Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

طلاق چرا؟

  • نویسنده موضوع sting
  • تاریخ شروع
  • Tagged users هیچ

اطلاعات موضوع

Kategori Adı روانشناسی عمومی
Konu Başlığı طلاق چرا؟
نویسنده موضوع sting
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan sting

sting

معـاون ارشـد انجمـن
تاریخ ثبت‌نام
Jun 26, 2013
ارسالی‌ها
27,708
پسندها
5,661
امتیازها
113
محل سکونت
تهـــــــــــران
وب سایت
www.biya2forum.com
تخصص
کیسه بوکس
دل نوشته
اگه تو زندگی یکی از سیم های سازت پاره شد... آهنگ زندگیتو رو جوری ادامه بده هیچکس نفهمه به تو چی گذشت ، حتی اونیکه سیم رو پاره کرد!
بهترین اخلاقم
نــــدارم
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه

اعتبار :

دختر يا پسري را سراغ نداريم که از هنگام ازدواج براي پديد آوردن موجبات طلاق، گام، بردارند يا با هدف گرفتن و دادن طلاق، ازدواج کنند!.
پاسخ اين سئوال که:«چرا طلاق اتفاق مي افتد؟!»خيلي مهم است. لطفا راهنمایی کنید.!


بسمه تعالی
با سلام و عرض تحیت محضر جنابعالی

همانطور که به خوبی اشاره فرمودید معمولا ازدواجی را سراغ نداریم که به قصد طلاق و مخاصمه پایه ریزی شده باشد. اصولا در همه پیوندها و ازدواجها (غیر از موارد استثنایی مانند ازدواجهای تحمیلی و..) زوجین در ابتدا، خود را خوشبخت ترین زوج و ازدواج خود را رویایی ترین ازدواجها می دانند اما چه اتفاق یا حوادثی رخ می دهد که باعث خصومت یا طلاق می گردد؟
طبیعی است که عوامل متعددی در این زمینه نقش دارند که به برخی از آنها اشاره می گردد:

۱- عدم رعایت اصل همتایی و کفویت: اساسیترین عنصر موفقیت یک ازدواج رعایت این شرط است که در صورت عدم رعایت آن، شکست ازدواج حتمی است.
محققین بر این باورند که عواملی وجود دارند که با توجه به آنها می توان آینده یک ازدواج را پیش بینی کرد، این عوامل که از آنها تحت عنوان فاکتورهای پیش بینی کننده یاد می شود عبارتند از:
۱-۱- طرز تفکر نسبت به موضوعات مختلف اعم از اخلاقی،اعتقادی،اجتماعی،فر هنگی و...
۱-۲- هماهنگی خانواده ها و پذیرش امر ازدواج
۱-۳- حس کلی مثبت نسبت به یکدیگر( به دل یکدیگر نشستن)
۱-۴- همگونی صفات شخصیتی ( از طریق ازمون شخصیت قبل از ازدواج)
توضیح اینکه اگر این فاکتورها وجود داشته باشند ازدواج با موفقیت قرین خواهد شد و به میزانی که این فاکتورها کم رنگ باشند، به همان میزان نیز احتمال دارد که زندگی دستخوش چالشهای متعددی شود.

۲- دوستی های قبل از ازدواج:
دوستی های قبل از ازدواج هر چند در مواردی موجب آرامش سطحی است، اما باید توجه داشت در بسیاری از موارد، سوغات چنین تعاملاتی، آسیبهای جدی خواهد بود؛ چرا که پسر و دختر در اوج حاکمیت عواطف و احساسات ممکن است دل در گرو یکدیگر بگذارند، در چنین شرایطی یا این ارتباط منجر به ازدواج می شود و یا خیر.
اگر منجر به ازدواج گردد این احتمال وجود دارد که زن و مرد و البته به طور ویزه مرد، نسبت به همسر خود دچار بدبینی گردد امری که می تواند بنیانهای خانواده را ویران نماید.
و اگر به دلیل موانعی چون مخالفت خانواده ها و... به ازدواج منتهی نگردد، این زمینه وجود دارد که اگر یکی از این دو شخص با فرد دیگری ازدواج کنند، چون قلب و دل خویش را نزد فرد دیگری غیر از همسر خود گرو گذاشته است، هیچگاه از زندگی خود احساس رضایت نکند. روشن است چنین احساسی می تواند زمینه طلاق را فراهم آورد.

۳- ازدواجهای احساسی: سرمایه بی بدیل یک ازدواج، شناخت و آگاهی کافی از شخص مقابل و خانواده اوست. و حال اینکه متاسفانه برخی مواقع، طرفین اسیر عواطف گشته و یا اینکه به علت اعتماد بی پایه و اساس زحمت تحقیق لازم را به خود نمی دهند و تنها به ظواهر بسنده می کنند.

۴- هجوم فرهنگ غرب از طریق فناوریهایی چون اینترنت،ماهواره و...: همه انسانها به صو رت غریزی متمایل به مقایسه خود و زندگیشان نسبت به دیگران هستند که صورت و سیرت همسر نیز از این قاعده مستثنی نیست. خصوصیت فیلمها و تصاویر آنچنانی این است که به این مقایسه در ذهن شخص سرعت می بخشد و از آنجا که دست بالای دست زیاد است، وقتی که شخص شاهد افرادی باشد که صورتا و سیرتا (البته با هزار و یک ترفند) از همسر خود برتر هستند خودبخود نسبت به همسر خویش دچار دلسردی خواهد گشت.

۵- مهاجرتهای اجباری: گاهی اوقات به دلایل متعدد برخی افراد مجبور می شوند که از وطن و شهر خویش مهاجرت کنند و با فرهنگ جدیدی به دور از خانواده و اقوام روزگار را گذران کنند. چنین وضعیتی در برخی مواقع ممکن است(تاکید می کنیم ممکن است) باعث احساس غربت، افسردگی و بی حوصلگی شخص گردد که در ادامه می تواند در زندگی مشترک چالشهایی را ایجاد کند.

۶- ازدواجهای بدون مشورت: بسیار اتفاق می افتد که پسر و دختری به خاطر شرایط کاری یا تحصیلی، فرسنگها دورتر از خانواده و شهر خود، با شخصی آشنا می شوند و بدون کسب رضایت والدین و رعایت حریم خانواده ها، خود به تنهایی یکه تازی کرده و قول و قرارها را می گذارند، وحال اینکه از سرمایه ای به نام حمایت و مشورت بزرگترها خود را محروم ساخته اند. این مسئله زمانی بغرنج تر خواهد شد که فرد مورد نظر، از فرهنگی انتخاب گردد که فرهنگ او هیچ قرابتی با فرهنگ شخص مقابل ندارد.

۷- اشتغال برخی بانوان: در برخی موارد (و نه به طور مطلق) اشتغال زن باعث می گردد که هم خود احساس خستگی و ناتوانی کند و هم نتواند پاسخگوی نیازهای همسر و فرزندان خود باشد. پر واضح است در چنین شرایطی اختلافات چشمگیر را شاهد خواهیم بود. در برخی موارد نیز اشتغال باعث می شود که نه تنها شخص با اتکا به منبع درآمد خود، رغبتی برای دریافت حمایت همسر از خود نشان ندهد بلکه در مواردی نیز او را با منت خویش تحقیر نماید.

۸- دخالت برخی خانواده ها: در برخی موارد، زن و مرد خود با یکدیگر اختلاف چندانی با هم ندارند اما برخی خانواده های رشد نایافته از روی دلسوزی با دخالتها و تحریکهای بی مورد اسیبهای جدی را در رابطه زن و مرد ایجاد می کنند.

۹- توقع های بی مورد و احساس فخر به همسر یا خانواده همسر: برخی از افراد به خاطر خودبزرگ بینی دائما دیگران را بدهکار و خود را طلبکار می دانند. لازمه چنین رفتاری این است که فرد هیچگاه رضایت را احساس نکند ضمن اینکه همسر خود را نیز مستاصل خواهد کرد.

به امید استحکام روزافزون بنیان خانواده ها
در پناه خدای بزرگ موفق باشید
 
بالا پایین