mosTafa
مـدیـر ارشـد انجمـن
- تاریخ ثبتنام
- Sep 15, 2013
- ارسالیها
- 5,132
- پسندها
- 4,080
- امتیازها
- 113
- محل سکونت
- مشهد
- تخصص
- انتخاب آدم اشتباهی
- دل نوشته
- لیاقت ش رو نداشت ...
- بهترین اخلاقم
- احمق م
اعتبار :
به سلامتی اونی که خنده های بی وقفش ، حجابی به روي قلب آكنده از غمشه . . .
سلامتی همه اون دلایی که تو خودشون یه راز دارن که هیشکی جز صاحب اون دل ازش باخبر نیست . . .
به سلامتی اونایی که هزارتا خاطرخواه دارن ، ولی دلشون گیر یه بی معرفته !
سلامتی رفیقایی که روز قیامت فقط زمین تز دستشون شاکیه !
اونم به خاطر سنگینیه مرامشون . . .
به سلامتی اونایی که تا میان دخالت کنن همه بهشون میگن : تو یکی* دیگه خفه شو !
به سلامتی اونی که با این که در مورد هزار تا چیز صحبت میکنه ، ولی تو فکرش فقط یه چیزه “ عشقش ”
به سلامتی اون کسی که میدونه ولی همیشه ساكت می مونه . . .
به سلامتی اونایی که سر قرار گوشی هاشون رو سايلنت نمیکنن !
به سلامتی هر کس که درونش داره میسوزه اما ترجیح میده لبهاش و بدوزه . . .
به سلامتی مگس که یادمون داد زیاد که دور کسی بگردی آخرش ميزنه تو سرت!
به* سلامتی اون روزگاری ، كه روزگارش گذشته دیگه* . . .
به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه میره کارگری برای سیر کردن شکم بچه اش ، اما بچه اش خجالت میکشه به دوستاش بگه این پدرمه !
به سلامتی همه اونهایی که تلخ میخورن و شيرين سخت میگن . . .
به سلامتی راه که آخرش معلوم نیست به کجا میره . . .
سلامتی پوشک ، که هيچوقت تو بچگي پشتمونو خالی نکرد !!
سلامتی رفقایی که میخ نگاهشون ، لاستیک دلمون رو پنچر کرده تا ما بی زاپاس تو جاده رفاقت بمونیم !!!
سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچش تقسيم ميكنه اما غصه شو با سیگار و دود سیگارش . . .
به سلامتی سرنوشت ! که نمیشه اونو از “سر” نوشت . . .
سلامتیه اون پسری که . . .
۱۰ سالش بود باباش زد تو گوشش هيچي نگفت . . .
۲۰ سالش شد باباش زد تو گوشش هیچی نگفت . . .
۳۰ سالش شد باباش زد تو گوشش زد زیر گریه . . .
باباش گفت چرا گریه میکنی ؟
گفت : آخه اونوقتا دستت نمیلرزید . . .
سلامتی همه اون دلایی که تو خودشون یه راز دارن که هیشکی جز صاحب اون دل ازش باخبر نیست . . .
به سلامتی اونایی که هزارتا خاطرخواه دارن ، ولی دلشون گیر یه بی معرفته !
سلامتی رفیقایی که روز قیامت فقط زمین تز دستشون شاکیه !
اونم به خاطر سنگینیه مرامشون . . .
به سلامتی اونایی که تا میان دخالت کنن همه بهشون میگن : تو یکی* دیگه خفه شو !
به سلامتی اونی که با این که در مورد هزار تا چیز صحبت میکنه ، ولی تو فکرش فقط یه چیزه “ عشقش ”
به سلامتی اون کسی که میدونه ولی همیشه ساكت می مونه . . .
به سلامتی اونایی که سر قرار گوشی هاشون رو سايلنت نمیکنن !
به سلامتی هر کس که درونش داره میسوزه اما ترجیح میده لبهاش و بدوزه . . .
به سلامتی مگس که یادمون داد زیاد که دور کسی بگردی آخرش ميزنه تو سرت!
به* سلامتی اون روزگاری ، كه روزگارش گذشته دیگه* . . .
به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه میره کارگری برای سیر کردن شکم بچه اش ، اما بچه اش خجالت میکشه به دوستاش بگه این پدرمه !
به سلامتی همه اونهایی که تلخ میخورن و شيرين سخت میگن . . .
به سلامتی راه که آخرش معلوم نیست به کجا میره . . .
سلامتی پوشک ، که هيچوقت تو بچگي پشتمونو خالی نکرد !!
سلامتی رفقایی که میخ نگاهشون ، لاستیک دلمون رو پنچر کرده تا ما بی زاپاس تو جاده رفاقت بمونیم !!!
سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچش تقسيم ميكنه اما غصه شو با سیگار و دود سیگارش . . .
به سلامتی سرنوشت ! که نمیشه اونو از “سر” نوشت . . .
سلامتیه اون پسری که . . .
۱۰ سالش بود باباش زد تو گوشش هيچي نگفت . . .
۲۰ سالش شد باباش زد تو گوشش هیچی نگفت . . .
۳۰ سالش شد باباش زد تو گوشش زد زیر گریه . . .
باباش گفت چرا گریه میکنی ؟
گفت : آخه اونوقتا دستت نمیلرزید . . .