دوبیتی و تک بیتی حضرت علی اصغر

[sting]

​من آب فرات را مکدر دیدم

او را خجل از ساقی کوثر دیدم

مردم همه عکس ماه بینند در آب

من چهره ی مهتابی اصغر دیدم




سالها از سفر اصغر من ميگذرد

آسمان منتظر لحظه دامادي اوست...

وای رباب(س)




به رباب و به پریشانی او.... روز جزا


قمه زن ها یقه ی حرمله را میگیرند...





تیر نگذاشت که یک جمله به اخر برسد

هیچ کس حدس نمی زد که چنین سر برسد

پدرش چیز زیادی که نمی خواست ؛فرات

یک دو قطره ضرری داشت به اصغر برسد؟​

 

[sting]

چون از سفری خسته و بی تاب رسیدیمانگار که بر قافله ی خواب رسیدیماین شهر پر از بزم و طرب بود ولی مابازم به در خانه ی ارباب رسیدیم


چرخید خداوند به دور سر تو

زد بوسه به پاره پاره ی پیکر تو

والله کشتی نجات همه است

گهواره ی کوچک علی اصغر تو

اولین روز است که بی گهواره می گردی علی

یک شبه مادر برای خود شده مردی علی

آخرین باری که بستم بند این قنداق را

بر دلم افتاده دیگر بر نمی گردی علی★​

​

 

[sting]

چرخید خداوند به دور سر تو

زد بوسه به پاره پاره ی پیکر تو

والله کشتی نجات همه است

گهواره ی کوچک علی اصغر تو


​

اولین روز است که بی گهواره می گردی علی

یک شبه مادر برای خود شده مردی علی

آخرین باری که بستم بند این قنداق را

بر دلم افتاده دیگر بر نمی گردی علی★​

 

[sting]

از شیرخواره ای به همه شیرخوارگان

آغوش گرم مادرتان نوش جانتان


.........


​

او که در شش ماهگی مشکل گشایی میکند
گر رسد سن عمو حتما خدایی میکند
​

 

[sting]

او که در شش ماهگی مشکل گشایی میکند گر رسد سن عمو حتما خدایی میکند

 

[sting]

رسیده باز از ره لحظه افطار ، بدجوریخجالت می کشم از تشنگی اصغرت آقا

 

[sting]

من با رباب هر دويمان گريه ميكنيماو بر كبوديِ رويِ تو من به مويِ تو...

 

[sting]

پیشانی ام شکست چو پیشانی حسین...دست و سر و تن و بدنم فانی حسیناکبر که رفت،ساقی وشش ماهه بعداز آن...حالا رباب ماند و پریشانی حسین

 

[sting]

حالا رباب مانده و شش ماه خاطرهحالا رباب مانده و يك عمر آرزو ،،،

 

[sting]

بر لب فرح و در دل خود غم داریماز شوق کمی گریه ی مبهم داریمامشب ز قدمهای علی فهمیدیمشش ماهه دگر تا به محرم داریم

 

[sting]

دنیا همه دیوانه و شیدای حسین(ع) است.مهر همگان خاک کف پای حسین(ع) است.رمزی که شود ضامن ما در صف محشر.لبخند علی اصغر(ع) زیبای حسین(ع) است.

 

[sting]

یک عمر اگر روزه بگیرم و بگیرد و بگیرندهمتا نشود با عطشِ خشکِ دهانِ علـــــــی‌اصغر...

 

[sting]

پیر همه بود اگرچه او کودک بودصبرش ز غریبی پدر اندک بودمی کرد به نی اشاره می گفت ربابای کاش سر نیزه کمی کوچک بود

 

[sting]

شد متولد علی نور دل فاطمه ابن رباب است و او نبیره فاطمهحال که زهرا نشد به عمر مادربزرگ علی اصغر شده ندیده ی فاطمه

 

[sting]

شهید شیرخواره ام گرسنه بود و تشنه لبنه آبِ دیده کام او نه طعم دانه می برمبه روی لب تبسمش لبان بی تکلمشنشان دهد ز رفتنش که عاشقانه می برم

 

[sting]

کربلا آتش به جان آسمان ها می زندکودک بی شیر را بر دست بابا می زندشیرخواره آمده میدان تیر حرملهطعنه بر حرف حسین و مشک سقا می زند

 

[sting]

ناگهان در کشاکش محشربانگ آمد که ایهاالانسانچشم های غریب کور شوندمی‌رسد مادر زمین و زمان.

 

[sting]

آرام که نمی شوی ای میوه دلمخیمه به خیمه هرچه تو را می برم، بخوابنزدیک به سه روز و سه شب می شود علیپلکم به هم نیامده مادر، برم بخواب

 

[sting]

حداقل کم کنید هلهله ها راکشتن شش ماهه که هوار ندارد1کاش کسی هم به نیزه دار بگویدنیزه از این طفل انتظار ندارد.کسی چون من گل پرپر نبیندگلـوی پـاره اصغـر نبینـدبدست خویش کندم قبر او راکه این قنداقه را مادر نبیند

 

[sting]

من آب فرات را مکدر دیدم او را خجل از ساقی کوثر دیدم مردم همه عکس ماه بینند در آب من چهره ی مهتابی اصغر دیدم