Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

داستان کوتاه خدایا شکر

اطلاعات موضوع

Kategori Adı مطالب پند آموز و عرفانی
Konu Başlığı داستان کوتاه خدایا شکر
نویسنده موضوع Man$ouR
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan Man$ouR

Man$ouR

مدیر کل انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Oct 4, 2013
ارسالی‌ها
1,255
پسندها
2,050
امتیازها
114
محل سکونت
برزیل
دل نوشته
آدم خوبی باش ولی وقتتو برا اثباتش به دیگران تلف نکن

اعتبار :

[h=2]داستان کوتاه خدایا شکر
[/h]

روزی مردی خواب عجیبی دید

او دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند.هنگام ورود دسته بزرگی از فرشتگان را دیدکه سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند، باز می کنند و آنها را داخل جعبه می گذارند

مرد از فرشته ای پرسید: شما چکار می کنید؟
فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد گفت: اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم.مرد کمی جلوتر رفت.باز تعدادی از فرشتگـــان را دید که کاغذهـایی را داخل پاکت می گذارند و آن ها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند.مرد پرسید : شماها چکار می کنید؟یکی از فرشتگان با عجله گفت : اینجا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم.مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته است.با تعجب از فرشته پرسید : شما چرا بیکارید؟فرشته جواب داد : اینجا بخش تصدیق جواب است.مردمی که دعاهایشان مستجاب شده باید جواب بفرستند ولی فقط عده بسیار کمی جواب می دهند.مرد از فرشته پرسید : مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟فرشته پاسخ داد : بسیار ساده ، فقط کافیست بگویند : خدایا شکر
 
بالا پایین