- تاریخ ثبتنام
- Feb 24, 2014
- ارسالیها
- 281
- پسندها
- 406
- امتیازها
- 0
- محل سکونت
- تهران
- دل نوشته
- آدم وقـتی یـه حـس تکرار نشدنی رو با یکی تجـربه مـیکـنه . . . دیگه اون حــس رو با کـس دیگه ای نـمیـتونه تـجـربه کـنه ! بـعـضی حــس هـا . . . خــاص و نــاب هـسـتـنـد . . . مـثـل بــعـضـی آدم هـا . . . !
اعتبار :
[h=2]ويژگيهاى زندگى امام چهارم (ع )[/h]
[h=3]بعد از امام حسين (عليه السلام ) مقام امامت به فرزندش امام على بن الحسين (عليهماالسلام )[/h]
[h=3]رسيد، او را ((ابومحمّد)) و ((زين العابدين )) مى خواندند و گاهى ((ابوالحسن )) ياد مى كردند.[/h]
[h=3]مـادرش ((شـاه زنـان )) دخـتـر كـسـرى (آخـريـن پـادشـاه سلسله ساسانى ) بود كه به او[/h]
[h=3]((شـهـربـانـويـه )) مـى گـفـتـند. اميرمؤ منان على (عليه السلام ) حريث بن جابر حنفى را كـارگزار[/h]
[h=3]جانب مشرق قلمرو حكومت (اسلامى ) قرارداد بعدا حريث دو دختر يزدگرد (سوّم ) را بـراى عـلى[/h]
[h=3](عـليـه السـلام ) فـرستاد و آن حضرت ، شهر بانويه را به حسين (عليه السـلام ) بـخـشـيـد و از او[/h]
[h=3]امام زين العابدين (عليه السلام ) به دنيا آمد و ديگرى را به مـحـمـد بـن ابوبكر بخشيد، كه از او[/h]
[h=3]قاسم بن محمد، متولّد شد و قاسم و امام سجّاد (عليه السلام ) با هم پسر خاله هستند.[/h]
[h=3]و امـام سـجـّاد بـه سـال 38 هـجـرى (پـنـجـم شـعـبـان ) در مـديـنـه مـتـولّد شـد، دو سـال از آخـر[/h]
[h=3]عـمـر جـدّش امـيـرمـؤ مـنـان عـلى (عـليـه السـلام ) را درك كـرد و دوازده سـال از عـمـر عـمـويـش[/h]
[h=3]امـام حـسـن (عـليـه السـلام ) را درك نـمـود و 23 سـال بـا پـدرش امـام حـسـيـن (عـليـه السـلام )[/h]
[h=3]بـود و بـعـد از پـدر، 34 سـال عـمـر كـرد و سـرانـجـام (بـنـابـرمـشـهـور، در روز 25 مـحـرم ) سـال 95[/h]
[h=3]هـجـرى در سـن حـدود 56 سـالگـى در مـديـنـه از دنـيـا رفـت و دوران امامت او 34 سال بود و[/h]
[h=3]قبرش در قبرستان بقيع (واقع در مدينه ) در كنار قبر عمويش امام حسن (عليه السلام ) است .[/h]
[h=2]دلايل امامت امام سجّاد (ع )[/h]
[h=3]دلايل صدق امامت امام علىّ بن الحسين (عليه السلام ) بسيار است مانند:[/h]
[h=3]1 ـ او بـعـد از پـدرش امـام حـسـيـن (عـليـه السـلام ) در جـهـت عـلم و عـمـل از هـمـه مـردم[/h]
[h=3]بـرتـرى داشـت و بـه دليـل عـقـل ، مقام امامت سزاوار آن كسى است كه در فضايل ، برترى دارد.[/h]
[h=3]او نـزديـكـتـر بـه امـام گـذشـتـه و سـزاوارتـر بـه مـقـام او نسبت به ديگران بود، هم در فـضـايـل[/h]
[h=3]انـسـانـى و هـم از جـهـت نـژاد و نـسـب و آن كـس كـه نـزديـكـتـر بـه امـام قـبـل بـاشـد، او[/h]
[h=3]سـزاوارتـر بـه عـهـده دارى مـقـام امـامـت اسـت بـه دليـل آيـه ذوى الارحـام . و ماجراى حضرت[/h]
[h=3]زكريّا( عليه السلام ) كه در قرآن آمده است .[/h]
[h=3]3 ـ امـامـت از نـظر عقل در هر زمانى لازم است و ادّعاى مدّعيان (دروغين ) امامت در زمان امام[/h]
[h=3]سجّاد (عـليـه السلام ) و در زمانهاى ديگر، بى اساس بود بنابراين ، مقام امامت تنها براى امام[/h]
[h=3]سـجـّاد (عـليـه السـلام ) ثـابـت مـى گـردد؛ زيـرا خـالى بـودن زمـانـى از امـام ، محال مى باشد.[/h]
[h=3]4 ـ از نـظـر عـقـل و روايـات ثـابـت شـده كـه مـقـام امـامـت مـخـصوص عترت و خاندان پيامبر )[/h]
[h=3](صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) اسـت و ادّعـاى كـسـى كـه قـايـل بـه امـامـت ((مـحـمـد[/h]
[h=3]حـَنـفـيـّه )) (فـرزنـد عـلى ( عـليـه السـلام ) ) اسـت ، بـاطـل و بـى اسـاس اسـت ؛ زيـرا دربـاره[/h]
[h=3]امـامت او نصّى (روايت صريح از پيامبر و امامان قـبـل ) نـرسـيده ، بنابراين ، مقام امامت ، تنها براى[/h]
[h=3]على بن الحسين (عليهماالسلام ) ثابت مـى گـردد؛ زيـرا در مـيان دودمان پيامبر (صلّى اللّه عليه و[/h]
[h=3]آله و سلّم ) براى هيچ كس جز ((مـحـمـّد حـنـفـيّه )) ادعاى امامت نشده است و محمّد حَنفيّه نيز[/h]
[h=3]همانگونه كه بيان شد از اين مقام خارج است .[/h]
[h=3]5 ـ يـكـى از دلايـل امـامـت امـام سـجـاد (عـليـه السـلام ) تـصـريـح رسول خدا (صلّى اللّه عليه و[/h]
[h=3]آله و سلّم ) بر امامت اوست ، چنانكه ((روايت لوح )) بيانگر اين مطلب است ، اين روايت را جابر بن[/h]
[h=3]عبداللّه انصارى از پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) نقل نموده است .[/h]
[h=3]و هـمـچـنـين امام باقر (عليه السلام ) آن را از پدرش و او از جدّش و او از حضرت فاطمه ([/h]
[h=3]عـليـهـاالسـلام ) دخـتـر رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) نـقـل نـمـوده اند. و نيز[/h]
[h=3]جدّش اميرمؤ منان على ( عليه السلام ) در زمان حيات امام حسين (عليه السلام ) به امامت امام[/h]
[h=3]سجّاد (عليه السلام ) تصريح نموده است .[/h]
[h=3]و همچنين امام حسين (عليه السلام ) به امامت آن حضرت ، وصيّت نموده است و آن را به عنوان[/h]
[h=3]امانت به اُمّ سلمه (يكى از همسران نيك رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) ) داده كه[/h]
[h=3]بـعـدا امـام سجّاد (عليه السلام ) آن را از او گرفته است . و اينكه تنها امـام سـجـّاد (عـليـه[/h]
[h=3]السـلام ) آن امـانـتـهـا و وصـيـّت را از اُمّ سـَلَمـه درخـواسـت نـموده است دليـل امامت درخواست[/h]
[h=3]كننده در ميان مردم است و اين خود بابى است كه جستجوگر در روايات بـه آن دسـت مـى يـابـد و[/h]
[h=3]مـا در ايـن كـتـاب در مـقـام شـرح و بـسـط نـيـسـتـيـم تـا به طور كامل به ذكر آن روايات بپردازيم و[/h]
[h=3]به همين مقدار اكتفا مى كنيم .[/h]
[h=2]چند نمونه از فضايل امام سجّاد (ع )[/h]
[h=3]1 ـ ((عـبدالعزيز بن ابى حازم )) مى گويد(از پدرم شنيدم مى گفت در ميان دودمان هاشم هيچ[/h]
[h=3]كس را برتر از علىّ بن الحسين (عليه السلام ) نديدم )).[/h]
[h=3]2 ـ ((سـعـيـد بـن كلثوم )) مى گويد: در محضر امام صادق (عليه السلام ) بودم از اميرمؤ مـنـان[/h]
[h=3]عـلى (عـليـه السـلام ) سـخن به ميان آمد، آن حضرت او را بسيار ستود و آنگونه كه شايسته[/h]
[h=3]اوست مدح كرد، سپس فرمود:[/h]
[h=3]((سـوگـنـد بـه خدا! علىّ بن ابيطالب (عليه السلام ) در دنيا تا آخر عمر، هرگز لقمه حـرام نـخـورد و[/h]
[h=3]هـرگز به او پيشنهاد انجام يكى از دو كار خداپسندانه نشد مگر اينكه آن كـارى را كـه دشـوارتـر بـود[/h]
[h=3]بـه عـهـده مـى گـرفـت و بـراى رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليه و آله و سلّم ) هيچ حادثه سختى[/h]
[h=3]پيش نيامد، مگر اينكه على (عليه السلام ) را (به كمك ) مى طلبيد به خاطر اعتماد و اطمينانى[/h]
[h=3]كه به او داشت .[/h]
[h=3]و در مـيـان اُمـّت هـيـچ فـردى جـز عـلى (عـليـه السـلام ) قـدرت انـجـام كـار رسول خدا (صلّى اللّه[/h]
[h=3]عليه و آله و سلّم ) را نداشت و كار على (عليه السلام ) همانند كار مـردى بـود كـه خـود را بـيـن[/h]
[h=3]بـهشت و دوزخ ببيند و اميد پاداش اين و ترس عقاب آن داشته باشد. او از مال شخصى خود، هزار[/h]
[h=3]برده را براى خدا و نجات از آتش (خريد و) آزاد كرد، از مالى كه از دسترنج خود و از عرق جبين به[/h]
[h=3]دست آورده بود، او غذاى زن و بچّه اش را از زيـتون و سركه و خرما قرار داده بود و لباسش از[/h]
[h=3]كرباس بود كه اگر از آن چيزى از آستينش زياد مى آمد، آن را قيچى مى كرد (آرى او اينگونه ساده[/h]
[h=3]زندگى مى كرد) و در ميان افراد خانواده و فرزندانش ، هيچ كس در لباس و علم ، مانند على بن[/h]
[h=3]الحسين (عليهماالسلام ) شباهت به او نداشت .[/h]
[h=2]چهره امام سجّاد (ع ) از ديدگاه امام باقر (ع )[/h]
[h=3](در دنـباله روايت قبل از گفتار امام صادق (عليه السلام ) آمده امام باقر (عليه السلام ) روزى[/h]
[h=3]نـزد پـدرش امـام سـجـّاد (عـليـه السـلام ) آمـده ، پـدرش را ديـد، او را در عبادت به گـونـه اى ديد[/h]
[h=3]كه هيچ كس را ياراى وصول به آن نيست ، او را ديد كه بر اثر شب زنده دارى ، چـهـره اش زرد[/h]
[h=3]شـده و بـر اثر گريه ، چشمهايش ناتوان گشته و بر اثر سجده بـسـيـار، پـيـشانى و بينى او پينه[/h]
[h=3]بسته و بر اثر بسيارى عبادت (و نماز) پاها و ساق پاهايش ورم كرده است .[/h]
[h=3]امـام بـاقـر (عـليـه السـلام ) مـى فـرمـايـد: وقـتى پدرم را چنين ديدم ، بى اختيار از روى دلسـوزى[/h]
[h=3]بـراى او گـريـسـتم ، او غرق درياى فكر بود، بعد از چند لحظه از ورودم به حضور او، به من فرمود:[/h]
[h=3]((پـسـرم ! مقدارى از اين كتابها كه عبادت علىّ بن ابيطالب (عليه السلام ) در آن نوشته شـده بـه[/h]
[h=3]مـن بـده )). مـن آنها را به او دادم ، كمى آن را خواند و سپس در حالى كه اندوهناك بـود، آن را بـه[/h]
[h=3]زمـين گذارد و فرمود(مَنْ يَقْوِى عَلى عِبادَةِ عَلِي ؛ چه كسى را قدرت و نيروى عبادت كردن على[/h]
[h=3](عليه السلام ) هست ؟!)).[/h]
[h=3]3 ـ ((زُرارة بـن اعـيـن )) مـى گـويـد: شـنـيـده شـد گـويـنـده اى در دل شـب مـى گـفـت :[/h]
[h=3]((كـجـايـنـد پـارسـايـان كـه از دنـيـا دل كنده اند و به آخرت دل بسته اند؟)).[/h]
[h=3]آواز آواز دهنده اى از جانب قبرستان بقيع شنيده شد ولى خودش ديده نمى شد كه مى گفت :[/h]
[h=3]((ذلِكَ عَلِىُّ بْنِ الْحُسَيْنِ؛ چنين شخصى ، على بن حسين (عليهماالسلام ) است )).[/h]
[h=2]فرزندان امام سجّاد (ع )[/h]
[h=3]امام عَلِىّ بن الْحُسين (عليه السلام ) داراى پانزده فرزند بود:[/h]
[h=3]1 ـ مـحـمـّد بـاقـر (عـليـه السـلام ) كه كُنيه اش ((ابوجعفر)) بود، مادرش (فاطمه ) ((اُم عبداللّه ))[/h]
[h=3]دختر امام حسن مجتبى (عليه السلام ) است .[/h]
[h=3]2 ـ عبداللّه .[/h]
[h=3]3 ـ حسن .[/h]
[h=3]4 ـ حسين .[/h]
[h=3]5 ـ زيد.[/h]
[h=3]6 ـ عمر.[/h]
[h=3]7 ـ حسين اصغر.[/h]
[h=3]8 ـ عبدالرّحمان .[/h]
[h=3]9 ـ سليمان .[/h]
[h=3]10 ـ على ، كه كوچكترين فرزند اما سجّاد (عليه السلام ) بود.[/h]
[h=3]11 ـ خديجه .[/h]
[h=3]12 ـ محمّد اصغر.[/h]
[h=3]13 ـ فاطمه .[/h]
[h=3]14 ـ عِلِيّه .[/h]
[h=3]15 ـ اُمّ كلثوم .[/h]
[h=3]مادرهاى اين فرزندان ، از شش نفر اُمّ ولد بودند.[/h]
[h=3]بعد از امام حسين (عليه السلام ) مقام امامت به فرزندش امام على بن الحسين (عليهماالسلام )[/h]
[h=3]رسيد، او را ((ابومحمّد)) و ((زين العابدين )) مى خواندند و گاهى ((ابوالحسن )) ياد مى كردند.[/h]
[h=3]مـادرش ((شـاه زنـان )) دخـتـر كـسـرى (آخـريـن پـادشـاه سلسله ساسانى ) بود كه به او[/h]
[h=3]((شـهـربـانـويـه )) مـى گـفـتـند. اميرمؤ منان على (عليه السلام ) حريث بن جابر حنفى را كـارگزار[/h]
[h=3]جانب مشرق قلمرو حكومت (اسلامى ) قرارداد بعدا حريث دو دختر يزدگرد (سوّم ) را بـراى عـلى[/h]
[h=3](عـليـه السـلام ) فـرستاد و آن حضرت ، شهر بانويه را به حسين (عليه السـلام ) بـخـشـيـد و از او[/h]
[h=3]امام زين العابدين (عليه السلام ) به دنيا آمد و ديگرى را به مـحـمـد بـن ابوبكر بخشيد، كه از او[/h]
[h=3]قاسم بن محمد، متولّد شد و قاسم و امام سجّاد (عليه السلام ) با هم پسر خاله هستند.[/h]
[h=3]و امـام سـجـّاد بـه سـال 38 هـجـرى (پـنـجـم شـعـبـان ) در مـديـنـه مـتـولّد شـد، دو سـال از آخـر[/h]
[h=3]عـمـر جـدّش امـيـرمـؤ مـنـان عـلى (عـليـه السـلام ) را درك كـرد و دوازده سـال از عـمـر عـمـويـش[/h]
[h=3]امـام حـسـن (عـليـه السـلام ) را درك نـمـود و 23 سـال بـا پـدرش امـام حـسـيـن (عـليـه السـلام )[/h]
[h=3]بـود و بـعـد از پـدر، 34 سـال عـمـر كـرد و سـرانـجـام (بـنـابـرمـشـهـور، در روز 25 مـحـرم ) سـال 95[/h]
[h=3]هـجـرى در سـن حـدود 56 سـالگـى در مـديـنـه از دنـيـا رفـت و دوران امامت او 34 سال بود و[/h]
[h=3]قبرش در قبرستان بقيع (واقع در مدينه ) در كنار قبر عمويش امام حسن (عليه السلام ) است .[/h]
[h=2]دلايل امامت امام سجّاد (ع )[/h]
[h=3]دلايل صدق امامت امام علىّ بن الحسين (عليه السلام ) بسيار است مانند:[/h]
[h=3]1 ـ او بـعـد از پـدرش امـام حـسـيـن (عـليـه السـلام ) در جـهـت عـلم و عـمـل از هـمـه مـردم[/h]
[h=3]بـرتـرى داشـت و بـه دليـل عـقـل ، مقام امامت سزاوار آن كسى است كه در فضايل ، برترى دارد.[/h]
[h=3]او نـزديـكـتـر بـه امـام گـذشـتـه و سـزاوارتـر بـه مـقـام او نسبت به ديگران بود، هم در فـضـايـل[/h]
[h=3]انـسـانـى و هـم از جـهـت نـژاد و نـسـب و آن كـس كـه نـزديـكـتـر بـه امـام قـبـل بـاشـد، او[/h]
[h=3]سـزاوارتـر بـه عـهـده دارى مـقـام امـامـت اسـت بـه دليـل آيـه ذوى الارحـام . و ماجراى حضرت[/h]
[h=3]زكريّا( عليه السلام ) كه در قرآن آمده است .[/h]
[h=3]3 ـ امـامـت از نـظر عقل در هر زمانى لازم است و ادّعاى مدّعيان (دروغين ) امامت در زمان امام[/h]
[h=3]سجّاد (عـليـه السلام ) و در زمانهاى ديگر، بى اساس بود بنابراين ، مقام امامت تنها براى امام[/h]
[h=3]سـجـّاد (عـليـه السـلام ) ثـابـت مـى گـردد؛ زيـرا خـالى بـودن زمـانـى از امـام ، محال مى باشد.[/h]
[h=3]4 ـ از نـظـر عـقـل و روايـات ثـابـت شـده كـه مـقـام امـامـت مـخـصوص عترت و خاندان پيامبر )[/h]
[h=3](صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) اسـت و ادّعـاى كـسـى كـه قـايـل بـه امـامـت ((مـحـمـد[/h]
[h=3]حـَنـفـيـّه )) (فـرزنـد عـلى ( عـليـه السـلام ) ) اسـت ، بـاطـل و بـى اسـاس اسـت ؛ زيـرا دربـاره[/h]
[h=3]امـامت او نصّى (روايت صريح از پيامبر و امامان قـبـل ) نـرسـيده ، بنابراين ، مقام امامت ، تنها براى[/h]
[h=3]على بن الحسين (عليهماالسلام ) ثابت مـى گـردد؛ زيـرا در مـيان دودمان پيامبر (صلّى اللّه عليه و[/h]
[h=3]آله و سلّم ) براى هيچ كس جز ((مـحـمـّد حـنـفـيّه )) ادعاى امامت نشده است و محمّد حَنفيّه نيز[/h]
[h=3]همانگونه كه بيان شد از اين مقام خارج است .[/h]
[h=3]5 ـ يـكـى از دلايـل امـامـت امـام سـجـاد (عـليـه السـلام ) تـصـريـح رسول خدا (صلّى اللّه عليه و[/h]
[h=3]آله و سلّم ) بر امامت اوست ، چنانكه ((روايت لوح )) بيانگر اين مطلب است ، اين روايت را جابر بن[/h]
[h=3]عبداللّه انصارى از پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) نقل نموده است .[/h]
[h=3]و هـمـچـنـين امام باقر (عليه السلام ) آن را از پدرش و او از جدّش و او از حضرت فاطمه ([/h]
[h=3]عـليـهـاالسـلام ) دخـتـر رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) نـقـل نـمـوده اند. و نيز[/h]
[h=3]جدّش اميرمؤ منان على ( عليه السلام ) در زمان حيات امام حسين (عليه السلام ) به امامت امام[/h]
[h=3]سجّاد (عليه السلام ) تصريح نموده است .[/h]
[h=3]و همچنين امام حسين (عليه السلام ) به امامت آن حضرت ، وصيّت نموده است و آن را به عنوان[/h]
[h=3]امانت به اُمّ سلمه (يكى از همسران نيك رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) ) داده كه[/h]
[h=3]بـعـدا امـام سجّاد (عليه السلام ) آن را از او گرفته است . و اينكه تنها امـام سـجـّاد (عـليـه[/h]
[h=3]السـلام ) آن امـانـتـهـا و وصـيـّت را از اُمّ سـَلَمـه درخـواسـت نـموده است دليـل امامت درخواست[/h]
[h=3]كننده در ميان مردم است و اين خود بابى است كه جستجوگر در روايات بـه آن دسـت مـى يـابـد و[/h]
[h=3]مـا در ايـن كـتـاب در مـقـام شـرح و بـسـط نـيـسـتـيـم تـا به طور كامل به ذكر آن روايات بپردازيم و[/h]
[h=3]به همين مقدار اكتفا مى كنيم .[/h]
[h=2]چند نمونه از فضايل امام سجّاد (ع )[/h]
[h=3]1 ـ ((عـبدالعزيز بن ابى حازم )) مى گويد(از پدرم شنيدم مى گفت در ميان دودمان هاشم هيچ[/h]
[h=3]كس را برتر از علىّ بن الحسين (عليه السلام ) نديدم )).[/h]
[h=3]2 ـ ((سـعـيـد بـن كلثوم )) مى گويد: در محضر امام صادق (عليه السلام ) بودم از اميرمؤ مـنـان[/h]
[h=3]عـلى (عـليـه السـلام ) سـخن به ميان آمد، آن حضرت او را بسيار ستود و آنگونه كه شايسته[/h]
[h=3]اوست مدح كرد، سپس فرمود:[/h]
[h=3]((سـوگـنـد بـه خدا! علىّ بن ابيطالب (عليه السلام ) در دنيا تا آخر عمر، هرگز لقمه حـرام نـخـورد و[/h]
[h=3]هـرگز به او پيشنهاد انجام يكى از دو كار خداپسندانه نشد مگر اينكه آن كـارى را كـه دشـوارتـر بـود[/h]
[h=3]بـه عـهـده مـى گـرفـت و بـراى رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليه و آله و سلّم ) هيچ حادثه سختى[/h]
[h=3]پيش نيامد، مگر اينكه على (عليه السلام ) را (به كمك ) مى طلبيد به خاطر اعتماد و اطمينانى[/h]
[h=3]كه به او داشت .[/h]
[h=3]و در مـيـان اُمـّت هـيـچ فـردى جـز عـلى (عـليـه السـلام ) قـدرت انـجـام كـار رسول خدا (صلّى اللّه[/h]
[h=3]عليه و آله و سلّم ) را نداشت و كار على (عليه السلام ) همانند كار مـردى بـود كـه خـود را بـيـن[/h]
[h=3]بـهشت و دوزخ ببيند و اميد پاداش اين و ترس عقاب آن داشته باشد. او از مال شخصى خود، هزار[/h]
[h=3]برده را براى خدا و نجات از آتش (خريد و) آزاد كرد، از مالى كه از دسترنج خود و از عرق جبين به[/h]
[h=3]دست آورده بود، او غذاى زن و بچّه اش را از زيـتون و سركه و خرما قرار داده بود و لباسش از[/h]
[h=3]كرباس بود كه اگر از آن چيزى از آستينش زياد مى آمد، آن را قيچى مى كرد (آرى او اينگونه ساده[/h]
[h=3]زندگى مى كرد) و در ميان افراد خانواده و فرزندانش ، هيچ كس در لباس و علم ، مانند على بن[/h]
[h=3]الحسين (عليهماالسلام ) شباهت به او نداشت .[/h]
[h=2]چهره امام سجّاد (ع ) از ديدگاه امام باقر (ع )[/h]
[h=3](در دنـباله روايت قبل از گفتار امام صادق (عليه السلام ) آمده امام باقر (عليه السلام ) روزى[/h]
[h=3]نـزد پـدرش امـام سـجـّاد (عـليـه السـلام ) آمـده ، پـدرش را ديـد، او را در عبادت به گـونـه اى ديد[/h]
[h=3]كه هيچ كس را ياراى وصول به آن نيست ، او را ديد كه بر اثر شب زنده دارى ، چـهـره اش زرد[/h]
[h=3]شـده و بـر اثر گريه ، چشمهايش ناتوان گشته و بر اثر سجده بـسـيـار، پـيـشانى و بينى او پينه[/h]
[h=3]بسته و بر اثر بسيارى عبادت (و نماز) پاها و ساق پاهايش ورم كرده است .[/h]
[h=3]امـام بـاقـر (عـليـه السـلام ) مـى فـرمـايـد: وقـتى پدرم را چنين ديدم ، بى اختيار از روى دلسـوزى[/h]
[h=3]بـراى او گـريـسـتم ، او غرق درياى فكر بود، بعد از چند لحظه از ورودم به حضور او، به من فرمود:[/h]
[h=3]((پـسـرم ! مقدارى از اين كتابها كه عبادت علىّ بن ابيطالب (عليه السلام ) در آن نوشته شـده بـه[/h]
[h=3]مـن بـده )). مـن آنها را به او دادم ، كمى آن را خواند و سپس در حالى كه اندوهناك بـود، آن را بـه[/h]
[h=3]زمـين گذارد و فرمود(مَنْ يَقْوِى عَلى عِبادَةِ عَلِي ؛ چه كسى را قدرت و نيروى عبادت كردن على[/h]
[h=3](عليه السلام ) هست ؟!)).[/h]
[h=3]3 ـ ((زُرارة بـن اعـيـن )) مـى گـويـد: شـنـيـده شـد گـويـنـده اى در دل شـب مـى گـفـت :[/h]
[h=3]((كـجـايـنـد پـارسـايـان كـه از دنـيـا دل كنده اند و به آخرت دل بسته اند؟)).[/h]
[h=3]آواز آواز دهنده اى از جانب قبرستان بقيع شنيده شد ولى خودش ديده نمى شد كه مى گفت :[/h]
[h=3]((ذلِكَ عَلِىُّ بْنِ الْحُسَيْنِ؛ چنين شخصى ، على بن حسين (عليهماالسلام ) است )).[/h]
[h=2]فرزندان امام سجّاد (ع )[/h]
[h=3]امام عَلِىّ بن الْحُسين (عليه السلام ) داراى پانزده فرزند بود:[/h]
[h=3]1 ـ مـحـمـّد بـاقـر (عـليـه السـلام ) كه كُنيه اش ((ابوجعفر)) بود، مادرش (فاطمه ) ((اُم عبداللّه ))[/h]
[h=3]دختر امام حسن مجتبى (عليه السلام ) است .[/h]
[h=3]2 ـ عبداللّه .[/h]
[h=3]3 ـ حسن .[/h]
[h=3]4 ـ حسين .[/h]
[h=3]5 ـ زيد.[/h]
[h=3]6 ـ عمر.[/h]
[h=3]7 ـ حسين اصغر.[/h]
[h=3]8 ـ عبدالرّحمان .[/h]
[h=3]9 ـ سليمان .[/h]
[h=3]10 ـ على ، كه كوچكترين فرزند اما سجّاد (عليه السلام ) بود.[/h]
[h=3]11 ـ خديجه .[/h]
[h=3]12 ـ محمّد اصغر.[/h]
[h=3]13 ـ فاطمه .[/h]
[h=3]14 ـ عِلِيّه .[/h]
[h=3]15 ـ اُمّ كلثوم .[/h]
[h=3]مادرهاى اين فرزندان ، از شش نفر اُمّ ولد بودند.[/h]