Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

داستان شكر ه خدا

اطلاعات موضوع

Kategori Adı آرشیو داستان های کوتاه
Konu Başlığı داستان شكر ه خدا
نویسنده موضوع mosTafa
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan mosTafa

mosTafa

مـدیـر ارشـد انجمـن
تاریخ ثبت‌نام
Sep 15, 2013
ارسالی‌ها
5,132
پسندها
4,080
امتیازها
113
محل سکونت
مشهد
تخصص
انتخاب آدم اشتباهی
دل نوشته
لیاقت ش رو نداشت ...
بهترین اخلاقم
احمق م
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه

اعتبار :

روزی مردی خواب عجیبی دید، او دید که پیش فرشته*هاست
و به کارهای آنها نگاه می*کند، هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت
مشغول کارند و تند تند نامه*هایی را که توسط پیک*ها از زمین می*رسند،
باز می*کنند، و آنها را داخل جعبه می*گذارند. مرد از فرشته*ای پرسید، شما چکار می*کنید؟
فرشته در حالی که داشت نامه*ای را باز می*کرد، گفت:
این جا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می*گیریم. مرد
کمی* جلوتر رفت، باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می*گذارند
و آنها را توسط پیک*هایی به زمین می*فرستند.
مرد پرسید: شماها چکار می*کنید؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت:
این جا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت*های خداوندی را برای بندگان می*فرستیم.
مرد کمی*جلوتر رفت و دید یک فرشته*ای بی کار نشسته است
مرد با تعجب از فرشته پرسید: شما چرا بی کارید؟
فرشته جواب داد: این جا بخش تصدیق جواب است.
مردمی*که دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستند، ولی فقط عده بسیار کمی*جواب
می*دهند. مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می*توانند جواب بفرستند؟
فرشته پاسخ داد: بسیار ساده فقط کافیست بگویند “خدایا شکر”
 
بالا پایین