حرف حساب !

[سایه های بیداری]

نمیدانم اولین کسی که زیبایی را به ماه تشبیه کرد و عناوینی همچون :
مه پاره و مهوش و مه گون و مه لقا و مه رو و ... را اختراع کرد چه کسی بود .
ولی هر که بود یک احمق بود .

آخه این چه زیبایییست که روز ، گم و گور است و شب به نور عاریۀ خورشید جلوه گری میکند ؟
آمدیم و یک وقت ، ما موقع روز با این زیبای الکی کار داشتیم ،
آنوقت چه خاک دو الکه ای سرمان کنیم ؟

به عالم و آدم گیر داده بودم .

دیدم فقط همین یک فقره در لیست گیر سه پیچم نیست .

الان لیستم کامل شد .

و صد البته ، سادیسمم شکوفا . والاع !!!

 

[سایه های بیداری]

بارها گفته ام که واقعیت و حقیقت یکی نیست .
واقعیت همان است که دیده می شود .
اما حقیقت نه .
بهترین مثالش میتواند افسانۀ موسی و خدا باشد .
موسی هرگز حقیقت را ندید
فقط واقعۀ کوچکی حاصل از حقیقت را دید :

کوه طور اندر تجلی حلق یافت
تا که می نوشید و می را بر نتافت

ما واقعی هستیم
اما حقیقی نیستیم
چون ذاتمان پر از دروغ است

ساختار جهان هستی بر مبنای تضاد است
حقیقت و دروغ متضادی غیر قابل سازش است
همانند سیاه و سفید که سازش ناپذیرند

 

[نبات]

همینکه دو نفر ،حتی اگه کیلومترها از هم دور باشن، همزمان میتونن به یه ماهِ مشترک نگاه کنن و همون بشه فصل مشترکشون..،به نظر من اوج زیباییه

کسی نمیتونه به خورشید نگاه کنه....و خورشید ،سخاوتمندانه نور خودشو میده به ماه تا همه لذت ببرن ...
.
یه ابَر ماه فوق العاده زیبا

 

[eLOy]

اگر زندگی کسی را بهتر نمی کنی

پس داری وقت خود را تلف می کنی

زندگی تو با بهتر کردن زندگی دیگران

بهتر می شود
​

 

[سایه های بیداری]

چیزی که اکثر این ملت نیاز داره ، خر شدن است .
یعنی اگر یه روز خرش نکنند ، انگار یه چیزی کم داره .
یارو تا دیروز با عبا و عمامه بالای منبر ، مستمعینش را خر میکرد .
حالا که خلع لباس شده ، با شلوار لی و کاپشن بالای همان منبر مشغول خر کردن است .
می فرماید : با ظالم نباید ظالمانه برخورد کرد . چون اونوقت خودت هم ظالمی .
اگر کسی داره تو را با باتوم میزنه ، تو نباید او را بزنی .
اگر موقع کتک زدن تو ، باطومش از دستش افتاد
باید باطومش را برداری و بدهی به یارو و بگویی بفرما اخوی . بفرما بازم بزن .
یاد اون تعلیم مسیحیت افتادم که می گوید :
اگر کسی به تو سیلی زد ، صورتت را بچرخان تا بر روی گونۀ دیگرت نیز سیلی بزند .
حالا این تعلیم خریت را اینگونه تصور کنید که :
یارو یه بمب انداخته روی سرت ، و از بخت بد ، بمب منفجر نشده .
حالا تو بمب را بردار بده به طرف مقابل و بگو :
آقا بفرما . بمبتان منفجر نشد . لطفا ببر دوباره با هواپیما بینداز روی سرم .
جالب اینجاست که پای منبریان این آقا ، مثل خر نشستن و به اراجیف همین آخوند سابق گوش میکنند و کسی هم بلند نمیشه بهش بگه : آخه احمق ! اینایی که داری بلغور میکنی ، آگاهی دادن است یا خر کردن ؟
حالا چرا نیست ؟ دلیل داره . چون ما علاقه به خر شدن داریم .

 

[سایه های بیداری]

همین آخوند خلع لباس شده می فرماید :
من یه جایی داشتم سخنرانی میکردم . وسط حرفام از خلیج فارس حرف میزدم و خلیج فارس را ، خلیج ادا کردم .
یه آقایی بر آشفت که تو چرا نگفتی خلیج فارس و خلیج همیشه فارس ؟
در پاسخ گفتم : خلیجی که ماهی هایش را چین می برد و نفتش را اروپا و منافعش را آمریکا ، چه فرقی میکند که اسمش چی باشد ؟

گویا این آخوند خلع لباس شده که فقط لباسش را از دست داده و ذات خر کردنش همچنان باقیست ، فراموش کرده که آن ماهی و نفت و منافعی که از خلیج فارس می برند ، نه به اختیار ملت ایران ، که با همین خر کردنها داره غارت میشه .
انگار که یک آقایی زنی داشت به اسم رویا .
حالا یه عده به زنش تجاوز کرده .
و این آقا موقع حرف زدن از زنش می گوید : اون زنه !
و یکی اعتراض میکنه که آقای عزیز اون زن اسم داره و اسمش رویاست .
و همین با غیرت در پاسخ می گوید : چه فرقی میکند که اسمش چی هست ؟
مهم این است الان دیگران دارند به رویا تجاوز میکنند .
یعنی هویت زدایی به روش خر کردن .

 

[سایه های بیداری]

پادشاهی فرمان داد تاریخ جهان را برای باز خوانی وی خلاصه کنند .
نوکران درگاه در پی اطاعت امر امیر ، سالها دود چراغ خوردند .
روزی باز آمدند و عرضه داشتند :
یا امیر ! فرمان مهیاست .
پادشاه جویا شد
گفتند از مهتابی کاخ به بیرون نظاره کند
و چنین کرد
قطار شتر با بار مصف بر آمد و یک سر قطار از شهر برون شد و آن دیگر سر هنوز به شهر نرسید
پادشاه غضبناک شد و فرمود : این است خلاصۀ تاریخ ؟ احمقها ؟
پیری فرزانه حضور داشت
عرضه داشت : اگر پادشاه رخصت فرمایند ، فردا خلاصۀ تاریخ جهان تقدیم کنم
پادشاه نیشخندی زد و در دل گفت :
عیش فردایمان مهیا شد . این پیر زهوار در رفته ، فردا دست خالی خواهد آمد
و ما نیز به بهانۀ تمرد از فرمان ، فرمان قتلش را صادر خواهیم نمود .
فردا روز ، فرا رسید
صدراعظم به حضور مشرف شد و عرض کرد :
قربان ! پیر مرد آمده است
شاه فرمود : بگویید بیاید
پیر مرد وارد شد . بی هیچ مصحفی در دست .
شاه گفت : خلاصۀ تاریخ جهان کو ؟ نکنه بار شترهاست ؟
پیر مرد عرض کرد : نه خیر قربان .
خلاصۀ تاریخ جهان ، فقط یک جمله است
پادشاه گفت : و آن چیست ؟
پیرمرد گفت :
آمدند و خوردند و کشتند و رفتند ...

آهای ! آنهایی که هر روز فریاد « مرگ بر » بر این و آن سر میدهید
نیازی نیست که شما این همه خودتان را جر بدهید
بدون « مرگ بر » هم
همۀ جهانیان خواهند رفت
همانگونه که پیشینیان آمدند و رفتند
تو نیز یا کشته می شوی و یا میکشی
در هر حال رفتنی هستی ...

 

[eLOy]

آدم ها ، شبیه کتاب هستند…

بعضی ها جلد و ظاهر خوبی دارند
ولی چیزی به دیگران اضافه نمی کنند...
زود خسته ات می کنند...

بعضی ها جلد و ظاهر ساده ای دارند ولی می شود از آن ها یاد گرفت...
از خواندنشان، از بودنشان خسته نمی شوی...

به ظاهر و قیمت آنها نگاه نکنید.

بعضی از کتاب ها زندگیِ آدم را تغییر می دهند.

در انتخاب دقت کنید!


#حسین_حائریان

 

[نبات]

هر جا که باشی و در هر حال که باشی، جَهد کُن تا مُحِبّ باشی و عاشق باشی.
و چون مُحبّت مُلکِ تو شد، همیشه مُحِبّ باشی،.... در گور و در حَشر و در بهشت... تا ما لا نِهایَة.
چون تو گندُم کاشتی، قطعاً گندم روید و در انبار همان گندم باشد و در تَنور همان گندم باشد.


فیه ما فیه...جناب مولانای عزیز

 

[eLOy]

اگه حرف زدن بلد نیستی
حرف نزدن که بلدی؟
حرف نزن...!

این جمله رو خیلی تمرین کنیم:

اگه حرف زدن بلد نیستی
حرف نزدن که بلدی؟
حرف نزن...!

#دکتر_انوشه​

 

[eLOy]

بعداً؟
بعداً وجود نداره
بعداً چای سرد میشه
بعداً آدم پیر میشه
بعداً زندگی تموم میشه

 

[eLOy]

زمانی فکر میکردم
بدترین چیز در این دنیا،
تنها ماندن است
اما اینطور نیست
بدترین چیز این است که
با آدم هایی باشی که
به تو احساس تنها بودن می دهند...

#رابی_ویلیامز ​

 

[eLOy]

شما چهار چیز رو نخور موفقیتت تضمینه
حسرتِ گذشته
حسرتِ زندگی دیگران
حقِ دیگران
و فریبِ دیگران
این چهار تا رو نخور
موفقیتت تضمینه

آدم های روی زمین دو گروهن:
یه اقلیّتی که منم عضوشونم
ما صبح که از خواب بلند میشیم بعد از نماز میگیم: خدایا قربونت برم صبحت بخیر
یه اکثریتی هم که از خواب بیدار میشن میگن: خدا بخیر کنه صبح شد...

#دکتر_انوشه​

 

[eLOy]

هیچوقت رازت رو
به کسی نگو...
وقتی خودت نمی تونی حفظش کنی
چطور انتظار داری دیگران
برایت راز نگه دار باشند؟!

​

 

[eLOy]

آدم های این زمانه...
مثل صدای ((دُهُل)) می مانند!
هر چه دورتر، خوشتر...!​

 

[نبات]

مشاهده فایل‌پیوست 1640


آدم های این زمانه...
مثل صدای ((دُهُل)) می مانند!
هر چه دورتر، خوشتر...!​

باوشع

ما میریم دور
دور نه ها....دوووووووووور
میخوایم خوشتر بشیم....والاع



دور یه نفر ! .....دور بدو حرکته....... نبود؟.... اگه بریم ،دیگه کسی دور نمیره شما رو ببره ها،..حتی شما دوست عزیز....بیا که رفتیم.


هشتگ ماسک برنیم
هشتگ دور کاری کنیم
هشتگ دور بریم
هشتگ دور بمانیم
هشتگ خوشتر باشیم
هشتگ خدافظظظظظ

 

[eLOy]

مهم نیست چهره تون زشته یا زیبا
اما مهمّه درونتون زیبا باشه
چون همیشه آدمایی که محو درونتون میشن
موندنی تر از کسایی هستن که
محو ظاهرتون میشن...​

 

[سایه های بیداری]

شما چهار چیز رو نخور موفقیتت تضمینه
حسرتِ گذشته
حسرتِ زندگی دیگران
حقِ دیگران
و فریبِ دیگران
این چهار تا رو نخور
موفقیتت تضمینه

آدم های روی زمین دو گروهن:
یه اقلیّتی که منم عضوشونم
ما صبح که از خواب بلند میشیم بعد از نماز میگیم: خدایا قربونت برم صبحت بخیر
یه اکثریتی هم که از خواب بیدار میشن میگن: خدا بخیر کنه صبح شد...

#دکتر_انوشه​

خوش به حالتان

تازه باید بهش ، ظهر بخیر و شب بخیر هم بگویی
آخه هر چی باشه نون از بغل همون خدا میخورید
مادر قربون اون اقلیت مفتخورتان

 

[eLOy]

مهربان باشیم
زندگی
پر از خداحافظی های غیر منتظره است...

​

 

[سایه های بیداری]

در قدیم حمامهای عمومی برای گرم کردن آب ، دارای آتشدانی بود که سوخت آن ،
هیزم و گاهی نیز مدفوع خشک شدۀ گاو و گوسفند بود .
مدفوع گاو و گوسفند را به صورت « کوکو سیب زمینی » ( البته در اندازۀ چند برابر کوکو ) در می آوردند
و مقابل آفتاب می چیدند تا خشک شود
سپس آنها را در کنار آتشدان حمام ، انبار میکردند و برای گرم کردن آب حمام ، درون آتشدان می ریختند .
این کوکوسیب زمینیها که در زبان ترکی « یابّا » نامیده میشود از حرارت و زمان سوخت بسیار بالایی برخوردار است
که میتواند منبع بزرگی از آب را گرم کند .
در ترکی ضرب المثل معروفی هست که میگوید : نمردیم و دیدیم عن و گوح تو هم به درد آتشدان خورد
این ضرب المثل ، زمانی کاربرد دارد که یک نفر دست و پا چلفتی ، که همیشه خرابکاری میکند و یا آدم به درد نخوری است که هرگز کار خوبی از وی سر نمیزند ، یهویی کاری بکند که تحسین دیگران را در پی داشته باشد .
پدرم اصلا آدم فنی نیود . دست به هر کاری میزد ، یک خرابکاری پشت آن نهفته بود .
یک بار شیر آب دستشویی را تعمیر کرد
و من همین ضرب المثل را برایش به کار بردم .
پدرم میدانست که من معنا و مفهوم گفتۀ خویش را نمیدانم
و فقط چون کلام متداول بود از آن استفاده کردم
لذا از تنبیهم صرف نظر کرد و گفت :
از این به بعد ، به معنی و مفهوم حرفی که میزنی ، بیشتر دقت کن تا اینطوری گوح زیادی نخوری .
در حقیقت من ندانسته با گفتن اون ضرب المثل ، پدرم را در زمرۀ گاو و گوسفند قرار داده بودم .


گاهی حرفی میزنیم
و یا نوشته ای را می نویسیم
فرقی نمیکند که آن حرف و نوشته از خودمان باشد
یا نقل قول و کپی پیست از دیگران .
در هر دو صورت مسئولیت بار معنایی آن با ما خواهد بود
پس می بایست قبل از اقدام به گفتن و نوشتن
یک بار آن را برای خود مرور کنیم
که اگر احیاناً یکی از ما پرسید : اینی که گفتی یا نوشتی ، یعنی چی ؟
به جای پاسخ ، مسخره اش نکنیم ...