سایه های بیداری
کـاربـر انجمــن
- تاریخ ثبتنام
- May 26, 2019
- ارسالیها
- 2,025
- پسندها
- 2,875
- امتیازها
- 3
اعتبار :
در سال 2004 شورای شهر « مونزا » در ایتالیا ، اعلام کرد :
فروش تُنگ محدب و نگهداری ماهی در اینگونه تُنگ ها غیر قانونی است .
زمانی که فروشندگان تنگ ، علت این قانون را از شورای شهر جویا شدند ، پاسخ مسئولین این بود :
« تنگ محدب ، تصویر غلطی از دنیا به ماهی میدهد و ماهی تصور میکند که تمام دنیا محدب است » .
شاید از نظر بسیاری از شما ، این قانون و به تبع آن ، علت وضع چنین قانونی ، مسخره و مضحک باشد .
اما این موضوع نه تنها مضحک نیست ، بلکه بسیار قابل تأمل است .
در طول تاریخ ، مردم ! همان ماهی ها و تنگ ها حکومتها بوده اند .
حکومتها همواره تصویری را به مردم الغا کرده اند که در دایرۀ تَنگ تُنگ بقای حکومتشان به آن نیاز داشته اند .
اینکه هر آنچه که به بقای آنان مرتبط باشد ،
به صورت محدب و بزرگ نمایی شده ، به ماهیان درون تُنگ به نمایش بگذارند
و عدول از این نگاه و دید و مشاهده را ،
ورطه ای هولناک برای نابودی و فنای همان ماهیان الغا کنند .
علم ، یعنی وسعت مشاهده و تجربه و آزمایش و نفی و اثبات .
متافیزیک ، یعنی پایان و انتها و پابرجایی ثبوت که در آن نیازی به مشاهده و تجربه و اثبات نیست .
در گزینۀ علم ، همواره مسیر پرسش باز بوده و پاسخ به آن پرسش نیز ، پاسخی از پیش تعیین شده نیست .
لذا می بایست مراحل مشاهده و تجربه و آزمایش و نفی و اثبات را طی کند .
مثلاً فاصلۀ زمانی زمین تا خورشید . تقریباً هشت دقیقه .
اما در گزینۀ متافیزیک ، پاسخ پرسش ، پیشاپیش تعیین شده است .
و شما فقط میتوانید در حول محور آن پاسخِ تعیین شده ، بحث و تبادل نظر کنید .
مثلاً وجود خداوند . یک معتقد متافیزیک نیازی به اثبات وجود خدا ندارد .
زیرا آن را اثبات شده میداند که توسط ادیان به اثبات رسیده .
اینجاست که میان طرفدار علم و طرفدار متافیزیک ،
یک تقابلی پیش می آید که می بایست این تقابل یا تضاد را به یک نحوی حل نمود .
انسان امروزی ، بیشتر طرفدار پاسخهایی است که بر پایۀ استدلال علمی بنا شده باشد ،
نه طرفدار پاسخهای مفهومی از پیش تعیین شده .
لذا آن تقابلی که بیان شد ، بیش از پیش ، خود را نشان میدهد .
و اینجاست که مجریان متافیزیک نیاز به یک ترفند علمی دارند ،
تا نشان دهند که آنچه که بیان میکنند ، مبنای علمی دارد .
و به همین دلیل سراغ استدلال « مشاهده » می روند .
اما خوب میدانند که داستان « مشاهده »
همانند سایر داستانها نیست که بتوان آن را به راحتی به صورت لقمه های مفهومی در حلق بیننده کنند .
شما نمیتوانید به هنگام روز ، یک نفر را وادار کنید که قبول کند شب است نه روز .
زیرا بیننده به خوبی آثار روز را « مشاهده » میکند .
لذا نیاز به یک ترفند « مشاهده ای » دارید
که بتوانید بدون نیاز به وارد شدن در جدالی بی نتیجه ،
« مشاهده ای » را به طرف مقابل بقبولانید که فکر کند « مشاهدۀ » خودش می باشد ،
نه « مشاهدۀ » الغایی شما .
و برای این کار فقط نیاز به یک تُنگ محدب دارید که ماهی درون تنگ را بدون ذره ای شک و تردید ،
به دنیایی وارد کنید که آن دنیا ، دنیای محدبی است که شما با آن تنگ محدب برایش ساختید .
از اینجا به بعد دیگه هیچ مشکلی نخواهید داشت .
چون ماهی ها ، دنیا را همانطور که شما ساخته اید ، « مشاهده » میکنند .
البته ممکن است یک « ماهی سیاه کوچولو » نیز پیدا شود که بخواهد خارج از آن تنگ ،
دریا را هم ببیند و مشاهده کند ،
ولی نگران آن نیز نباشید ، چون « مرغ سقا » در مسیر او به کمین نشسته است .
آنچه در انتخابات اخیر ینگی دنیا مشاهده شد ،
نمونه ای از همین تنگ محدب بود که نشان داد
حداقل نیمی از 140 میلیون نفر « مشاهده » کننده !
در تنگ محدبی گیر افتاده اند که خیال میکنند ، مشاهده ؛ مشاهدۀ خودشان می باشد .
در صورتی که واقعیت چیز دیگری است .
هر چند که ماهی بور کوچکی همانند ترامپ ، مسیر دریا را پیش گرفته ،
اما مرغ سقا در انتظارش است و بعید به نظر میرسد که به دریا برسد .
مگر اینکه « مارمولکی » خنجری به او اهدا کند ...
داستان همۀ حکومتها ، با همین تُنگ محدب آغاز می شود .
اما زمانی که ماهی ها به تَنگ آمدند ، آن تُنگ را خواهند شکست .
هیچ تُنگی ، برای همیشه ، پایدار نخواهد بود . این یک اصل و جبر تاریخ است .
اما به محض اینکه تُنگی شکست ، تُنگ دیگری جایگزین آن خواهد شد
و دستی نامرئی ، ماهیان تُنگ پیشین را در تُنگ جدید خواهد افکند .
تُنگی ، به مراتب تَنگ تر و محدب تر از تُنگ پیشین .
چون اکثر ماهی ها احمقند و به دریای خارج از تنگ ، حتی فکر هم نمیکنند ...
پ . ن : ماهی سیاه کوچولو – صمد بهرنگی
سه شنبه 4 آذر 99
فروش تُنگ محدب و نگهداری ماهی در اینگونه تُنگ ها غیر قانونی است .
زمانی که فروشندگان تنگ ، علت این قانون را از شورای شهر جویا شدند ، پاسخ مسئولین این بود :
« تنگ محدب ، تصویر غلطی از دنیا به ماهی میدهد و ماهی تصور میکند که تمام دنیا محدب است » .
شاید از نظر بسیاری از شما ، این قانون و به تبع آن ، علت وضع چنین قانونی ، مسخره و مضحک باشد .
اما این موضوع نه تنها مضحک نیست ، بلکه بسیار قابل تأمل است .
در طول تاریخ ، مردم ! همان ماهی ها و تنگ ها حکومتها بوده اند .
حکومتها همواره تصویری را به مردم الغا کرده اند که در دایرۀ تَنگ تُنگ بقای حکومتشان به آن نیاز داشته اند .
اینکه هر آنچه که به بقای آنان مرتبط باشد ،
به صورت محدب و بزرگ نمایی شده ، به ماهیان درون تُنگ به نمایش بگذارند
و عدول از این نگاه و دید و مشاهده را ،
ورطه ای هولناک برای نابودی و فنای همان ماهیان الغا کنند .
علم ، یعنی وسعت مشاهده و تجربه و آزمایش و نفی و اثبات .
متافیزیک ، یعنی پایان و انتها و پابرجایی ثبوت که در آن نیازی به مشاهده و تجربه و اثبات نیست .
در گزینۀ علم ، همواره مسیر پرسش باز بوده و پاسخ به آن پرسش نیز ، پاسخی از پیش تعیین شده نیست .
لذا می بایست مراحل مشاهده و تجربه و آزمایش و نفی و اثبات را طی کند .
مثلاً فاصلۀ زمانی زمین تا خورشید . تقریباً هشت دقیقه .
اما در گزینۀ متافیزیک ، پاسخ پرسش ، پیشاپیش تعیین شده است .
و شما فقط میتوانید در حول محور آن پاسخِ تعیین شده ، بحث و تبادل نظر کنید .
مثلاً وجود خداوند . یک معتقد متافیزیک نیازی به اثبات وجود خدا ندارد .
زیرا آن را اثبات شده میداند که توسط ادیان به اثبات رسیده .
اینجاست که میان طرفدار علم و طرفدار متافیزیک ،
یک تقابلی پیش می آید که می بایست این تقابل یا تضاد را به یک نحوی حل نمود .
انسان امروزی ، بیشتر طرفدار پاسخهایی است که بر پایۀ استدلال علمی بنا شده باشد ،
نه طرفدار پاسخهای مفهومی از پیش تعیین شده .
لذا آن تقابلی که بیان شد ، بیش از پیش ، خود را نشان میدهد .
و اینجاست که مجریان متافیزیک نیاز به یک ترفند علمی دارند ،
تا نشان دهند که آنچه که بیان میکنند ، مبنای علمی دارد .
و به همین دلیل سراغ استدلال « مشاهده » می روند .
اما خوب میدانند که داستان « مشاهده »
همانند سایر داستانها نیست که بتوان آن را به راحتی به صورت لقمه های مفهومی در حلق بیننده کنند .
شما نمیتوانید به هنگام روز ، یک نفر را وادار کنید که قبول کند شب است نه روز .
زیرا بیننده به خوبی آثار روز را « مشاهده » میکند .
لذا نیاز به یک ترفند « مشاهده ای » دارید
که بتوانید بدون نیاز به وارد شدن در جدالی بی نتیجه ،
« مشاهده ای » را به طرف مقابل بقبولانید که فکر کند « مشاهدۀ » خودش می باشد ،
نه « مشاهدۀ » الغایی شما .
و برای این کار فقط نیاز به یک تُنگ محدب دارید که ماهی درون تنگ را بدون ذره ای شک و تردید ،
به دنیایی وارد کنید که آن دنیا ، دنیای محدبی است که شما با آن تنگ محدب برایش ساختید .
از اینجا به بعد دیگه هیچ مشکلی نخواهید داشت .
چون ماهی ها ، دنیا را همانطور که شما ساخته اید ، « مشاهده » میکنند .
البته ممکن است یک « ماهی سیاه کوچولو » نیز پیدا شود که بخواهد خارج از آن تنگ ،
دریا را هم ببیند و مشاهده کند ،
ولی نگران آن نیز نباشید ، چون « مرغ سقا » در مسیر او به کمین نشسته است .
آنچه در انتخابات اخیر ینگی دنیا مشاهده شد ،
نمونه ای از همین تنگ محدب بود که نشان داد
حداقل نیمی از 140 میلیون نفر « مشاهده » کننده !
در تنگ محدبی گیر افتاده اند که خیال میکنند ، مشاهده ؛ مشاهدۀ خودشان می باشد .
در صورتی که واقعیت چیز دیگری است .
هر چند که ماهی بور کوچکی همانند ترامپ ، مسیر دریا را پیش گرفته ،
اما مرغ سقا در انتظارش است و بعید به نظر میرسد که به دریا برسد .
مگر اینکه « مارمولکی » خنجری به او اهدا کند ...
داستان همۀ حکومتها ، با همین تُنگ محدب آغاز می شود .
اما زمانی که ماهی ها به تَنگ آمدند ، آن تُنگ را خواهند شکست .
هیچ تُنگی ، برای همیشه ، پایدار نخواهد بود . این یک اصل و جبر تاریخ است .
اما به محض اینکه تُنگی شکست ، تُنگ دیگری جایگزین آن خواهد شد
و دستی نامرئی ، ماهیان تُنگ پیشین را در تُنگ جدید خواهد افکند .
تُنگی ، به مراتب تَنگ تر و محدب تر از تُنگ پیشین .
چون اکثر ماهی ها احمقند و به دریای خارج از تنگ ، حتی فکر هم نمیکنند ...
پ . ن : ماهی سیاه کوچولو – صمد بهرنگی
سه شنبه 4 آذر 99
آخرین ویرایش: