Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

صنايع دستي استان هاي ايران (بخش دوم)

  • نویسنده موضوع eLOy
  • تاریخ شروع
  • Tagged users هیچ

اطلاعات موضوع

Kategori Adı هنر استان های ایران
Konu Başlığı صنايع دستي استان هاي ايران (بخش دوم)
نویسنده موضوع eLOy
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan eLOy

eLOy

مدیر کل انجمن
تاریخ ثبت‌نام
Jun 21, 2013
ارسالی‌ها
8,742
پسندها
14,848
امتیازها
113
سن
41
محل سکونت
TeHrAn
وب سایت
www.biya2forum.ir
تخصص
نقاشی و خوشنویسی
ماه تولد

اعتبار :



صنايع دستي استان هاي ايران (بخش دوم)












صنایع دستی استان خراسان

يکی از ابزارهای مهم برای شناخت ويژگی فرهنگی و قومی هرمنطقه شناخت صنايع دستی آن منطقه می باشد. آثار ارزشمند به يادگار مانده حکايت از ذوق و استعداد وصف ناپذيری می کنند که در جای جای آن می توان به هنر و ظرافت دست های پرتوان هنرمندان ايرانی پی برد. در استان خراسان توليدات هنری نقش پر اهميتی در اقتصاد منطقه دارند. انواع مهم صنايع دستی در اين استان شامل: قالی بافی، ابريشم کشی، شعر بافی، نمد بافی، پوستين دوزی، سنگ تراشی و قلم زنی روی سنگ، فيروزه تراشی، سفال گری، سبد و حصير بافی است. انواع ديگر توليدات دستی شامل چارق، گيوه، فراورده های چوبی و فلزی، نقاشی روی چرم و غيره می باشد.

قالی بافی

يکی از صنايع دستی مهم استان خراسان قالی بافی است. پيشينه قالی بافی در اين استان را می توان به دو دوره متمايز تقسيم کرد:

- دوره صفويه که قالی های اين دوره اغلب دارای نقش های هراتی با زمينه لاجوردی و يا لاکی سير و با حاشيه باريک به رنگ زرد روشن می باشد.

- دوره ديگر راه اندازی کارگاه های قالی بافی توسط بازرگانان تبريزی در نيمه دوم قرن سيزدهم است. به اين دليل، امروزه در صنعت فرش مشهد دو نوع گره وجود دارد که عبارت اند از: گره فارسی (محلی) و گره ترکی (تبريزی). مهم ترين مرکز قالی بافی در استان خراسان مشهد است. زمينه قالی های مشهدی دارای رنگ لاکی با نقش ترنج و لچک و حاشيه لاجوردی است. بيرجند، طبس، کاشمر، سبزوار و نيشابور از نظر قالی بافی به ترتيب در مراحل بعدی قرار می گيرند. در ميان عشاير خراسان، قالی بافی از رونق فراوانی برخوردار است. قاليچه های بلوچی در ميان چادر نشينان اطراف تربت حيدريه، کاشمر، سرخس و تربت جام رايج است. هم چنين در ميان عشاير کرد که در شمال خراسان سکونت دارند، بافت قاليچه های ترکمنی رواج دارد.

شعر بافی

شعربافی يا دست بافی در استان خراسان، از گذشته های دور، يکی از مشاغل صنعتگران بوده است. اين صنعت در بيش تر شهرهای استان خراسان، به ويژه در شهرستان های مشهد، سبزوار و تربت حيدريه، به صورت خانگی و کارگاهی ديده می شود. فعاليت های برک بافی، فرت بافی و ابريشم بافی را نيز می توان در اين رده قلمداد کرد که عمده توليدات آنها حوله، چادر شب، بقچه و... است.

نمد بافی

در ميان عشاير خراسان، صنعت نمدمالی از رونق فراوانی برخوردار است و دو مرکز اصلی توليد آن، شهرهای مشهد و قوچان می باشند.

گليم بافی


در ميان عشاير و روستاييان خراسان، گليم بافی به عنوان يک فعاليت خانگی معمول است. مناطق عمده گليم بافی در استان خراسان، شهرستان های مشهد، قوچان و شيروان است.

پوستين دوزی

يکی از صنايع مهم استان خراسان پوستين دوزی است. در شمال استان، سردی هوا موجبات پيدايش و گسترش اين صنعت را فراهم آورده است. پوستين دوزی در ميان عشاير کوچ نشين استان از اهميت به سزايی برخوردار است.

سنگ تراشی و قلم زنی روی سنگ

از جمله فعاليت های هنری در شهر مشهد، يکی هم سنگ تراشی است که سابقه ای ديرينه دارد. عمده توليدات مصنوعات سنگی عبارت اند از: قندان، هاون، ظرف ديزی و انواع مجسمه های سنگی.

فيروزه تراشی

شهر نيشابور که به شهر فيروزه شهرت دارد، دارای معادن ارزشمندی از فيروزه می باشد که از قرن ها پيش مورد بهره برداری قرار گرفته اند. فيروزه تراشی يکی از حرفه های قديمی در استان خراسان است. تراش فيروزه به اشکال پيکانی و مسطح از جمله تراش هايی است که طرفداران فراوان دارد. فيروزه يکی از سوغاتی های مهم استان خراسان است و بازار مطلوبی نه تنها در استان، بلکه در سطح کشور دارد.

سفال گری

يکی از صنايع دستی مهم در ايران سفال گری است که در شهرهای حاشيه کوير ايران از موقعيت مناسبی برخوردار است. مرکز اصلی اين صنعت در استان خراسان، در شهرستان گناباد به ويژه روستای مند است. مهم ترين توليدات اين صنعت انواع گلدان و ظروف سفالين می باشد.

سبد و حصير بافی

يکی از صنايع دستی مهم و پردازشی که با هزينه بسيار ناچيز، ساخته هايی را می آفرينند، سبد و حصير بافی است. مواد اوليه اين توليدات، کاه و شاخه های نازک درختان است و مرکز اصلی آن روستاهای اطراف طرقبه در استان خراسان می باشد. به دليل توريستی بودن منطقه طرقبه، بازار اين توليدات از موقعيت مطلوبی برخوردار است. برای بافت سبد، از چوب درختچه بيد مشک استفاده می*شود که هم ظريف و هم باريک است و هم چنين خاصيت انعطاف پذيری آن زيادمی باشد. صنايع ظريف حصير بافی، در ميان مسافرينی که به اين استان سفر می کنند و هم چنين اهالی منطقه، جايگاه ويژه ای دارد.

صنایع دستی استان خوزستان

صنايع دستی روستايی

وفاداری روستاييان به سنت ها از عوامل مهم توليد محصولاتی است که با همت آنان با مواد اوليه موجود توليد می شود اين محصولات علاوه بر رفع مايحتاج شخصی توليد کنندگان به بازار عرضه می شود که می تواند ممر در آمدی در کنار کار اصلی آنها محسوب شود. روستاييان استان خوزستان محصولاتی گوناگون که حاصل دسترنج آنها است توليد می کنند که عمده ترين آنها شامل: حصير، گليم، قالی، پارچه عبايی و... است.

صنايع دستی شهری

اگر چه صنايع دستی شهری امروزه رونق گذشته را ندارند معهذا هنوز صنعتگرانی هستند که به امر توليد ابزار و لوازم دست ساز اشتغال دارند. اموری همچون: بافت انواع پارچه، گليم، قالی، تهيه گيوه، خراطی، ميناکاری و ساخت وسايل فلزی و قلمزنی از جمله اين صنايع است. مجموعه صنايع دستی عشايری، روستايی و شهری استان خوزستان بر حسب نوع مواد اوليه که در توليد به کار می رود به چند گروه تقسيم می شود:

- بافته هايي که برای توليد آنها از دار استفاده می شود، شامل قالی و گليم. اين بافته ها که به بافته های داری موسوم هستند در شهر های مسجد سليمان، هفتگل، دزفول و مناطق روستايي وعشايری توليد می شوند.

- بافندگی شامل: احرامی، عبا، سياه چادر، چوقا، پشتی، خورجين (هورژين ) که در مناطق عشايری، روستايی و شهری مانند: شوشتر، دزفول، بهبهان، سوسنگرد، شوش و... انجام می گيرد.

محصولات پوستی که عشاير و روستائيان مناطق مختلف استان خوزستان توليد کننده آن هستند:
- نمد مالی که در ميان روستائيان و به مقداری اندک در ميان عشاير توليد می شود. در شهرهای بهبهان و دزفول نيز توليد می شود.
- صنايع دستی حصيری و چوبی شامل: حصير بافی، سبد بافی و همچنين خراطی در دزفول، آبادان و...
- فلزکاری و ميناسازی شامل: قلمزنی فلزات، قفل سازی و زيور آلات در شهرهای اهواز، سوسنگرد و هويزه.

بافته های داری

همان طور که گفته شد بافته هايی است که از دار برای توليد آنها استفاده می شود که دارها يا عمودی و يا افقی است. بعضی از اين بافته ها گره دار هستند مانند قالی و گبه و برخی مانند گليم و زيلو پود باف بوده و بعضی مانند ورنی و شيرکی پيچ پودپيچ هستند. در استان خوزستان بافته های داری به شيوه گره زنی يا پود گذاری بافته می شود و شامل قالی، قاليچه و گليم است و بافندگان اصلی آنها زنان ايلی و روستايی هستند که بر روی دار افقی که بر روی زمين قرار می گيرد کار بافتن را انجام می دهند. نقشه ها اکثراً ذهنی و طرح ها هندسی است و رنگهای قرمز، مشکی، سبز، نارنجی، سفيد، سرمه ای در بيشتر بافته ها کاربرد دارد. زنان و دختران عشاير عرب نيز به صورت محدود به کار بافت قالی اشتغال دارند و قالی هايی با نقش هندسی و با استفاده از رنگهای قرمز، نارنجی، صورتی، مشکی، زرد کدر، سرمه ای و سفيد می بافند.

گليم

در استان خوزستان بافته ديگری که بيشتر به صورت دارهای افقی و بعضاً به صورت عمودی بافته می شود گليم است. که بافندگان آن عشاير بختياری (که در مبحث استان چهار محال و بختياری توضيح داده شد.) و عشاير عرب هستند، گليم هايی نيز در هفتگل بافته می شودکه نقوش آنها شباهت به بافته های عشاير قشقايی فارس دارد. از مناطق اصلی گليم بافی در خوزستان روستای عرب نشين غزی است که گليم های آن غالباً دارای تار پنبه اي و پود پشمی آست و به رنگهای قرمز، صورتی، سبز، نارنجی، آبی، سرمه ای و سفيد است. نقوش گليم های غزی هندسی و ذهنی است و بافتی ساده دارد.

گليم پارچه ای

زنان عشاير بختياری و روستائيان مناطق بختياری نشين خوزستان در نواحی هفتگل و مسجد سليمان با استفاده از لباسهای مندرس خود گليم های راه راه و محکمی می بافند که برای فرش کردن کف اتاق يا سياه چادر از آنها استفاده می کنند: ابتدا پيراهن و دامن های پرچين از کار افتاده را بصورت نوارهای رشته رشته و باريک به پهنای يک انگشت پاره می کنند و اين رشته ها را بوسيله پره می تابانند. سپس ريسمانهای بوجود آمده را بصورت گليم می بافند. محصول بدست آمده در صورت انتخاب رنگهای مناسب در کنا ر يکديگر زيبا، محکم و مقرون به صرفه است.

پشتی

از ديگر صنايع دستی استان خوزستان می توان از پشتی هايی نام برد که در بهبهان توليد می شوند و معمولا دارای تار پنبه ای و پود پشمی رنگين و به ابعاد ۷۰ × ۱۱۰ سانتی متر است. نقش اين پشتی ها مرکب از راه های پهن و باريک افقی به رنگهای: سبز، زرد، قرمز، قهوه ای، سرمه ای، سفيد، نارنجی و آبی نفتی است. قسمت ابتدا و انتهای هر پشتی معمولا سرمه ای رنگ است.

موج

بافت موج در استان خوزستان و خصوصاً در شهر بهبهان رايج است و برای بافت آن از دستگاه های نساجی سنتی استفاده می کنند. نوعی پارچه دستباف است که اندازه های متفاوت دارد. در واقع موج همان دستبافی است که در ساير نقاط ايران به رختخواب پيچ يا چادر شب نيز معروف است. کردها نيز به آن موج می گويند و لرها آن را ماشته می نامند.

مقنعه

پارچه ای است ساده بافت و بدون نقش و يک رنگ که مردان بعضی مناطق برای عمامه و شال کمر از آن استفاده می کنند. زنان دو يا سه قطعه آن را بهم دوخته و پارچه عريضی بدست می آورند که برای روسری و مقنعه مورد استفاده قرار می گيرد.

احرامی

از محصولاتی است که در شوشتر بافته می شود. احرامی پارچه ای است با تار پنبه ای و پود پشمی به رنگهای سرمه ای، زرد، سبز، سفيد، نارنجی، قرمز و...

ابريشم بافی

بافت اين نوع پارچه در دزفول رايج است. در تهيه اين محصول از نخ ابريشم مصنوعی (ويسکوز) استفاده می شود. به دليل ظرافت خاصی که دارد به مصرف شله (روسری عربی ) می رسد، طول اين پارچه ۲۰ متر و عرض آنها ۴۰ سانتيمتر است. پس از بافت آن را به قطعات ۴ متری در آورده وبرای روسری مورد استفاده قرارداده عده ای نيز قطعه ۴ متری را به دو قسمت تقسيم کرده و از وسط آنها را کنار يکديگر قرار داده و به صورت تور دوزی بهم می دوزند. شله ای که از اين طريق به دست می آيد ۲ متر درازا و ۸۰ سانتی متر پهنا دارد.

عبا بافی

بافت عبا در خوزستان سابقه ای ديرينه دارد به طوريکه می گويند پيشينه اش به بيش از پانصد سال می رسد. در گذشته عبابافی در اين استان در شهرهای دزفول، شوش، و سوسنگرد و بهبهان رواج داشته است. هم اکنون توليد آن بيشتر در شهرهای سوسنگرد و بهبهان انجام می شود. اين عباها معمولا به رنگهای خرمايی، مشکی، خاکستری و شيری است که توسط بافندگان رنگرزی می شود. دو نوع پارچه عبايی در خوزستان بافته می شود:

۱- نوعی که برای بافتن آن از نخ های نازک استفاده می شود که به:" هله " شهرت دارد و مناسب هوای گرم تابستان است.
۲- نوعی که تراکم تار و پودش بيشتر است و " چانچه " ناميده می شود و زمستان از آن استفاده می شود.

نمد مالی

نمد مالی از جمله صنايعی است که در استان خوزستان به دليل حضور عشاير که مصرف کنندگان اصلی توليدات نمدی هستند رواج دارد. دو شهر دزفول و بهبهان از مراکز مهم توليد نمد در اين منطقه محسوب می شوند. توليدات نمدی اين شهر: زير انداز، کپنک، و کلاه نمدی است.

کلاه نمدی

برای تهيه کلاه نمدی به جای پشم از کرک به عنوان ماده اوليه استفاده می شود.

گيوه بافی و گيوه دوزی

از جمله صنايعی که در استان خوزستان قدمت ديرينه دارد گيوه بافی و گيوه دوزی است که حدود ۲۰۰ سال در اين منطقه رواج دارد. از مراکز اصلی اين صنعت در خوزستان دو شهر دزفول و بهبهان را می توان نام برد. گيوه انواع مختلف دارد:

۱- گيوه های تخت چرمی که به چتری معروف هستند.
۲- گيوه تخت لته ای که از پارچه های فرسوده و روده گوسفند تهيه می شود.
۳- گيوه تخت لاستيکی

صنايع دستی چوبی

در خوزستان از چوب و ساير فرآورده های گياهی برای توليد انواعی از صنايع دستی استفاده می شود که مهمترين آنها به اين شرح است.

خراطی

خراطی چوب از هنرها و صنايعی است که بيشتر در دو شهر دزفول و بهبهان رواج دارد. ابزار کارخراطان بسيار ساده است، شامل اره، انواع مته، شفره، دستگاه يا چرخ خراطی و... برای تهيه چوب نيز از درختهای توسکا و سپيدار استفاده می شود. در دزفول محصولاتی مانند پايه ميز و صندلی و مبل، چوب لباسی، بدنه قليان، زير قليان، ميل زورخانه، پايه آباژر، گلدان، نمکدان و... ساخته می شود. در بهبهان نيز کارگاههای خراطی وجود دارد که محصولات آنها گهواره پايه مبل است که از چوب سپيدار تراشيده می شود.

حصير بافی


در استان خوزستان در بيشتر مناطق روستايی و عشايری به واسطه وجود درختان خرما حصيربافی وجود دارد. از نی های باتلاقی نيز برای بافتن حصير استفاده می کنند. اين نوع حصير در شهر ها برای آويختن در جلوی پنجره مورد استفاده قرار می گيرد. عشاير نيز برای حصار پشت چادرهايشان و همچنين ساختن لانه مرغ و خروس، بره، بزغاله و... از آن استفاده می کنند.

بوريا (حصير زير انداز)


بوريا يا حصير زير انداز از محصولات استان خوزستان با الياف برگ درختان خرما بافته می شوداين حصير از نی مردابی که در اين منطقه به وفور يافت می شود نيز توليد می گردد. اين نوع حصير برای زير انداز و همچنين پوشش سقف منازل کاربرد دارد. آن را روی تيرهای سقف ساختمان قرار داده و رويش را با مصالح ساختمانی می پوشانند. بوريابافی کاری است که فقط توسط مردان انجام می شود.

کپوبافی

کپوبافی که در سالهای اخير در استان خوزستان رونق فراوان يافته بيشتر در دهستان شهيون دزفول و روستاهای اطراف آن انجام می شود. مواد اوليه مصرفی در بافت کپو برگهای خشک نخل که در اصطلاح محلی " کرتک " نام دارد و ساقه های نازک گندم که " هلفه " گفته می شود تشکيل می دهد.

سبد بافی

استان خوزستان که از مراکز مهم پرورش نخل در ايران است صنعتگران از برگ درختان خرما سبدهايی درست می کنند که مصارف مختلف دارد و به آن زنبيل می گويند همچنين عشاير بختياری خوزستان و عده ای از روستاييان اطراف دزفول از شاخه های نازک و ترکه های درختان مختلف سبدهايی می بافند که معروفترين آنها سبدی است که "سله " ناميده می شود و برای آبکش کردن برنج از آن استفاده می شود. در انديمشک نيز عده ای از هموطنان ترک نژاد با استفاده از ترکه های درخت بيد سبدهايی با اندازه و شکل های متفاوت توليد می کنندکه مصارف گوناگون دارد. عشاير و روستاييان استان خوزستان نوعی سبد که " کوروک " ناميده می شود برای جابجايی ماکيان توليد می کنند.

فلزکاری

در استان خوزستان ساخت وسايل فلزی در شهرهای دزفول، اهواز، مسجد سليمان، بهبهان، رواج دارد که توليدات مختلفی از قبيل داس، تيشه، قيچی، قند شکن و... از محصولات آنان است. آهنگران خوزستان ابتدا فلز را به اندازه و شکل دلخواه بريده و در کوره قرار می دهند پس از گداخته شدن و انعطاف پذيری با چکش زدن به شکل مورد نظر در می*آورند. در آخر با استفاده از سوهان آن را صيقل می دهند.

ورشوسازی

در خوزستان اين صنعت درزمانی نه چندان دور فعاليت چشمگيری داشت.عمده فعاليت های مربوط به ورشوکاری توسط مردان و درشهر دزفول انجام می گرفت. هم اکنون نيز در شهر دزفول تعداد ی صنعتگر به اين حرفه مشغول هستند که کار عمده آنها توليد قليان است. قليان های ورشوی کار دزفول بسيار زيبا و نفيس است.

ميناکاری و قلمزنی

از جمله فعاليت هايی که از گذشته های دور در خوزستان رواج داشته مينا کاری بر روی طلا و نقره و قلمز نی بر روی مس و برنج است که در شهرهای آبادان، خرمشهر و اهواز انجام می شود که در سالهای اخير بيشتر فعالين اين حرفه در اهواز به کار خود ادامه می دهند. توليدات مينايی توسط " صبی ها" -که پيروان حضرت يحيی می باشند- برروی طلا و نقره و ديگر فلزات و بيشتر بصورت زينتی و زنانه عرضه می شود. اين توليدات که نقوش معمول و متداول آنها عبارت از: شتر و ساربان، نخل، پل معلق ( پل رودخانه کارون ) و گنبد وقايق، برروی گردن بند، دستبند، گوشواره، انگشتر، النگو، و همچنين قندان، سينی، گيره استکان و... کاربرد دارند.

قلمزنی

قلمزنی بر روی فلزات نيز توسط صبی ها انجام می شود. روش قلمزنی بر فلزات به اين صورت است که ابتدا نقش مورد نظر را بر روی ظرف طراحی نموده و سپس درون ظرف را از محلول قير مذاب آميخته با خاکستر يا خاک اره پر کرده و بعد با استفاده از قلم و چکش به نقوش حالتی فرورفته می دهند. سپس قسمت هاي فرو رفته را با خمير مينا که از اکسيد فلزات مختلف تهيه می شود آرايش داده و ظرف مورد نظر را در کوره گذاشته و ۳۵۰ درجه سانتيگراد حرارت می دهند. به اين ترتيب لايه لعابی رنگين و شفافی برروی قسمتهايی از ظرف فلزی قلمزنی شده به وجود می آيد.

توليد محصولات پوستی

استان خوزستان به علت وجود عشاير بختياری که بخش هايی از اين منطقه را قشلاق خود قرار داده اند. و همچنين اسکان بسياری از آنان در اين خطه، از نظر توليد پوست موقعيت خاصی را دارا می باشد. در اين استان بدليل وجود عشاير بختياری که کار اصلی شان دامداری است، پوست به وفور يافت می شود. با اين حال صنايع چرم و پوست چندان رواج نداشته و فقط عده کمی از عشاير آنهم برای رفع نياز خودشان و برای ساختن لوازم مورد استفاده زندگی مانند مشک و هميان از آن استفاده می کنند. گاهی نيز از پوست برای دهل که از سازهای محلی است استفاده می کنند.

صنایع دستی استان زنجان

دراستان زنجان رشته های مختلف صنايع دستی رواج دارد. از آن جمله گليم بافی در ابهر, قيدار و زنجان روستاهای آن گيوه دوزی ابريشمی و نخی در انگوران و زنجان, چاروق دوزی در شهر زنجان, رنگرزی در ابهر, زنجان, قيدار, سفال گری در روستای قلثوق, مليله کاری شامل سينی, سرويس بشقاب کاسه و وسايل مصرفی در شهر زنجان, ساخت انواع چاقو و کارد و قندشکن در زنجان, جاجيم بافی نواری در طارم عليا و ماه نشان, انگوران, کيسه بافی حمامی, نواری در انگوران, ماه نشان, قيدار و حکاکی روی مس در شهر زنجان را می توان نام برد. ضمن آنکه بايد گفت قالی بافی از جمله هنرها و حرفی است که در اکثر شهرها و روستاهای استان زنجان رونق و رواج دارد. اما شهر زنجان با آثار فلزی و بويژه چاقوهای زيبا و تنوع آن مشخص می شود و نام زنجان, اينگونه آثار هنری را به ذهن متبادرمی سازد.

چاقوسازی

از جمله صنايع دستی رايج و بسيار مهم در شهر زنجان است. اين صنعت از دوره صفويه به بعد رونق چشمگيری داشته و تا امروزه نيز با دگرگونی های فراوان در زنجان ادامه دارد. مشخصات مشترک چاقوهای زنجان عبارت است از: ظرافت, تناسب, هنرنمايی در فن آبکاری و قدرت برش آن. هر چاقو شامل قطعات تيغه, فنر (در چاقوی ضامن دار دو فنر وجود دارد به نام فنر بزرگ و فنر کوچک), آستری (دو تکه است و همه قطعات چاقو روی آن سوار می شود), روکش دسته, باربند (قسمتی برنجی که روی آستری است و لولای تيغه در آن قرار دارد). انواع چاقوها عبارتند از: چاقوی ساده, ضامن دار, چاقوی ميوه خوری, چاقوهای مرکب, کاردهای شکاری, کاردهای قمه ای, کاردهای کمری, کاردهای آشپزی و قلم تراش. از نکات جالب توجه آن که در هنر چاقوسازی به علت احتياج به نيروی بدنی, اکثر استادکاران جوان بوده و استادکاران قديمی فقط به کار آموزش مشغول هستند.

مليله سازی

مليله سازی از جمله ظريف ترين رشته های فلزکاری و يکی از برجسته ترين صنايع فلزی ايران است. قديمی ترين مليله ايران به روايت اکثر محققان مربوط به سالهای ۵۵۰ تا ۳۳۰ ق.م. (دوره هخامنشی) است. متأسفانه به دليل آن که اکثر اشياء مليله به منظور استفاده مجدد ذوب شده اند, نمونه های زيادی در دسترس نيست و تنها از دوره قاجاريه مقداری سرقليان, گيره استکان و سينی در اندازه های مختلف باقی مانده است. مليله سازی در زنجان بيش از ۱۰۰ سال سابقه دارد و از اواخر دوره فتحعلی شاه قاجار شخصی به نام حاج اسداله طرح برگ فرنگ را در مليله ابداع و سبک خاصی را شروع کرد. نقوش رايج در مليله کاری زنجان عبارتند از: دندانه, تابيده, جقه, يا بته ترمه, ريزه جقه, برگ فرنگ, برگ, غنچه, پيچ, پيچک, سه چشمه و يک چشم مليله. توليدات مليله زنجان شامل گيره شربت خوری, گلاب پاش, قاب عکس, جاسيگاری, بشقاب, شکلات خوری, شيرينی خوری, زنجير (که به آن کلافه ای می گويند) گل سينه, گوشواره و قاب عکس است. مليله سازی زنجان در سطح کشور نيز شناخته شده بوده و دارای اعتبار خاصی است.

حکاکی روی مس

در حال حاضر حکاکی روی مس در شهر زنجان انجام می شود. طرح های رايج در حکاکی مس زنجان بيشتر از طرح های قديمی و سنتی ايران الهام گرفته شده است و در بين نقوش مختلف اسليمی, ختائی, بته جقه, گل و بوته, مکان های تاريخی و مناظر شکار حيوانات است که از نگاره های عاميانه يا سنتی مايه گرفته است. صنعتگران اين رشته که تعدادشان بسيار کم و معدود است در شهر زنجان سکنی دارند.

چاروق دوزی

چاروقی که هم اکنون در زنجان عرضه می شود, به صورت يک صنعت دستی ظريف و تزئينی کاربرد دارد و به کلی با چاروق های قديمی متفاوت است. چاروق قديمی زنجان, نوعی پای پوش بوده است که از چرم خام ساخته شده و در روستاها بيشتر مورد استفاده چوپانان قرار می گرفت و اغلب بدون پاشنه بوده و با تسمه هايی به ساق پا پيچيده می شد. در سالهای اخير در زنجان نوعی چاروق ساخته می شد که رويه آن چرم قرمز رنگی (که دباغان زنجان تهيه می کردند) است و معمولاً هم بدون بند و تسمه بوده و نوکی عقابی و برگشته دارد. اين نوع چاروق که توليد آن از حدود ۳۰ سال پيش نيز رواج داشت, اينک کمتر توليد می شود. چاروق کنونی زنجان فرم و شکل خاص و ظريفی دارد و دارای حالتی زينتی بوده و بيشتر برای راه رفتن روی قالی مورد استفاده قرار می گيرد. اين نوع چاروق بيشتر به شکل نعلين و به صورت پاشنه دار ساخته می شود و فقط کف آن از چرم بوده و رويه اش از نخ های ابريشم و گلابتون به رنگ های مختلف بافته و تزئين می شود.

از استادان معروف چاروق ساز زنجان, استاد "اصغر خطيبی" است که برای اولين بار اقدام به پاشنه گذاری جهت چاروق کرده است. از استادکاران معروف استان زنجان می توان از خانم روح انگيز محمدی استادکار گليم, آقای حسين فرجيان استاد چاقوسازی, آقای غلامعلی رضايی استاد چاقوسازی, آقای مظفر محمدی استادکار فرش, آقای منصور کاظميان مقدم استاد کار مليله, آقای نجف علی حاجيلو استادکار گيوه دوزی, آقای کريم ابطحی استادکار مليله, آقای رحيم بهشتی استاد چاقوسازی, آقای محمد رسولی استادکار معرق و آقای علی چراغی استاد پيکره تراشی نام برد.

صنايع دستی استان سمنان

استان سمنان از مراکز قابل توجه صنايع دستی کشور است. در اين استان انواع صنايع دستی نظير قاليبافی، گليم بافی، نمد مالی، سراميک و سفالسازی و... وجود دارد که هر يک از آن ها سوغاتی گرانقدری برای بازديدکنندگان از استان محسوب می شوند. مهم ترين صنايع دستی استان عبارت اند از:

قاليبافی

قاليبافی و توليد قالی و قاليچه از ديرباز يکی از توليدات مهم استان سمنان به شمار می رفته است. اين منطقه که در دوران قبل، دارای استادان زبردست قاليباف و طراح نقش قالی بود و قالی ها و قاليچه های نفيسی از دارهای آنان به عمل مي آمد. به دليل ورود فرشهای ماشينی به بازار و نداشتن صرفه اقتصادی و همچنين نبود پشتوانه نيروی کاری و طراح قالی و نيز به دليل کهولت تدريجی استادان و کارگران قاليباف، اين رشته دچار رکود فاحش شده است. امروز قاليبافان استان از نقش و طرح ساير مناطق مانند تبريز، مشهد، اصفهان، نائين، کاشان، يزد و کرمان استفاده می کنند. در زمينه بعضی از قالی ها گل های اسليمی، شکوفه ها، غنچه ها و برگ های گوناگون با شاخه های ظريف ديده می شود و در بعضی از طرح های شاه عباسی، افشان، ترنجی، خوشه، برگ فرنگی، درختی، شکارگاه و... مورد استفاده قرار می گيرد يا ترکيبی از اين طرح ها هستند. بخش مهدی شهر و شهرستان شاهرود از مراکز مهم توليد قالی و قاليچه در استان سمنان به شمار می روند.

گليم بافی

گليم به عنوان نخستين زيرانداز بشر، دارای سابقه توليدی بسيار طولانی است. بافت گليم اگر چه به گونه بسيار ساده آغاز شده، اما در طول ساليانی که از عمر آن می گذرد، هنرمندان ايرانی در تکميل ان نقش فوق الاده چشمگير ايفا کرده اند و توانسته اند آن را به عنوان محصولی برخوردار از ارزشهای هنری و مصرفی توامان حتی روانه بازارهای خارجی کنند. گليم که در مقايسه با قالی دارای شيوه بافتی آسانتر است و به همان نسبت قيمت ارزانتری دارد، هنری در انحصار روستا نشينان و عشاير به حساب می آيد. روستاهای شهرستان گرمسار، سمنان و روستاهای کندو، خيج و رضاآباد شاهرود از مراکز توليد اصلی گليم در استان سمنان هستند.

نمد مالی

يکی ديگر از صنايع دستی که قدمتی ديرينه در استان سمنان دارد، نمد مالی است. وضعيت فعلی توليد نمد در استان سمنان از نظر کمی و کيفی بسيار مطلوب است و مراکز توليد نمد در استان، شهرستان سمنان، دامغان و روستای ابرسيج شاهرود است. مواد اوليه مصرف شده در نمد مالی پشم است که در اندازه های مختلف تهيه می شود. آنچه در نمد مالی می توان مشاهده کرد، ذوق و هنر، به همراه تحرک توليد کننده است. توليدات اين زحمات کشان علاوه بر استفاده شخصی به روستاهای شمالی استان و شهرستان مازندران ارسال می شود.

چاپ قلمکار

چاپ قلمکار، گونه ای از چاپ سنتی روی پارچه بافته شده است. برای نخستين بار، قلم کار سازان ايرانی برای دسترسی به توليد بيشتر و ايجاد هماهنگی و يکنواختی نقش ها، استفاده از مهره های چوبی را جايگزين استفاده از قلمو ساخته اند. برای فراهم آوردن امکاناتی به منظور استفاده مردم، قلم کار را که در گذشته فقط برای روی پارچه های پشمی و ابريشمی آنجام پذير بود بر انواع پارچه از قبيل متقال، کتان، چلوار و کرباس و... انجام دادند. در حال حاضر چاپ قلم کار به وسيله قالب های چوبينی که دارای نقوش برجسته است انجام می شود. در حقيقت رکن اصلی قلمکار سازی را قالب سازی تشکيل می دهد که معمولاً توسط افرادی که حرفه و تخصصشان قالب تراشی است به تفکيک رنگ و حداکثر در چهاررنگ روی چوب های گلابی و زالزالک تراشيده می شود گروهی از هنرمندان در رشته هايی چون ريشه تابی که پارچه زير ساخت قلمکار را آماده می سازد يا صحرا کاری که کارهای رنگ رزی، سفيد گری، بخار و شستشوی پارچه های قلمکار را به عهده دارد به فعاليت مشغولند مهمترين مرکز اين صنعت در استان در شهرستان دامغان قرار دارد که ماهانه مقادير هنگفتی انواع روميزی پرده و سفره و ساير محصولات قلمکار توليد و برای صدور به خارج از کشور آماده می کند.

سفال گری و سراميک

سفال گری از مهمترين و قديمی ترين دست ساخته های بشر است. آثار سفالی برخلاف آثار يافته شده فلزی، چوبين و... در زير خاک فاسد نمی شود و به خاطر اين حالت استثنائی، به اطلاعات گويا درباره آن می توان پی برد. صنعت سفال گری در استان سمنان از پيشينه معتبر برخوردار است. به طوری که دکتر اريک اشميد هنگام حفاری در اطراف دامغان اميدوار به کشف شهر افسانه ای هکاتوم پليس يا شهر صد دروازه بود، اگرچه موفق به کشف بقايای شهر مورد نظرش نشد، ولی به مجموعه ای از بهترين فراورده های صنعتگران دو تا سه هزار سال قبل از ميلاد مسيح دست يافت اين فراورده ها شامل کوزه های بزرگ به اشکال هندسی و دارای لعاب قهوه ای روشن و کرم بودند. از آنجا که زمينه های لازم برای صنعت سفال گری در اکثر نقاط استان فراهم بوده، اين صنعت با وجود فراز و نشيبهای تاريخی، به حيات خويش ادامه داده است. در سالهای اخير، راه اندازی واحدهای آموزش سفال گری و سراميک در شهر های سمنان و شاهرود موجب احيا و رشد بيشتر اين صنعت در استان شد و هم اکنون ضمن توليد و ارسال مقادير بسياری از توليدات اين رشته به استانهای ديگر، زمينه های توليد کالاهايی برای بخش صادرات خارجی نيز فراهم شده است. در حال حاضر سفالگران استان سمنان در کارگاه های سفال گری و سفال سازی در سطح استان به ساختن گونه هايی ارزشمند سفال مشغولند. در اين ميان، کارگاه سفال گری و سفال سازی قان بيگی در شاهرود از اهميتی ويژه برخوردار است.

دستباف ها

در زمانی نه چندان دور، مردمان همين سرزمين پارچه های مورد نياز خويش را با دست های هنر آفرين خود تهيه می کردند که از نظر تنوع رنگ، نقش، طرح و شيوه های بافت شگفت انگيز بود. هر چند زندگی ماشينی و گرايش به سوی تجدد باعث شد لطمه هايی جبران ناپذير بر اين صنعت وارد آيد، هم اکنون نيز در گوشه و کنار استان سمنان، صنايع دستباف رايجند. دستبافی شامل توليد پرده های سنتی و هنری و حوله و شال گردن و پارچه های متقال زير ساخت قلمکار است که در استان رايج است. علاوه برآن جاجيم، چادر شب، پلاس و چوفا (چوخا) که عمدتاً توسط روستائيان و عشاير توليد می شود، از ديگر صنايع دست باف مردم استان است. ماهانه مقادير قابل توجه ای از اين توليدات به استان های ديگر و مراکز ارسال می شود. شهرستان سمنان به ويژه سرخه، مهدی شهر، فولاد محله و روستاهای شهرستان دامغان و روستاهای بسطام از مراکز توليد ات جاجيمچه و دستباف استان به شمار می روند. استان سمنان از مراکز قابل توجه صنايع دستی کشور است. در اين استان انواع صنايع دستی نظير قاليبافی، گليم بافی، نمدمالی، سراميک و سفالسازی و... وجود دارد که هر يک از آنها سوغاتی گرانقدری برای بازديدکنندگان از استان محسوب می شوند. مهم*ترين صنايع دستی استان عبارت اند از:

قاليبافی

قاليبافی و توليد قالی و قاليچه از ديرباز يکی از توليدات مهم استان سمنان به شمار می رفته است. اين منطقه که در دوران قبل، دارای استادان زبردست قاليباف و طراح نقش قالی بود و قالی ها و قاليچه های نفيسی از دارهای آنان به عمل مي آمد. به دليل ورود فرشهای ماشينی به بازار و نداشتن صرفه اقتصادی و همچنين نبود پشتوانه نيروی کاری و طراح قالی و نيز به دليل کهولت تدريجی استادان و کارگران قاليباف، اين رشته دچار رکود فاحش شده است. امروز قاليبافان استان از نقش و طرح ساير مناطق مانند تبريز، مشهد، اصفهان، نائين، کاشان، يزد و کرمان استفاده می کنند. در زمينه بعضی از قالی ها گل های اسليمی، شکوفه ها، غنچه ها و برگ های گوناگون با شاخه های ظريف ديده می شود و در بعضی از طرح های شاه عباسی، افشان، ترنجی، خوشه، برگ فرنگی، درختی، شکارگاه و... مورد استفاده قرار می گيرد يا ترکيبی از اين طرح ها هستند. بخش مهدی شهر و شهرستان شاهرود از مراکز مهم توليد قالی و قاليچه در استان سمنان به شمار می روند.

گليم بافی

گليم به عنوان نخستين زيرانداز بشر، دارای سابقه توليدی بسيار طولانی است. بافت گليم اگر چه به گونه بسيار ساده آغاز شده، اما در طول ساليانی که از عمر آن می گذرد، هنرمندان ايرانی در تکميل ان نقش فوق الاده چشمگير ايفا کرده اند و توانسته اند آن را به عنوان محصولی برخوردار از ارزشهای هنری و مصرفی توامان حتی روانه بازارهای خارجی کنند. گليم که در مقايسه با قالی دارای شيوه بافتی آسانتر است و به همان نسبت قيمت ارزانتری دارد، هنری در انحصار روستا نشينان و عشاير به حساب می آيد. روستاهای شهرستان گرمسار، سمنان و روستاهای کندو، خيج و رضاآباد شاهرود از مراکز توليد اصلی گليم در استان سمنان هستند.

نمد مالی

يکی ديگر از صنايع دستی که قدمتی ديرينه در استان سمنان دارد، نمد مالی است. وضعيت فعلی توليد نمد در استان سمنان از نظر کمی و کيفی بسيار مطلوب است و مراکز توليد نمد در استان، شهرستان سمنان، دامغان و روستای ابرسيج شاهرود است. مواد اوليه مصرف شده در نمد مالی پشم است که در اندازه های مختلف تهيه می شود. آنچه در نمد مالی می توان مشاهده کرد، ذوق و هنر، به همراه تحرک توليد کننده است. توليدات اين زحمات کشان علاوه بر استفاده شخصی به روستاهای شمالی استان و شهرستان مازندران ارسال می شود.

چاپ قلمکار

چاپ قلمکار، گونه ای از چاپ سنتی روی پارچه بافته شده است. برای نخستين بار، قلم کار سازان ايرانی برای دسترسی به توليد بيشتر و ايجاد هماهنگی و يکنواختی نقش ها، استفاده از مهره های چوبی را جايگزين استفاده از قلمو ساخته اند. برای فراهم آوردن امکاناتی به منظور استفاده مردم، قلم کار را که در گذشته فقط برای روی پارچه های پشمی و ابريشمی آنجام پذير بود بر انواع پارچه از قبيل متقال، کتان، چلوار و کرباس و... انجام دادند. در حال حاضر چاپ قلم کار به وسيله قالب های چوبينی که دارای نقوش برجسته است انجام می شود. در حقيقت رکن اصلی قلمکار سازی را قالب سازی تشکيل می دهد که معمولاً توسط افرادی که حرفه و تخصصشان قالب تراشی است به تفکيک رنگ و حداکثر در چهاررنگ روی چوب های گلابی و زالزالک تراشيده می شود گروهی از هنرمندان در رشته هايی چون ريشه تابی که پارچه زير ساخت قلمکار را آماده می سازد يا صحرا کاری که کارهای رنگ رزی، سفيد گری، بخار و شستشوی پارچه های قلمکار را به عهده دارد به فعاليت مشغولند مهمترين مرکز اين صنعت در استان در شهرستان دامغان قرار دارد که ماهانه مقادير هنگفتی انواع روميزی پرده و سفره و ساير محصولات قلمکار توليد و برای صدور به خارج از کشور آماده می کند.

سفال گری و سراميک

سفال گری از مهمترين و قديمی ترين دست ساخته های بشر است. آثار سفالی برخلاف آثار يافته شده فلزی، چوبين و... در زير خاک فاسد نمی شود و به خاطر اين حالت استثنائی، به اطلاعات گويا درباره آن می توان پی برد. صنعت سفال گری در استان سمنان از پيشينه معتبر برخوردار است. به طوری که دکتر اريک اشميد هنگام حفاری در اطراف دامغان اميدوار به کشف شهر افسانه ای هکاتوم پليس يا شهر صد دروازه بود، اگرچه موفق به کشف بقايای شهر مورد نظرش نشد، ولی به مجموعه ای از بهترين فراورده های صنعتگران دو تا سه هزار سال قبل از ميلاد مسيح دست يافت اين فراورده ها شامل کوزه های بزرگ به اشکال هندسی و دارای لعاب قهوه ای روشن و کرم بودند. از آنجا که زمينه های لازم برای صنعت سفال گری در اکثر نقاط استان فراهم بوده، اين صنعت با وجود فراز و نشيب های تاريخی، به حيات خويش ادامه داده است. در سالهای اخير، راه اندازی واحدهای آموزش سفال گری و سراميک در شهر های سمنان و شاهرود موجب احيا و رشد بيشتر اين صنعت در استان شد و هم اکنون ضمن توليد و ارسال مقادير بسياری از توليدات اين رشته به استانهای ديگر، زمينه های توليد کالاهايی برای بخش صادرات خارجی نيز فراهم شده است. در حال حاضر سفالگران استان سمنان در کارگاههای سفال گری و سفال سازی در سطح استان به ساختن گونه هايی ارزشمند سفال مشغولند. در اين ميان، کارگاه سفال گری و سفال سازی قان بيگی در شاهرود از اهميتی ويژه برخوردار است.

دستباف ها

در زمانی نه چندان دور، مردمان همين سرزمين پارچه های مورد نياز خويش را با دست های هنر آفرين خود تهيه می کردند که از نظر تنوع رنگ، نقش، طرح و شيوه های بافت شگفت انگيز بود. هر چند زندگی ماشينی و گرايش به سوی تجدد باعث شد لطمه هايی جبران ناپذير بر اين صنعت وارد آيد، هم اکنون نيز در گوشه و کنار استان سمنان، صنايع دستباف رايجند. دستبافی شامل توليد پرده های سنتی و هنری و حوله و شال گردن و پارچه های متقال زير ساخت قلمکار است که در استان رايج است. علاوه برآن جاجيم، چادر شب، پلاس و چوفا (چوخا) که عمدتاً توسط روستائيان و عشاير توليد می شود، از ديگر صنايع دست باف مردم استان است. ماهانه مقادير قابل توجه ای از اين توليدات به استان های ديگر و مراکز ارسال می شود.

صنایع دستی استان فارس

هم اکنون توليد انواعی از صنايع دستی در مناطق عشايری و روستايی و نيز در شهرهای استان فارس رواج دارد. بيشترين تعداد صنعتگران دستی در گروه بافته های داری – قالی, گليم و گبه – قرار دارد. پس از آن بايد از خاتم – خاتم سازی و خاتم کاری – ياد کرد. پس از آن معرق چوب, منبت کاری چوب, ريزه کاری, نقاشی روی چوب سفال و سراميک سازی, کاشی معرق کاشی هفت رنگ و نقاشی روی سفال. از رشته های رايج در استان فارس طراحی و نگارگری (نگارگری، گل و مرغ سازی، تذهيب و تشعير) است. رنگرزی گياهی و استفاده از مواد ملونه طبيعی در رنگرزی خامه و ابريشم نيز کاری پررونق در استان فارس است. در زمينه فلز کاری و هنرهای مرتبط با فلز نيز استان فارس از سابقه طولانی برخوردار و آثار نقره کاری و قلمزنی روی نقره آن شاخص است. ساير رشته های صنايع دستی رايج در اين استان عبارتند از: دوخت لباسهای محلی عروسک سازی، در پيکر تراشی، نمدمالی، سراجی، رودوزی های سنتی، بافتنی ها، نقشه کشی فرش، گچ بری، سنگتراشی، ساخت گلهای مصنوعی، آينه کاری، چاقو سازی وساخت زيورآلات.

گليم

در استان فارس بخش عمده ای از توليد گليم توسط زنان و دختران عشاير ساکن و کوچ رو قشقايی انجام می شود. برای بافت گليم معمولاً از نقشه استفاده نمی کنند. نقشه ها ذهنی هستند و معمولاً از طرح هايی استفاده می شود که از نسل های گذشته به حال انتقال يافته و تغييرات جزيی در همان چهارچوب آداب و رسوم موجود در منطقه است. البته در سالهای اخير با راه يافتن گليم بافی به مناطق شهری و روستايی استفاده از نقشه تا حدودی درگليم بافی رايج شده است. برای رنگرزی نخ های پشمی مورد مصرف در پود گليم از رنگهای گياهی يا رنگهای شيميايی استفاده می شود. مهمترين مراکز توليد گليم در استان فارس منطقه فيروزآباد، ممسنی و داراب است. گليم های قشقايی نه تنها در ايران که در سطح جهان نير به واسطه اصالت نقش ها و رنگ های زيبا و کيفيت ممتاز بافت مشهور و مورد تقاضا است.

قالی

هنر و صنعت بافندگی فارس در وهله نخست, هنری عشايری و در وهله دوم هنری روستايی است که وابستگی به عشاير دارد. عشاير فارس بويژه قشقائيها و ايل خمسه بيش از ديگر عشاير به اين هنر اشتغال دارند و روستائيان که در مسير اين ايل ها زندگی می کنند نيز به کار توليد قالی و ساير دستبافت ها مبادرت می کنند. فرش بافان اين استان معمولاً دست بافت های خود را نه به عنوان يک کالای تجارتی بلکه برای خود توليد می کنند و چون دنباله رو نوسانات بازار فرش نيستند, طرح های آنها دارای رنگ آميزی و طراوت خاصی است. البته در سالهای اخير بافندگان عشايری به بافتن فرش برای فروش و به سليقه مصرف کنندگان روی آورده اند. ليکن غالباً همان ذهنی بافی و رنگهای مرسوم پيشينيان خود را ادامه می دهند. اين «هنر- صنعت» به طور عمده به دست زنان انجام می شود. به طور کلی توليد دستبافته ها از مرحله ابتدايی تا آخرين مرحله به دست زنان صورت می گيرد. دار قالی ايل قشقايی مانند ساير عشاير افقی است و بافنده برای بافتن بر روی زمين می نشيند. بيشتر دارهای روستايی نيز افقی و گاه عمودی است. علت استفاده عشاير از دار افقی به اين دليل است که با زندگی کوچ نشينی آنها هماهنگی داشته و حمل آن بر پشت چارپايان به سهولت انجام می گيرد.

اکثر قاليچه های ايلات خمسه کار تيره عرب و باصری است. قاليچه های اين دو تيره دارای طرح های متنوع و فارسی باف است و سراسر از پشم تهيه می شود. روستائيان فارس نيز هر سال تعداد زيادی قاليچه می بافند. اين روستائيان که پيشينه ايلی و چوپانی دارند همانند عشاير از دارهای افقی استفاده می کنند ولی قاليچه های آنها از نظر جنس, مرغوبيت قاليچه های ايلات را ندارد. فرش های قشقايی معمولاً به طريق «ذهنی بافی» بافته می شود. اين نقشه های ذهنی نوعی بازآفرينی سنتی است که از نسل های پيشين به امروزيان رسيده است. بافندگان ايلی همان نقوش را تکرار می کنند بدون آنکه از نقشه استفاده کنند. از اين رو معمولاً هيچ دو فرشی کاملاً و عيناً شبيه يکديگر نيست. بافندگان تازه کار از سرمشق هايی کمک می گيرند که «حور» ناميده می شود. بافندگان قشقايی اين سرمشق ها را که يک يک نقشمايه ها و نگاره های اصلی بر آن بافته شده است. «دستور» می گويند. رنگ قالی های قشقايی کاملاً به سليقه و خواست بافنده ارتباط دارد. قالی های فارس اکثراً نرم و تا اندازه ای ظريف و نازک هستند و وجه تمايز آنها با ساير فرش ها نيز همين صفات است. گره در قالی های فارس هم به صورت متقارن (ترکی) و هم به صورت نامتقارن (فارسی) استفاده می شود. بافت قالی در اکثر مناطق عشايری و روستايی استان فارس رواج دارد و افزون بر مناطقی که ايل قشقايی در آن اسکان دارند. قالی بافی در ديگر شهرها و روستاهای استان منجمله در آباده و شيراز و فسا نيز مرسوم و متداول است.

گبه

گبه نوعی قالی گره بافته است با پرزهايی بلند که حداقل يک سانتی متر و پودهای متعدد (بين ۳ تا ۸ پود در هر رديف) و معمولاً درشت بافت است. اين بافته معمولاً در ايلات و عشاير جنبه خودمصرفی دارد. در گبه های قشقايی برخلاف گبه های ساير نواحی ايران که خودرنگ است،بافنده از رنگ ها و نقش های متفاوتی استفاده می کند. البته گبه هايی با نقش ساده با زمينه ای يکرنگ يا رنگهای محدود نيز بافته می شود. از نقش های مورد علاقه لبه بافان ايل قشقايی نقش شير است که علاوه بر اهميت باستانی اين نقش مظهر جوانمردی است و بی ارتباط با وجود شير در منطقه کامفيروز و دشت ارژن فارس نيست. نقش های لچک ترنج, ستاره, نقش خشتی, نقش حيوانات مختلف و... نيز در گبه بافی کاربرد دارد. گبه های قشقايی تمام پشم هستند و تار آنها نيز پشمی آست. اندازه گبه متفاوت است. معمولاً اندازه ۱۰۰×۲۰۰ يا ۲۰۰×۱۱۵ سانتی متر متداول تر است.

جاجيم

از بافته های عشاير قشقايی جاجيم است که برای پوشاندن رختخواب و اثاثيه درون چادر استفاده می شود از اين رو به آن «پوشن» نيز می گويند. جاجيم های کوچک به عنوان روانداز نيز کاربرد دارد. جاجيم به رنگهای مختلف بافته می شود و رنگ های روشن در بافت آن بيشتر به کارمی رود. معمولاً تار و پود آن هم رنگ است. نقوش جاجيم که برای تزيين آن به کار می رود عبارتند از: نقش شطرنجی، نقش آينه کگل، نقش کنگره، نقش موازی، نقش حوض، نقش مدخل، نقش لوزی و....

جاجيم گل برجسته (گليم گل برجسته)

گليم گل برجسته يا گليم سوزنی از بافته های خاص منطقه فارس و ايل قشقايی بويژه طايفه کشکولی است. اين بافته شباهت به گليم دارد با اين تفاوت که قسمت هايی از آن به صورت پود پيچی بافته می شود و به شکل برجسته در روی کار نمايان است. جاجيم های گل برجسته معمولاً زمينه ای روشن دارند و نقوش آنها دارای رنگهای متنوع و ترکيبی از نقوش گليم و قالی است. بافت آن از تار و پود پشمی يکرنگ است. ابعادش معمولاً همان ابعاد گليم و ابزار کار و حتی نحوه چله کشی اين بافته دقيقاً همانند گليم است.

رنگرزی سنتی

در شيراز و برخی ديگر از شهرهای استان فارس، کارگاههای متعدد رنگرزی با مواد ملونه طبيعی (گياهی) وجود دارد که در اين کارگاهها با بهره گيری از مواد رنگزايی همچون نيل، اسپرک، خوشک، روناس و... و استفاده از دندانه هايی نظير زاج سفيد، زاج سياه و زاج سبز، اقدام به رنگرزی خامه و ابريشم می کنند. رنگهای طبيعی به واسطه دوام زياد، متناسب بودن با مواد اوليه مورد استفاده در بافت زيراندازها و حالت زيبا، مخملی و دل نوازی که به بافته ها می بخشد درمقايسه با رنگهای شيميايی (حتی رنگهای کاملاً ثابت شيميايی) از رجحان و برتری برخوردار است.

رند

رند, نوعی گليم بسيار ريزبافت و ظريف منطقه فارس است که به آن سوزنی هم می گويند. اين بافته فرش مانند از کارهای زيبای عشاير قشقايی است. شيوه بافت آن مانند ورنی و شيرکی پيچ به طريق پودپيچی است. اين بافته که مانند ساير بافته های ايلی بر روی دار افقی بافته می شود جنبه خودمصرفی دارد و به علت وقت گير بودن در مناطق قشلاقی ايل بافته می شود. در اين نوع بافته به علت پودپيچی به دور تارها و استفاده از پود نازک و قطع نکردن پودهای اضافی, بافته ای که به دست می آيد يک رو بوده و درشت کارکه می توان پودهای اضافی را ديد. رنگ اين نوع بافته معمولاً تيره و روشن و نقوش آن همان نقوشی است که در قالی و گليم به کار می رود..

خوابگاه (مفرش)

عشاير قشقايی از مفرش برای جای دادن رختخواب و البسه استفاده می کنند. اين محصول به شکل مکعب مستطيل بوده و اندازه آن تقريباً ۸۰×۸۰×۵۰ سانتيمتر است که به وسيله بندهای چرمی و قلاب های نر و ماده بسته می شود. در دو طرف مفرش دو دستگيره چرمی دارد. مفرش از وسايل اصلی هر سياه چادر و هر خانواده ايلی است. تار مفرش از نخ و پود آن پشمی آست و رنگ های به کار رفته در آن بيشتر قرمز, سرمه ای و آبی است. نقش های مفرش محدود است و اين به علت شيوه بافت آن است, در حقيقت رنگ به وجود آورنده نقش در مفرش است و نوع بافت در همه نقوش يکسان است.

خاتم سازی

نام شيراز با خاتم توام بوده و نام خاتم, شيراز را به ذهن و خاطر می آورد. چرا که از دوره صفويه به اين سو, شهر شيراز به عنوان خواستگاه هنر خاتم سازی, مهمترين مرکز خاتم سازی ايران بوده و هست و شاخص ترين خاتم سازان شيرازی چون صنيع خاتم, گلريز خاتمی, حکيم الهی و... همواره سهم شايسته ای هم در توليد و عرضه آثار ممتاز خاتم و هم در تربيت نيروی انسانی و خاتم سازان جديد داشته اند. خاتم شيراز به واسطه کيفيت مناسب و طرحهای اصيل و مواد اوليه مرغوب, از جايگاه مناسبی در خاتم سازی ايران برخوردار است.

منبت کاری

در استان فارس و بويژه در شهر آباده, منبت کاری شهرتی ديرينه دارد و در اين شهر زيباترين آثار منبت چوب به صورت جعبه ها, صفحات شطرنج, مبلمان, ميز و... عرضه می شود. ضمن آنکه منبت کاری در شهر شيراز هم از رونق خوبی برخوردار است.

ساخت و قلمزنی نقره

شهر شيراز به واسطه آثار تهيه شده از نقره و نيز قلمزنی های شاخص انجام شده بر روی نقره که با طرح های زيبايی از تخت جمشيد مشخص می شود و به صورت گيره های استکان و ليوان, سينی و ظروف ديگر عرضه شده است. از قديم الايام دارای شهرت و اعتبار بوده است و در حال حاضر اين «هنر- صنعت» اگر چه همچون گذشته های نه چندان دور رونق ندارد اما همچنان به حيات خود ادامه می دهد و آثار توليدی از کيفيت مطلوبی برخوردار است.

ساير صنايع دستی

در استان فارس, گيوه بافی و گيوه دوزی, نمدمالی و کلاه مالی, رودوزی های سنتی, سفال و سراميک و کاشی و برخی ديگر از انوع صنايع دستی همچون آئينه کاری, گل سازی, ساخت زيورآلات و... نيز مرسوم و متداول است.

صنایع دستی استان سیستان و بلوچستان

استان سيستان و بلوچستان دارای آب و هوای خشک و گرم است و مردم آن به دو دسته ساکن و عشاير که ايلات بلوچ را تشکيل می دهند و غير ساکن هستند، تقسيم می شوند. اصولاً منبع اصلی درآمد برای بلوچ های ساکن، کشاورزی و برای بلوچ های متحرک، دام پروری است که متأسفانه در سالهای اخير به علت خشکی فراوان، کشاورزی و دامپروری تا حد بسيار زيادی افت کرده است. در نتيجه عوامل مذکور، مردم استان سيستان و بلوچستان، به ناچار به فعاليت های غير کشاورزی روی آورده اند و سعی کرده اند با توسل به فرآورده های مذکور، زندگی خود را سرو سامان بخشند، بجز ترانه ها و نغمه ها، صنايع دستی نيز بيانگر چهره ای از زندگی مردمان بلوچ است که در رنگها و نقش های سوزندوزی بلوچ يا گليم و قالی مفهوم می يابند. جالب اينجاست که فعاليت های صنايع دستی به طور سنتی در استان مذکور توسط زنان انجام می شود زيرا زنان بلوچ به علت زندگی بسيار محقرانه خود چندان فعاليت خانه داری ندارند.

به واسطه سنت ها و عقايد مردان، در خارج از خانه هم نمی توانند کار کنند، در نتيجه هر زن و دختر بلونچ از هفت سالگی و به بهانه تزئين لباس خود، سوزندوزی بلوچ را می آموزد و بدين ترتيب به معاش خانوانده کمک می کند، سفالسازی، قالی و گليم بافی و حتی نمد مالی که کاری سخت و مردانه است، توسط زنان سيستان و بلوچستان انجام می شود. مهمترين رشته های صنايع دستی رايج در استان عبارتست از: قالی بافی، گليم بافی، سفال گری، حصير بافی، پرده بافی، چادر بافی، نمدمالی، خراطی و سوزندوزی بلوچ، سکه دوزی و آيينه دوزی، پريوار دوزی، توردوزی، خامه دوزی و سياه دوزی.

قالی بافی

شروع قاليبافی در سيستان به دو هزارسال پيش برمی گردد که اقوام سکايی در دشت زرخيز سيستان ساکن شده و به کشاورزی پرداختند و بافندگی خود را همچنان حفظ کردند. قوم مذکور در قرن پنجم ق.م. قالی و گليم می بافتند و نمد توليد می کردند و از گورهای آنان در شمال آلتايی واقع در سيبری، قالی، گليم و نمد به دست آمده است. در نوشته های اوايل دوره اسلامی، سيستان دارای بهترين بافته های ابريشمی و پشمی بوده است. شهرت بافته های سيستان در آغاز دوره اسلام نشان از سابقه طولانی و درخشان قالی بافی در منطقه دارد. کشف "قالی پازيريک" نشان می دهد که اين قالی توسط اقوام سکايی بافته شده است و به جرأت می توان گفت سکاها نخستين کسانی بودند که بافته هايی بسيار زيبا از خود به جای گذاشته اند. طرحهای قالی سيستان شبيه به نقش های ترکمن است و نقش های اصيلی چون بلوچی، مددخانی، فتح اللهی و غيره که در اکثر نقاط ايران شناخته شده و در استان های کرمان، خراسان و مازندران مشتری های قديمی دارند. طرحهای مذکور بدون داشتن طراح و نقاش، به صورت ذهنی از نسلی به نسلی ديگر منتقل شده اند. قالی بافان سيستانی به واسطه زندگی غير ساکن از دارهای افقی استفاده می کردند ولی در حال حاضر دارهای آنان به دارهای عمودی تغيير يافته است.

گليم بافی

از ديگر رشته های مهم صنايع دستی که هم در سيستان و هم در بلوچستان رايج است، گليم بافی است. گليم بيشتر توسط زنان چادرنشين که دامدارند، بافته می شود که از پشم دامهای خود برای مواد اوليه گليم بهره می برند. نقشهای گليم اکثراً سنتی و بدون طرح و الگو است و بيشتر از نقش های سوزندوزی بلوچ استفاده می شود، رنگهای مورد مصرف در مايه تيره است و رنگهای مشکی، زرشکی و قرمز و اندکی رنگ سفيد يا زرد به کار می رود.

سوزن دوزی

بدون ترديد سوزندوزی بلوچ را بايد در زمره يکی از اصيل ترين و جالب ترين رشته های صنايع دستی کشور به حساب آورد که آوازه شهرتش به فرسنگها دورتر از اين خاک نيز رسيده و مردم بسياری از نقاط مختلف جهان، بلوچستان را به پشتوانه آن می شناسند. هنر ظريف و پر سابقه ای که هيچکس به درستی نمی داند از چه زمانی در ايران شروع شده است. آنچه مسلم است تقريباً تمامی زنان و دختران بلوچ که در فاصله سنی چهار تا چهل سالگی (و حتی گاه تا شصت سالگی)، دست اندر کار آن به حساب می آيند. در زندگی ساده و به دور از تجمل زنان بلوچ، شايد مهمترين وسيله تزئين لباس همين سوزندوزی است. اگر از آنان بپرسيد از چه زمانی پيراهن خود را سوزن دوزی می کنند، آن را وصيت پدران خود می دانند و مانند هر هنر قومی نمی توانند منشأ آنرا تعيين کنند.

سوزندوزان بلوچ با نقش گل ها و بوته ها و ترکيب رنگ ها، طبيعت رنگين و زيبايی آفريده و جهانی ساخته اند که در انديشه و خيالشان شکل می گرفته است. طبيعت را آن چنان که دوست داشته و می خواسته اند ترسيم کرده اند، نه به آن شيوه و شمايلی که وجود دارد. پيراهن بلوچ با چهار قطعه تزئين يافته است که عبارتست از يک قطعه پيش سينه، دو قطعه سرآستين و قطعه ديگر که در زير پيش سينه به طور عمودی تا پايين پيراهن دوخته می شود و جيب يا در اصطلاح محلی "گوپتان" ناميده می شود. سوزندوزی بلوچ به صورت پيش سينه، جيب، سرآستين، پادامنی، سجاده، نوار، کراوات، کمربند، کوسن، دستمال، روميزی، پرده، سفره، اشارپ و پارچه کلهمک آباژور ارائه می شود. از طرحهای اصيل مورد استفاده در سوزندوزی بلوچ می توان از طرحهای گل سرخ، چشم ماهی و مرواريد نام برد. پريوار دوزی و توردوزی نيز از ديگر انواع رودوزيهای بلوچستان است.

خامه دوزی

خامه دوزی بسيار شبيه سوزندوزی بلوچ است با اين تفاوت که در آن فقط از نخ سفيد يک رنگ استفاده می شود. اين هنر تنها در روستاهای سيستان رواج دارد. محصولات خامه دوزی شامل عرقچين، لباس، پيش سينه، جانماز، روميزی و... است، که اکثراً برای افراد مسن خاص تهيه می شود.

سياه دوزی

نوع ديگر سوزندوزی در سيستان، سياه دوزی است که در آن از نخ سياه ابريشم استفاده می شود و روی لباس مورد استفاده قرار می گيرد. خامه دوزی و سياه دوزی تنها جنبه خود مصرفی داشته و فقط بين اهالی سيستان خريد و فروش می شود.

سکه دوزی

تنها مورد ديگر تزئين منازل بلوچ و خانواده های بلوچ پس از سوزندوزی، سکه دوزی بلوچ است. سکه دوزی را يا به ديوار می آويزند و يا جهت تزيين روی رختخواب می آندازند و يا در عروسی ها به گردن شتر می آويزند. به جهت وجوه اشتراک فراوانی که بين اهالی بلوچستان ايران با اقوام ساکن در کشورهای مجاور منطقه از نظر قومی، نژاد، زبان و فرهنگ وجود دارد، مشابهت هايی هم در هنرهای دستی ساکنين اين مناطق وجود دارد که امری کاملاً طبيعی است. بهمين دليل تشابهاتی بين سکه دوزی بلوچ ايران با محصولات هند و پاکستان وجود دارد.

سفال گری

کلپورگان مرکز توليد نوعی سفال در بلوچستان است که در ۳۰ کيلومتری شهرستان سراوان واقع شده و نوع خاص سفال کلپورگان در ايران کاملاً مشخص است و شباهتی از نظر توليد و رنگ به سفالهای ديگر مناطق ايران ندارد. سفال کلپورگان توسط زنان بلوچ و به صورت کاملاً ابتدايی توليد می شود. در ساخت سفال، مردان فقط وظيفه حمل خاک از تپه تا محل سفال گری و آماده کردن گل را به عهده دارند و تمامی مراحل ساخت همانطور که گفته شد توسط زنان انجام می گيرد. گل با دست زنان سفال ساز شکل می گيرد و تراش داده می شود و با سياه قلم تزيين می شود. نقش ها ساده و هندسی است. مصنوعات ساخته شده شامل: ديگ، سينی، کوزه، قليان، گلدان، ليوان، قوری، مجسمه حيوانات و... است.

صنايع دستی استان قزوین

هنرمندان قزوين که وارث هنر دوره صفوی بودند در رشته های هنری به فعاليت پرداختند، در هنر منبت و مشبک، مقرنس کاريهای منظم و گچ بريهای در هم پيچيده بسيار زيبا، قلمدان سازی، نقاشی پشت شيشه و نقش های تزئينی آثاربيشماری به گونه بسيار زيبا و دلفريب پديد آوردند تا بدانجاکه قزوين بعد از شيراز و اصفهان از مراکز هنری مهم به شمار می آمد. سبک نگارگری قزوين سرشار از ويژگيهايی بود که در آن زمان بی مانند بود و در خطاطی و خوشنويسی بار ديگر به منتهای کمال رسيد ولی در دوران قاجار بر اثر هرج و مرج موجود در کشور، قزوين رونق هنری خود را از دست داد. صنايع دستی قزوين عبارتند از: نگارگری، قلمدان سازی، سوزن دوزی، حکاکی، قلم زنی و فرش بافی (بافت انواع قالی و گليم) و جاجيم بافی.

فرش بافی

از دير باز بافتن گليم جاجيم، قالی و قاليچه در قزوين و در ميان ايلات و عشاير اين منطقه رواج داشته است. از ميان فرش های قزوين، فرشهای متعلق به کارگاههای بزرگ قالی بافی از "اعتماد" و "سلامت" دارای شهرت جهانی هستند. امروزه فرش بافی بيشتر در شهرک ها و روستاهای تابعه قزوين رواج دارد. گليم های منطقه الموت در قزوين هم از اعتبار بسيار خوبی برخوردار است و به واسطه طرحها و نقوش زيبا و رنگبنديهای جالب از گليم های ديگر مناطق مشخص می شوند. جاجيم بافی هم در بسياری از روستاهای قزوين رواج دارد.

منبت و مشبک


در روزگاری که پنجره و اُرُسی در کارهای چوبی و معماری سنتی ايران بويژه در شيوه معماری قزوين از اهم وسايل اصولی و عناصر تزئينی هر بنا و ساختمان بخصوص ساختمان های قزوين به شمار می آمد، درهايی منقش به منبت و مشبک ساخته می شد و تقريباً تمام وسايل چوبی يک ساختمان نيز پوششی از نقاشی داشت. بهترين نمونه آثار منبت در قزوين، ضريح و درهای ورودی صحن شاهزاده حسين (عليه السلام) فرزند امام هشتم(ع) است که در دوران پادشاهی شاه طهماسب صفوی به سال ۹۶۷ه.ق. به دست علاءالدين محمدنجار" از چوب گردو و گلابی ساخته شده است.

نگارگری مکتب قزوين

مکتب نگارگری قزوين جدا از مکتب هرات، تبريز و ديگر مکاتب دارای ويژگيهايی است که آن را از سبک های ديگر متمايز می سازد. برای نگارگران علاوه بر تصوير حيوانات، پرندگان، گلها و درختان آنچه بيش از همه جالب توجه می نمود اندام ظريف جوانان، درويشان و کشاورزان است که در تابلوهای آنان، چهره ها غالباً به گونه ای سه رخ تصوير شده و چهره های تمام رخ ابداً در کار نقاشان سبک قزوين ديده نمی شود و هيچ انسانی از پشت سر نيز تصوير نشده است. سوژه هابيشتر از ميان افراد عادی برگزيده شده و لباسهای فاخر در نگارگری ها ديده نمی شود و جامه زنان و مردان چندان تفاوتی در نگاره ها ندارد. از نگارگران معروف قزوين استاد محمد قزوينی، صادق بيگ افشار، مولانا ميرمصور، مولانا شيخ محمد، کاوس نقاش، عبدالحميد نقاش و رضی طالقانی ملقب به ضيع همايون را می توان نام برد. در حال حاضر نيز نگارگری در قزوين تا حدودی مرسوم و متداول است.

نقاشی پشت شيشه

نقاشی پشت شيشه در قزوين در دوران قاجاريه با مايه گرفتن از هنر روزگار صفويه درخشيد، تا جائيکه اين شهر يکی از مراکز توليد نقاشی پشت شيشه شد. روش کار در نقاشی پشت شيشه با نقاشی معمولی متفاوت است. در نقاشی معمولی، هنرمند زمانی که روی کاغذ يا بوم، نقاشی را انجام می دهد به کار مسلط است و در پايان کار به سادگی به قلم گيری می پردازد، در حاليکه در نقاشی پشت شيشه روش دگرگونه است، يعنی اين که قسمت های حساس که در پايان کار بايد تمام شود، درآغاز کار بايستی انجام شود، مثلاً اگر خالی برروی گونه زنی وجود دارد بايد آن خال قبل از رنگ کردن صورت در جای خود بنشيند و سپس کل صورت رنگ آميزی شود. از جمله نقاشان پشت شيشه می توان شيخ عبدالمجيد شيشه نگار را نام برد، متأسفانه اين هنر در حال حاضر از رونق در خور توجه ای برخوردار نيست و معدود هنرمندانی به اين هنر می پردازند.

هنر خطاطی

هنر خطاطی در قزوين دارای اهميت و مورد توجه اهالی هنر دوست قزوين بوده است. از خطاطان معروف قزوين مير عماد قزوينی، مير ابراهيم حسنی قزوينی، مير نور الهدی، شرف جهان قزوينی و غلام حسين امير خانی را می توان نام برد. از استادکاران استان قزوين آقای عباس قانع استادکار قلمزنی و برجسته کاری، خانم نسرين لشکری معرق چوب، آقای محمدی سفال کار، آقای فرزين جنتی فر و آقای برديا کاظمی منبت کار، خانم اشرف فرداد قالی بافی، آقای محمود کريمی وند تذهيب ونگارگری، خانم شيرين کاکاوند سوزندوزی، خانم فائزه جواهری طراحی فرش در دوران معاصر را می توان نام برد.

صنايع دستي استان قم

فرش ابريشم

فرش ابريشم دستباف قم از نفيس ترين صنايع دستي است كه از نظر رنگ آميزي و طرح و نقشه اصيل ايراني و كيفيت طرفداران بسياري دارد.

سفال و سراميك و منبت كاري چوب

اين دو هنر دستي در قم توسط استادكاراني ماهر انجام مي شود و انواع ميز و صندلي و صنايع چوبي منبت كاري شده و نيز ظروف و آثار سفالي در اين شهر توليد مي شود.


منابع

۱- ایرانشناسی، سایت موسسه ایراس، گردآورنده: يهدا فرهنگ، شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۸۵
۲- سايت آفتاب، ۹ آبان ۱۳۸۶ http://www.aftab.ir/
۳- سايت مركز صنايع دستي ايران http://www.hcciran.com/iran.html


 
بالا پایین