sting
معـاون ارشـد انجمـن
- تاریخ ثبتنام
- Jun 26, 2013
- ارسالیها
- 27,708
- پسندها
- 5,661
- امتیازها
- 113
- محل سکونت
- تهـــــــــــران
- وب سایت
- www.biya2forum.com
- تخصص
- کیسه بوکس
- دل نوشته
- اگه تو زندگی یکی از سیم های سازت پاره شد... آهنگ زندگیتو رو جوری ادامه بده هیچکس نفهمه به تو چی گذشت ، حتی اونیکه سیم رو پاره کرد!
- بهترین اخلاقم
- نــــدارم
اعتبار :
سرچشمه:
كمربند كرمان، كمربند آتشفشاني ترشياري بهطول 500 كيلومتر است كه بلافاصله پس از بسته شدن تتيس در امتداد زون فرورانش تشكيل شده است. در اين كمربند دست كم 35 سيستم پورفيري شناخته شدهاند كه تنها سه سيستم آن در بخش جنوب شرقي واقع شدهاند و مهمترين سيستم پورفيري اين كمربند سرچشمه است.
كانيزايي در معدن مس سرچشمه وابسته به نفوذ استوك گرانوديوريتي سرچشمه به سن ميوسن با تركيب سنگشناسي كالك آلكالن به درون آندزيتهاي زير دريايي - توف آندزيتي و برشهاي آندزيتي پورفيري به سن ائوسن ميباشد (عباسي كليماني، 1383).
در واقع كانيزايي در اين محل بنابر نتايج حاصله از سيالات درگير با جوشش سيالات در اثر پائين آمدن سريعتر فشار نسبت به دما در ارتباط ميباشد که باعث برهم خوردن تعادل سيستم هيدروترمال و تهنشست کالکوپيريت ميگردد. مقايسه مطالعهي سيالات درگير در سرچشمه و اطلاعاتي که از روي پترولوژي تجربي درباره سوليدوس ماگماي گرانوديوريتي موجود است، نشان ميدهد که پورفير سرچشمه در دماي حدود 700 درجه سانتيگراد و فشار آبي aaحدود 1500 بار متبلور شده است و حدود 6% آب داشته است. حد متوسط 13 آناليز نمونههاي آلترهي پورفير سرچشمه نشاندهنده 4.10% آب ميباشد. بنابراين مقدار قابل ملاحظهاي آب هنگام تبلور از ماگما بيرون رانده شده است که به احتمال قوي سبب ترکها و شکافهاي زياد (بافت استوکورک) در داخل پورفير سرچشمه شده است و در حقيقت محدود بودن اين ترکها به پورفير سرچشمه، معلول ترکخوردگي هيدروليکي است و به هيچ عامل تکتونيک محلي ارتباط ندارد.
مطالعهي سيالات درگير نشان داده است که محلولهاي هيدروترمال غني از کلريد سديم بوده و کاملا قادر بودهاند که مس را از ماگما جدا و حمل نمايند. علاوه بر اين تمامي تودههاي نفوذي منطقه کرمان بهطور بسيار قابل ملاحظهاي زمينه مس بالاتر از کلارک دارند و به اين جهت پيشبيني منشاء مس از آنها در تشکيل کانسار مس پورفيري در اين منطقه دور از واقعيت نخواهد بود. مطالعهي ايزوتوپهاي اکسيژن و هيدروژن روي کانسار بينگهام نشان ميدهد که آبهاي جوي در آلتراسيون فيليک شرکت داشتهاند. در حاليکه در آلتراسيون پتاسيک آبهاي ماگمايي نقش داشتهاند.
تحقيقات انجام شده از اين نوع در سرچشمه نشاندهندهي همان کيفيت مذکور ميباشد، با توجه به اينکه تشکيل يک سيستم کنوکسيوني که در هر حال با نفوذ تودهي پورفيري در سنگهاي سرد اجتناب ناپذير به نظر ميرسد باعث مشارکت آبهاي جوي در اين سيستم گرديده است.
در واقع رابطه بسيار نزديكي در چگونگي توزيع مناطق آلتراسيون و مينراليزاسيون در سرچشمه ديده ميشود. منحني همعيار 0.4% CU بهطور تقريبي حدفاصل منطقهي داخلي و منطقهي مياني را كه به ترتيب آندزيت بيوتيتيزه شديد و ضعيف است تشكيل ميدهد. قسمت اعظم مواد معدني در داخل آلتراسيون بيوتيتي شديد و آلتراسيون فيليك واقع شدهاست. با وجودي كه يك منشاء ماگمايي مستقيم، احتمالاً ميتواند براي يك قسمت جزيي كانيزايي پذيرفته شود ولي از روي مطالعات پتروگرافي دقيق، كاملا روشن شدهاست كه قسمت اساسي كالكوپيريت و موليبدنيت، حاصل همان پديدههايي هستند كه مسئول آلتراسيون پتاسيك بوده است (قاسمي و همكاران 1382).
اگرچه قسمتي از كالكوپيريت همچنان به تهنشيني در مرحله آلتراسيون فيليك ادامه ميدهد، اما اين كانه در اين مرحله نسبت به كانهي پيريت كه سولفور اساسي آلتراسيون فيليك ميباشد، فرعي بوده و به اين ترتيب نسبت CU/Fe بهطور قابل ملاحظهاي پايين ميآيد.
بهطور كلي اين معدن يك مدل متالوژني كامل از كانسارهاي مس – موليبدن پورفيريزاد با خاستگاه ماگماتيسم كالكوآلكالن نوع حاشيه قارهاي ميباشد كه از ويژگيهاي آن جايگزيني با پلوتونيسم عميق (3–4 كيلومتر)، ريخت شناسي كلاسيك، ميزان ذخيره بالا، موليبدن با عيار بسيار بالا، مقادير جزيي طلا، منيتيت، نيكل و كبالت ميباشد و بزرگترين كانسار مس در بخش دگرساني پتاسيك بهحساب ميآيد.
كمربند كرمان، كمربند آتشفشاني ترشياري بهطول 500 كيلومتر است كه بلافاصله پس از بسته شدن تتيس در امتداد زون فرورانش تشكيل شده است. در اين كمربند دست كم 35 سيستم پورفيري شناخته شدهاند كه تنها سه سيستم آن در بخش جنوب شرقي واقع شدهاند و مهمترين سيستم پورفيري اين كمربند سرچشمه است.
كانيزايي در معدن مس سرچشمه وابسته به نفوذ استوك گرانوديوريتي سرچشمه به سن ميوسن با تركيب سنگشناسي كالك آلكالن به درون آندزيتهاي زير دريايي - توف آندزيتي و برشهاي آندزيتي پورفيري به سن ائوسن ميباشد (عباسي كليماني، 1383).
در واقع كانيزايي در اين محل بنابر نتايج حاصله از سيالات درگير با جوشش سيالات در اثر پائين آمدن سريعتر فشار نسبت به دما در ارتباط ميباشد که باعث برهم خوردن تعادل سيستم هيدروترمال و تهنشست کالکوپيريت ميگردد. مقايسه مطالعهي سيالات درگير در سرچشمه و اطلاعاتي که از روي پترولوژي تجربي درباره سوليدوس ماگماي گرانوديوريتي موجود است، نشان ميدهد که پورفير سرچشمه در دماي حدود 700 درجه سانتيگراد و فشار آبي aaحدود 1500 بار متبلور شده است و حدود 6% آب داشته است. حد متوسط 13 آناليز نمونههاي آلترهي پورفير سرچشمه نشاندهنده 4.10% آب ميباشد. بنابراين مقدار قابل ملاحظهاي آب هنگام تبلور از ماگما بيرون رانده شده است که به احتمال قوي سبب ترکها و شکافهاي زياد (بافت استوکورک) در داخل پورفير سرچشمه شده است و در حقيقت محدود بودن اين ترکها به پورفير سرچشمه، معلول ترکخوردگي هيدروليکي است و به هيچ عامل تکتونيک محلي ارتباط ندارد.
مطالعهي سيالات درگير نشان داده است که محلولهاي هيدروترمال غني از کلريد سديم بوده و کاملا قادر بودهاند که مس را از ماگما جدا و حمل نمايند. علاوه بر اين تمامي تودههاي نفوذي منطقه کرمان بهطور بسيار قابل ملاحظهاي زمينه مس بالاتر از کلارک دارند و به اين جهت پيشبيني منشاء مس از آنها در تشکيل کانسار مس پورفيري در اين منطقه دور از واقعيت نخواهد بود. مطالعهي ايزوتوپهاي اکسيژن و هيدروژن روي کانسار بينگهام نشان ميدهد که آبهاي جوي در آلتراسيون فيليک شرکت داشتهاند. در حاليکه در آلتراسيون پتاسيک آبهاي ماگمايي نقش داشتهاند.
تحقيقات انجام شده از اين نوع در سرچشمه نشاندهندهي همان کيفيت مذکور ميباشد، با توجه به اينکه تشکيل يک سيستم کنوکسيوني که در هر حال با نفوذ تودهي پورفيري در سنگهاي سرد اجتناب ناپذير به نظر ميرسد باعث مشارکت آبهاي جوي در اين سيستم گرديده است.
در واقع رابطه بسيار نزديكي در چگونگي توزيع مناطق آلتراسيون و مينراليزاسيون در سرچشمه ديده ميشود. منحني همعيار 0.4% CU بهطور تقريبي حدفاصل منطقهي داخلي و منطقهي مياني را كه به ترتيب آندزيت بيوتيتيزه شديد و ضعيف است تشكيل ميدهد. قسمت اعظم مواد معدني در داخل آلتراسيون بيوتيتي شديد و آلتراسيون فيليك واقع شدهاست. با وجودي كه يك منشاء ماگمايي مستقيم، احتمالاً ميتواند براي يك قسمت جزيي كانيزايي پذيرفته شود ولي از روي مطالعات پتروگرافي دقيق، كاملا روشن شدهاست كه قسمت اساسي كالكوپيريت و موليبدنيت، حاصل همان پديدههايي هستند كه مسئول آلتراسيون پتاسيك بوده است (قاسمي و همكاران 1382).
اگرچه قسمتي از كالكوپيريت همچنان به تهنشيني در مرحله آلتراسيون فيليك ادامه ميدهد، اما اين كانه در اين مرحله نسبت به كانهي پيريت كه سولفور اساسي آلتراسيون فيليك ميباشد، فرعي بوده و به اين ترتيب نسبت CU/Fe بهطور قابل ملاحظهاي پايين ميآيد.
بهطور كلي اين معدن يك مدل متالوژني كامل از كانسارهاي مس – موليبدن پورفيريزاد با خاستگاه ماگماتيسم كالكوآلكالن نوع حاشيه قارهاي ميباشد كه از ويژگيهاي آن جايگزيني با پلوتونيسم عميق (3–4 كيلومتر)، ريخت شناسي كلاسيك، ميزان ذخيره بالا، موليبدن با عيار بسيار بالا، مقادير جزيي طلا، منيتيت، نيكل و كبالت ميباشد و بزرگترين كانسار مس در بخش دگرساني پتاسيك بهحساب ميآيد.