مامانم گفته

[sting]

 

[sting]

ز پسراي عزيز خواهشمندم اين چند هفته اول رو نرن دم مدرسه دخترونه





.
.
.
.
.
.....چون همشون مانتو وكفش نو دارن هيچكسو تحويل نميگيرن

 

[sting]

پشت یه نیسان نوشته بود:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
همه از من میترسن ، من از راننده زن خخخخخ

 

[sting]

خدایا یه لطفی در حق ما بکن.
.
.
.
.
.

۱۰ دقیقه قبل از مرگمون به ما خبر بده،
که گوشیامونو فرمت کنیم؛

وگرنه،
ختم که برامون نمیگیرن هیچ!!!!!!

تازه آتیشمونم میزنن…

 

[sting]

من نگويم که مرا از قفس آزاد کنيد
.
.
.
.
.
ماده اي در قفس انداخته،مرا شادکنيد
.
.
.
.
.
.
.
.
مرغ عشق بيشعور

 

[sting]

چند روز پيش رفتم زبان ثبت نام كردم
اولين جلسه معلم اومد بهمون گفت توى برگه هر چى از انگليسى بلدين بنويسيد
منم نوشتم:
OH, OH YES, OH MY GOD, YESSS, OH COME ON BABY, YEEESSSS

معلم گفت گمشو از كلاس بيرون


فكر كنم فهميد من چقدر انگليسيم خوبه
نيازى به اين كلاسا ندارم

 

[sting]

ایشالله پولای بلوکه شده ایران ازاد شه وضع مملکتمون خیلی بهتر میشه یه خونه و ماشین میخرم و میرم زن میگیرم.

.
.
.


صحبت های یک جوان لبنانی با مادرش

 

[sting]

آشغالترین خاطرات دوران کودکی :

.

منم بیام ؟؟؟
.

نه ، ما داریم میریم آمپول بزنیم......

 

[sting]

پسر : سلام عزیزم، چطوری؟
دختر : سلام گلم، خیلی بد (با صدای پر از بغض و ناراحت)
پسر : چرا؟ چی شده؟
دختر : باید جدا بشیم
پسر : چراااااا؟
دختر: یه خانواده ای من رو پسندیدن واسه پسرشون خانواده منم راضین ( شروع کرد به گریه
کردن)
الانم باید ازت تشکر کنم بخاطر همه چیز و باید برم خونه چون مادر پسره اومده میخواد من
رو ببینه...
پسر : اشکات رو پاک کن...تا بهتر جلو چشم بیای... چون مادرم نمیخواد عروسش رو غمگین
ببینه...

اگه عاشقی بزار تو پستات…