Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

شعـــــــــــــــــــر دلتنگي

اطلاعات موضوع

Kategori Adı اشعار فارسی
Konu Başlığı شعـــــــــــــــــــر دلتنگي
نویسنده موضوع ♔ŠĦДĦДB♔
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند ارسالی
Son Mesaj Yazan ♔ŠĦДĦДB♔

♔ŠĦДĦДB♔

مــدیـر بـازنشـسـتـه
تاریخ ثبت‌نام
Aug 2, 2013
ارسالی‌ها
5,570
پسندها
1,239
امتیازها
113
محل سکونت
اهواز
تخصص
چت كردن
دل نوشته
زندگي هميشه برخلاف ارزوهايم گذشت.....
بهترین اخلاقم
زودرنج

اعتبار :

امروز صفحه ي خالي زندگي ام پر شده بود

ديگر از هيچ كس نمي ترسيدم

گفتني ها را حرف زدم

كودكي ها رو مرور كردم

و زمان فراموش شد

كنار مهرباني تو مهرباني من هيچ بود

همه چيز ارام بود حتي نفس هاي من و تو ...

حتي دل ها هم قدرت اين يكي شدن را نداشتن

من حس مي كردم با تو و كنار تو هستم

نه هزاران كيلومتر دور از تو

امروز باز هم دلتنگي را تجربه كردم

خيلي وقت بود حس دل تنگ شدن نداشتم

زيرا هميشه دل تنگ بودم

امروز خنده هايم بلند بود

و قلبم پر از شادي

انگار نه انگار رختخوابم خيس از اشك بود

كاش مي شد هر لحظه با تو بود و با تو خنديد

كاش زندگي دو صفحه داشت

صفحه ي اول تو صفحه ي دوم من

وهيچ كس خلوت صفحه ها را به هم نمي ريخت

وكيبورد هم كار دل را مي كرد

كاش زندگي فقط همين بود فقط همين

كاش مي شد حرف ها رو شست تا صادق مي شدن

كاش مي شد اعتماد را تزريق كرد

تا هركس را دوست داري اعتمادش را جلب كني

كاش مي شد فاصله را از بين برد

تا يك شهر به يك قدم تبديل مي شد

اما سخت تر از اين ها گفتن دوباره دوستت دارم است

و باور اين كه كسي دوستت دارد

كاش مي شد همه چيز را باور كرد

حتي خيال هاي پوچ كودكانه را ...

اما كاش مي شد هيچ چيز خيال نبود

كاش مي شد همه چيز را به واقعيت نزديك كرد

كاش همه چيز حقيقت داشت

حتي يك عشق مجازي


سلام عزیزم

نمی دونم چی بگم ..

حالا که رفتی نمی دو نم چطوری زنده بمونم

گفتی من دیوونه بودم آره من دیوونه بودم چون حالا که نیستی نمی دو نم با کی بمونم.

تو رفتی هنوزم خاطراتت زنده موندن .

هنوزم هر شب و هر روز به یادت می نویسم....

دلتنگی های بیشترم رو پشت اشک های اسمون می ریزیم تا که معلوم نباشه چقدر عاشقت بودم.

رفتی اما نگفتم خداحافظ تا همیشه چون هنوزم با منی توی قلبم تا همیشه...

اما خداحافظ خداحافظ به ظاهر و خوش آمدی به این قلب که نداره هیچ قراری.




+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و ششم بهمن 1385ساعت 12:41 بعد از ظهر توسط فاطمه | نظر بدهید
انتظار...
و اما انتظار

می دو نی چطو ری منتظرم...

هر شب با خیال خام با تو بودن می خوابم . هر صبح به امید دیدنت از رختخواب بلند می شم.

طا قتی که بهم داد ی دیگه داره یواش یواش تموم می شه بهت گفتم که من بی تو آروم آروم نفس می کشم تا نفسهام تموم نشه.

کا ش می تو نستم انتظار و از لغت نا مه ها حذف کنم یا که فرا موش کنم من منتظرم

اما نمی شه من با تو بو دنو نبو دنم همش یکیه با تو بودن عاشقم و نگران بی تو بودن

و بی تو بودن عاشق ترم و نگران با تو بودن

نمی دونم که اینا رو می خو نی یا هنو زم فکر می کنی حر فام بچگو نه است

اما اگر او مدی و خو ندی بدون که این بچه در کمال بزرگی داره با هات حرف می زنه ، تظا هر به بزر گی سخته

تظا هر به تحمل کردن سخته ،

مهربو نم تموم حر فا یی رو که زدی وقت دلتنگی هام مورو رشون می کنم تا یا دم نره یه زما نی ما با هم حرف می زدیم.

الان من تو مدرسه دارم آ پ می کنم و ...

دلم خیلی برات تنگ شده

بهم گفتی تنهام نمی گذاری اما من همیشه تنهامو تنها کسی که منو تنها نگذاشته غم دو ریه تو ست .

تا درد دل بعدی و دلتنگی های بیشتر بای.

گفتي :عاشقا نه هايت عشق نيست



گفتم: سبزه زلرش باطل نيست



گفتي :شعر هايت همه رنج و عذاب



گفتم :عاشقم بر فرض محال



گفتي :عشق چيست تو مي داني؟



گفتم :عشق هست معناي ناداني



گفتي :عشق فقط غم نيست



گفتم :غمش تموم زندگي ايست



گفتي:چرا عشق همزبانش دوري ايست



گفتم:شيريني اش درد دو ري ايست



گفتي:چرا ماندن هميشه سخت است؟



گفتم:كودك عشقت كم سال است



گفتي:مرا اين شوريده حالي چه حاصل ؟



گفتم : زماني مي رسد داني بي حا صل



گفتي:پس از عشق فا صله گيرم



گفتم:از نفسهايم چه بگويم



گفتي :بي ترديد عاشقم كردي



گفتم:عاشق نيستس عاشقي نكردي



گفتي:پس اين همه عذاب چيست؟



گفتم:عاشقا نه هايم همه دلتنگي ايست



گفتي :از من خام نباش دلگير



گفتم:عشق حاصل همين خا مي ايست



گفتي مي پندارم كه تو عاشق تريني



گفتم:عاشق ترين هم شود قرباني



گفتي:قربا ني تو ميشوم روزي



گفتم:آن روز من دهم ميهماني



گفتي :مهما ني اش به عهده ي من



گفتم:مهمانش تو هستي در مرگ عاشقا نه ام



گفتي : اخر داستان عشقت همين بود؟



گفتم : معني عشق همين است



گفتي:پس عشق از وصال مي گريزد



گفتم:وصال به پاي عشق نمي سوزد



گفتي :عشق چيست بي حاصل؟



گفتم :حاصلش نيست وصال عاشق



گفتي: پس ما هر دو عاشق ترينيم؟



گفتم :خوب مي داني كه هر دو غافل ترينيم



گفتي:پس هر دو مي شويم قرباني



گفتم:گر شويم قرباني ما هم ماندگاريم
 
بالا پایین