Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

جملات غمگین تنهایی

اطلاعات موضوع

Kategori Adı اشعار فارسی
Konu Başlığı جملات غمگین تنهایی
نویسنده موضوع ♔ŠĦДĦДB♔
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan ♔ŠĦДĦДB♔

♔ŠĦДĦДB♔

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Aug 2, 2013
ارسالی‌ها
5,570
پسندها
1,239
امتیازها
113
محل سکونت
اهواز
تخصص
چت كردن
دل نوشته
زندگي هميشه برخلاف ارزوهايم گذشت.....
بهترین اخلاقم
زودرنج

اعتبار :

بالاترازعشق عادت است هیچگاه کسی راکه به توعادت کرده رهانکن.
::
::
اى کاش یابودى،یا ازاول نبودى!این که هستیو کنارم نیستى دیوانه ام میکند.
::
::
تــو که میخواســتی
ایـنــقده بــــــد بشی، غلـط کـردی از اول اون همـه خــوب بودے …
::
::
گاهی اونقدر دلتنگت میشم که دوست دارم ببینمت حتی با دیگری..
::
::
بزرگترین دروغت رو یادته؟ گفتی من همیشه راست میگم..
::
::
جای خالی ات مثل کفش سیندرلا اندازه هیچ یک از مردم شهر نشد حتی..به زور!
::
::
بعد از سالها دختر کبریت فروش را دیدم بزرگ و زیبا شده بود ، به او گفتم کبریت هایت کو میخواهم این سرزمین را به آتش بکشم ؟ خنده
ی تلخی زد و گفت : کبریت هایم را نخریدند ، سالهاست که خودم را میفروشم…
::
::
به سلامتی لحظه هایی که ارزش واقعیشو نفهمیدیم،رفتن و وقتی فهمیدیم که شدن خاطره
::
::
به سلامتی پسری که عرق میخوره به سلامتیه عشقش،اماعشقش توبغل یکی دیگه عرق میکنه
::
::
من از اینجا خواهم رفت و فرقی هم نمی کند که فانوسی داشته باشم یا نه! کسی که می گریزد، از گم شدن نمی ترسد…
::
::
روزهایم گذشت اما روزگار از من نگذشت!?اما من از روزها و روزگار گذشتم ، بگذرید از من!
::
::
من همان برگم که بر روی درخت/لرزم از برد چنین پائیز سخت… در نهایت باید افتادو گریست/به درخت گفت خداحافظ و رفت
::
::
دلم برایت میسوزد… به خیالت درانتظار برگشتت به گوشه ای نشسته ام… من خیلی وقت است خیالت را ازسربیرون برده ام.
::
::
من شیشه ام باکی ندارم ازشکست شیشه هرچه بشکند تیزترخواهدنشست!
::
::
وفاداری ؟ خدا بیامرزتش ، صداقت ؟ یادش گرامی باد ، غیرت؟ به احترامش چند لحظه سکوت ، معرفت ؟ یابنده پاداش میگیرد?
::
::
رفاقت رو ازدست فروش بازار نخریدم، بلکه توکوچه های خاکی دهاتمون یادگرفتم/پس خوب میدونم که براکدوم رفیق زمین بخورم که از
زمین خوردنم شادنشه،بلکه دست خاکیم رو بگیره واززمین بلندم کنه.
::
::
آله تولو میخام من
همس باسی کنالم
دست بذالم تو دستت
بگم عشقی بلایم
کاشکی غمو نداشتی سر ب سرم میذاشتی
می اومدی کنارمو گوله نمک میکاشتی
::
::
ایخآم گلو بچینم
غم تولو نبینم
آلوم بخآب لو تختت
میخآم واست بمیلم
::
::
سخت است ببازی!
تمام احساس پاکت را..
وهنوزنفهمیده باشی
اصلا دوستت داشت؟
::
::
دوست داشتن یعنی?بیست نفرواست سالادفصل سلطنتی درست میکنند?لب نمیزنی?ولی دوست داری تره ای روبخوری که”اون”هیچوقت
واست خردنمیکنه!
::
::
خوش میگذره مال قدیم بود ،الان دیگه فقط خوشیم که میگذره …
::
::
حکایت عجیبى است این باران زمستان…?تنها را تنها تر مى کند… و عاشق را عاشق تر…?و امان از اینکه هم عاشق باشى هم تنها…..
::
::
من و تومیدانیم…
کزپی هرتقدیرحکمتی می آید
من وفرسایش ودل…
تووتصمیم ومکان
ماوتقدیروزمان…
چه شود آخردلتنگیها
خدامیداند…
::
::
دروغ گفتم!
نصف زندگی ام واقعا کم است!
حاضرم تمام زندگی ام را بدهم
تا برای همیشه
شادی وآرامش میهمان نگاه معصوم تو باشد!!!
::
::
خدایا!
دستموگرفتی؟؟؟
آهان؛حالا.بزارتودستش!
فاطی
::
::
بلندنشوی بروی!!یک وقتی بغلم کن..
من ازبازگشت های بی هوای ترسها میترسم!
::
::
حتی غرورم هم توراطوره دیگردوست دارد به توکه میرسد بیصدامیشکند!
::
::
آفتاب که میتابد،
پرنده که میخواند
و
نسیم که میوزد..
باخودم میگویم حتما حال تو خوب است که جهان این همه سرشار از شوق است..
::
::
فلسفه آلاکلنگ:?اثبات بزرگى کسیه که فرومیشیند تادیگرى پروازرا تجربه کند
::
::
محکم تر از آنم که برای تنها نبودنم،آنچه را که اسمش را غرور گذاشته ام برایت به زمین بکوبم… احساس من قیمتی داشت که تو برای
پرداخت آن فقیر بودی..! “افسانه” بچه های راداسمس عاشق پیاماتونم از همتون ممنون
::
::
چه درد بزرگیه وقتی می بینی هیچکسی نیست که حتی بتونی باهاش دردودل کنی،همش خودتی و تنهایی.. فقط به این دل خوشی
که تو اوج غمات خدایی هست بدونه دردت چیه ولی کاش آدماهم حداقل یه ذره این درک رو داشتن..!
::
::
خوب هم که باشی ازبس بدی دیده اند خوبی هایت راباورنمیکنند نفرین به شهری که در آن غریبه ها آشناترند…
::
::
فکر مى کردم اگه برى،
نبودنت میشه یه جاى خالى گوشه ى زندگیم..
وقتى رفتى دیدم
زندگیم کز کرده
گوشه ى جاى خالیت..
::
::
مى گویند:
برگرد به زندگى
اما نمى دانند که همه زندگى من
تویى که دیگر، هرگز برنمیگردى..
::
::
“تنهایی عبارت است از ناخشنودی حاصل از اختلاف روابط اجتماعی که در حال حاضر داریم با روابطی که دوست داریم داشته باشیم”؟”
کتاب روانشناسی رشد.لورا برک.جلد دوم.صفحه ۱۸۷
::
::
تا، اگر از کوچه ی تنهایی قلبم گذرد، عطر بدرود و درودش، در دلم خواهد ماند….
تو که دیریست در این کوچه اقامت داری….!
::
::
چه دوستی پاکی دارندکفشها،هر کدام که گم شود دیگری را آواره خود میسازد!
::
::
آدمیست دیگریک روزحوصله هیچ چیزراندارددوست داردبرداردخودش رابریزددور(حسین پناهی)..
::
::
برای خودم مردی شده ام. . .?این روزهادرسکوت سرسخت. . . بی صداگریه میکنم. . .ولی!!!دنیامواظبم باش. . .قلبم هنوززنانه میزند!!!
::
::
به سرنوشت بگویید اسباب بازی هایش بیجان نیستند،آدمند، میشکنندآرام تر!
::
::
آن قدر از قهر و آشتى هایت گفتم
که دیگر خودم هم خسته شدم
بچه نیستى که دنبالت بیایم
این بار خودت برگرد..
::
::
لالالالابخواب دنیاخسیسه،واسه کمتر کسی خوب مینویسه، یکی لبهاش توخواب هم غرق خنده ست، یکی پلکش توخوابم خیسه
خیسه.
::
 
بالا پایین