!!!OMID!!!
کـاربــر حـرفــه ای
- تاریخ ثبتنام
- Jul 25, 2015
- ارسالیها
- 2,090
- پسندها
- 526
- امتیازها
- 0
- محل سکونت
- کرمانشاه
- تخصص
- مهندس عمران
اعتبار :
نگران نباش ، حال من خوب است ، بزرگ شده ام
دیگر آنقدر کوچک نیستم که در دلتنگی هایم گم شوم
آموخته ام که این فاصله ی کوتاهِ بین لبخند و اشک نامش زندگیست
آموخته ام که دیگر دلم برای نبودنت تنگ نشود.
.
.
.
در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها،که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها،که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم،کسی هست که اگر بخواهد “می شود”
و اگر نخواهد “نمی شود”
.
.
.
چقدر عبرت در این عروسک هاست، و ما از عروسک کمتریم …
آن ها مرده بودند و زندگی می کردند، ما زندگی می کنیم و مرده ایم …
.
.
.
خدایا ته نشین شد آرزوهایم ، کمی هم بزن زندگی ام را
.
.
.
کاش زندگی از آخر به اول بود..
پیر بدنیا می آمدیم..
آنگاه در رخداد یک عشق جوان میشدیم..
سپس کودکی معصوم می شدیم و در
نیمه شبی با نوازش های مادر آرام میمردیم…!!!
.
.
.
زندگی زمان دارد
و زمان میگذرد هر دو میگذرند و ما مینگریم ؛
زندگی ٬ زمان تیک تاک با صدای قلب هماهنگ می شود
هر دو باهم می نوازند و میروند تا پایان هر دو سکوت باشد و ایست
.
.
.
زندگی مثل دیکته است، هی غلط مینویسیم و هی پاک میکنیم،
دوباره مینویسیم و باز پاک میکنیم، غافل از اینکه یه روز داد میزند ورقه ها بالا…
دیگر آنقدر کوچک نیستم که در دلتنگی هایم گم شوم
آموخته ام که این فاصله ی کوتاهِ بین لبخند و اشک نامش زندگیست
آموخته ام که دیگر دلم برای نبودنت تنگ نشود.
.
.
.
در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها،که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها،که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم،کسی هست که اگر بخواهد “می شود”
و اگر نخواهد “نمی شود”
.
.
.
چقدر عبرت در این عروسک هاست، و ما از عروسک کمتریم …
آن ها مرده بودند و زندگی می کردند، ما زندگی می کنیم و مرده ایم …
.
.
.
خدایا ته نشین شد آرزوهایم ، کمی هم بزن زندگی ام را
.
.
.
کاش زندگی از آخر به اول بود..
پیر بدنیا می آمدیم..
آنگاه در رخداد یک عشق جوان میشدیم..
سپس کودکی معصوم می شدیم و در
نیمه شبی با نوازش های مادر آرام میمردیم…!!!
.
.
.
زندگی زمان دارد
و زمان میگذرد هر دو میگذرند و ما مینگریم ؛
زندگی ٬ زمان تیک تاک با صدای قلب هماهنگ می شود
هر دو باهم می نوازند و میروند تا پایان هر دو سکوت باشد و ایست
.
.
.
زندگی مثل دیکته است، هی غلط مینویسیم و هی پاک میکنیم،
دوباره مینویسیم و باز پاک میکنیم، غافل از اینکه یه روز داد میزند ورقه ها بالا…