sting
معـاون ارشـد انجمـن
- تاریخ ثبتنام
- Jun 26, 2013
- ارسالیها
- 27,708
- پسندها
- 5,661
- امتیازها
- 113
- محل سکونت
- تهـــــــــــران
- وب سایت
- www.biya2forum.com
- تخصص
- کیسه بوکس
- دل نوشته
- اگه تو زندگی یکی از سیم های سازت پاره شد... آهنگ زندگیتو رو جوری ادامه بده هیچکس نفهمه به تو چی گذشت ، حتی اونیکه سیم رو پاره کرد!
- بهترین اخلاقم
- نــــدارم
اعتبار :
قصهی «خاله سوسکه»، نوستالوژی کودکیها یا روایت رنجهای زنان؟
قصهی «خاله سوسکه» را کمتر کسی ست که نشنیده باشد.
قصهیی با ساختاری کودکانه و ریتمیک دربارهی دختری از جامعهی سنتی که بهخواست پدرش به قصد ازدواج با مردی دارا راهی سفر به همدان میشود؛ اما در راه کسبهی بازار که هریک شیوهی خشنی از خود نمایان میکنند، از او خواستگاری کرده که در نهایت او به خواستگاری «آقا موشه» که شخصیتی مهربان، عاشقپیشه و متفاوت از دیگران دارد پاسخ مثبت میدهد.
این حکایت عامیانه، مثلی قدیمیست که پیشنیهی آن به دوران قاجار باز میگردد. این قصه که در طول سالیان متمادی بارها به شکلهای مختلف همچون کتاب، نمایش و فیلم بازنمایی و حتی به زبانهای مختلف ترجمه شده است، حرفهای بسیاری درون خود دارد که آن را در ادبیات فولکولوریک ایران ماندگار و جاودانه کرده است.
وجود هم زمان دو عنصر تخیل و خردورزی در قصهی خاله سوسکه، این داستان را هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان شنیدنی و جذاب میکند و بهعقیدهی یک نویسندهی ادبیات کودک، همین عناصر هم سبب ماندگاری قصهی خالهسوسکه در گذر زمان شده است.
«محمدرضا یوسفی»، (نویسنده ادبیات کودک و نوجوان) میگوید: «تخیل فعال در ادبیات مهم است و در این تخیل فعال خردورزی هم همراه میشود. داستان خالهسوسکه از جمله داستانهایی است که تخیل فعال در آن جریان دارد و خردورزی هم در پایان آن دیده میشود.»
یوسفی تجلی این تخیل فعال را در شخصیت دختر این داستان میبیند و میگوید: «خاله سوسکه دختری است که به سن بلوغ رسیده، میخواهد استقلال داشته باشد و همسر انتخاب کند و دستاوردهایی که بشریت بعد از سالها به آن رسیده درونمایه این داستان است.»
این نویسنده درعین حال این قصه را مرتبط با مسائل و رنجهای زنان در جامعه معرفی میکند و میافزاید: «شکل داستان فانتزی است و دختر فرضی تبدیل به خاله سوسکه میشود. خاله سوسکه راه میافتد و با شخصیتهای گوناگون اجتماعی برخورد میکند و به نقاط اجحافآمیز جامعه اشاره میکند و از رنج دیرینهی کتکخوردن که زن امروز و دیروز را عذاب میدهد و در فرهنگ عادی است سخن میگوید، خاله سوسکه برای آشناییزدایی میگوید:«من را با چی میزنی؟»
خاله سوسکه درواقع روایتی از اوضاع زنان در یک جامعهی مردسالار است. پدر بهخاطر ناتوانی اقتصادی دخترش را برای شوهر دادن به شهری دیگر میفرستد و به او پیشنهاد میکند همسر «مش رمضون» بشود و «نان گندم بخورد، قلیان بلور بکشد، منت بابا نکشد».
اما خاله سوسکه که دختری متکی به نفس و آزاداندیش است تصمیم میگیرد همسرش را با معیارهای خود انتخاب کند. او در عین طنازی زنانه، به انواع مزاحمتها و فضولیهای مردم پاسخ دندان شکن میدهد، اما با اینحال بهعقیدهی «هانا ناصرزاده» (پژوهشگر ادبیات)، او کتک خوردن از همسر را به عنوان یک اصل غیر قابل تغییر پذیرفتهاست.
خانم ناصرزاده میگوید: «خاله سوسکه اصل را بر این گرفته که گریزی از تنبیه بدنی ندارد. در واقع پیام ضمنی قصه این است که کتک زدن زن در جامعه امری است بدیهی و نهادینه شده. نهایت تدبیری که خاله سوسکه میتواند بیندیشد این است که تن به ازدواج با چه کسی دهد تا کمتر کتک بخورد.»
در انتهای قصه هم رنج زنانهی دیگری نهفته است. خاله سوسکه بخاطر افتادن در نهر آب بیمار میشود. آقا موشه که قصد پختن شوربا برای همسر بیمار خود دارد، به داخل دیگ آش افتاده و میمیرد. به این ترتیب او تا پایان عمر سیاهپوش همسرش میشود.
قصهیی با ساختاری کودکانه و ریتمیک دربارهی دختری از جامعهی سنتی که بهخواست پدرش به قصد ازدواج با مردی دارا راهی سفر به همدان میشود؛ اما در راه کسبهی بازار که هریک شیوهی خشنی از خود نمایان میکنند، از او خواستگاری کرده که در نهایت او به خواستگاری «آقا موشه» که شخصیتی مهربان، عاشقپیشه و متفاوت از دیگران دارد پاسخ مثبت میدهد.
این حکایت عامیانه، مثلی قدیمیست که پیشنیهی آن به دوران قاجار باز میگردد. این قصه که در طول سالیان متمادی بارها به شکلهای مختلف همچون کتاب، نمایش و فیلم بازنمایی و حتی به زبانهای مختلف ترجمه شده است، حرفهای بسیاری درون خود دارد که آن را در ادبیات فولکولوریک ایران ماندگار و جاودانه کرده است.
وجود هم زمان دو عنصر تخیل و خردورزی در قصهی خاله سوسکه، این داستان را هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان شنیدنی و جذاب میکند و بهعقیدهی یک نویسندهی ادبیات کودک، همین عناصر هم سبب ماندگاری قصهی خالهسوسکه در گذر زمان شده است.
«محمدرضا یوسفی»، (نویسنده ادبیات کودک و نوجوان) میگوید: «تخیل فعال در ادبیات مهم است و در این تخیل فعال خردورزی هم همراه میشود. داستان خالهسوسکه از جمله داستانهایی است که تخیل فعال در آن جریان دارد و خردورزی هم در پایان آن دیده میشود.»
یوسفی تجلی این تخیل فعال را در شخصیت دختر این داستان میبیند و میگوید: «خاله سوسکه دختری است که به سن بلوغ رسیده، میخواهد استقلال داشته باشد و همسر انتخاب کند و دستاوردهایی که بشریت بعد از سالها به آن رسیده درونمایه این داستان است.»
این نویسنده درعین حال این قصه را مرتبط با مسائل و رنجهای زنان در جامعه معرفی میکند و میافزاید: «شکل داستان فانتزی است و دختر فرضی تبدیل به خاله سوسکه میشود. خاله سوسکه راه میافتد و با شخصیتهای گوناگون اجتماعی برخورد میکند و به نقاط اجحافآمیز جامعه اشاره میکند و از رنج دیرینهی کتکخوردن که زن امروز و دیروز را عذاب میدهد و در فرهنگ عادی است سخن میگوید، خاله سوسکه برای آشناییزدایی میگوید:«من را با چی میزنی؟»
خاله سوسکه درواقع روایتی از اوضاع زنان در یک جامعهی مردسالار است. پدر بهخاطر ناتوانی اقتصادی دخترش را برای شوهر دادن به شهری دیگر میفرستد و به او پیشنهاد میکند همسر «مش رمضون» بشود و «نان گندم بخورد، قلیان بلور بکشد، منت بابا نکشد».
اما خاله سوسکه که دختری متکی به نفس و آزاداندیش است تصمیم میگیرد همسرش را با معیارهای خود انتخاب کند. او در عین طنازی زنانه، به انواع مزاحمتها و فضولیهای مردم پاسخ دندان شکن میدهد، اما با اینحال بهعقیدهی «هانا ناصرزاده» (پژوهشگر ادبیات)، او کتک خوردن از همسر را به عنوان یک اصل غیر قابل تغییر پذیرفتهاست.
خانم ناصرزاده میگوید: «خاله سوسکه اصل را بر این گرفته که گریزی از تنبیه بدنی ندارد. در واقع پیام ضمنی قصه این است که کتک زدن زن در جامعه امری است بدیهی و نهادینه شده. نهایت تدبیری که خاله سوسکه میتواند بیندیشد این است که تن به ازدواج با چه کسی دهد تا کمتر کتک بخورد.»
در انتهای قصه هم رنج زنانهی دیگری نهفته است. خاله سوسکه بخاطر افتادن در نهر آب بیمار میشود. آقا موشه که قصد پختن شوربا برای همسر بیمار خود دارد، به داخل دیگ آش افتاده و میمیرد. به این ترتیب او تا پایان عمر سیاهپوش همسرش میشود.