Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

درد مـــــــــــــــــــردم

اطلاعات موضوع

Kategori Adı تاریخ ایران
Konu Başlığı درد مـــــــــــــــــــردم
نویسنده موضوع ♔ŠĦДĦДB♔
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan ♔ŠĦДĦДB♔

♔ŠĦДĦДB♔

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Aug 2, 2013
ارسالی‌ها
5,570
پسندها
1,239
امتیازها
113
محل سکونت
اهواز
تخصص
چت كردن
دل نوشته
زندگي هميشه برخلاف ارزوهايم گذشت.....
بهترین اخلاقم
زودرنج

اعتبار :

. روزي كه حافظ رو توي خيابونها چرخوندن.. واسه خيام بيخدا حبس تعذيري بريدن. صادق و به جرم خودكشي كشتن.هرچي سگه ولگرده شده دم ترس..ستاره ديگه تو اسمون نبود تو اوين بود. زير تك تك بچه هامون مين بود.تموم پنجرها بسته شد سياه شد.اميد يه ذره نفس كشيدن تباه شد . برادر برادرو فروخت و پدر مادرو . به لجن كشيدن هرچي اعتقادو باور. خدا نشستوخدايش رو پس داد. ابليس از غصه مست كرد و هرچي خورد پس داد. كلمه هارو كه از كتابها شستن. هرچي نشونه بود گردن زدنو كشتن.مردونگي به ريش شدواز ريشه رفت .گردن يه عده كلفت شد مفت از پول نفت.زن ها دسمتال پيچوندن و صيغه كردن.زبون زير اعتيادو تيغه كردن.ولي من يه مردم از نسلم نيوفتادم.يه بغضه شكستم و يه حنجره فريادم. يه صورت سيلي خورده و يه كفن دردم.تو هرلباسيم زنم يا مردم....اين روزها هم ميگذره من با اين اميد زندم.. اين وضعيت عوض ميشه عوض ميشه ميدونم ميدونم...

 
آخرین ویرایش:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: DaniyaL

♔ŠĦДĦДB♔

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Aug 2, 2013
ارسالی‌ها
5,570
پسندها
1,239
امتیازها
113
محل سکونت
اهواز
تخصص
چت كردن
دل نوشته
زندگي هميشه برخلاف ارزوهايم گذشت.....
بهترین اخلاقم
زودرنج

اعتبار :

اوخم نشد و ايستاده مرد.از خورش دردها زهاكي نخورد.
پدر تو تفصير يه درد دوباره اي
پدر تو معني زندگي شاعرانه اي
پدرتو خشم كوچه اي كه تو مشتته
پدرتوشاعر نسلي كه پشتته
روحت شاد
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: DaniyaL

♔ŠĦДĦДB♔

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Aug 2, 2013
ارسالی‌ها
5,570
پسندها
1,239
امتیازها
113
محل سکونت
اهواز
تخصص
چت كردن
دل نوشته
زندگي هميشه برخلاف ارزوهايم گذشت.....
بهترین اخلاقم
زودرنج

اعتبار :

يه اينده پر از چهرهاي داغون.يه مشت دستهاي كه كنده شده با چشمهاي خون.
بدنها بي سروگردن و هق هقه واره.شلاغو چماقو استفراقو خون.
يه ستاره اويزون به دنيايي دوباره.يه خورشيد كه خاموش ميشه با حكمي اسمون.
زنهايي كه اويزونن از گيسهاشون به سقف.مردمي با بي اميدي پاگذاشتن به اين زمون.
بوي حشيش و شيشه پخشه از حاشه هاي شهر.صداي زجه ي ادمهاي زندون.
ورهبري كه خطبه ميخونه از دنياي بهتر.مردي خيره به اسمون با صورت هاي استخون.
كمرها خميده رنگ صورتهاشون پريده.پدر گريونه كي سينه دخترش رو دريده.
تمام محله هاي شهر ترس و حش شده.مسيح تو نام مردم به سليب كشيده.
نفس تو تو سينه حبسه از ترس شقه شدن.اينجا كسي رو جز جلاد ازاد نديده.
ببين استوارم ازابو اهن و سنگم.ااين اخرين زمانه.. زمان اخرم رسيده..

وجودت نجس ميكنه زمينو هوا. صورتت سياه ميكنه همه اينه ها.
بكشم تورو واسه خدا. به گوه ميكشي همه ما.تو كوتاهي با قد خودت ميسنجي ادمها.
با خط كش شكستت ميگيري فاصله ها.كه از چاه ميبري غافله ها.
كه مملكت با كفر ميمونه نه با ستم. اين اوله راه بشين بشمار حادثه ها..


 
بالا پایین