.درعرف دوره جواني را تا سن 40سالگي هم مي گويند.

«جواني:برنايي،بهار عمر از سن 18تا35سالگي در انسان» (عميد،حسن،فرهنگ عميد.انتشارات امير كبير.تهران.1363)

«جوان:انسان ،حيوان يا درخت كه به حد ميانه عمر خود رسيده باشد،برنا ،ضد پير.» (عميد،حسن،فرهنگ عميد.انتشارات امير كبير.تهران.1363)

«در دفتر سرشماري نفوس ومسكن1375گروه سني24-15سال را گروه سني جوانان ناميده اند.»(دفتر سرشماري نفوس ومسكن 1375)

دوره جواني دوره اي از زندگي انسانها مي باشد كه خاستگاه آرزوهاست واوج نشاط وانرژي ،دوره جواني ويژگيهايي دارد كه اورا از ديگر دوره هاي سني متمايز وبرتر مي كند، جوانان اين ويژگي را دارند كه مي خواهند همه چيز ها را خودشان تجربه كنند وچون در آغاز راه تجربه كردن قرار دارند پس داراي تجربيات كمتري هستند.در دوره جواني افراد تمايل بيشتري دارند تا از حالت انفعالي خارج شده و نقش فعالي در جامعه داشته باشند ،جوانان دوست دارند از استقلال برخوردار باشند،اين ويژگي ها وتغييراتي كه از لحاظ جسمي ورواني در آنها بوجود مي آيد ،مستعد پرورش انواع رفتار ها اعم از رفتارهاي مثبت از قبيل كسب درجات علمي وفرهنگي وورزشي ورفتارهاي منفي از قبيل انواع انحرافات اجتماعي مي شوند.

«جوان بعنوان يك سوژه وعامل،سعي مي كند خود را بشناسد ودر نظام تعاملي جامعه به معرف هايي دست يابد تا بتواند از لحاظ معرفتي خود را معرفي كند،اما براي اينكه خود را بشناساند بعضا دچار آسيب سخت مي شود». (رباني ،رسول.اصول جامعه شناسي جوانان.انتشارات آواي نور.چاپ اول.1380)

شناخت ويژگي هاي دوره جواني از اهميت خاصي برخوردار است زيراتا ما جوانان را نشناسيم ،وندانيم داراي چه ويژگيهاي جسماني ورواني مي باشند همچنين تا ازاستعدادهاي دروني شان آگاه نباشيم ،نمي توانيم آسيب هايي كه آنها را تهديدمي كند بشناسيم.

امام ازجوانان به عنوان يك قدرت ياد ميكند،قدرتي كه مي تواند در مقابل استكبار قيام وايستادگي كند.به همين دليل استكبار مي كوشد تا با برنامه هايي اين قدرت را از بين ببرد. اعتياد ورواج فساد ميان جوانان به اين منظور انجام مي شود.

«البته فساد در اين مملكت هم منحصر به اعتياد نيست،به اعتياد واينطور فساد ها دامن زدند،زياد كردند،اصل برنام اين بوده است كه جوان هاي ما را به فساد بكشند.اينها براي اينكه مبادا يك قدرتي يك وقتي در مقابلشان قيام كند،هر جا كه احتمال قدرتي مي دادند آن را با تمام قوا سركوب كردند»(جلد7ص269.بيانات امام در جمع كاركنان سازمان مبارزه با اعتياد.12/4/58)

مسائل اجتماعي جوانان در حال حاضر

«مسئله اجتماعي اساسا موضوعي در جامعه است كه مردم در باره آن احساس نگراني مي كنند ودوست دارند كه دچار تغيير شود.مسئله اجتماعي با يك وضعيت عيني آغاز مي شود.اين وضعيت در بر دارنده بعدي از جامعه است كه مي تواند اندازه گيري يا تجربه شود.عنصر كليدي دوم در تعريف فوق ،نگراني ذهني تعداد قابل توجهي از مردم(يا بخشي از مهمترين مردم)در باره وضعيت جاري است».(در آمدي بر جامعه شناسي مسائل اجتماعي.نويسنده.استانلي ايترن،ماكزين باكازين.ترجمه جواد. افشاركهن.ناشر سلمان-سايه هور.چاپ اول 1382ص51)

جوانان بيشترين قشر جامعه مارا تشكيل مي دهند، مسائل ومشكلاتي كه جوانان درعصر حاضر با آنها مواجه هستند متنوع ومتعدد هستند ،هر گونه برخورد نادرست وعجولانه مي تواند آثار ونتايج نا مطلوبي در بر داشته باشد ،يا اينكه منجر به بروز مسائل جديدي براي آنها گردد.در جامعه ما كمتر به بررسي مسائل ومشكلات جوانان پرداخته شده است.مسائل اجتماعي بطور ناگهاني وآني بوجود نمي آيند بلكه بصورت تدريجي وطي فرآيند خاصي شكل مي گيرند.مسائلي كه جوانان با آن مواجه هستند بسيار پيچيده اندونياز به بررسي هاي بيشتري دارد.

از طرفي جامعه ما تفاوت هاي اساسي با ديگر كشور ها ،اعم از غربي وحتي برخي از كشور هاي همجوار دارد.به همين دليل مسائلي كه براي آنها مطرح است ممكن است با مسائل جوانان ما متفاوت باشد.

مسائل خانوادگي،تمايلات شديد جنسي،تحصيلي،فرهنگي،اقتصادي،اجتماعي،سياسي ،مسكن،ازدواج،و.......از مواردي هستند كه جوانان از آنها سخن مي گويند.اين مسائل هر كدام به تنهايي مي توانند،زمينه هاي انحراف را در جوانان بوجود آورند،علاوه بر آنكه همه اين معضلات باعث بوجود آمدن مشكلات روحي ورواني وعصبي در جوانان مي گردد،و همين مشكلات روحي ورواني وعصبي، خود زمينه هاي بيشتري را براي ارتكاب رفتارهاي انحرافي در جوانان بوجود مي آورد.

ما در بررسي مسائل جوانان علاوه بر تفكيك مسائل مربوط به دختران وپسران به يك تفكيك ديگر نيز بايد دست بزنيم و آن مسائل جوانان در ايران ومسائل جوانان در ديگر كشور ها مي باشد، به همين جهت نمي توانيم بطور كامل از نظريات آنها براي حل معضلات جوانان در داخل ايران استفاده كنيم.

جوانان هم دختران وهم پسران دركشور ما از محدوديتهاي زيادي براي ارضاءنياز هاي جنسي برخوردارند ،كه ممكن است در پسران به انحرافات جنسي منجر شود ويادختران با پوشيدن لباسهاي نامتعارف سعي نمايند خود را تا حدي ارضاءنمايند ويا اينكه ديگر رفتار هاي انحرافي را مرتكب شوند ،همه اين عكس العمل هايي كه از ايجاد محدوديتهاي جنسي حاصل مي شود، معضلات زيادي را براي فرد وخانواده وجامعه ايجاد ميكنند .

دادن آزادي هاي جنسي به جوانان يعني همان شيوه اي كه در كشور هاي غربي به آن عمل مي شود، نه تنها اين مشكلات را برطرف نمي كند بلكه مشكلات ومعضلاتي ايجاد مي كند كه بمراتب حادتر از معضلات فوق هستند ،افزايش انواع بيماريهاي مقاربتي،از هم پاشيدگي نظام خانواده،افزايش بي سابقه انواع انحرافات اجتماعي و........ در كشورهاي غربي نتيجه همين بي بندوباري هاي جنسي مي باشد.

جوانان اعم از دختر وپسر يك مشكل اساسي ديگر هم دارند كه در كشور ما اين مشكل حاد تر است و آن تغييرات شديدي است كه در ارزشها ،هنجارها وفرهنگ جامعه بوجود مي آيد سرعت اين تغييرات به حدي است كه مي توان گفت ارزشها ،هنجارها وفرهنگ نسل جديد(فرزندان)با نسل قبلي (پدر ومادر)متفاوت مي باشد.اين تفاوت منجر به بروز ناسازگاري ميان فرزندان با والدين مي شود وناسازگاري مي تواند به بروز ناهنجاري هاي گوناگون منجر شود.

جوانان علاوه بر مشكلات اساسي فوق با مشكل بيكاري مواجه هستند كه تاحد زيادي مي تواند ناشي از سوء مديريتها وهمچنين ناهماهنگي ميان دستگاههاي اجرايي موجود در داخل كشور باشد ،ناهماهنگي ميان نظام آموزشي ما ونظام اقتصادي وهمچنين ناهماهنگي ميان سياستهاي اقتصادي نمونه هايي از اين موارد مي باشد.مشكل بيكاري تبديل به يك معضل جدي شده وآسيب هاي فراواني براي جامعه و خانواده ها ايجاد كرده است.در بسياري از مطالعاتي كه پيرامون جوانان انجام شده بيكاري يكي از متغيير هايي بوده است كه در گرايش جوانان به انحرافات اجتماعي نقشي مهم ايفا كرده است.حل مشكل بيكاري تاثير بسيار زيادي در كاهش انحرافات جوانان دارد.

نحوه گذران اوقات فراغت هم مي تواند از مسائلي باشد كه جوانان با آن مواجه هستند ونياز به برنامه ريزي هاي دقيقي دارد.اوقات فراغت جزء نيازهاي ضروري جوانان محسوب مي شود،اوقات فراغت از جايگاهي برخوردار است كه با برنامه ريزي مناسب براي آن مي رود كه تبديل به يكي از راه حل هاي اساسي مشكلات رفتاري جوانان تبديل شود ،زماني اين محقق مي شود كه از اوقات فراغت فقط به عنوان گذران وقت وتفريح استفاده نكنيم.اوقات فراغت را نبايد به معناي پر كردن وقت بدانيم وسعي كنيم تا با برنامه هاي تفريحي آن را پر كنيم ،بلكه از اوقات فراغت بايد براي پر بار كردن وآموزش هاي مورد نياز جوانان استفاده كنيم.

ازدواج وبالا تر رفتن سن ازدواج،دغدغه هاي تحصيلي جوانان،جايگاه جوانان در خانواده و جامعه و..........از ديگر مسائلي است كه جوانان از آنها رنج مي برند.بسياري از اين مسائل را مي توان با برنامه ريزيهاي درست وبا مشاركت فعال خود جوانان بر طرف كرد.جوانان در دوران دفاع مقدس ودوران سازندگي نشان دادند كه از توانائيها وقابليتهاي بالايي برخوردارند كه با حمايت از آنها مي توانيم به اين مهم برسيم.

«مسائلي كه جوانان درعصرحاضر با آن در گير هستند عبارتند از:مشكل كارواشتغال وتمايلات شديد جنسي ميباشد.»(فرجاد،محمد حسين.آسيب شناسي اجتماعي وجامعه شناسي انحرافات.انتشارات بدر.چاپ هشتم.صص109،108)
جوانان كشور ما در زمان حاضر يك مشكل اساسي ديگر هم دارند و آن تهاجم فرهنگي مي باشد كه جوانان ما را نشانه گرفته است.تهاجم فرهنگي ابزاري است در دست استعمار گران كه براي كشور ما وبسياري از كشورهاي ديگر مشكلاتي را بوجود آورده اند.رفع معضلاتي كه جوانان با آنها مواجه اند بر عهده نظام خانواده ،نظام سياسي و....مي باشد.
 

♔ŠĦДĦДB♔

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Aug 2, 2013
ارسالی‌ها
5,570
پسندها
1,239
امتیازها
113
محل سکونت
اهواز
تخصص
چت كردن
دل نوشته
زندگي هميشه برخلاف ارزوهايم گذشت.....
بهترین اخلاقم
زودرنج

اعتبار :

ترس در کودکان و نوجوانان

ترس در کودکان و نوجوانان

به واقع والدین همه گاه در تربیت فرزندان خود با واقعیتی انکارناپذیر روبه‏رو هستند: ترس کودکان! دنیای کودکان مشحون از ترسهایی است که خود را در رفتارهایشان نشان می‏دهند.

بسیاری از ترسهای دختربچه‏ها و پسربچه‏ها جنبه سازگارانه داشته و باعث می‏شود تا آنان در دام وضعیتهای خطرناک گرفتار نیایند. حال آنکه انواع دیگری از ترسهای کودکان با گذشت زمان اندک اندک محو شده به گونه‏ای که می‏توان این گونه ترسها را نوعی پدیده طبیعی رشد دانست.



به طور کلی ترس واکنشی است از پیش شناخته شده و با پاسخی به محرکهای تهدیدآمیز و واضح است امری طبیعی، لازم و مفید می‏باشد. ترسها گاهی جنبه اجتماعی و گاه جنبه فردی دارند. کمک به دختران و پسران برای غلبه بر ترسشان نباید والدین را به این نتیجه رهنمون سازد که کودکان خود را از دنیای پیرامون خود جدا و مخفی سازند. ترس در کودکان متناسب با رشد قوای عقلی، امنیت و سلامت و تسلط بر محیط اطراف تغییر می‏یابد. ترس خاص هنگامی در دختربچه‏ها و پسربچه‏ها ایجاد می‏شود که نسبت به بعضی از اشیا و امور آگاهی و حساسیت پیدا کنند. در بسیاری مواقع کودک ترس خود را به زبان آورده و زمانی در رابطه با ترسهای خود تنها به عکس‏العمل بسنده داشته و زبان بیان موقعیت ترس‏آور را ندارد.

وابستگی بیش از حد کودک به بزرگسالان موجب بروز ناپایداریهای هیجانی، ناامنی در روابط اجتماعی، ناتوانی در حفظ حقوق خود و نداشتن مهارت در فعالیتهای بدنی و نهایتا ترس می‏شود. ترس، مقوله‏ای مختص فرد یا قشر خاصی نبوده و در همه افراد با شدت و ضعف متفاوت وجود دارد. به عنوان نمونه، یک محرک می‏تواند برای یک طفل ترس‏آور باشد اما برای طفل دیگری بی‏تفاوت باشد. بافت اجتماعی کودکان در نوع ترسها بسیار مؤثر است. به طوری که ترس در کودکان باهوش زودتر از کودکان کم‏هوش خود را نشان ی‏دهد و دختران نیز معمولاً ترسوتر از پسرها هستند.



ترس از اشیای واقعی یا محرکهای غیر عادی (افراد غریبه و ... به تدریج و با افزایش سن و سال کاهش یافته و در مقابل ترس از محرکهای تخیلی (ترس از تنهایی و ...) بیشتر می‏شود. ظاهرا رشد مفاهیم ذهنی کودک و درک بیشتر او از جهان پیرامون خود، به همراه کاربرد افزونتر از علایم، واکنشهای هیجانی او را تحت تأثیر قرار می‏دهد.

در بعضی موارد، ترس برای حفظ کودک لازم و مفید می‏باشد. گاه ترس می‏تواند به کودک کمک کند تا پاسخهای جدیدی بیابد. به عنوان مثال، ترس از اتومبیل، طریقه عبور صحیح از خیابان را به طفل می‏آموزد. اما واکنشهای ترسناک شدید به مانند گریستن و فرار کردن و نظایر اینها با رفتار سازنده مغایرت دارند. گاهی کودکان تمایل شدیدی به کسب ترسهای اطرافیانش نشان می‏دهد و این تمایل در مورد ترس از حیوانات و جانوران بیشتر وجود دارد. در این مورد یک دختر یا یک پسر با خود می‏اندیشد حتما علتی دارد دیگران از آن جانوران می‏هراسند، لذا وی هم به تقلید از بزرگترهای خود می‏ترسد.

کودکان ترسو معمولاً گوشه‏گیر، خجول و فاقد قدرت تصمیم‏گیری بوده و در آینده از کسب پستهای حساس شغلی ترس خواهند داشت. به طور کلی در هفته‏های اول عمر، نوزاد با ترس آشنا نیست. از شش ماهگی به بعد نوزاد از افتادن یا شنیدن صداهای بلند مثل بوق اتومبیل و یا صدای جاروبرقی می‏ترسد. هنگامی که کودک را در آغوش می‏گیریم و ناگهان او را به طرف بالا پرت می‏کنیم، کودک دست و پای خود را به اطراف باز کرده و شروع به گریه می‏کند. از سن ده ماهگی و با افزایش شناخت کودک از محیط پیرامون، او می‏آموزد تا چیزهای آشنا را از ناآشنا تشخیص دهد. در این سنین او از نزدیک شدن به غریبه‏ها می‏ترسد و از آن جایی که والدین، خواهر و برادر و سایر نزدیکانش را می‏شناسد، امنیت بیشتری در خود احساس می‏کند اما اگر چیز ناآشنایی به طوری خاص بزرگ، درخشان و پرزرق و برق مثل یک عروسک پشمالو در مقابل او قرار گیرد آنگاه ترسناک به نظر خواهد آمد. هنگام مواجهه با ترس مناسب است کودک را در آغوش کشیده و علت ترسش را جویا شویم و پس از نزدیک کردن او به محرک ترس‏آور، او را به نرمی و ملاطفت راهنمایی نماییم. با این روش اطمینان‏بخش می‏توان بر تجربیات کودکمان افزوده و شدت ترس او را کاهش دهیم.



در دوران پیش‏دبستانی جدایی از پدر و مادر به هنگام خوابیدن مشکل اساسی تمامی کودکان می‏باشد. در سنین دو سالگی کودک از هر چیزی می‏ترسد زیرا شناختش نسبت به محیط پیرامونش ناقص بوده و تنهایی، تاریکی و ... او را به وحشت می‏اندازد. در سن سه سالگی ترس به صورتهای دیگر و گذرا به سراغ او می‏آید. همانند ترس از بلندی، مکانهای ناآشنا و نامطمئن، بیگانه‏ها و صداهای بلند. در سن چهار سالگی کودک با اتکا به قدرت و توانی که در خود سراغ دارد تلاش می‏کند تا بر ترس از حیوانات فایق آمده و آنها را از خود براند. اما از برخی از جانوران او همچنان خواهد ترسید. در سن پنج سالگی خیالبافی در کودک قوی بوده و همین خود باعث خواهد شد که او بیشتر به سراغ تخیلات و تصورات رفته و از موجودات خیالی که مخلوق ذهنش هستند بترسد. در حالی که در شش سالگی در عین جرأت و بی‏باکی، از شکستگی، خون و زخم و آسیبهای بدنی می‏ترسد. گاهی اوقات تنبیه فراوان از طرف والدین باعث خواهد شد کودک عصبی شده و در خواب کابوسهایی را ببیند که حتی هنگام بیداری هم وی را رها نکنند. آنان در مکانهای تاریک دچار خیالپردازی با واژه‏هایی همچون هیولا، جادوگر و ... شده و لذا از رفتن به توالت خودداری نموده و شبها خود را خیس می‏کنند. در یک چنین وضعیتی والدین می‏توانند با استفاده از روشهای درمانی همچون شعر و سرودخوانی و قصه‏گویی در کاهش تدریجی ترس کودک به او کمک نمایند و برای منحرف ساختن ذهن کودک می‏توان از او خواست تا بلند بلند بشمارد.



ترس از حیوانات و حشرات نیز به دلیل شناخت ناکافی دختربچه‏ها و پسربچه‏ها از زندگی، نحوه تغذیه، شکل ظاهری و حرکات حیوانات، خود را نشان می‏دهد. در بعضی از کودکان ترس از حیواناتی مانند سگ و گربه و موش و یا مرغ و جوجه ادامه خواهد داشت. در این چنین وضعیتی می‏توان به عادت‏سازی کودک به این محرکهای ترس‏آور پرداخت. به عنوان مثال می‏توان با خریدن جوجه‏ای کودک را با مراحل زندگی تغذیه و رشد جوجه و تبدیل آن به مرغ یا خروس آشنا ساخته و ترس غیر منطقی او را از بین برد. انواع ترس در سنین 7 ـ 12 سالگی با آنچه در سنین قبل وجود داشته کاملاً متفاوت خواهد بود. زیرا علاوه بر عامل خانواده، خویشان، بستگان و عامل تخیل و اوهام، در این سنین عامل مدرسه هم اضافه شده و کودک دچار ترسهای جدیدی می‏شود.

ترس از رفتن به مدرسه یکی از ترسهای معمولی کودکان بوده که سبب ناراحتی و آزار والدین بوده و گاه به صورت وحشت و اضطراب به هنگام خروج از منزل ظاهر می‏شود. ترس از مدرسه در دخترها بیشتر از پسرها بوده و علت اصلی این نوع ترس اضطراب ناشی از جدایی از والدین می‏باشد. این گونه ترسها معمولاً همراه با عوارض جسمانی همچون دل‏درد، سردرد و استفراغ می‏باشد. در هشت سالگی ترس از آب و آتش و در ده سالگی ترس از کتک خوردن، جواب دادن به درس در دختران و پسرها مشهود خواهد بود. به نظر بسیاری از متخصصان، واکنش ترس نشانه سلامت عصبی کودک می‏باشد و وجود آن برای ادامه حیات وی ضروری می‏باشد. اما چنانچه ترس بچه‏ها شدید باشد به گونه‏ای که موجب اختلال در زندگی روزمره و یا خواب او شود و یا به انزوا و غم و غصه‏اش منجر گردد، در آن زمان باید در پی چاره‏ای بود. در هر حال، باید توجه داشت که پدر و مادر و معلمان وظیفه دارند از انتقال ترس نامعقول به فرزندان و شاگردانشان جلوگیری نمایند. ریشه و پایه بسیاری از ترسها را باید در دوران کودکی جستجو نمود و اگر پدر و مادر و مربیان کودک با اصول و روشهای صحیح تربیتی آشنا باشند و طبیعت کودک خود را بشناسند، اساسا زمینه‏ای برای پیدایش ترسهای غیر منطقی در کودک رشد نخواهد یافت. در این ارتباط باید توجه داشت ترس در سنین بلوغ شکل دیگری به خود گرفته و متوجه جنبه‏های شخصیتی می‏شود. در این سنین ترسها جنبه تعمیمی داشته و همراه با اضطراب بوده و به علت استدلالی بودن فرد، ترسهای دوران کودکی کمرنگ می‏شوند. در این سنین ترس از غلط بودن عقیده، احساس بغض در عمل، رفتار و گفتار، ترس از تخلف و گناه، نوجوان را آزار داده و باعث می‏شود که گاهی او از انزوا سر در آورده و یا از اجتماع روی‏گردان شود.



نوجوانان از طرد شدن و تحقیر می‏ترسند و خطر پریشانی خود را به طور اغراق‏آمیزی درک می‏کنند. آنان با پیدایش ناگهانی صفات جنسی، بیش از پیش به تغییرات ظاهری بدن خود توجه می‏نمایند. نوجوانان از ناهماهنگی رشد اعضای بدن، کوتاهی و بلندی قد، چاقی و لاغری بیش از حد، پیدایش لک و دانه‏های چربی بر روی صورت و بدن خود دچار اضطراب و ناراحتی و ترس می‏شوند. بنابراین یک کنایه، اشاره، تشویق و یا تنبیه می‏تواند موجی از خشم و نفرت و ترس و دلهره را برای آنان به همراه داشته باشد. در این زمان چه بسا که پدر و مادر هم، کمک به نوجوان خود، برای غلبه بر ترسهای دشوار اجتماعی را بی‏فایده تشخیص بدهد چرا که ممکن است نوجوانان نظرات والدین خود را نسبت به اینکه چه بپوشند یا چگونه خودشان را با جامعه هماهنگ بدارند قبول نداشته باشند.



در هر صورت پاره‏ای از راههای پیشگیری ترس در کودکان و نوجوانان عبارتند از:

1ـ هرگز والدین از ترساندن به عنوان ابزاری برای تربیت فرزندان خود استفاده ننمایند.

2ـ حتی‏المقدور کودک تنها نباشد و نماند.

3ـ کودک برای روبه‏رو شدن با موقعیتهای ترسناک آماده شود.

4ـ حس اعتماد به نفس در کودکان تقویت شود.

5ـ از تلقینها و بدآموزیهای غلط خودداری شود.

6ـ کودک و نوجوان از تماشای فیلمها و صحنه‏های وحشت‏آور
 
بالا پایین