mosTafa
مـدیـر ارشـد انجمـن
- تاریخ ثبتنام
- Sep 15, 2013
- ارسالیها
- 5,132
- پسندها
- 4,080
- امتیازها
- 113
- محل سکونت
- مشهد
- تخصص
- انتخاب آدم اشتباهی
- دل نوشته
- لیاقت ش رو نداشت ...
- بهترین اخلاقم
- احمق م
اعتبار :
غلامي کنار پادشاهي نشسته بود. پادشاه خوابش مي آمد، اما هر گاه چشمان خود را مي بست تا بخوابد، مگسي بر گونه او مي نشست و پادشاه محکم به صورت خود مي زد تا مگس را دور کند.
مدتي گذشت، پادشاه از غلامش پرسيد:«اگر گفتي چرا خداوند مگس را آفريده است؟» غلام گفت: «مگس را آفريده تا قدرتمندان بدانند بعضي وقت ها زورشان حتي به يک مگس هم نمي رسد.»
مدتي گذشت، پادشاه از غلامش پرسيد:«اگر گفتي چرا خداوند مگس را آفريده است؟» غلام گفت: «مگس را آفريده تا قدرتمندان بدانند بعضي وقت ها زورشان حتي به يک مگس هم نمي رسد.»