sting
معـاون ارشـد انجمـن
- تاریخ ثبتنام
- Jun 26, 2013
- ارسالیها
- 27,708
- پسندها
- 5,661
- امتیازها
- 113
- محل سکونت
- تهـــــــــــران
- وب سایت
- www.biya2forum.com
- تخصص
- کیسه بوکس
- دل نوشته
- اگه تو زندگی یکی از سیم های سازت پاره شد... آهنگ زندگیتو رو جوری ادامه بده هیچکس نفهمه به تو چی گذشت ، حتی اونیکه سیم رو پاره کرد!
- بهترین اخلاقم
- نــــدارم
اعتبار :
در "کانادا" پیرمردی را به خاطر
دزدیدن نان به دادگاه احضار
کردند.
پیرمرد به اشتباهش اعتراف کرد و
کار خودش را اینگونه توجیه کرد:
خیلی گرسنه بودم و نزدیک بود
بمیرم.
قاضی گفت:
تو خودت میدانی که دزد هستی
و من ده دلار تو را جریمه میکنم
و میدانم که توانایی پرداخت آنرا
نداری،به همین خاطر من جای تو
جریمه را پرداخت میکنم.
در آن لحظه همه سکوت کرده
بودند و دیدند که قاضی ده دلار
از جیب خود در آورد و درخواست
کرد تا به خزانه بابت حکم پیرمرد
پرداخت شود.
سپس ایستاد و به حاضرین در
جلسه گفت:
همهٔ شما محکوم هستید و باید
هر کدام ده دلار جریمه پرداخت
کنید،چون شما در شهری زندگی
میکنید که فقیر مجبور میشود
تکه ای نان دزدی کند!
در آن جلسه دادگاه ۴٨٠ دلار
جمع شد و قاضی آن را ب پيرمرد داد.
دزدیدن نان به دادگاه احضار
کردند.
پیرمرد به اشتباهش اعتراف کرد و
کار خودش را اینگونه توجیه کرد:
خیلی گرسنه بودم و نزدیک بود
بمیرم.
قاضی گفت:
تو خودت میدانی که دزد هستی
و من ده دلار تو را جریمه میکنم
و میدانم که توانایی پرداخت آنرا
نداری،به همین خاطر من جای تو
جریمه را پرداخت میکنم.
در آن لحظه همه سکوت کرده
بودند و دیدند که قاضی ده دلار
از جیب خود در آورد و درخواست
کرد تا به خزانه بابت حکم پیرمرد
پرداخت شود.
سپس ایستاد و به حاضرین در
جلسه گفت:
همهٔ شما محکوم هستید و باید
هر کدام ده دلار جریمه پرداخت
کنید،چون شما در شهری زندگی
میکنید که فقیر مجبور میشود
تکه ای نان دزدی کند!
در آن جلسه دادگاه ۴٨٠ دلار
جمع شد و قاضی آن را ب پيرمرد داد.