Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

چرا نباید فکر کنیم خدا کیست، کجاست و از کجا آمده است؟

  • نویسنده موضوع sting
  • تاریخ شروع
  • Tagged users هیچ

اطلاعات موضوع

Kategori Adı بخش متفرقه انجمن مذهبی
Konu Başlığı چرا نباید فکر کنیم خدا کیست، کجاست و از کجا آمده است؟
نویسنده موضوع sting
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan sting

sting

معـاون ارشـد انجمـن
تاریخ ثبت‌نام
Jun 26, 2013
ارسالی‌ها
27,708
پسندها
5,661
امتیازها
113
محل سکونت
تهـــــــــــران
وب سایت
www.biya2forum.com
تخصص
کیسه بوکس
دل نوشته
اگه تو زندگی یکی از سیم های سازت پاره شد... آهنگ زندگیتو رو جوری ادامه بده هیچکس نفهمه به تو چی گذشت ، حتی اونیکه سیم رو پاره کرد!
بهترین اخلاقم
نــــدارم
سیم کارت
تیم ایرانی مورد علاقه
تیم باشگاهی مورد علاقه
تیم ملی مورد علاقه

اعتبار :

(بسم الله الرحمن الرحیم)
گروهی تلاش میکنند با القاءاین شبهه که انسان در نگاه اسلام حق تفکر در خصوص خداوند متعال ندارد ولی این در حالی است که

در اسلام نه تنها فکر نکردن در هیچ موردی توصیه نشده است، بلکه فکر کردن در تمامی موارد توصیه مؤکد قرار گرفته است.

خداشناسی اولین اصل توحید است. امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام فرمودند: «اول الدّین معرفته» یعنی ابتدای دین شناخت خداست و بسیار توصیه شده است که حتی در دعا از خدا بخواهیم که به ما نسبت به خودش معرفت (شناخت) بدهد، که دعای زیبا و ژرف «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ ... – خدایا تو خودت خود را به من بشناسان ...» از جمله این آموزه‌ هاست.








الف - تمامی قرآن کریم سخن در معرفی خداوند متعال دارد و توصیه مؤکد شده است که در این آیات تعقل، تدبر و تفکر نمایید. اگر کسی در مورد این که «خدا کیست؟» فکر نکند، که اصلاً به هیچ معرفی دست نمی‌یابد و خدا شناس نمی‌گردد. پس چطور ممکن است گفته شود که در مورد «خدا کیست» فکر نکنید؟! سوره توحید سراسر معرفی این است که خدا کیست و هم چنین بسیاری از آیات دیگر؛ مانند:



«هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ * هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ * هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» (الحشر، 22 تا 24)



ترجمه: اوست‏خدايى كه غير از او معبودى نيست داننده غيب و آشكار است اوست رحمت‌گر مهربان * اوست‏خدايى كه جز او معبودى نيست همان فرمانرواى پاك سلامت[بخش و] مؤمن [به حقيقت‏حقه خود كه] نگهبان، عزيز، جبار [و] متكبر [است]، پاك است ‏خدا از آنچه [با او] شريك مى‏گردانند * اوست‏خداى خالق، نوساز، صورتگر [كه] بهترين نام‌ها [و صفات] از آن اوست آنچه در آسمان‌ها و زمين است [جمله] تسبيح او مى‏گويند و او عزيز حكيم است.



ب – نگفته‌اند فکر نکنید که خدا کجاست؟ بلکه فرموده‌اند که فکر کنید و بفهمید که اگر خدا در جایی باشد، لازم می‌آید که محدود به حدّ باشد و خدای محدود دیگر خدا نیست و ثانیاً اگر خدا در جایی باشد، جاهای دیگر خالی از خدا خواهد بود، پس باز چنین خدایی، خدای واقعی نیست، بلکه توهمی، تخیّلی و تصوری است و فکر کنید که خدا خود خالق زمان و مکان است، پس خود محاط خلقش قرار نمی‌گیرد. لذا امیرالمؤمنین علیه السلام در خصوص جا و مکان قائل شدن برای خداوند متعال می‌فرماید:

«وَ مَنْ جَهِلَهُ فَقَدْ اَشارَ اِلَيْهِ» - و هر کس به او جاهل شد، همانا به او اشاره می‌کند (برایش جسمیت و مکان قائل می‌شود)؛

«وَ مَنْ أَشَارَ إِلَيْهِ فَقَدْ حَدَّهُ» - و هر کس به او اشاره کرد، پس برایش حد (محدودیت) قائل شده است؛

«وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ» - و هر کس او را محدود نمود، او را قابل شمارش داند (هر محدودی شمردنی به عدد است)؛

«وَ مَنْ قَالَ فِيمَ فَقَدْ ضَمَّنَهُ» - و هر کس گفت: او در چیزی (فضا یا جایی) است، برای او در ضمن چیزی درآورده است؛

«وَ مَنْ قَالَ عَلَامَ فَقَدْ أَخْلَى مِنْهُ» - و هر کس گفت: او بر بالای (روی) چیزی است، مادون را خالی از او دیده است. (نهج البلاغه، خطبه اول)





ج – هم چنین نگفته‌اند فکر نکنید، بلکه گفته‌اند که طرح سؤال «خدا از کجا آمده» برای هستی محض و خالق هستی غلط است، چرا که «از کجا آمده»، صفت مخلوق و پدیده است که قبلاً نبوده و بعداً به وجود آمده است. لذا وقتی سؤال شود از کجا آمده، یعنی خودش معلول است و علت وجودی دیگری دارد؛ پس دیگر خدا و خالق نیست. وجود خدا ازلی است و قائم به ذات است، یعنی سابقه نیستی در او راه ندارد که سؤال شود از کجا پدید آمده است؟ و مخلوق نیست که سؤال شود علت وجودی‌اش کیست یا چیست؟



د – اما، نکته مهم در مورد تفحص و تحقیق در مورد «چیستی» خداست، که از آن نهی شده است. این نهی نیز بدین معناست که چون اصل سؤال غلط است، به پاسخی نمی‌رسید. چرا که چیستی، «ماهیت» است که بر «هستی» عارض می‌شود. و خداوند متعال ماهیت ندارد، چیزی بر او عارض نمی‌شود، هستی محض است و مرکب از صفت و موصوف نمی‌باشد، ترکیب نیست و تجزیه هم نمی‌شود، و اینها همه صفات پدیده و مخلوق است و او منزه (سبحان) از صفات مخلوقات خویش است.



د/1 – دقت شود که نه فقط در مورد «ذات خداوند متعال»، بلکه ذات هیچ چیزی برای ما و هیچ موجود دیگری قابل شناسایی نمی‌باشد و همه چیز با نشانه‌هایش شناخته می‌شود و به نشانه نیز «اسم» گفته می‌شود. شما هر چه در معرفی خودتان و یا هر موجود دیگری (حتی یک درخت یا یک پشّه) بگویید، به اسم‌ها و نشانه‌های او اشاره کرده‌اید و نه به ذاتش. لذا فرمودند به دنبال شناخت ذات خداوند متعال مروید، چون به نتیجه‌ای نمی‌رسید، نه تنها احاطه علمی به او ممکن نیست و او «صمد» است، بلکه اساساً شناخت هیچ ذاتی ممکن نیست. خداوند متعال نیز خود را با اسم‌ها و نشانی‌هایش معرفی نموده و شناسانده است، لذا در آیات فوق پس از بیانی اسم‌ها و نشانی‌هایش فرمود: «لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى» و در آیه‌ی دیگری فرمود:



«وَلِلّهِ الأَسْمَاء الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُواْ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَآئِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ»

ترجمه: و نام‌هاى نيكو به خدا اختصاص دارد پس او را با آنها بخوانيد و كسانى را كه در مورد نام‌هاى او به كژى مى‏گرايند رها كنيد زودا كه به [سزاى] آنچه انجام مى‏دادند كيفر خواهند يافت.

 
بالا پایین