Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

مغز و اعصاب - هوش و iq

اطلاعات موضوع

Kategori Adı مغز و اعصاب
Konu Başlığı مغز و اعصاب - هوش و iq
نویسنده موضوع parivash
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan parivash

parivash

مـدیـر ارشـد انجمـن
تاریخ ثبت‌نام
Feb 1, 2014
ارسالی‌ها
1,664
پسندها
1,287
امتیازها
113
محل سکونت
شیــــــــراز
دل نوشته
فقط یه ابــــانی میتونـــه با وجود قلـب شکستش، همه ی قلبای شکستــه رو آروم کنه...
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
تیم باشگاهی مورد علاقه

اعتبار :

مه چیزهایى که مى*دانیم به صورت «خیس افزارى» (Wetware) حدود یک کیلوگرمى میان دو گوش ما جا داده شده است: چکیده اى از حقایق سودمند و بى*اهمیت درباره جهان، تاریخچه*ى زندگى*هاى ما به علاوه هر مهارتى که تا به حال آموخته*ایم، از دوچرخه سوارى تا متقاعد کردن یک معشوق یا بیرون گذاشتن زباله ها. خاطرات هر یک از ما را منحصربه فرد مى کند و به زندگى هاى ما تداوم مى بخشد. درک کردن چگونگى ذخیره شدن خاطره*ها در مغز گامى ضرورى به سوى درک خودمان است.

دانشمندان علوم اعصاب از قبل گام هاى بلندى در مسیر شناسایى نواحى کلیدى مغز و ساز و کارهاى مولکولى بالقوه برداشته اند. با این وجود بسیارى از پرسش هاى مهم بى پاسخ مى مانند و شکافى عمیق میان پژوهش هاى مولکولى و پژوهش درباره کل مغز فاصله مى اندازد. تولد عصر نوین پژوهش در مورد حافظه اغلب به انتشار شرح حال یک بیمار دچار ضایعه عصبى HM در سال ۱۹۵۷ نسبت داده مى شود.

HM در ۲۷ سالگى به عنوان آخرین درمان ممکن براى صرع مزمن تحت عمل جراحى قرار گرفت و بخش هایى از قطعه گیجگاهى مغزش برداشته شد. جراحى موثر واقع شد، اما باعث شد که HM نتواند هر چیزى را که پس از جراحى رخ داده بود یا هر کسى را که پس از جراحى دیده بود به یاد آورد. این مورد نشان داد که قطعات میانى گیجگاهى مغز (MTL) که شامل هیپوکامپ مى شود، براى ایجاد خاطرات جدید ضرورى هستند.

مورد HM همچنین در بررسى دقیق تر نشان داد که خاطر یک ساختار یکپارچه نیست. هنگامى که از HM خواسته مى شد یک آزمون بغرنج هدایت از راه آینه (MDT)۱ را انجام دهد توان اجرایى HM به طور مداوم در طول سه روز بهبود یافت، گرچه که او هیچ خاطره اى از اجراهاى قبلى آن نداشت. تا آنجا که به مغز مربوط مى شود به خاطر آوردن «چگونگى» مشابه به خاطر آوردن «چیستى» نیست.

اکنون دانشمندان در پرتو آزمایش ها بر روى حیوانات و پیدایش تصویربردارى از مغز، اطلاعات کلى از انواع مختلف حافظه و نیز اینکه کدامیک از بخش هاى مغز در آنها دخیل هستند دارند، اما شکاف هاى مداومى در این دانش باقى مى ماند. در واقع گرچه ثابت شده است که MTL براى حافظه بیانى (declarative memory) _ یادآورى حقایق و وقایع- ضرورى است این ناحیه مانند یک جعبه سیاه ناشناخته باقى مانده است. اینکه چگونه اجزاى گوناگون آن در حین رمزبندى و بازیابى خاطره تعامل مى کنند حل نشده است.

به علاوه MTL خزانه نهایى حافظه بیانى نیست. چنین خاطراتى ظاهراً براى ذخیره شدن درازمدت در قشر مخ بایگانى مى شوند، اما اینکه این امر چگونه رخ مى دهد و چگونه خطرات در قشر مخ بازنمایى مى شوند مجهول باقى مى ماند.بیش از یک قرن پیش نورو آناتومیست (کالبدشناس اعصاب) مشهور اسپانیایى رامون کاخال پیشنهاد کرد که براى به وجود آمدن خاطرات باید این ضرورت وجود داشته باشد که سلول هاى عصبى ارتباطات خود با یکدیگر را تقویت کنند. در آن زمان این امر مسلم شمرده مى شد که هیچ سلول عصبى جدیدى در مغز فرد بزرگسال زاده نمى شود بنابراین رامون کاخال این فرض معقول را ارائه کرد که تغییرات کلیدى باید بین سلول هاى عصبى موجود رخ دهد.

دانشمندان تا همین اواخر شواهد اندکى در مورد چگونگى انجام این امر در اختیار داشتند. اما از دهه ۱۹۷۰ کار بر روى تکه هاى جدا شده از بافت دستگاه عصبى مجموعه اى از بازیگران مولکولى را در شکل گیرى خاطره مشخص کرده است. بسیارى از مولکول هاى مشابه هم در حافظه بیانى و هم در حافظه غیربیانى و در گونه هاى حیاتى متنوعى مانندحلزون دریایى، مگس هاى سرکه و جوندگان دخیل هستند که بیانگر آن است که ماشین مولکولى براى حافظه به طورى گسترده حفظ شده است.

یک بینش کلیدى به دست آمده از این تحقیقات این بوده است که حافظه کوتاه مدت (که چند دقیقه طول مى کشد) شامل تغییراتى شیمیایى مى شود که اتصالات موجود به نام سیناپس ها را میان سلول هاى عصبى تقویت مى کنند درحالى که حافظه درازمدت (که روزها یا هفته ها طول مى کشد) به ساختن پروتئین و احتمالاً ساخته شدن سیناپس هاى جدید نیاز دارد. امتحان کردن این کار در پژوهش ها بر روى مغز کامل چالش عمده اى است.

یک رده ارتباطى بالقوه فرایندى به نام تقویت شدن درازمدت (LTP) است، نوعى تقویت سیناپس ها که در برش هاى هییوکامپ جوندگان مورد بررسى قرار گرفته است و بسیارى آن را اساس احتمالى حافظه مى دانند. پیشرفتى بزرگ در این زمینه هنگامى به دست خواهد آمد که در بدن موجود زنده به طور قطعى نشان داده شود که LTP واقعاً زمینه ساز تشکیل حافظه است. در همین حال پرسش هاى بیشترى سر برمى آورد. بررسى هاى اخیر نشان داده اند که الگوهایى از فعالیت عصبى که هنگام یادگیرى یک وظیفه جدید توسط حیوانات مشاهده مى شود، سپس در هنگام خواب تکرار مى شود. آیا این پدیده نقشى در تحکیم خاطرات ایفا مى کند؟ سایر تحقیقات نشان مى دهند که خاطرات ما آنچنان که عموماً مى پنداریم قابل اعتماد نیستند. چرا حافظه اینقدر ناپایدار است؟

سرنخى که ممکن است از تحقیقات اخیر به دست آمده باشد این نظر بحث برانگیز را دوباره زنده کرده است که خاطرات هربار که فرا خوانده مى شوند براى مدت کوتاهى مستعد دستکارى شدن هستند. نهایتاً اصل جزمى عدم به وجود آمدن سلول هاى عصبى جدید در دهه ۱۹۹۰ کنار گذاشته شد، چرا که نشان داده شد که هیپوکامپ تقریباً در تمام طول عمر محل تولید سلول هاى جدید است. اینکه تا چه میزان این سلول هاى جدید در یادگیرى و حافظه نقش دارند امرى است که باید در آینده روشن شود.
پى نوشت:
۱- MDT آزمونى براى اندازه گیرى استرس هنگام انجام عمل است. در MDT از آزمودنى خواسته مى شود یک پروب حلقه دار در یک مسیر فلزى پیچاپیچ (ستاره اى شکل) حرکت دهد، هربار که پروب از مسیر منحرف شود و به فلز برخورد کند صداى زنگى شنیده و یک نمره منفى ثبت مى شود.







تار نوازى عجیب
مغز انسان مرکز فرماندهى بدن است و آسیب دیدن آن به مفهوم آسیب دیدن همه*ى بدن است. از این رو، از مغز به خوبى محافظت مى*شود. استخوان*هاى محکم جمجمه، مغز را در بر گرفته*اند و چون سپرى آهنین از آن محافظت مى*کنند. اما جاى گرفتن مغز در محفظه*اى استخوانى مى*تواند چالش*هایى را در پى داشته باشد، زیرا سپردن مغز نرم به دست استخوان سخت درست نیست. از این رو، استخوان و مغز به طور مستقیم با هم تماس ندارند. سه پرده از جنس بافت پیوندى مغز را در بر گرفته*اند و فضاى بین دو پرده را مایعى به نام مایع مغزى نخاعى پر مى*کند. مایع مغزى نخاعى و پرده هاى مغز حکم ضربه*گیر را دارند و از تماس مستقیم مغز و جمجمه در اثر ضربه جلوگیرى مى*کنند.

با این همه، گاهى ضربه**ها به اندازه*اى محکم هستند که باعث آسیب به مغزى مى*شوند. در این حالت، ممکن است بینایى و گفتار شخص آسیب ببیند. گاهى ضربه چنان شدید است که باعث ترک خوردن جمجمه مى*شود. امروز با کمک دستگاه هاى کامپیوترى از مغز تصویربردارى مى*شود تا پزشک از وجود آسیب*هاى احتمالى در مغز آگاه شود. اما در روزگاران گذشته تشخیص ضربه*هاى مغزى به سادگى امکان*پذیر نبود.

لانفرانک ایتالیایى پزشک و جراح ماهرى بود که به بررسى آسیب*هاى مغزى علاقه زیادى داشت و نخستین کسى بود که ضربه*ى مغزى را به طور علمى توصیف کرد. هم*چنین، روش جالبى را براى تشخیص شکستگى جمجمه پیشنهاد کرد. بر اساس پیشنهاد او جراح یا پزشک باید ضربه*ى ملایمى به جمجمه بیمار وارد کند. اگر صداى برخاسته از جمجمه واضح بود (شبیه صداى زنگوله*اى که هیچ گونه ترکى ندارد) جمجمه شکستگى ندارد. او روش بهترى نیز ابداع کرد. او نخ آغشته به مومى را به دندان بیمار مى*بست، آن را محکم مى*کشید و همانند سیم تار آن را با انگشت تکان مى*داد. بسته به این که جمجمه شکستگى داشت یا نه، نخ طنین متفاوتى پیدا مى*کرد. او از این راه مى*توانست به آسیب جمجمه پى ببرد.



مغز در هنگام دروغگویی فعال*تر می*شود
مغز در هنگام دروغ بسیار سخت تر و شدیدتر از زمانی که راست می*گوییم، فعالیت می*کند زیرا در مرحله اول باید حافظه خود را که با پرسیدن سوال مشتعل می*شود را خاموش سازد و این فرآیند خود باعث صرف انرژی می*شود.

با دروغ سنج ها پاسخ های فیزیولوژیک اضطراب ناشی از دروغ مثل تعریق فشار خون و تنفس ضربان قلب اندازه گیری می شود.
دانشمندان دانشگاه تمپل، دروغ سنج جدیدی ساختند که با استفاده از تصویر برداری MRI فعالیت مغز به هنگام دروغ گفتن را می سنجد.
این محققان با بررسی فعالیت بخشی از مغز که پاسخ های ما را به محرک ها سامان دهی می کند با استفاده از روش تصویر برداری MRI دریافتند: دروغ، بخش خاصی از مغز را فعال می کند.
اگرچه تنها یک نقطه ویژه در مغز وجود ندارد که با دروغ گفتن فعال شود، ولی طی فرایند دروغ گفتن بخش*های مختلفی از مغز و مدارهای متنابهی فعال می شوند.
بر اساس گزارش مجله دیسکاوری، درست به همین دلیل برای بعضی اشخاص دروغ گفتن و تقلب کردن بسیار سخت است. نتایج این مطالعه که در نشریه journal Radiology به جاپ رسیده است.



روش موثر در بازسازی حافظه
آیا اخیرا فراموش می کنید دسته کلید خود را کجا گذاشته اید؟ داخل اتاق می شوید بدون اینکه بدانید برای چه کاری به آن سمت می روید؟
آیا بعد از ریختن چای در استکان قوری را در یخچال می گذارید؟ شماره تلفن منزل خود را فراموش می کنید؟
نگران نباشید! متخصصان معتقدند که استرس های روز مره تا حدی مغز انسان را تحت تاثیر قرار می دهند که کم حافظگی را به وجود می اورد.
روانشناسان در این زمینه توصیه می کنند که:
1- موز بهترین دوست حافظه : ویتامین B بهترین تغذیه حافظه است و موز دارای این منبع غنی می باشد.
2- مهربانی با خویشتن : انجام کارهای مورد علاقه مانند خریدن یک شاخه گل ، کتاب رمان ، ملاقات دوستان قدیمی و ... باعث افزایش ترشح هورمون "دوپامین" می شود که احساس خوبی را در فرد به وجود می آورد و این افزایش تاثیر مثبتی بر سلسله اعصاب و آن بخش از مغز که مسئول حافظه است می گذارد.
3- قدم بزنید : زنان یا مردانی که در به مرتب قدم می زنند بسیار کمتر دچار فراموشی می شوند . چرا؟ تحقیقات نشان داده است که فعالیت ، ارتباط مغزی را ، در بخشی که ذهن مسئول حافظه است گسترش می دهد.
4- غذای سس دار نخورید: بر اساس تحقیقات انجام شده بر روی عادت غذایی بیش از 8 هزار نفر ، استفاده از این نوع سس ها و غذاهای سویا دار باعث کاهش قدرت حافظه می شود. علت آن است که یک ماده شیمیایی موجود در این نوع سس ها و سویا که گفته می شود ضد سرطان و بیماری قلبی است دقیقا عکس این خواص را با خود دارد. با این حال یک بار خوردن ان در هفته چندان مشکلی ندارد!!
5- خواب به موقع :با یک استراحت خوب مغز می تواند اطلاعات بیشتر و بهتری را به حافظه شما بازگرداند تا مغزی که تمام روز را بدون استراحت گذرانده باشد.
6- بیشتر به خودتان برسید: تحقیقات نشان می دهد افرادی که رژیمهای غذایی بسیار کم کالری را در برنامه روزانه خود دارند نه تنها پروسه اطلاع رسانی را بسیار کند انجام می دهد بلکه از دیگر افراد کم سن و سال خود که این رژیم را ندارند نیز کمتر قادر به استفاده از حافظه خود می باشند لذا به فکر خود باشید و رژیم های غیر موجه را فراموش کنید.
7- چای گیاهی بنوشید: آهن برای عملکرد صحیح حافظه ضروری است و نوشیدنی های کافئن دار به علت دارا بودن موادی به نام "تانن"(اسید تانیک ) که 75 درصد آهن موجود در بدن را از بین می برند.
8- خوردن قند و شکر مصنوعی را کاهش دهید : خوردن قند و شکر رژیمی یا مصنوعی ممکن است در کاهش وزن به شما کمک کند اما نوشیدن بیش از یک یا دو نوشیدنی رژیمی در طول روز حافظه دراز مدت شما را تخریب می کند . خوشبختانه تاثیرات منفی این مسئله دائمی نیست و شما به راحتی می توانید با قطع مصرف شیرینی های مصنوعی مجددا حافظه خود را اصلاح کنید.







30 راه ساده برای افزایش بهره هوشی کودکان



با به کارگیری ۳۰ شیوه ساده از هنگام بارداری تا پایان دوسالگی افزون بر رشد جسمانی مناسب، زمینه های افزایش بهره هوشی کودکان را تقویت کنید. از آنجا که پایه ریزی و شکل گیری رشد جسمانی و ذهنی کودکان از هنگام بارداری تا پایان دو سالگی است، به کارگیری این ۳۰ شیوه به طور هماهنگ به رشد همه جانبه و مناسب کودک کمک می کند.
در هنگام بارداری
۱) تیروئیدتان را آزمایش کنید زیرا کم کاری خفیف تیروئید در خانمهای باردار سبب کاهش معنی داری در هوش کودکان می شود.
۲) کولین مصرف کنید، این ماده مغذی در گوشت، تخم مرغ و حبوبات وجود دارد.
۳) ویتامین هایی را که پزشک در دوران بارداری برای شما تجویز می کند مصرف کنید.
۴) با جنین خود حرف بزنید و او را صدا کنید.
۵) از نوشیدن قهوه و خوردن دارو بدون تجویز پزشک اجتناب کنید.
▪ در شش ماهه نخست پس از تولد به این نکات توجه داشته باشید؛
۶) فرزندتان را با شیر مادر تغذیه کنید.
۷) در صورت بروز افسردگی بعد از زایمان ، برای درمان آن اقدام کنید.
۸) منابع غنی از آهن مانند گوشت، سبزیجات، تخم مرغ و میوه های تازه مصرف کنید.
۹) در زمان شیردهی خوردن غذاهای حاوی ویتامین۱۲ B مانند مخمر، نان، غذاهای دریایی و تخم مرغ را فراموش نکنید.
۱۰) برای کودکتان موسیقی به ویژه موسیقی سنتی و کلاسیک پخش کنید.
۱۱) کودک را ماساژ دهید ، مطالعات نشان داده اند که ماساژ روزانه کودکان رشد مغزی آنان را به میزان قابل توجهی افزایش می دهد.
▪ از شش ماهگی تا یک سالگی کودک چه کنیم؟
۱۲) با کودکتان به طور مستقیم و چشم در چشم صحبت کنید.
۱۳) معنای لغات را با اشاره ارتباط دهید ؛ به طور مثال هنگامی که نام چیزی را می برید به آن اشاره کنید یا کودک را در مقابل آن نگه دارید.
۱۴) با هدیه های مخصوص کودکان، او را تشویق کنید.
۱۵) اجازه آزادی حرکت به کودکان بدهید، بگذارید که آنها کنجکاوی غریزی شان را همواره به کار برند.
۱۶) تشخیص و فرق گذاری بین اشیا را به کودکتان با پرسش و گفتن جواب درست بیاموزید.
۱۷) کودکان از آموزش اجباری خوششان نمی آید، از آن بپرهیزید.
۱۸) هنگامی که فرزندتان احساس خستگی کرد، آموزش را قطع کنید.
▪ دوران یک تا دو سالگی کودک
۱۹) کودکان را با غذاهای سرشار از آهن تغذیه کنید.
۱۰) به کودکان میان وعده های سالم و مغذی بدهید و از دادن میان وعده های بی فایده مانند پفک و چیپس به کودک خودداری نمایید.
۲۱) برای کودکتان کتاب بخوانید.
۲۲) در حضور او مطالعه کنید.
۲۳) برای او اسباب بازی های کمک آموزشی تهیه کنید.
۲۴) با کودک خود بازی کنید. شرکت در بازی های دسته جمعی ، مهارت های هوش اجتماعی کودک را افزایش می دهد.
۲۵) مطمئن شوید کودکتان خوب استراحت کرده است، خوابیدن دستکم ده ساعت در شبانه روز برای او لازم است.
۲۶) هنگامی که با کودکتان صحبت می کنید صداهای اضافی مانند رادیو و تلویزیون را خاموش کنید و نور را در حد متوسط نگاه دارید.
۲۷) درخواست های تکراری کودک را اجابت کنید. تکرار ارتباط نورون ها را در مغز تقویت می کند بنابراین اگر برای چندمین بار از شما می خواهد کتابی را برایش بخوانید ، بدون اصرار و پافشاری روی خواندن یک داستان دیگر ، آن را برای او بخوانید.
۲۸) وقتی کودک نوپای شما به چیزی اشاره می کند و نامش را می پرسد در جوابش به او اطلاعات بیشتری بدهید. به طور مثال: آن یک توپ است، یک توپ آبی با خط های قرمز.
۲۹) در تربیت کودک انضباط همراه با محبت فراوان داشته باشید.
۳۰) هرگز به کودکتان نگویید «تو چیزی نمی فهمی» زیرا اگر کودک آن را باور کند، حرف شما تحقق خواهد یافت.



چگونه میزان هوش افراد را اندازه گیری كنیم؟
چگونه میزان هوش افراد را اندازه گیری كنیم؟

آیا فروشنده ای که کامپیوتر جدیدتان را از او خریده اید، واقعاً به چیزهایی که در موردش صحبت می کند آگاهی دارد، یا فقط چیزهایی را که در بروشور مطالعه کرده است برای شما تکرار می کند؟ یا کارمندی که به تازگی برای استخدام با او مصاحبه کردید واقعاً از آن چیزهایی که ادعا می کرد می داند، سررشته ای دارد یا اینکه فقط جواب هایی را برایتان تکرار می کند که شما دوست دارید بشنوید؟
چه دوست داشته باشیم، چه نه دائماً درحال قضاوت کردن در مورد میزان هوش و آگاهی دیگران هستیم و با جواب هایی که به سوالاتمان می دهند، سطح شایستگی و توانایی های آنها را می سنجیم. بعضی افراد در این کار مهارت بیشتری دارند، اما آن به این معنی نیست که شما نمی توانید یاد بگیرید.
با تمرین، شما هم می توانید میزان هوش و سطح آگاهی اطرافیانتان را حدس بزنید.

انواع هوش
هوش چیزی است که ارزیابی و اندازه گیری آن کار ساده ای نیست چون انواع بسیار متفاوتی دارد. در سال 1983، دکتر هاوارد گاردنر استاد دانشگاه هاروارد، مفهوم جامع تری از هوش ارائه داد و آن را چند-هوشی نامید. تئوری او با نظریات سنتی در این رابطه که می گفتند "آیا می توانید وقایع را به خاطر بسپاری، ریاضیات انجام دهی، منطقی فکر کنی و جمله های صحیح بنویسی؟" کاملاً مغایر بود. و دیدگاهی بسیار جامع تر برای قضاوت در مورد هوش افراد داشت.
طبقه بندی اولیه شامل 7 دسته بود که هر کدام بخش های متفاوتی از هوش را شامل می شد:
هوش و دانش زبانشناختی: مهارت کار کردن با زبان و کلمات. گاهاً می بینیم که بعضی قادر به تکلم به چندین زبان مختلف هستند، در حالیکه بعضی در یادگیری یکی هم درمانده اند.
هوش منطقی و ریاضی: حل مشکلات به طریقی کاملاً منطقی. نوعی از هوش که بیشتر شامل کتابخوانان است.
هوش موسیقی: قابلیت فکر کردن در قالب نُت های موسیقی و ریتم. چه در نواختن و چه در آهنگ سازی.
هوش فضایی: حل مشکلات به صورت بصری، در مغز فرد. جهت یابی و ناوبری از مهمترین آنهاست ولی توانایی در هنر، مجسمه سازی و طراحی نیز از این دسته اند.
هوش جنبش فیزیکی: داشتن توانایی در حرکت عضلات و سایر حرکات ورزشی.
هوش میان فردی: توانایی شناخت احساسات، حالات و عواطف دیگران. مهارت های اجتماعی.
هوش درون فردی: اطلاع از خودمان، احساسات و افکار خودمان.

نکاتی که باید به خاطر داشته باشید
یکی از اصلی ترین قانون های تعیین هوش افراد این است که هیچ گاه فکر نکنیم آموزش و تحصیلات با هوش و قوه ی ادراک یکسان است. حتماً باید تا به حال برخورد کرده باشید که هر فردی با مدرک تحصیلی از بهترین دانشگاه دنیا، فرد باهوشی نیست، و هر فردی هم که نتوانسته حتی تحصیلات دبیرستانی را به پایان برساند خنگ و کم هوش نمی باشد. همانور که نظریه ی چند-هوشی نشان می دهد، هر فردی قابلیت های مختلف دارد و همه یکسان نیستند.
به عنوان یک قانون کلی، باهوش ترین افراد جامعه ی ما تنها افرادی هستند که از ناچیز بودن اطلاعات و آگاهی هایشان مطلعند. هیچوقت به کسی اینقدر اطمینان نکنید که بگویید او پاسخ هر سوالی را می داند و فکر می کند که هر مبحثی را می توان با تئوری خوب ضد بد حل کرد. هوش، قوه ی درک این مسئله است که هر مشکلی میتواند راه حل های مختلف داشته باشد، حتی اگر ما یکی را بر راه حل های دیگر ترجیح دهیم.
برخلاف آنچه ممکن است فکر کنید، پذیرفتن اینکه چیزی را نمی دانید، یکی از علائم باهوشی شما است به جای اینکه تظاهر کنید که از آن آگاهی دارید. چون اگر کار را اشتباه انجام دهید، و دیگران این موضوع را بفهمند، از حیوان هم احمق تر جلوه خواهید کرد.

چه باید کرد...
هیچ راه مطمئن و کاملی برای تعیین هوش افراد نیست و نخواهد بود. اما نشانه ها و علائم زیادی هست که با دنبال کردن آنها می توانید نتیجه گیری کلی داشته باشید. اما باید سوالات درست و به درد بخور از فرد بپرسید. در اینجا به مواردی اشاره میکنیم، آنها را به خاطر بسپارید.

سوالات کلی بپرسید، نه سوالات مخصوص و ویژه
همه ی افراد با درصد هوش متوسط می توانند اصول علمی و اعداد و مسائلی از این قبیل را به خاطر بسپارند. سوالات انتزاعی و خیالی دشوارتر هستند.

به دنبال پاسخ های صحیح و عقلانی باشید
آیا به نظر می رود که فرد مشغول تکرار آن چیزی است که در روزنامه مطالعه کرده است؟ یا خود واقعاً در مورد این مسائل فکر کرده است؟

به کلمات قلمبه سلمبه ای که بی جا به نظر می رسند و اشتباهاً استفاده می شوند دقت داشته باشید
بعضی افراد عادت دارند که با استفاده از کلماتی که به ظاهر گیرا و پرابهت هستند خود را بزرگ کنند. اگر استفاده از کلماتشان نابه جا بود، یادداشت بردارید.

دنبال کلمات کلیدی باشید
به طور مثال استفاده از کلمه ی "پیش گستر" اشاره به این دارد که فرد از جملات کلیشه ای استفاده می کند.

دنبال عبارات و جملات کلیشه ای باشید
استفاده ی زیاد از جملات کلیشه ای نشانه ی بدی است، اما استفاده از همین کلیشه ها به طرزی نادرست موضوع را بدتر هم می کند.

سوالاتی بپرسید که خودتان جوابش را می دانید
اگر سوال را درست جواب دهند یا اینکه بگویند نمی دانند خوب است. اما اگر سعی در سفسطه کردن کنند، حواستان باشد.

حضور ذهن و قدرت استدلالش را محک بزنید
فقط حافظه ی او را آزمایش نکنید، کمی هم قدرت تعقل آنها را محک بزنید و ببینید که آیا می توانند بعضی از سوال ها را با استدلالات منطقی جواب بدهند.

نظر او را در مورد چیزی بپرسید
ببینید می توانند در مورد موضوعات مختلف نظر خود را ابراز کنند یا اینکه فقط قادر به حفظ یکسری اصول علمی هستند.

مهارت های اجتماعی او را بررسی کنید.
ببینید در برخورد با دیگران چطور رفتار می کنند.

طریقه ی صحبت کردن او را بسنجید
بیان واضح و کامل موضوعات بسیار بهتر از استفاده از کلمات پیچیده و قلمبه سلمبه ای است که خود فرد هم شاید معنایش را به درستی نداند.
"هر فردی که مبحثی را با توجه به منابع و مراجع دیگر بررسی می کند، از هوش خود استفاده نکرده است، فقط از حافظه اش استفاده می کند."
-لئوناردو داوینچی-

از هوشتان درست استفاده کنید.
تجربه های زیادی نشان داده است که افرادی که در ابتدا کودن و احمق جلوه میکردند، نابغه و افرادی بسیار باهوش بوده اند. به همین دلیل است که این مسائل هیچگاه نباید از روی ظاهر نتیجه گیری شوند.
درست است که هوش به طور کلی چیز خوبی است، اما در کنار ویژگی های خوب اخلاقی فرد است که زیباتر می شود. باهوش بودن یک چیز است، اما دانستن اینکه چطور از این هوش استفاده کنید بسیار مهمتر است. افرادی که موفق می شوند، لزوماً همیشه افراد باهوشی نیستند. آنها فقط می دانند که چطور از هوششان استفاده کنند.
 
بالا پایین