Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

ای داد از دست این تلگرام!

اطلاعات موضوع

Kategori Adı فناوری اطلاعات
Konu Başlığı ای داد از دست این تلگرام!
نویسنده موضوع Ertebatat
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan Ertebatat

Ertebatat

کـاربـر ویــژه
تاریخ ثبت‌نام
Oct 27, 2014
ارسالی‌ها
598
پسندها
202
امتیازها
0

اعتبار :

محمدرضا نیک‌نژاد آموزگار: در آغاز از وایبر و واتس‌آپ و لاین و... پرهیز می‌کردم. آنها را هدردهنده زمان و انرژی می‌دانستم. اما اگر کسی معلم باشد و کمی پیگیر خواسته‌های صنفی خویش، می‌داند که در یک‌سال گذشته تلگرام چه شگفتی‌ها که نیافریده است!

فرهنگیان به‌عنوان یک گروه اجتماعی با میانگین سواد بالا، تماس همیشگی با نسل جوان و البته آسانیِ کار با گوشی‌های هوشمند و... توانسته‌اند در راستای خواسته‌های صنفی خویش از این ابزارهای نوین بهترین بهره را ببرند. من نیز معلمم و برای جا نماندن از قافله تلاش‌های صنفی، گوشی هوشمندی خریدم و جان و اندیشه‌ام را با تلگرام آلودم! گرچه با بهره‌گیری از آن توانسته‌ام دلنگرانی‌های صنفی و اندیشگی‌ام را بیش از گذشته به آگاهی همکارانم برسانم اما بی‌گمان چیزهایی را نیز از دست داده‌ام. برای نمونه، پسر اولم در خانواده‌ای بزرگ شد که هر ماه بخشی از حقوق ناچیز معلمی و بخش زیادی از وقت، برای کتاب هزینه می‌شد. می‌گفتم باید در همه چیز صرفه‌جویی شود جز خرید و خواندن کتاب! و واقعاً هم هیچگاه در خانواده برای این دو منعی وجود نداشت. از این رو پسر، کتابخوان شد. اما پسر دوم زمانی چشم به جهان گشود که همه خانواده به نوعی سر در تکنولوژی‌های نوین داشتند. مادر به‌دنبال داده‌هایی درباره نیازهای خویش و خانواده، پدر در پی خبرهای وابسته به دلنگرانی‌های صنفی و آموزشی و به اشتراک‌گذاری یادداشت‌هایش و برادر نیز درگیر پیامک و اینستاگرام و بازی‌های اینترنتی‌اش.
ای داد از دست تلگرام و جذابیت‌هایش! گفت‌و‌گوهای ٢ یا چند نفره، بلای جان کتاب و مجله خواندنم و نوشتن یادداشت‌هایم شده است. چند روز پیش همسرم گفت تو در زمان پسر بزرگمان همیشه کتاب دستت بود و کتاب می‌خواندی، ولی اکنون همیشه سرت در گوشی‌ات است. با این‌که همیشه کتاب با خودت می‌بری! اما مدت‌هاست که ندیده‌ام کتاب بخوانی. گفتم در اتوبوس و مترو و یا زمان بیکاری بیرون از خانه کتاب می‌خوانم! گفت این بچه که نمی‌بیند! می‌ترسم او اهل کتاب نشود! آن روز تا شب درگیر این موضوع بودم. شب تا به خانه رسیدم پس از رایزنی با همسرم، کتابم را از کیفم درآوردم و خواندم. دمی پس از آن همسرم کتابی را از کتابخانه آورد و خواند. پسرم نیز پس از کمی بازی، دفتر نقاشی‌اش را آورد و نقاشی کشید. اکنون بر خود فشار می‌آورم تا کمتر در خانه گوشی به دست بگیرم. دستکم تا هنگامی که پسرم بیدار است. با این همه هنوز نمی‌توانم بر خوبی‌های تلگرام چشم بپوشم. این نرم‌افزار با صد‌ها گروه گوناگون معلمی توانسته است بسیاری از همکارانِ سراسر کشور را به هم بپیوندد و همه را از حال و روز همدیگر باخبر کند. تلگرام برای ما فرهنگیان ابزاری برای با هم بودن شده است. نمی‌دانم آیا می‌شود برای بهره‌گیری از آن و مدیریت زمان، برنامه‌ریزی کرد!؟ آیا می‌شود هم در خانواده بود و در کنارشان شاد بود و هم از توانایی‌های ابزارهای نوین بهره برد!؟ بی‌گمان پاسخِ عملی به این پرسش‌ها بسیار دشوار است! اما هر چه هست «انسان پویا، باید فرزند زمان خویش باشد» و در این زمان، انسان بی‌ارتباط با کامپیو‌تر و تبلت و گوشی هوشمند و شبکه‌های اجتماعی و... گُنگ خواب دیده‌ای را می‌ماند که از زمین و زمان و خبرهایی که ارزش‌های لحظه‌ای دارند، دورمانده و جهان شتابان درحال دگرگون ساختن بخش‌های ناپیدای زندگی اوست. چه با این دگرگونی‌ها همراه باشیم و چه مخالف، پیش از هر چیز باخبری و آگاهی از آنها مهم است! آیا این آگاهی بدون ابزارهای تازه امکان‌پذیر خواهد بود!؟


نصب سانترال پاناسونیک
 
بالا پایین