sting
معـاون ارشـد انجمـن
- تاریخ ثبتنام
- Jun 26, 2013
- ارسالیها
- 27,708
- پسندها
- 5,661
- امتیازها
- 113
- محل سکونت
- تهـــــــــــران
- وب سایت
- www.biya2forum.com
- تخصص
- کیسه بوکس
- دل نوشته
- اگه تو زندگی یکی از سیم های سازت پاره شد... آهنگ زندگیتو رو جوری ادامه بده هیچکس نفهمه به تو چی گذشت ، حتی اونیکه سیم رو پاره کرد!
- بهترین اخلاقم
- نــــدارم
اعتبار :
عشق به أباعبدالله(ع) کوچک و بزرگ نمی*شناسد. با فرارسیدن ماه عزای سرور و سالار شهیدان بر آن شدیم تا شما کاربران گرامی را با تنی چند از پیرغلامان و سینه سوختگان عشق حسینی آشنا کنیم.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛تمام مردم ابرکوه و شهرهای همجوار با صوت زیبای مداح اهل بیت «سید جلیل قائم محمدی» که همگان او را «آقا جلیل» می*نامند، آشنا هستند، مداحی که حدود ۷۰ سال است با صدای دلنشین خود مردم را به سوگ اباعبدالله الحسین (ع) میهمان می*کند. گفتگوی ساده و صمیمی با این پیرغلام اهل بیت تقدیم کاربران عزیز باشگاه شبانه می گردد.
آقا جلیل با شعری زیبا سخنش را آغاز کرد:
به یاد دارم اولین بار هنگامی که به نوحه خوانی پرداختم به تشویق پدرم بود و صاحب مجلس (مرحوم حاج سید مرتضی زارع) از من برای روزهای دیگر دعوت کرد و بعد هم به مجالس دیگر رفتم. چندین سالی هم که برای کار خیاطی به شیراز می*رفتم در ایام محرم به ابرکوه می*آمدم و به نوحه سرایی می*پرداختم.
«آقا جلیل» در مورد حال و هوای محرم در آن سال*ها می گوید: یادش به خیر، آن زمان*ها همه مردم ابرکوه در حسینبه درب قلعه جمع می*شدند و با هم به مجالس مختلف سر می*زدیم. روز عاشورا نیز کاه به سر می*ریختیم و موقع ورود به هر مجلس روضه خوانی؛ گریه*ها سر داده می*شد و با زدن کاسه*ای در حوض آب و» آب سبیل «گفتن، سیل اشک بود که از چشم مردم سرازیر می*گشت.
این مداح اهل بیت به گفته خودش همه زندگیش را مدیون امام حسین (ع) است و البته خاطراتی را نیز برایمان نقل می*کند.
می*گوید: بعضی از افراد مرحوم مادرم را در جایگاه خوبی دیده*اند که با سئوال از ایشان متوجه شده*اند که اثر نوحه خوانی برای سرور و سالار شهیدان است و ادامه می دهد: معالجه پای دردمندم قبل از محرم یکی از سال*ها نیز با عنایت امام حسین (ع) می*سر شد و در زمانی که باید به عزاداری بپردازم، شفا گرفتم.
آقا جلیل البته علاقه خاصی به نوحه*های سنتی ابرکوه دارد و مردم نیز دلباخته نوحه*های او و به خصوص نوحه*ای که مردم به یاد مطلع این نوحه، آن را «بهر اسیری زینبم» نامیده*اند، هستند. «سید» البته علت توجه مردم به نوحه*های خود و این نوحه خاص را این گونه بیان می*کند: نوحه*ای که با صداقت گفته شده باشد، بر دل می*نشیند.
آقا جلیل اولین نوحه*ای را هم که خوانده است به یاد دارد و ابیاتی از آن را با سوز همیشگی برایمان می*خواند:
«زینب غم زده از گردش دوران گله دارد/ زن ماتم زده بنگر چقدر حوصله دارد
چه ستم*ها که کشیدم/ چه الم*ها که بدیدم
بس که از ضربت سیلی جلوی شمر دویدم/ صورتم نیلی و پایم اثر آبله دارد
چه ستم*ها که کشیدم/ چه الم*ها که بدیدم
عابدین گفت به زینب که ابا عمه محزون/ تا به کی گردن من طاقت این سلسله دارد
چه ستم*ها که کشیدم».
در پایان با زبان جان، صبح عاشورا و وصیت امام به خواهرش را در نوحه «آقا جلیل» جستجو می*کنیم.
«بهر اسیری زینبم خود را مهیا کن/ امر من اجرا کن
خواهر به جان من تو کمتر شور و غوغا کن/ امر من اجرا کن
رأس مرا گر کودکانم روی نی دیدند/ چون بید لرزیدند/ یک یک عزیزان مرا خواهر تصلی کن/ امر من اجرا کن
رفتی اگر شام خراب*ای دختر زهرا/ تو هم ره اعداء/ در راه شام و کوفه با دشمن مدارا کن/ امر من اجرا کن
اندر کنار راس من کمتر تو غوغا کن/ امر من اجرا کن
دیدی سرم را گر میان طشت زر زینب/ روزت شود چون شب/ با یک سخنرانی یزید دون تو رسوا کن/ امر من اجرا کن
خواهر در آن ساعت کز این دشت بلا رفتی/ از کربلا رفتی/ بزم عزایی هم برای من تو برپا کن/ امر من اجرا کن.»
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛تمام مردم ابرکوه و شهرهای همجوار با صوت زیبای مداح اهل بیت «سید جلیل قائم محمدی» که همگان او را «آقا جلیل» می*نامند، آشنا هستند، مداحی که حدود ۷۰ سال است با صدای دلنشین خود مردم را به سوگ اباعبدالله الحسین (ع) میهمان می*کند. گفتگوی ساده و صمیمی با این پیرغلام اهل بیت تقدیم کاربران عزیز باشگاه شبانه می گردد.
آقا جلیل با شعری زیبا سخنش را آغاز کرد:
عمری است که دم به دم علی می*گویم در حال نشاط و غم علی می*گویم
یک عمر علی گفته*ام انشاء الله در باقی عمر هم علی می*گویم.
سید جلیل این گونه از زندگی یک پیرغلام امام حسین (ع) روایت می کند: با توجه به اینکه پدر بزرگ و دایی*هایم اهل منبر و خوش صدا بودند، با تشویق آنان در سن۱۲و۱۳ سالگی به نوحه خوانی پرداختم. دایی*هایم نوحه می*خواندند. مادرم آن*ها را حفظ می*کرد و من که باسواد خانه بودم یادداشت می*کردم و می*خواندم.یک عمر علی گفته*ام انشاء الله در باقی عمر هم علی می*گویم.
به یاد دارم اولین بار هنگامی که به نوحه خوانی پرداختم به تشویق پدرم بود و صاحب مجلس (مرحوم حاج سید مرتضی زارع) از من برای روزهای دیگر دعوت کرد و بعد هم به مجالس دیگر رفتم. چندین سالی هم که برای کار خیاطی به شیراز می*رفتم در ایام محرم به ابرکوه می*آمدم و به نوحه سرایی می*پرداختم.
«آقا جلیل» در مورد حال و هوای محرم در آن سال*ها می گوید: یادش به خیر، آن زمان*ها همه مردم ابرکوه در حسینبه درب قلعه جمع می*شدند و با هم به مجالس مختلف سر می*زدیم. روز عاشورا نیز کاه به سر می*ریختیم و موقع ورود به هر مجلس روضه خوانی؛ گریه*ها سر داده می*شد و با زدن کاسه*ای در حوض آب و» آب سبیل «گفتن، سیل اشک بود که از چشم مردم سرازیر می*گشت.
این مداح اهل بیت به گفته خودش همه زندگیش را مدیون امام حسین (ع) است و البته خاطراتی را نیز برایمان نقل می*کند.
می*گوید: بعضی از افراد مرحوم مادرم را در جایگاه خوبی دیده*اند که با سئوال از ایشان متوجه شده*اند که اثر نوحه خوانی برای سرور و سالار شهیدان است و ادامه می دهد: معالجه پای دردمندم قبل از محرم یکی از سال*ها نیز با عنایت امام حسین (ع) می*سر شد و در زمانی که باید به عزاداری بپردازم، شفا گرفتم.
آقا جلیل البته علاقه خاصی به نوحه*های سنتی ابرکوه دارد و مردم نیز دلباخته نوحه*های او و به خصوص نوحه*ای که مردم به یاد مطلع این نوحه، آن را «بهر اسیری زینبم» نامیده*اند، هستند. «سید» البته علت توجه مردم به نوحه*های خود و این نوحه خاص را این گونه بیان می*کند: نوحه*ای که با صداقت گفته شده باشد، بر دل می*نشیند.
«زینب غم زده از گردش دوران گله دارد/ زن ماتم زده بنگر چقدر حوصله دارد
چه ستم*ها که کشیدم/ چه الم*ها که بدیدم
بس که از ضربت سیلی جلوی شمر دویدم/ صورتم نیلی و پایم اثر آبله دارد
چه ستم*ها که کشیدم/ چه الم*ها که بدیدم
عابدین گفت به زینب که ابا عمه محزون/ تا به کی گردن من طاقت این سلسله دارد
چه ستم*ها که کشیدم».
در پایان با زبان جان، صبح عاشورا و وصیت امام به خواهرش را در نوحه «آقا جلیل» جستجو می*کنیم.
«بهر اسیری زینبم خود را مهیا کن/ امر من اجرا کن
خواهر به جان من تو کمتر شور و غوغا کن/ امر من اجرا کن
رأس مرا گر کودکانم روی نی دیدند/ چون بید لرزیدند/ یک یک عزیزان مرا خواهر تصلی کن/ امر من اجرا کن
رفتی اگر شام خراب*ای دختر زهرا/ تو هم ره اعداء/ در راه شام و کوفه با دشمن مدارا کن/ امر من اجرا کن
اندر کنار راس من کمتر تو غوغا کن/ امر من اجرا کن
دیدی سرم را گر میان طشت زر زینب/ روزت شود چون شب/ با یک سخنرانی یزید دون تو رسوا کن/ امر من اجرا کن
خواهر در آن ساعت کز این دشت بلا رفتی/ از کربلا رفتی/ بزم عزایی هم برای من تو برپا کن/ امر من اجرا کن.»