Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

«مجموعـه اشعـار فریـدون مشیـری»

اطلاعات موضوع

Kategori Adı مجموعه اشعار و دیوان
Konu Başlığı «مجموعـه اشعـار فریـدون مشیـری»
نویسنده موضوع کـوکـو :)
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan کـوکـو :)

کـوکـو :)

کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Mar 25, 2019
ارسالی‌ها
92
پسندها
325
امتیازها
53

اعتبار :

می‌خواهم و می‌خواستمت تا نفسم بود
می‌سوختم از حسرت و عشق تو بَسَم بود

عشق تو بَسَم بود که این شعله بیدار
روشن‌گر شب‌های بلندِ قفسم بود

آن بخت گریزنده دمی آمد و بگذشت
غم بود که پیوسته نفس در نفسم بود

دست من و آغوش تو؟! هیهات! که یک عمر
تنها نفسی با تو نشستن هوسم بود

بالله که بجز یاد تو، گر هیچ‌کسم هست
حاشا که به جز عشق تو گر هیچ‌کسم بود

لب بسته و پر سوخته، از کوی تو رفتم
رفتم، بخدا، گر هوسم بود بَسَم بود
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: eLOy

کـوکـو :)

کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Mar 25, 2019
ارسالی‌ها
92
پسندها
325
امتیازها
53

اعتبار :

بیا که تیر نگاهت هنوز در پر ماست
گواه ما پر خونین و دیده تر ماست

دلی که رام محبت نمی‌شود دل توست
سری که در ره مهر و وفا رود سر ماست

به پادشاهی عالم نظر نیندازیم
گدای درگه عشقیم و عشق افسر ماست
 

کـوکـو :)

کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Mar 25, 2019
ارسالی‌ها
92
پسندها
325
امتیازها
53

اعتبار :

همرنگ گونه‌های تو مهتابم آرزوست
چون باده‌ی لب تو می‌ نابم آرزوست

ای پرده پرده چشم توام باغ‌های سبز
در زیر سایه‌ی مژه‌ات خوابم آرزوست

دور از نگاه گرم تو، بی‌تاب گشته‌ام
بر من نگاه کن، که شب و تابم آرزوست

تا گردن سپید تو گرداب رازهاست
سرگشتگی به سینه‌ی گردابم آرزوست

تا وارهم ز وحشت شب‌های انتظار
چون خنده‌ی تو مهر جهان‌تابم آرزوست
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: eLOy

کـوکـو :)

کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Mar 25, 2019
ارسالی‌ها
92
پسندها
325
امتیازها
53

اعتبار :

به خارزار جهان، گل به دامنم، با عشق
صفای روی تو، تقدیم می‌کنم، با عشق

درین سیاهی و سردی بسان آتشگاه
همیشه گرمم، همیشه روشنم با عشق

همین نه جان به ره دوست می‌فشانم شاد
به جان دوست، که غمخوار دشمنم با عشق

به دستِ بسته‌ام ای مهربان، نگاه مکن
که بیستون را از پا در افکندم، با عشق

دوای درد بشر یک کلام باشد و بس
که من برای تو فریاد می‌زنم: با عشق
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: eLOy

کـوکـو :)

کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Mar 25, 2019
ارسالی‌ها
92
پسندها
325
امتیازها
53

اعتبار :

عشق هرجا رو کند آنجا خوش است
گر به دریا افکند آنجا خوش است

گر بسوزاند در آتش دلکش است
ای خوشا آن دل که در این آتش است

تا ببینی عشق را آینه‌وار
آتشی از جان خاموشت بر آر

هرچه می‌خواهی به این دنیا نگر
دشمنی از خود نداری سخت‌تر

عشق پیروزت کند بر خویشتن
عشق آتش می‌زند در ما و من

عشق را دریاب و خود را واگذار
تا بیابی جان نو خورشیدوار

عشق هستی‌زا و روح‌افزا بُوَد
هرچه فرمان می‌دهد زیبا بُوَد
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: eLOy

کـوکـو :)

کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Mar 25, 2019
ارسالی‌ها
92
پسندها
325
امتیازها
53

اعتبار :

بگذار که بر شاخه این صبح دلاویز
بنشینم و از عشق سرودی بسرایم

آنگاه به صد شوق چو مرغان سبکبال
پرگیرم از این بام و به سوی تو بیایم

خورشید از آن دور از آن قله پربرف
آغوش کند باز، همه مهر، همه ناز

سیمرغ طلایی پرو بالی‌ست که چون من
از لانه برون آمده دارد سر پرواز

پرواز به آنجا که نشاط است و امید است
پرواز به آنجا که سرور است و سرود است

آنجا که سراپای تو در روشنی صبح
رؤیای شرابی است که در جام بلورست

آنجا که سحر گونه گلگون تو در خواب
از بوسه خورشید چو برگ گل ناز است

آنجا که من از روزن هر اختر شبگرد
چشمم به تماشا و تمنای تو باز است

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است
راه دل خود را نتوانم که نپویم

هر صبح در آئینه جادویی خورشید
چون می‌نگرم او همه من، من همه اویم

او روشنی و گرمی بازار وجودست
در سینه من نیز دلی گرم‌تر از اوست

او یک سر آسوده به بالین ننهاده است
من نیز به سر می‌دوم اندر طلب دوست

ما هردو در این صبح طربناک بهاری
از خلوت و خاموشی شب پا به فراریم

ما هر دو در آغوش پر از مهر طبیعت
با دیده جان محو تماشای بهاریم

ما آتش افتاده به نیزار ملالیم
ما عاشق نوریم و سروریم و صفاییم

بگذار که سرمست و غزلخوان من و خورشید
بالی بگشاییم و به سوی تو بیاییم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: eLOy

کـوکـو :)

کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Mar 25, 2019
ارسالی‌ها
92
پسندها
325
امتیازها
53

اعتبار :

شنیدم مصرعی شیوا، که شیرین بود مضمونش
منم مجنون آن لیلا که صد لیلاست مجنونش‌

ز عشق آغاز کن، تا نقش گردون را بگردانی
که تنها عشق سازد نقش گردون را دگرگونش

به مهر آویز و جان را روشنایی ده که این آیین
همه شادی است فرمانش، همه یاری است قانونش

غم عشق تو را نازم، چنان در سینه رخت افکند
که غم‌های دگر را کرد از این خانه بیرونش
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: eLOy

کـوکـو :)

کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Mar 25, 2019
ارسالی‌ها
92
پسندها
325
امتیازها
53

اعتبار :

درون سینه آهی سرد دارم
رخی پژمرده رنگی زرد دارم

ندانم عاشقم، مستم، چه هستم؟
همی دانم دلی پر درد دارم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: eLOy

کـوکـو :)

کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Mar 25, 2019
ارسالی‌ها
92
پسندها
325
امتیازها
53

اعتبار :

سیه چشمی به کار عشق استاد
مرا درس محبت یاد می‌داد

مرا از یاد برد آخر ولی من
بجز او عالمی را بردم از یاد
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: eLOy

کـوکـو :)

کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Mar 25, 2019
ارسالی‌ها
92
پسندها
325
امتیازها
53

اعتبار :

عشق تو به تار و پود جانم بسته است
بی روی تو درهای جهانم بسته است

از دست تو خواهم که برآرم فریاد
در پیش نگاه تو زبانم بسته است
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: eLOy

کـوکـو :)

کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Mar 25, 2019
ارسالی‌ها
92
پسندها
325
امتیازها
53

اعتبار :

نرسد دست تمنا چون به دامان شما
می‌توان چشم دلی دوخت به ایوان شما

از دلم تا لب ایوان شما راهی نیست
نیمه جانی‌ست درین فاصله قربان شما
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: eLOy

کـوکـو :)

کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Mar 25, 2019
ارسالی‌ها
92
پسندها
325
امتیازها
53

اعتبار :

از بس که غم تو قصه در گوشم کرد
غم‌های زمانه را فراموشم کرد

یک سینه سخن به درگهت آوردم
چشمان سخنگوی تو خاموشم کرد
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: eLOy

کـوکـو :)

کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Mar 25, 2019
ارسالی‌ها
92
پسندها
325
امتیازها
53

اعتبار :

بخوان ای مرغ مست بیشه دور
که ریزد از صدایت شادی و نور

قفس تنگ است و دل تنگ است، ورنه
هزاران نغمه دارم چون تو پر شور
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: eLOy

کـوکـو :)

کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Mar 25, 2019
ارسالی‌ها
92
پسندها
325
امتیازها
53

اعتبار :

تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق
که نامی خوشتر از اینت ندانم

وگر هر لحظه رنگی تازه گیری
به غیر از زهر شیرینت نخوانم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: eLOy

کـوکـو :)

کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Mar 25, 2019
ارسالی‌ها
92
پسندها
325
امتیازها
53

اعتبار :

تو آسمان آبی آرام و روشنی
من چون کبوتری که پرم در هوای تو

یک شب ستاره‌های تو را دانه چین کنم
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: eLOy

کـوکـو :)

کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Mar 25, 2019
ارسالی‌ها
92
پسندها
325
امتیازها
53

اعتبار :

بنشین مرو که در دل شب در پناه ماه
خوش‌تر ز حرف عشق و سکوت و نگاه نیست

بنشین و جاودانه به آزار من مکوش
یک‌دم کنار دوست نشستن گناه نیست
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: eLOy

کـوکـو :)

کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Mar 25, 2019
ارسالی‌ها
92
پسندها
325
امتیازها
53

اعتبار :

دیگر در قلب من نه عشق نه احساس
دیگر در جان من نه شور نه فریاد

دشتم اما در او نه ناله مجنون
کوهم اما در او نه تیشه فرهاد
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: eLOy

کـوکـو :)

کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Mar 25, 2019
ارسالی‌ها
92
پسندها
325
امتیازها
53

اعتبار :

یکی را دوست دارم
ولی افسوس او هرگز نمی‌داند
نگاهش می‌کنم شاید
بخواند از نگاه من
که او را دوست می‌دارم
ولی افسوس او هرگز نمی‌داند

به برگ گل نوشتم من
تو را دوست می‌دارم

ولی افسوس او گل را
به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند

به مهتاب گفتم ای مهتاب
سر راهت به کوی او
سلام من رسان و گو
تو را من دوست می‌دارم

ولی افسوس چون مهتاب به روی بسترش لغزید
یکی ابر سیه آمد که روی ماه تابان را بپوشانید

صبا را دیدم و گفتم
صبا دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم تو را من دوست می‌دارم

ولی افسوس و صد افسوس
ز ابر تیره برقی جست
که قاصد را میان ره بسوزانید

کنون وامانده از هر جا
دگر با خود کنم نجوا
یکی را دوست می‌دارم
ولی افسوس او هرگز نمی‌داند
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: eLOy

کـوکـو :)

کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Mar 25, 2019
ارسالی‌ها
92
پسندها
325
امتیازها
53

اعتبار :

معنای زنده بودن من، با تو بودن است...
آن لحظه‌ای که بی‌ تو سر آید مرا مباد!

مفهوم مرگ من
در راه سرفرازی تو، در کنار تو
مفهوم زندگی‌ است

معنای عشق نیز
در سرنوشت من
با تو، همیشه با تو، برای تو، زیستن
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: eLOy

کـوکـو :)

کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Mar 25, 2019
ارسالی‌ها
92
پسندها
325
امتیازها
53

اعتبار :

من امیدی را در خود بارور ساخته‌ام
تار و پودش را با عشق تو پرداخته‌ام
مثل تابیدن مهری در دل
مثل جوشیدن شعری در جان
مثل بالیدن عطری در گل
جریان خواهم یافت

مست از عشق تو، از عمق فراموشی
راه خواهم افتاد
باز از ریشه به برگ
باز از «بود» به «هست»
باز از خاموشی تا فریاد
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: eLOy
بالا پایین